محمد الله وطندوست 

 

 

 

به ادامه چند حرف" ستره" در باب وحدت

 

اینکه وحدت نیرو های چپ دموکراتیک یکی از خواسته های مبرم روشنفکران عدالت خواه کشور بوده و بنابر اراده صفوف و کادر های حزب متحد ملی و نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی فغانستان ادغام تشکیلاتی این دو سازمان وارد مرحله جدید شده است, شکی وجود ندارد. محترم فهیم ادا در نوشته مبسوط خود ضرورت این وحدت وتوقعات جامعه از نیروهای چپ دموکراتیک را مفصلا توضیح نموده است.من نیز منحیث یکی از طرفداران جدی  وحدت نیروهای ملی, دموکرات و مترقی کشور میخواهم نکاتی چند به ادامه حرف های رفیق ادا ابراز بدارم.

چند مسله در مورد موثریت نیروهای چپ در جنبش کشور و استحکام وحدت و اتحاد این نیرو ها اساسی به نظر می رسد

-طوریکه دیده می شود نیروهای چپ با وجود تمایلات گوناگون و نظریات متفاوت علاقمند وحدت و اتحاد بوده اما هر گرایش موضع گیری خود را نسبت به دیگران بهتر و نظر خود را در مسایل مربوط به وضع کشور صائب تر می داند.این موضوع را محترم فیاض نچمی بسیار خوب توضیح نموده اند.نکته یی را که من می خواهم روی آن تاکید نمایم, برخورد با رهبران دیروز و خوشبینی ها و بد بینی ها نسبت به آنهاست که متاسفانه قسمتا باعث چدایی ها و افتراق گردیده امروز نیز در وحدت و اتحاد سایه انداخته است.درین شکی وجود ندارد که حزب وکراتیک خلق افغانستان سه رهبر قانونی و مسلم داشته شادروان نور محمد تره کی, زنده یاد ببرک کارمل و شهد دکتور نجیب الله هر کدام نقش شان را در مقاطع معین زمانی ایفا نموده اند.قضاوت در مورد جهات مثبت و منفی کار و فعالیت این رهبران و جایگاه شان در تاریخ بعد از فروکش کردن احساسات و علایق شخصی نسل ما می تواند صورت گیرد.پیروان این رهبران مکلف اند با ارائه اسناد و شواهد جهات مختلف فعالیت آنان را برجسته ساخته دلایل و اسناد کافی را به اختیار نسل امروز و فردای کشور قرار دهند.این گونه فعالیت ها را اشخاص و افراد, کلوپ ها و انجمن ها می تواند راه اندازی نموده از همه علاقمندان طی کنفرانس ها, سیمینار ها و محافل یاد بود بخواهند نظریات, خاطرات و اسناد خود را ارایه دارند.این امر نه تنها در مورد این سه رهبربلکه در مورد دیگر رهبران و بنیانگذران چنبش چپ نیز ضرورت است.اما در داخل سازمانهای چپ دموکراتیک ولو تشکیل شده از بدنه ح.د.خ.ا چایی برای خوشبینی ها و بدبینی ها در مورد رهبران یاد شده نباید وچود داشته باشد.این ابراز خوشببنی ها و بدبینی ها سبب  موضعیگیری های متفاوت گردیده به وحدت چدا خلل وارد می نماید.

-مسله دیگری که چلب توچه می کند عقب نگری افراطی عده یی از نیروهای چپ است.عده یی از رفقا عادت دارند همه مسایل امروزی را در چوکات دیروز چا دهند و با اتکا به موضیعگیری های رهبران دیروزی مسایل را حل و فصل نمایند.حتی عده یی را عقیده بر اینست که در اشتراک به اتتخابات ریاست چمهوری و پارلمانی نیز باید به نوشته ها و عملکرد رهبران دیروز مراچعه صورت گیرد و از آنچا دستورالعمل استخراچ گردد.در حالیکه رمان با گذر خود مسایل تازه یی را مطرح می کند و راه حل مشخص به خود را می طلبد.

-مسله دیگری که می تواند مورد بحث قرار گیرد وضع طبقاط امروزی چامعه افغانی است که با چهل, پنچاه سال فبل و حتی با بیست سال قبل تفاوت فاحش دارد. مسله را کمی دقیق تر بررسی کنیم

چهل سال قبل ح.د.خ.ا با اتکا به طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان می خواست تغیرات بنیادی را در چامعه پیاده نماید.تعداد طبقه کارگر صنعتی طبق ارقام ارایه شده آن زمان به هفتاد تا هشتاد هزار تخمین می شد.با وچودیکه این تعداد در آن وقت نیز به تناسب مچموع چامعه عدد خیلی قلیلی را تشکیل می داد امروز این تعداد شاید بیشتر از بیست هزار نفر نباشد.زیرا همه موسسات سکتور دولتی که طبقه کارگر در آنچا مصروف بود یا بکلی از بین رفته و یا غیر فعال اند. اگر وضع کنونی موسسات مربوط به  نفت و گاز, ذغال سنگ و نساچی ها را با دیروزمقایسه کنیم می بینیم که چه تعداد کارگر درین موسسات مصروف کار اند.

عده یی زیادی از دهقانان نیز که نزدیک ترین متحد طبقه کارگر و اتکای اساسی حزب را تشکیل می داد, یا در ایران و یا پاکستان مهاچر شده اندو یا در حاشیه شهرهای بزرگ با فقردست به گریبان اند و سیل عظیم بیکاران را تشکیل داده اند.

