احمد سعيدي
اگر میخواهیم کشور ما یعنی افغانستان بقا داشته باشد این طور باید دید
نهایت
صرورت است
تحليل خوبي و همه جانبه از
ماجراها و حوادث فعلي که به حوادث بعد از انتخابات دور دوم ریاست جمهوری و
تعویق اندختن انتخابات پارلمانی وعمر هشت ساله حکومت فعلی
رخ داده است داشته باشيم، بايد
آن را در بستر خودش قرار دهيم و سعي کنيم ريشهيابي دقيقي داشته باشيم و تا حد
امکان عوامل دروني بیرونی و ضروري را درک کنيم و از عوامل بيروني و اصطلاحاً
مشروط جدا کنيم. يعني سعي کنيم تا آنجا که امکانپذير است، روابط دروني و
ريشههاي اين حوادث کشف شود. البته اين کاری بسيار سختي است و بايستي با حوصله
انجام شود و واقعاً پروژه تمام عياري است که ما بتوانيم ببينيم اين نا امنی ها
فساد اداری بی عدالتی و دیگر حوادثي که امروزه شاهدش هستيم، در وهله نخست به
کدام علل و عوامل دروني در وهله بعد علل و عوامل مشروط و بيروني برميگردد.
در واقع براي تحليل نزديک به واقع نميشود از اختلافات ريشهدار و
موضعگيريهاي گذشته در طول هشت سال وسال های هرج و مرج قبل از زمام داری این
حکومت غافل شد و يا از نوع موضعگيريها و سياستهاي هشت ساله گذشته دولت فعلي
غفلت کرد. همچنين نميتوان نوع و شيوه برخورد افراد از رفتارهاي ناپسند و
حکايت از فرافکني نداشت.
به هر حال در مدت هشت سال دولت موجود ، فرصتها در اختيار بوده که اگر کسي متهم
بوده یا هست، باید دوسیه تشکيل می شد و در مراجع قضايي به تخلفات آنها رسيدگي
همه جانبه می کرد. اما ما ديديم که در اين هشت سال از اين فرصتها بطور درست
استفاده نشد و دوباره همان مسائلي که هشت سال گذشته مطرح شده و باعث صدها مشکل
گردیده ـ ـ دوباره مطرح ميشود و انگار فراموش شده و حرف نبوده اگر کسي فساد
اداری دارد، یا کناه دیگری به مراجع قضايي احاله شود و آنها رسيدگي درست نمی
کنند پرسان شود که چرا . اگر اطلاعاتي هست در اختيار مراجع قضايي قرار داده
شود، اگر رسيدگي نکردند باید از طریق اطلاعات جمعی مردم آگاه شوند ، . اما
ميبينيم دوباره بعد از هشت سال همان مسائل دوباره مطرح ميشود؛ انگار ملت
فراموش کنند که به هر حال فرصتي بوده براي رسيدگي و در اختيار مدعيان قرار
داشته است.
: به هر صورت اين مواجهه ميتواند بازتاب داشته باشد. به هر حال ما در جهاني
زندگي ميکنيم که مسائل به هم مرتبط هستند. ما توقع داشتيم يک برخورد برنامهاي
را در هشت سال شاهد باشيم که کمتر شاهد بوديم فرصت های زیادی را از دست دادیم
و انصافاً وقتي به اجماع عمومي رجوع ميکنيم، قطع نظر از وجه اخلاقي انصراف
نه بايد داشت؛ اين را عقيده عمومي تأييد ميکند. به هر حال اگر حکومت نگاها
را کمي عميقتر ميکرد و با ريشهيابي دقيقتري سراغ حوادث ميرفت، شايد شاهد
حوادث بعدي بحران آفرین هم نميبوديم. وقتي يک تحليل را اشتباه ميکنيم، اين
تحليل تنها در حد يک ذهنيت باقي نميماند، آثار عيني دارد؛ يعني يک تحليل و
ايده غلط آثار عيني غلط دارد و اين آثار غلط به نوبه خود ايدههاي غلط را به
دنبال خود دارد و در نتيجه رخدادها و حوادث غلطي را رقم می زند. بايد به اين
نکته توجه داشت. اينطور نيست که عالم ذهن از عالم عين جدا باشد. تحليل ذهني
غلط بازتاب عيني غلط دارد. من احساس ميکنم ما با زنجيرهاي از تحليل غلط و
عينيت غلط روبهرو هستيم و مادامي که سعي نکنيم تحليل خوب و جامعي انجام دهيم،
خواه ناخواه دلالتهاي غلطي در پي آن خواهد آمد و و حوادث بعدي را رقم ميزند.
