حفیظ ا لله خرمی خرم

 

پارلمان: انتقام، تعصب، سلیقه،  قدرت نمایی و یا عدم شناخت؟

 

انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم رفت، قرار بود همه چیز با بسم ا لله سر از نو از صفر آغاز شود، ولی داکتر عبدا لله نامزد رقیب ریاست جمهوری در دقایق آخر خودش را از صحنه کنار زد با این عمل اش مزه تلخ شکست را چشید و طرفدارانش را افسرده و غافل گیرکرد و خود غیر مستقیم خلاف باور اش آقای کرزی رابطرف ارگ ریاست جمهوری  بدرقه کرد.  آقای کرزی رسما قسم وفاداری خورد و با لقب جلالتماب رئیس جمهوری اسلامی افغانستان، برای بار دوم وارد ارگ گردید و بر تخت شاهانه جلوس نمودند و مقام بانوی اول کشور را برای خانم کرزی هدیه نمودند. البته با پایان مراحل تشریفات مقام ریاست جمهوری، کار تمام نشده بلکه  فعالیتهای جدی و جدید دور دوم آغاز گردید.

در پنج سال گذشته دو رکن اصلی دولت  قوه مجریه (حکومت) و قوه مقننه (پارلمان) رابطه خوب بر اساس همکاری دو جانبه با برنامه های دقیق و استراتیژی روشن و اهداف مشخص برای رفع کشور از مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و صلح و امنیت  نداشتند.  نه پارلمان بعنوان نیروی اپوزیسیون توانیست از صلاحییت و اختیارات بدست داشته اش خوب استفاده نماید و نه حکومت از فرصت طلایی با هر نوع امکانات که توسط جامعه جهانی فراهم آمده بود استفاده کند.  مجریه و مقننه نه با روحیه مثبت و احساس همکاری حلال مشکل دولت و کشور بوده اند، بلکه اکثرا با تضاد منفی در پی مشکل تراشی و ایجاد تنش در میان هم بوده اند، چنانچه  پار لمان باعث بروز مشکلات در حکومت و کابینه میشد و بر عکس دهن کجی مستقیم حکومت هیبت، صلابت و صلاحییت پارلمان را در انظار مردم خدشه دار کرده و از اهمیت آن تا حد کاسته بود.  برای مثال برکناری وزیر خارجه وقت اقای داد فر رنگین سپنتا توسط پارلمان از طرف حکومت کرزی غیر اصولی خوانده شد و هیچ ارزش به رای نمانیدگان ملت قائل نشده و نه تنها کنار رفت بلکه آقای سپنتا تا آخر بعنوان وزیر خارجه اجرای وظیفه کرد.  از دید گاه سیاسی و حقوقی این قضیه برای پارلمان ضربه جدی و لاعلاج بود که تا کنون اثر پر درد آن در پیکر پارلمان محسوس میباشد.  پارلمانیان با اینکه داد و فریاد بلند کردند اما گوش شنوایی نبود تا فریاد رس آنان گردد و بلاخره با استخوان در گلو درد و سکوت تلخ را بر خود تحمیل و تحمل کردند و منتظر فرست نشستند!  حالا هم شاید وقت آن فرست رسیده باشد!؟

بازار چانه زنی وزیر شدن و و زیر انتصاب کردن گرم بود، دولتمردان و بزرگان قوم و سران احزاب در پشت در های بسته برای معرفی وزیر پیشنهادی شان با آقای کرزی سرگرم رفت و امد و بگو و بشنو و بیا و بخور بودند.  در ارگ موافقت حاصل گردید و تصمیم گرفته شد، بلاخره آقای خلیلی معاون ریاست جمهوری افغانستان با خیل دراز از وزراء وارد پارلمان شدند، رسم تشریفات انجام شد و اقای خلیلی کابینه آینده را معرفی کردند.  مراسم معرفی تکمیل گردید و پارلمان به حال خودش باز گشت و جنجال و سر صدا و بیشین و برخیز فضای پارلمان را تسخیر و بی نظم ساخته بود. 

البته این زیبای و فضای باز دموکراسی هست که امروز افغانستان دارای پارلمان هست و آن هم مملو از نمایندگان ملت که هر کی صدای خودش را بلند و بطور خودش" لی" میگوید، در دموکراسی مهم این نیست که صدای کی، کی شنیده شود! مهم ان هست که آواز بلند شود تا در گلو خفه نگردد. 

