دوازده سال مکتب با تبلیغ این شعار برما گذشت که مردمی هستیم سلحشور و مبارز و جنگجو. آموزگاران در آموختاندن این حکمت از ما چیزی را دریغ نمی کردند و تجربه های روز و روزگار جز تأیید حرف آموزگار،چیزی برای اظهار نداشت.
درخانه که لت نمی خوردیم و یا خود فاعل این عمل جوهری و تاریخی نمی شدیم،در کوچه واقع می شد آنچه از جنس لت خوردن و لت کردن شدنی بود. آن هم که دست نمی داد، مکتب به دادمان می رسید و به یادمان می داد که مردمی هستیم سلحشور و مبارز و جنگجو؛ لت خوردن و لت کردن را در آن چهاردیواری دوازده سال ِعادت،ادامه می دادیم و صلوات می فرستادیم برروح آموزگاران که خود گاهی نمایندۀ کاملی بودند از روح سلحشورتاریخی ما.
زندگی پس از مکتب هم جز آری گفتن و همنواشدن با آنچه در مکتب آموخته بودیم،نبود. چندتای که دانشگاهی می شدند،تجربه های مکتب را در سطح بلندتر دوباره می تجربیدند. دیگران که بعد از مکتب،آموختن را خواهر می خواندند آموخته ها را بر و با دوستان و دشمنان و خویشاوندان و فرزندان و صدالبته که ضعیفه های نکاحی و غیرنکاحی در دسترس و دور از دسترس و خلاصه که انواع موجود طایفۀ نر و ماده، می آزمودند.
این روح سلحشوری و این توان رزمی ما منحصر به رزم آوری با چهارتا دوپای لت خور و لت کننده نمی شد و نمی شود؛ چه بسا که این روح در دیگر انواع و قالب ها و ژانرهای طبیعت رسوخ می کند و خزندگان و پرندگان و چرندگان، گل و بلبل و درخت و شیشه و پنجره را مطیع و منقاد و کشته و بسته و شکسته و دربدر و یا پیروز و غالب می سازد.
ای بسا سوراخ و سُنبۀ مفتوح و نامفتوح که در اثر توانمندی های ما بسته و کشاده و کشف و منهدم می شود.
عمرها است که خار جلوه های دل آزار این انرژی منسوخ عوض آنکه درپای قلم فرورود دربعضی جاهای خودما می خلد؛ بی آن که هیچ شیرپاستوریزه خورده یی تدبیر و سیاستی بیندیشد که چشم ما به دیدن جلوه های دلفریب و مثبت این توانمندی منور گردد.
دو روز پیش که اخبار را می خواندیم،نوشته بودند،ورزشکاران کاراته و کونگ فو و تکواندو با یازده مدال از تایوان برگشتند. دُم بدبینی ما فوراً جای خود را به بال خوشبینی داد و با خود گفتیم، خاک برسر سیاست که نمی تواند توان رزمی ما را در کنترول بیآورد. ورزش اما این انرژی منسوخ را رنگ مثبت زده است.
سرانجام که غیرت افغانی در این روزها با گریز از عرصه های که نباید به عرصه های که باید، سر ِمدال آوری داشت
:
گرندانی غیرت افغانیم
چون به ورزش آمدی می دانیم
کنترول هر انرژی ساده نیست
هر انرژی نیز عاقل زاده نیست
بعضی هاشان هست جنس هسته ای
خسته ای از بس برآن دلبسته ای
بعضی دیگر یک کمی جنسی ست، آخ
جن ندارد آن، که آن انسی ست، آخ
برخی دیگر منفی است و منتفی
جنس بد باید نفی گردد نف
هست انواع انرژی رنگ رنگ
حامل صلح است گاه و گاه جنگ
نوع مخصوص است نوع ورزشی
گونه هایش سرخ از پرارزش
این انرژی گرچه توفان می کند
عالمی را صلح باران می کن
این انرژی ماده باشد روح رنگ
مورباشد سینه اما پر پلنگ
کاکه تیغون گفت ورزش ارزش است
در جهان امروز روز ورزش است