ناديه فضل

 

زنان در امتداد فاجعه

 

یکبار دیگر ننگ رسوایی ،یکبار دیگر افتضاح بیماری دماغی شماری از مردان مریض وجنایت پیشه در افغانستان، شرح تلخ تداوم تاریکی را بر زندگی زنان مهرگذاشت واینبار وسوسه ی حرص ریاست جمهوری وادامه تلاش برای حیات بنیادگرایی وافراط گرایی ودرخشش سراب گونه ی این احساس باردیگرچشمان  رییس جمهور کرزی راچنان خیره ساخته است که حتی قادر به دید آن نشدند   که ببینند در پای چه جنایتی امضاء مینمایند.

این باراول نیست که زنان افغانستان مثل مال ودارایی مردان به بازار حراج میشوند،بی عزت میشوند وزیر پرده ی نام و ننگ و مسلمانی مثله میشوند.

... وآخرین بار هم نخواهد بود.

باخواندن طرح  ماده 132 در قانون "احوال شخصیه ی اهل تشییع افغانستان واینکه رییس جمهور کرزی این جنایت را با امضای خویش قانونی ساخته است، برایم هرچند مشکل بود بپذیرم ولی بعید هم نبود،زیرا افغانستان وآبروی این خاک توسط چند تا نامرد مسلمان نما از سالهاست که در سطح جهان به لیلام کشانیده شده است ،زنان ما تا اکنون بار بار مورد تجاوز قرار گرفته اند،بیگناه کشته شده اند وبیگناه در زندان ها اند وآنهم، برای اینکه بروفق مرام ریش دارمتحرکی بنام "مرد؟" سراطاعت خم نکرده اند.

اکنون تجاوز جنسی بر زنان قانونی میشود ومرد میتواند هر هنگامی که دلش بخواهد بر کشتزارش بتازد وهر چهار شب بدون هیچ مانعی وحتی با استناد به قانون امضاءشده توسط رییس جمهور کرزی... آیا در برابر اینگونه وحشت قانونی چه میشود گفت؟

دوم اینکه سن ازدواج را از هژده به شانزده ساله تغییر دادن ، توجیه چه میتواند باشد جزء غریزه ی شهوت وتجاوز بر نوجوانان.

با تجویز قانونی جنایت تجاوز بر زنان آیا جایی باقی خواهد ماند که برکارکرد ها وجنایات برادران ارجمند آقای کرزی "طالبان"  انگشت ملامت گذاشت؟

واما سوال در اینجاست که چرا در افغانستان که ادعای رفتن بسوی دیموکراسی دارد باربارگند چنین رسوایی ها به بیرون بو میکشد؟

در این شکی نیست که افغانستان در ادامه ی سه دهه جنگ یکی از ویران ترین کشور های جهان است واما آیا فقر فرهنگی هم تا اینجا میتواند باشد که در هر قانون گزاری یی حس شهوانی مردان باید آنقدر جدی گرفته شود که باری، زنان محکوم به پوشیدن خریطه های گردیده ودر زندان های متحرک باقی بمانند وآنهم به این دلیل که شماری ازمردان تحریک نشوند زیرا این عجوبه ها قادر به تسلط داشتن بر غریزه ی شهوانی خویش هم نیستند واینها ادعا دارند که گویا برای ساختن یک مملکت توانایی خواهند داشت.؟

ماده دیگر حق تصمیم گیری مردان برزنان است یعنی این آقایان قانونأ مجاز هستند تا مسیر زندگی زنان را در ادامه تحصیل وکار تعین نمایند واگر این عالی جنابان نخواهند زن محکوم ابدی چهار دیوار خانه خواهد بود وفقط وظیفه تکثیر نسل ِ این آقایان را خواهد داشت، آنهم با توجه بر اینکه مرد قانونأ حق دارد تا دست کم هر چهار شب بعد با توجه به نداشتن عذر مؤجه از جانب زن ویرا را به بستر شهوتش بکشد ولذت ببرد،سرانجام  مردان شهوت رانیکه نمیتوانند غریزه شهوانی خودرا مهار سازند وبا این عمل مهر بر ناتوانی خویش میگذارند،از قدرت تعقلی برخوردار خواهند بود تا برزنان حاکمیت برانند و تصمیم گرفتن بر زندگی زنان را جزء حق قانونی خویش بدانند،ولی آقای کرزی وهمدستان حریص ایشان فراموش کرده اند که افغانستان از سال 1946 بدینسو منشور حقوق بشر را امضاء نموده است و  باید مواد مندرج به قوانین  منشور سازمان ملل در قبال حقوق بشر  را رعایت نماید ونیز کشور های امداد رسان باید بدانند که نقض حقوق زنان وتصویب چنین قوانینی نقض مسلم حقوق بشر بوده وبا همیاری به رژیم خودکامه ی مثل حکومت کرزی، همدست تاریک ترین جنبنده ها یعنی گروه های مافیایی مذهبی  خواهند بود.

