میم - محشور

 

آل سعود عربستان ، بیچاره تر از آل جهاد افغانستان

 

              خادم الحرمین , یا خادم  القصرین ؟

 

 دراکولا و همزادش  (ایالات متحده و بریتانیا ) به دوام مانور هایشان برای دوام حضور در منطقه ی خاور نزدیک و خلیچ، مانند همیشه با )) سرو صدا و دهل و سرنا (( گرد هم آیی را زیر نام ((کنفرانس لندن)) براه انداختند و در آن  گویا ابتکارات   تازه ی  را برای آوردن صلح و آرامش در منطقه و بویژه افغانستان براه انداختند که در سر خط آن براه اندازی گفتو گو با طلبان میباشد و برای پیاده ساختن آن به دو نوکر ،آل سعود و آل جهاد (ملک عبد الله و حامد کرزی ) هدایت داده شد که نقش شانرا ادا کنند .

حامد کرزی،  پیوست با پایان کنفرانس لندن راهی ریاض گردید تا از مقامات آنکشور بویژه ملک عبد الله پادشاه سعودی تقاضا نماید که  با استفاده از نفوذ خو یش ، طالبان را  وادار سازد تا با دولت کابل آشتی کرده و داخل گفت و گو گردند . حامد کرزی و هیأت همراهانش هنگام پذیرفته شدن ، همانند برده گان ، با میز بانشان برخورد کردند. چنانچه به رسم دوران بردگی پس از خم و چم های برده وار، دست و ریش و شانه ی ملک عبد الله را بوسید ند ,( کرزی شانه وامیر !؟ اسماعیل خان دستانش را بوسه زدند )  .

همین مجاهدین گرامی،  زعمای دهه ی هشتاد دولت وقت را بخاطر زیاده روی  در تعارفات شان به جانب شوروی ، ملامت  میکردند . ولی آوانیکه بمثابه یک افغان این همه کرنش های برده مآبانه حکمرانان امروزی را به بادا ران  اصلی ( ایالات متحده  و بریتانیا) وحتی نوکران آنها (عربستان ، پاکستان و دیگران )  بروی تلویزیون مینگریم  از ریزش عرق خجالت پیش گیری نمیتوانیم . 

 پس ازین همه کرنش ها و چاپلوسی ها یگانه چیزیکه نصیب حامد کرزی گردید, مدال زرین ((ملک عبد ا لعزیز))  بود و بس . زیرا  کرزی نمیداند و یا تجاهل عارفانه میکند که عربستان سعودی خودش آسیب پذیر تر از افغانستان بوده وبرای گفتو گو با القایده (شریک جرم  وولینعمت طالبان )   به یک میا نجی ضرورت حیاتی دارد,  چه رسد به آنکه میانجیگری نماید ، چنانچه به پاسخ تقاضاهای پیشین ، یگانه شرط سازماندهی مذاکره  میان طالبان ودولت کابل را،  دوری و جدایی طالبان از سازمان القا یده و اعلان صریح آن از جانب طالبان دانسته بو د .       

دو دیگر اینکه ، هرگاه دولت کابل وطالبان آشتی نمایند ، جنگ و بحران از افغانستان به پاکستان و شبه جزیره ی عربستان ( یمن ،  امارات و عربستان سعودی ) کاملا انتقال نموده و دوام سیطره ی جهنمی آل سعود را باخطرروبرو میسازد .رویداد های پسین در یمن خوابرا  ازچشمان شاهان و شیوخ عرب ،  پرانده است .  هم چنان آل سعود  حاکم بر عربستان نفت خیز که خودرا (( خادم الحرمین )) مینامند،  در حالیکه در واقعیت ودر عمل ((خادم القصرین )) ( قصر باکنگهم و قصر سفید ) هستند و اینرا میدانند  که با دا ران وحامیانشان هرگز خواهان پایان جنگ و بحران در افغانستان و منطقه نیستند ، زیرا درآنصورت دلیل حضور شان درین منطقه از بین  رفته و باید منطقه را ترک بگویند . ازینرو نه تنها درجهت ختم جنگ و بحران بلکه در جهت پهنا وژرفای آن،  در تکاپو هستند .   

خوشنما  تر اینکه سازمان استخبارات عربستان سعودی در همکاری تنگاتنگ با سازمان استخبارات نظامی پاکستان ( آی . اس . آی )و با بذل کمک های پولی و فنی با آن ،  در سازماندهی رویداد های خونین در افغانستان دست دارد . سازمان استخبارات سعودی که در رأس آن یکی از شهزاده های خون خوار و ظالم آل سعود قرار دارد نه تنها حالا که از سال های دراز بدینسو در جهت گسترش و ژرفای بحران وسازماندهی رویداد های خونین درین کشور  دست داشته ودارد  . 

موجز اینکه  :حالا دیگر به همه روشن گردیده است که هرگاه حکمروایان در کاخ  باگنگهم و کاخ سفید اراده کنند ، بحران منطقه و افغانستان در کوتاه ترین زمان پایان مییابد ولی سوگمندانه که پایان این بحران به سیطره  و حضور آنان درین منطقه ی  مهم  ، غنی و حیاتی دنیا نقطه ی  پایان میگذارد .  که همین اصل اسباب اصلی بد بختی و سیه روزی مردم منطقه ،  منجمله مردم  افغانستان را بوجود آورده است .

 پس باید دانست که ژرفا و پهنای بزرگی,  بین گفتار و کردار جلو داران سیاست منطقه و دنیا  وجود دارد ، که نباید فریب سرو صداهای دروغین صلح طلبی دشمنان صلح را خورد . 

 

 


بالا
 
بازگشت