آنچه که ميتوانم به طور خلاصه و جمع بندي عرض کنم اين است که قطع نظر از هر
ريشهيابي و تحليل که در فرصت ديگري به آنها ميپردازم، آنچه که امروز نياز
ضروري جامعه افغانی ماست و مهمترين معروف ما محسوب ميشود، وحدت است و تمام
گروهها اگر واقعاً ملتزم به آرمانها جمهوري اسلامي افغانستان هستند، بدين
وسيله امتحان ميشوند که آيا منافع و مصالح ملي را بر منافع و مصالح شخصي و
جناحي قومی و قبیله وی زبانی ی خود ترجيح ميدهند يا خير. آيا کماکان منافع خود
را در اشتقاق و تفرقه جستجو ميکنند يا اينکه واقعاً نه، از آبروي خود و جانشان
مايه ميگذارند، حتي از اينکه حدف شوند هم ناراحت نميشوند که نهايتاً چيزي در
کشور پاي بگيرد و احيا و تقويت و باز توليد شود، با نام وحدت ملي. واقعاً ما
نيازمند وحدت ملي هستيم و فکر ميکنم اين مصلحت اول و برتر ماست و هر ساز
مخالفي با هر نيتي و با هر دلالتي که مخالف و مغاير وحدت ملي باشد بايستي به
گونهاي محکوم شود و مورد نقد واقع شود.
بر اساس آرمانها و اهداف کشور و مردم خود نميخواهيم وحدت برون گفتماني را
شعار دهيم، بلکه همه ما دنبال وحدت درون گفتماني هستيم. يعني کساني که التزام
عملي دارند و سوابق آنها حاکي از پايبندي به کشور افغانستان است و هم در نظر
اين را اعلام ميکنند و هم سابقه آنها اين را نشان ميدهد. گيريم که اختلاف
سليقهاي هم هست. اينها بايد تعين بخش اين ضرورت اساسي باشند. ما نبايد اجازه
دهيم اين قضيه طولاني شود.
و سرنوشت کشور ما وا رونه رقم زده شود
لذا ما ميتوانيم مفهومي عبرت بگيريم و بايد هم عبرت بگيريم..
اين شبيه سازيها ما را به وحدت نميرساند بلکه به جنگي خصمانه وارد ميکند،
افزود: الان که برخي قدرت دارند، فکر می کنند ما همه کاره هستیم و خود را عقل
عالم می دانند این ترز تفکر شان غلط و زیان بر است باید بخود آیند و بدانند .
کشور را با تدبير و مشورت اداره کرد. ما نبايد دشمن تراشي کنيم، بلكه همه
تلاشمان اين باشد که بر اساس يک سري محورهاي مورد اتفاق و اجماع و با توجه به
سابقه عملکردي افراد به وحدت برسيم. مهم وحدت است؛ اگر وحدت و ثبات سياسي
نباشد، ما نميتوانيم تحقق بخش برنامههايمان باشيم. اين کشور بعد از سالها به
سند چشم انداز و برنامههاي چند ساله رسيده است. که اين برنامهها بايد در
بستر آرامي پيش رود. اگر همواره آشفتگي و ابهامي در کشور باشد و مدام عدهاي که
منافعشان در تنگ نظري و اختلاف و انشقاق قومی قبیله وی زبانی سمتی هست،
ميتوانند مانور دهند، مطمئن باشيد که کشور ثباتي نخواهد داشت و در معرض آسيب
خواهد بود. گروههاي مختلف مردم ساکت نخواهند نشست که عدهاي مدام به آنها
حکومت کنند مادر زاد وزیر باشند و حقوق شانرا زیر پا کنند و سلی نا امیدی بر رخ
شان بزنند و آنها را طرد کنند و از حقوق اجتماعي محروم کنند.