باید در برابر قوانین وسنت های غیر انسانی که فقط محصول روابط مردسالار در افغانستان است باجدیت برخورد نمود .

زنان افغانستان پس ازتحمل یک عمر زجر وشکنجه ،پس از تداوم بی نهایت تاریکی وپس از تحمل  بیداد، شقاوت و جنایتِ مهار ناشدنیی جنسیتی اکنون در برابر چالش دیگری قرار دارند واینبار تیشه ی سرکوب گران "مسلمان؟" از استخوان هم گذشت وبا طرح وتصویب چنین جنایتی زنان به بازار شهوت رانی مشتی جنایت پیشه ی هوس ران کشانیده شده اند.

از تمامیی سازمان های انسانی، از تمامیی بشریت مترقی خواهانم تا به ادامه ی این جنایات پایان بخشیده وحق زندگی اجتماعی وحقوق منحصر به انسان زنان افغانستان را که بدون شک بالهای تحرک اجتماع اند با تحمیل فشار به زمامداران افغانستان به مرحله اجراءدرآورند.

ما زنان افغانستان به این باور هستیم که فرزندان ما حق زندگی آبرو مندانه را باید کسب نمایند وحق آنرا دارند که در کنار همنوعان خویش در جهان با سربلند وفخر زندگی نمایند .

ما زنان افغانستان از تمامیی جهان خواهان همیاری  در تحقق حقوق انسانی ما هستیم، درنهایت دیگر نباید به این عجوبه ها گوش داد وباور نمود که دیوار های آهنین سنت ها وقوانین منحصر به افغانستان تغیر ناپذیر است زیرا اگر به تاریخ دست کم چند کشور جهان دقت نماییم متوجه خواهیم شد که همه این کشور ها به گونه های مختلف باافراط گرایان مذهبی وتندروان افراطی دیگر درگیر بوده اند ودر تحول وتغیر آوری وهمچنان ترویج اصلاحات قانونی متحمل قربانی های فراوانی گردیده اند،بنابرین افغانستان کشوری نیست که قوانین ومعیار های سنتی حاکم این کشور تا آنجایی مقدس باشد که امکان پذیرش هیچگونه تحول وتغییری در آن مجاز نباشد.

سرانجام ما زنان افغانستان درادامه ی سی سال  درد، جنایت وشقاوتِ دشمنی های مردانه را در کشور مان تحمل نموده ایم ،از قربانی دادن فرزندان ما تا فروپاشی خانواده های ما را تحمل aکرده ایم ،ما فقر کشیده ایم به امید اینکه فرزندان ما گرسنه نمانند ،ما تلخی دیده ایم به آرزوی اینکه دختران ما دیگر تجربه زندانی بنام" چادری" را نداشته باشند،تا دختران ما مال ودارایی مرد پنداشته نشوند، تا ما دیگر متاعی برای پرداخت وام وجنسی در برابر بدهکاری مردان نباشیم.

ما زنان افغانستان از زمانه های دور تا اکنون، درچنگال های هیولای قاعده و قانون برخواسته از کهنه ترین پدیده سنتی یعنی ازدواج های اجباری مورد تجاوز قرار گرفته ایم واین نوع تجاوز تا اکنون در کشور ما رسمیت ووجه قانون اجتماعی داشته است.

 به این جنایت یعنی ازدواج اجباری باید پایان داده شود.

سن ازدواج آنهم با رضایت دختر در همان هژده سالگی باید باقی بماند زیرا دختر شانزده ساله هنوز زیر سن بوده ونوجوان شمرده میشود.

آقای کرزی باید قناعت داده شود که برای کسب رضایت جمعی شهوت ران وحرص کرسی ریاست جمهوری، ما زنان را نباید قربانی نماید زیرا ایشان هیچگونه حقی بر ما زنان ندارند.

قانون رسمیت بخشیدن شهوت رانی وتجویز آنرا که به روز دوم ماه اپریل سال روان میلادی توسط آقای کرزی امضاء گردیده است،  جنایت عریان بشری خوانده واز تمامیی ارگان ها ،سازمانها وسران کشور های مترقی جهان خواهان پیشتیبانی از زنان افغانستان هستیم؛ بیش از این نگذارید تا آبروی ما زنان به حراج بازار این ملا ها کشانیده شود.

ما زن هستیم وزندگی انسانی در چوکات قوانین بشری حق ماست این حق را نگذارید تا با طرح های کهنه ی دینی وسنتی منحصر به روابط نفس گیر مردسالار، از ما سلب نمایند.

سکوت دربرابر نقض حقوق زنان افغانستان، پشتیبانی از جنایت بشریست به این سکوت پایان دهید! 

 


بالا
 
بازگشت