سید همایون شاه (عالمی)

 

 

انتقال دارالسلطنه از قندهار به کابل

 

 

تیمور شاه پس از تعیین قائم مقام خود در قندهار و به دست آوردن بیعت نامه های جمیع سران ممالک و ولایات و اصدار هدایات و اطلاعات به  امرا و روسا ی هر ولایت و هر محل ، ره گرای ولایت زابل و غزنه گردید و چند روز را به مرکز سلطنت امپراتور کبیر اعلیحضرت سلطان محمود غزنوی گذرانید.

 

از آنجا با امرا و روسای عهد سلطنت احمد شاه بابا، منزل به منزل تا وارد بالا حصار کابل گردید.

 


 

گوشه ی از بالاحصار کابل امروزه

 

و از بالاحصار بنا به اقتضای وقت به طرف پشاور حرکت فرمود. و حین عودت به کابل ، از چند وقتی که اقامت دائمی شاهنشاهی را به شهر شهر کابل مد نظر داشت، به رجال بزرگ سلطنت بیان فرمود. و طوری که از طرف بعضی رجال مطلع انتقال دارالسلطنه از قندهار بکابل دلیل عیش پسندی و انتخاب محل خوش آب و هوا، وفور خوراکه و چهار موسم صحیح پنداشته شده تا اندازه ی دور از حقیقت نمی نماید.

 

اما تیمور شاه بطوری که تاریخ ثبوت میکند ، با مزایای مادی و خوشگذرانی آنقدر دلبسته و علاقمند نبوده و اقامت دائمی خود را در بالاحصار کابل از چهار نگاه نهایت ضروری و حتمی دانسته است.

 

اول: حاکمیت بر کشور پهناور مواریث احمد شاهی.

دوم : توجه بحال رعایای نقاط بعید از قندهار که اکثراً از لحاظ دوری راه و اوقات سرما نمیتوانستند خود را به مقر سلطنت درانی قندهار جهت تقدیم عرایض و حل و فصل دعاوی و حسابدهی خود برسانند.

 

سوم: تا قبایل مختلف ، یک یک دسته از سرشناسان آنها در یک حوزه مرکزی ساکن نگردند و تجمع ننمایند کار دولت به هیچ وجه پیش نمیرود، و هم نه متصرفات و مستملکات آنرا از روی نزدیکی راه نگهبانی کند. و رجال عصر احمد شاه بابا که از همه خصوصیات مملکتی پوره آگاه بودند، با این حسن اراده  ِ شاهنشاه رای اتفاق دادند ، اما بعضی خصوصیت پیشه گان و مدعا طلبان دل آزرده شدند. و دولت خواهان به یک زبان گفتند: هر گاه قواء قومی با ذخایر و قور خانه در پنج مرکز:

 

قندهار،کابل، هرات ، بلخ و پشاور انقسام یابد، در ایام سرمای شدید به کاری که حکومت خواسته باشد، زود تر نمیتواند در محل مقصود فراهم آرد، و بهار خوشگوار و بنادر صعب المرور کابل تقاضا مینماید که قوای سلطنت درانی علی الدوام به سر زمین کابل قیام پذیرد.

 

و قویترین دلیل درباریان تیمور شاه این بود که اعلیحضرت احمد شاه غازی در سال 1160 هق در اولین یورش، استحکامات نواب گورگانی و افشاری را در شهر کابل در هم شکست و از کابل بطرف هندوستان رفت.

 


 

دیوار های جنوبی بالاحصار کابل

 

 

ثانیاً جهت ِ تمرکز قوا ی قندهار در شهر کابل ، در پی استحکامات حصار قدیم و جدید برآمد و خوانین را به خرید و ساختمان و ترمیم قلعه ها و استملاک اراضی و باغ و اسباب به طور زر خرید شخصی ترغیب و تاکید فرمود و در سال 1167 هق به اعمار مجدد و ترمیم حصار تاریخی کابل کسب توفیق نمود و در سال 1181 هق در شهر کابل قصر نشیمن گاه بنام نامی خود بنا نهاد، و از روی اعتبار محل کابل را دارالسلطنه یاد کرد.

 

برای امرای درانی جایگیر مدرک مصارف و اعاشه ی عسکری و حیوانی شان را از خالصه ی کابل به همین فکر که باید در نقاط چهار دهی، کهدامن، لوگر، وردک،میدان، جلال آباد جهت دفاع و حمایت وطن طرح تسلط ریزند، مشخص فرمود.