در دور اول هفده کاندید وزیر با رای عدم اعتماد سرخ و از جمع کابین نیشین های آقای کرزی بیرون رانده شدند، در دور دوم ده وزیر پیشنهادی به سرنوشت ۱۷ اولی گرفتار آمدند که بعضی ها آنرا با زره بین قومی مو شگافی کرده اند و به تصمیم پارلمان با دلهرگی و نگاه های مشکوک می نگرند.  به یقین که اهداف علتها و سوالهای زیادی دیگری نیز میتواند تاءثیر گذار در رای نمایندگان باشند، پس بهتر است از پی دلیل و علل رفت.

 کدامین علت؟

علل و سوالها را شماره وار با شعر ذیل تحت بر رسی میگیریم:

هرکسی از ظن خود شد یار شان = از درونشان نه جست اسرار شان 

۱: قدرت نمای پارلمان و تلاش جدی برای بدست آوردن اهمیت، مشروعییت و صلاحییت از دست رفته اش، اگر این امر باعث شده باشد.

۲: انتقام بی دلیل از کرزی و حکومت قبلی اش بخاطر اختلافها و در انزوا قرار دادند پارلمان در پنج سال که گذشت، در نتیجه بهایش را باید کاندید وزرای جدید بپردازند.

۳: احتمال سیاست پشت پرده اقای کرزی با نماینده گان با نفوز در پار لمان که توانستند با یک تیر چند نشانه زنند، از یکطرف توسط رای عدم اعتماد وزرای پیشنهادی بزرگان اقوام و سران احزاب را رد کنند تا با غربال پارلمان هر کی هرکی باید کنار زده شود و عملا صحنه را خالی نگهدارند تا زمینهء  تیم دلخواه بدست آید، از جهت سوم آقای کرزی همچنان از پشت بانی سران اقوام و احزاب بر خور دار بماند.

۴: عدم شناخت دقیق نمایندگان از کاندید و زیر میتواند علتی از علل باشد تا از ۲۴ نفر ۱۷ نفر رد صلاحییت شوند، اما این علت "عدم شناخت "هم نمی تواند، وزنه سنگین را در ترازوی ذهنیت عامه داشته باشد، چون عده ای از کاندید وزراء اشخاص شناخته شده و حتی از وزرای کابینه قبلی بودند.   

۵:  بر خورد سلیقه ای میتواند دلیل دیگر از سرخ شدند ۱۷ وزیر در دور اول و ده وزیر در دور دوم باشد، که البته این یک نظر هست.  امید بر اینکه نمایندگان ملت با سر نوشت مردم و آینده کشور سلیقه ای و سرسری بر خورد نکنند، با آن هم نمی توان از این دلیل گذشت چون افغانستان پارلمان پخته و نمایندگان کار کشته و با تجربه ندارند تا رنگ و بوی سلیقه کار گر نباشند.

۶: آیا تعصب خشک قومی، مذهبی و لیسانی میتواند دلیل دیگر بر این امر باشد؟ اگر چنین باشد این مخرب و خطرناکترین دست آورد دموکراسی خواهد بود که نمایندگان قوم اکثردر پارلمان زیر نام دموکراسی، قانون و منافع ملی نبض و حرکت سیاسی، حقوقی، اجتماعی و کشوری را بدست گرفته و بدون احساس مسولیت و کوته نظری وبا روحیه فاشیستی سر نوشت و آینده مردم و کشور را به بازی بگیرند.

 دور اول اعتماد سازی و اعتماد زدایی با رد صلاحییت ۱۷ وزیر از میان 24 وزیر به پایان رسید.  فضای مطبوعات، وبلاگها و روزنامه ها با نظریه های گوناگون و اخبار و تحلیل های مختلف مملو شده بودند، ولی هیچ تحلیل دقیق و مشخص علل را ریشه یابی و آشکارا نساختند بلکه هر کی بر حدس و گمان سر خط درشت را سر لوحه قرار دادند.