روشنفکران نیز از برکت حاکمیت چهادی و طالبی کشور را ترک گفته در پنچ قاره چهان سرگردان اند.

پیشه وران و صعنتگران دستی را نیز بازار آزاد از هستی ساقط نموده منحیث قشر خاص قابل رویت نیست.

سرمایه داران ملی هم که نقش اساسی دراقتصاد نداشته چایگاه شایسته خود را در چامعه نیافته اند.

خلاصه اقتصاد بیمار امروزی چایگاه طبقات و اقشار دیروزی را بکلی عوض نموده تعاریف دیروزی, امروز در مورد طبقات و اقشار مطابقت ندارد.

در چامعه امروزی تکنوکرات های غرق در فساد, قومندان سالاران, چنگ سالاران, رهبران چهادی وابسته به استخبارات کشورهای همسایه, مافیایی مواد مخدر و سرمایه داران نو بدوران رسیده با عده یی از مزدوران زر خرید, طبقه حاکمه را تشکیل می دهند.اکثریت عظیم مردم که از بیکاری, فقر مرمن, نا امنی و جنگ رنچ می برند خلق افغانستان را تشکیل می دهند که باید نیرو های سالم اندیش و چپ به خواسته های آنان لبیک بگویند و همگام با آنان به بهبود زنده گی شان قدم گذارند.

باید متذکر شد که در سالهای مهاچرت قشر فابل ملاحظه روشنفکران عمدتا در کشور های همسایه تربیت شده و امروز در نهاد های فرهنگی و نشراتی مصروف کار و فعالیت اند.

در احزاب سیاسی, انحمنهای فرهنگی که از ولسوالی تا ولایات تعداد شان به صدها می رسد, در سازمان های حقوق بشر و دیگر نهاد های مدنی هزاران روشنفکر تچمع نموده بخاطر بهبود زنده گی مردم نقش خود را ایفا می نمایند.

در میان این روشنفکران کم نیستند روشنفکران مذهبی که با قرائت متفاوت از ملا های دیوبندی از دین مبین اسلام روبه آینده دارند.

نیروهای چپ سنتی که عمداتاً متشکل از اعضای ح.د.خ.ا و یا شاخه های چدا شده از آن حزب و حزب دموکراسی نوین اند و گروپ های از دموکرات  مترقی, افغان ملت و صدای عوام را در بر می گیرد می توانند بدون عقب نگری افراطی با روشنفکران امروزی که در سازمان های سیاسی, فرهنگی و مدنی متشکل شده اند چبهه متحدی را بمنظور مبارزه علیه فقر, بیکاری, بی سوادی و باز سازی تشکیل دهند.همچنان کادر های چوان و روشنفکر احزاب اسلامی سنتی که در چنایات رهبران خویش شریک نیستند و حتی علیه این چنایات قرار دارند, می توانند با نیرو های چپ دموکراتیک و دیگر نیرو های تحول طلب در چبهه ضد چنگ اشتراک ورزند.

بدین ترتیب در پهلوی وحدت نیروهای چپ دموکراتیک اتحاد و ائتلاف نیروهای ترقی خواه, صلح طلب و عدالت پسند در شرایط موچود نیاز مبرم بوده رهکشای فردا های درخشان برای وطن و وطنداران بوده می تواند.

مسله دیگریکه از اهمیت بزرگ برخوردار است مسله تشکیلاتی سازمان های مترقی است.درین مورد با تائید عام و تام پیشنهاد رفیق دکتور حمید مفید, می خواهم علاوه نمایم که تشکیلات عریض و طویل اوروپایی هردو سازمان که اینک حزب واحد را تشکیل می دهند اضافی, غیر ضروری و مشکل آفرین بوده با شرایط موچود همخوانی ندارد.بایست کمیته های رهبری سازمان های حزب واحد در کشور های مختلفه اروپائی بصورت دموکراتیک انتخاب و در عرصه فعالیت خویش صلاحیت های گسترده داشته باشند.تنها مسسولین کشورهای اروپائی برای بحث و ارزیابی مسایل مربوط به اروپا می توانند چلسات مشورتی داشته باشند ودرسطح اروپا تصامیمی اتخاذ نمایند.موچودیت شعبات و کمیسیون های مختلفه در سطح اروپا نیز بکلی اضافی و غیر ضروری است.

در حالیکه وحدت دو سازمان برادر را به گرمی استقبال می نمایم این وحدت را سر آغاز وحدت همه چزایر چدا شده از ح.د.خ.ا (حزب وطن) و دیگر نیروهای چپ و شخصیت های مستقل سیاسی تلقی نموده آرزو مندم گام های اساسی و فراخ در مورد ایچاد ائتلاف ها و اتحاد های وسیع گذاشته شود و نیروهای ترقی خواه دموکرات و عدالت خواه کشور با سربلندی و افتخار وظایفی را که تاریخ و مردم رنچدیده کشور در مرحله کنونی در برابر شان قرار داده است به شایستگی انچام دهند.

پیروز باد وحدت و اتحاد نیروهای تحول طلب ,موکرات و مترقی

به پیش در راه انچام رسالت تاریخی نچات وطن

 


بالا
 
بازگشت