 

و چون خودش با این آرزو در اسفار پیاپی و خصوصاً سه سال مریضی مداوم اخیر زندگانی با این اقدام خجسته سیاسی و اجتماعی مجال حرکت نیافت ، تیمور شاه وقتی از این راز های بزرگ توسط رجال بزرگ دوره احمد شاه کبیر پوره خبر شد ، بعد از انقضا چند ماه اول جلوس از قندهار به همین اراده و هم سایر معاملات ضروری به کابل آمد.

 


 

 

تیمورشاه درانی

 

و اگر در اول ورود به کابل عزم او در این باب بالجزم بود، اما بنا بر سیاست وقت که بعضی خطر ها از جانب شرق ، غرب و شمال کابل احساس میگردید به عموم طبقات تا رسیدن فرصت مساعد اعلام نفرمود.

 

در سال 1189 هق که موقع فراغت میسر آمد ، رسما به طرح عمارات جدیداقدام گردید،  و بالاحصار کابل را که قرارگاه سلاطین متقدمین بود رسماً مرکز سلطنت شاهنشاهی درانی اعلام فرمود .

 

تیمور شاه هر چند اقامت دائمی خود را در پشاور از نگاه اداره ممالک شرقی افغانستان و عواید تجارتی مفید تر میدانست ، اما نقطه ی مرکزی چهار راه افغانستان را که افتخارات بزرگ تاریخی مربوط به آن است فدای حرص و سیاست ننمود. و هم مفارقت خود را از کشور های قندهار ، زابل ، پکتیا بیشتر لازم نفرمود، و دانست که فرمانروای  چهار دانگ کسی شده میتواند که کابل را بدست داشته باشد. واین نقطه ی زیبا را از هر محل تاریخی و تفریحی دیگر ترجیح داد.

 

 


 

 

گنبد نقره ی مقبره تیمور شاه درانی در مرکز کابل

 

اما احمد شاه و تیمور شاه کابل را هر چند دارالسلطنه یاد نمودند و به همین نام شناخته اند مگر مرکزیت اساسی قندهار به اعتبار همان موقعیت اولی آن در تاریخ به نهایت خوبی نگاه کرده اند ، و سند قوی گفتار ما آن است که تا ختم دوره ی سدوزائی در پشت سکه های طلا و نقره و فرمان ها و احکام ، به عبارت اشرف البلاد احمد شاهی یاد نموده اند.

تیمور شاه و اولاد او به کابل نهایت دلبستگی داشتند ، و در چند مکتوبی که شاهزادگان تیمور شاه از هرات و پشاور به نام یکدیگر نوشته بکابل فرستاده اند ، این نشائد را مکرر تذکر داده اند :

 

من که  در  هجر  از این گونه تحمل دارم

جان  به  لب آمد ه  صد   با ر تامل   دارم

جان بلب داشتنم از ره  ِ جان سختی نیست

انتظاری ست  که  از  جانب   ِ کابل  دارم

 

و جای دیگر کابل را از جنت ترجیح داده اند:

 

گر بیتو نظر به عارض گل  فگنم     بی خط تو کی نظر به سنبل فگنم

در جنت اگر به کرسی ام  بنشانند    خود  راست همی  به کابل   فگنم

 

***

ماخذ :کتاب کابل قدیم تالیف  ِ نیک محمد پوپلزی.

بالا حصار کابل یک نقطه ی بسیار مهم و این نقطه را میتوان (چشم  ِ کابل ) نامید امید وار هستیم که روزی دیوار های شکسته و ریخته اش اعمار مجدد گردیده و این نقطه پُر منظر را به حیث یک جای تاریخی شکوهمند ساخته و موزیم کابل را نیز آنجا انتقال بدهند. به ارتباط       بالا حصار کتب متعدد تاریخی انتشار یافته است که جامع ترین آن از مرحوم کهزاد است و یا کتاب دیگر بنام (از کشمیر تا کابل) نیز در این اواخر نشر شده که حاوی عکس های بیشماری از     بالا حصار  قدیم کابل است

From Kashmir to Kabul

قیمت این کتاب فکر کنم 80 ایرو است . به هر حال من شخصاً علاقه ی فراوانی به تاریخ و آثار تاریخی دارم و اگر در توانم بود تمام محلات تاریخی را باز سازی میکردم فعلاً فقط همین توان یاد آوری و نویسندگی را دارم که امید است فریاد ما به گوش توان گران رسیده و توجه کنند.

 

 

 

 

 

سید همایون شاه (عالمی)

14 سپتمبر 2009 م

وزیر اکبر خان مینه

کابل  - افغانستان

 

 


بالا
 
بازگشت