سران اقوام و رهبران احزاب با تصمیم غیر منتظره پارلمان کاملا غافل گیر و دست و پاچه شدند، که حتی اشخاصی را نامزد پست وزارت کردند که نامزد وزیر خود از کاندید شدنش بی خبر و یا خلاف انتظار شان بودند.  جلسات و رفت و آمدها و چانه زنی ها دو باره پشت در های بسته آغاز گردید، نام های جدید در سطح مطبوعات درز کرد و بازار گپ گپ و تهمت و توهین و یا تقدیر و تعریف از نامزد وزراء  در وبلاگها، روزنامه ها پل تاکها از نو سبز کرد.  بازار قصه گویی و سر گرمی و تبصره  در همه جاه از سر گرفته شد !  چه در جلسات  میهمانی مسافر لندنی،  چه مراسم شیرینی خوری جوان تازه داماد، چه جلسه فاتحه شینوندغو،  چه گرد نشستن پیتو نیشنی های محلی مردان پیر دهاتی و چه... تا رسید به جلسات رسمی دولتی و بین الملی!  همه جاه چای تبصره و تحلیل داغ بود.  بلاخره بار دوم آقای کرزی وزرای جدیدش را راهی پارلمان کرد، اینبار نه تنها کاندید وزراء با دلهرگی وارد پارلمان شدند بلکه بیشتر از آنها سران اقوام و رهبران احزاب دلهره به نظر می رسدند و حتی مردم ملکی و عادی.  

نمایندگان ملت (پارلمانیان) برای بار دوم برس های رنگ را برای رنگمالی کابینه بدست گرفتند، با هر دلیل و هدف که داشتند بار دیگرکابینه سرخ شد و از میان هفده (17) وزیر، ده (10) وزیر را سرخ کردند و تهنا هفت تن از آنها را سبز پوشاندند. داستان تکرار شد و تبصره ها و گپ گپها رنگ تکراری به خود گرفت.  بحث اقوام و مذهب دوباره در میان بعضی ها از سر گرفته شد که چرا وزرای این ملییت و آن مذهب باز سنگ رد بر پیشانه خوردند؟ ایا واقعا تعصب قومی و مذهبی همچون مار زهر اگین در آستین بعضی از وکلای ملت خانه کرده است تا اینبار بنام دموکراسی و قانون و پارلمان، مردم و اقوام را از صحنه سیاسی کشور بطور زیرکانه از صحنه طرد و با رای عدم اعتماد از دولت و حکومت دور نگهدارند!؟ و یا اینکه مشکل را در گوشه و کنار دیگر جستجو کرد؟

سخن آخر اینکه اگر این جریان اعتماد زدایی و رد صلاحییت وزراء بر اساس تعصب قومی و اندیشه ای فاشیستی باشد و ادامه پیدا کند به یقین که مردم را در شک و ترس داخل نموده و بزرگان ا قوام و سران احزاب را در شرائط دشوار قرار خواهند داد.  در نتیجه روند انتصاب قومی کم کم از رونق و اولویت افتاده خفیف رنگتر خواهد شد.  شاید گزینه بعدی غیر اقوامی گردد و بجای انتصاب قومی کسانی دیگر و افراد مشخص مقرر شوند، که البته مشکل، انتخاب اشخاص با تخصص نیست بلکه روند اشتراک ملی خدشه دار میگردد و بعضی اقوام از دستگاه حکومت و نهاد های اصلی تصمیم گیری کشور محروم خواهند شد، در نهایت دموکراسی نیم بند و عدالت اجتماعی و حقوق میلییتها زیر سوال خواهند رفت و سر آمد خوبی در پی نخواهند داشت.

اگر تعصب و ایدیولوژی فاشیستی در محراق تصمیم گیری های اخر باشد، شاید میلییتها از کرسی  وزارت های رتبه پائین محروم شوند، شاید مردم و دموکراسی نیم بند افغانستان در ظاهر شکست بخورند ولی در نهایت پیروز خواهند شد، شکست اصلی را تعصب گرایان با اندیشهء فاشیستی شان خواهند خورد.  این نه یک شعار بلکه : تجربه تاریخ، شناخت زمان، آگاهی جامعه و بیداری نسل امروز هست.

 تقدیر و تشکر -  حفیظ ا لله خرمی خرم – 21/1/2010

 

                     


بالا
 
بازگشت