مردم تلاش ميکنند به خواستهها و حقوق خود برسند و اگر بسترسازي مناسب انجام
نشود، اين موضوع در قالبهاي غير طبيعي ظهور پيدا کند برای ما و کشور ما مشکل
دیگری ایجاد می شود که هیچ قدرت زور گو جلو آنرا گرفته نمی تواند هیچ کس منکری
این حقیقت نیست . ما نياز به وحدت فکر و عمل داريم. در نحوه برگزاري
انتخابات، از حوادث پس از انتخابات دور دوم ریاست جمهوری و تعویق انداختن
انتخابات پارلمانی و پیش نهاد مصالحه و مزاکره آقای کرزی با مخالفین از نحوه
پوشش خبري و تحليلي آن گرفته تا نحوه موضعگيري طرفين دعوا به ويژه معترضان به
همه اينها بايد توجه کنيم. به هر حال وقتي ميخواهيم به آرامش برسيم ميتوان
اينها را به عنوان حوادثي طبيعي تعبير و تفسير کنيم و رويه و بستر را براي
تشخيص سره از ناسره را فراهم کنيم. اين مبارک و افتخار نيست که ما با حرکت
ارادي و برنامهريزي خودمان تمام کساني را که مثل ما فکر نميکنند آنها را در
صف و اپوزيسيون خارجي و بيگانگان قرار دهيم و روز به روز از طرفداران خود کم
کنيم. ما بايد سعي کنيم که روز به روز بر موفقيت و محبوبيت نظام جمهوري اسلامي
افغانستان بيفزاييم و تا جايي که ميشود سره را از ناسره جدا کنيم، صفوف دوست و
دشمن را جدا کنيم.حالا به آنجای رسیده یم که تر و خشک را یک جا می سوزانیم فرق
تلخ و شرین را کمتر می کنیم چرا این طور نمی اندیشم که هر کسي که در اين مملکت
گامي براي وحدت بر ميدارد بايد استقبال کرد،: هر کسي که گامي براي وحدت بر
ميدارد دستش را بايد به گرمي فشرد و کمک و یاری اش کرد. در هر حال کشور مربوط
به اشخاص و افراد مشخص نيست، بلکه مربوط به آتيه و نسلهاي آينده است. پس بايد
آن را به سلامت از اين بحران موجود عبور داد. و به سر منزل مقصود رساند
بهترين راهکار آن هم دعوت به وحدت است به عنوان مهمترين معروف و تداعي اين
مسأله که مهمترين منکر امروز تفرقه و اشتقاق است. اين را حفظ کرد و به نسلهاي
بعد سپرد.
سخن مکرر من اين است که ما نياز به استقرار وحدت داريم ولو با حذف همه ما، ولو
با حذف تمام اشخاص و رجال سياسي يعني اين براي ما مطلوب است. مهم افراد نيستند.
چه کسي نگران افراد است؟ چه کسي براي افرادکار ميکند؟ ما همه بايد فداي
افغستان و آرمانهای آن شويم و امروز براي رسيدن به آرمانهاي متعاليمان نياز
به وحدت داريم. مکانيسمها و ساز وکارهاي وحدت را باييد تعبيه کنیم ولو به قيمت
حذف بسياري از افراد. تمام شود به نظر من هيچ اشکالي هم ندارد و اگر کسي به نام
وحدت ميخواهد منافع شخصي خود را دنبال کند بايد کنار زده شود. براي اينکه
مصلحت کشور نظام ومنافی ملی ماوراي منافع شخصي و جناحي است. آنچه را که در
این روز ها زیاد تر سر زبان ها است طرح است که مانند همشه آقای کرزی دست دوستی
و برادری با مخالفین دراز کرده . گرچه تا کنون معلوم نیست که دست را به گرمی
می فشارند یا آستین دست را یک جا قطع می کنند . با در نظر داشت این جاده ی که
تا هنوز یک طرفه است باید هم هوشیار بود و مه بیدار . عوامل و انگیزه های که
این نهال تازه غصر شده به زودی بار بر نخواهد شد . همه جانبه برسی گردد . اگر
را های بهتر که این جاده را به زودی دو طرفه ساخته بتواند پیدا شود که دور از
امکان هم نیست جستجو گردد . با وحدت نظر و عمل که در آن همه مردم افغانستان خود
را شریک بدانند می توان کاری کرد . این ارمان وقتی تحقق می یابد که زمام داران
ما بر ارجیت های منافع قومی و قبیله وی خط بطلان بکشند و ثابت کنند که ما منافع
ملی را می خواهیم نه قبیله گرایی .