اسماعيل فروغی
آشتی با طالبان یا درهم شکستن ماشین جنگی آنان ؟
در حالیکه حامد کرزی رییس جمهور افغانستان با پیشکش نمودن طرح آشتی با طالبان و ادغام آنان در دولت شهر به شهر و قاره به قاره بدنبال صلح سرگردان است ، امریکاییان و انگلیسان از آماده گی برای یک تهاجم بزرگ علیه طالبان و از در هم شکستن ماشین جنگی آنان سخن بر زبان میرانند . حامد کرزی بی آنکه به رأ ی مردم مراجعه کرده باشد ، آشتی با طالبان و ادغام و ابقای دوباره ی آنانرا بقدرت آرزو دارد ؛ اما ریچارد هالبروک نماینده ی خاص رییس جمهور اوباما در امور افغانستان و پاکستان نظریه ی مصالحه با طالبان را رد کرده ، آشتی و مذاکره با آنانرا کاملا منتفی میداند . به همین سان در حالیکه هیلاری کلینتون وزیر خارجه ی امریکا و دیوید میلیبند وزیر خارجه ی انگلستان به ختم جنگ از راه غیر نظامی تأ کید میورزند ، گوردون براون نخست وزیر بریتانیا میخواهد هرچه زودتر ماشین جنگی طالبان را در هم شکند . در همینحال ، اخیرا کای آیکن بیری سفیر کبیر امریکا در افغانستان و رهبران ناتو از احتمال آغاز یک تهاجم وسیع علیه طالبان اطلاع داده اند . بکدامیک میتوان باور کرد ؟ به حامد کرزی رییس جمهور افغانستان که پس از گذشت هشت سال و اندی قادر نشده است تا اعتماد و باور مردم را نسبت به خود جلب نموده ولی اکنون کمر برای آشتی بسته است ؛ و یا به امریکاییان و انگلیسان که اکنون نیات آزمندانه ی شان در جنگ افغانستان ، از هیچ افغان و انسان خردمندی پوشیده نیست .
به نظر بسیاری از صاحبنظران ، به هیچکدام نمیتوان باور کرد . به گمان اغلب ، نه کرزی صادقانه بدنبال صلح و امنیت دایمی و سرتاسری برای افغانستان است و نه امریکاییان و انگلیسان . اینگونه برخورد دو گانه و متضاد نسبت به حل مسأله ی افغانستا ن بخودی خود ثابت میسازد که ، هم آقای کرزی و هم حامیان امریکایی و انگلیسی شان ، میخواهند بدینگونه افکار عامه ی کشور هایشان را از موضوعات اصلی و اساسی مربوط به مسأله ی افغانستان منحرف کرده ، آب را گل آلود نگهدارند و به راحتی از آن ماهی به چنگ آورند .
رییس جمهور افغانستان و حامیان بین المللی شان بخوبی میدانند که ختم جنگ در افغانستان ، نه با تزرع و نالیدن و نه با استفاده از زور و تفنگ میسر است . آنان اینرا نیز بخوبی میدانند که ریشه های جنگ در کجاست و تا زمانیکه همان ریشه ها نابود نگردند ؛ امن و صلح در افغانستان بر نخواهد گشت . آنان با درک همین واقعیت است که اینبار درامه ی دیگری را به نمایش گذاشته اند . بدینگونه که ، یکی سیاست آشتی و ادغام را پیش کشیده ، برای جلب حمایت جهانیان و همچنان انحراف بخشیدن افکار عامه ی جهان ، شهر به شهر ( استانبول ، برلین ، لندن و ریاض ) ، سرگردان باشد و دیگران برای درهم شکستن ماشین جنگی مخالفان آماده گی گرفته ، پیهم چنگ و دندان نشان بدهند . این حالت دوگانه و متضاد در میان شخصیتهای مسوول مسأله ی افغانستان ، میتواند بدلایل زیر ایجاد شده باشد :
الف ــ منحرف کردن اذهان عامه
براه اندازی چنین هیاهوی تبلیغاتی در باره ی آشتی با طالبا ن ــ آنهم پس از تقلب گسترده در انتخابات و افشاگریهای غضب آلود غرب در مورد فساد شرم آور در دستگاه دولت افغانستان ، میتواند بخاطر رو پوش گذاشتن بر آنهمه انتقاداتی باشد که غربیان طی ماههای اخیر علیه دولت آقای کرزی براه انداخته بودند . حامیان رییس جمهور کرزی با براه انداختن این ترفند جدید ، میخواهند هم بمردم ما و هم به مردمان کشور های خودشان ، بگویند که : ما بدنبال صلحیم ، ما به پیروزی نزدیکیم و حامد کرزی مناسب ترین رییس جمهور برای افغانستان میباشد .
آنان میخواهند اذهان عامه ی افغانستان و جهان را از تقلب گسترده در انتخابات و موجودیت فساد شرم آور در دستگاه دولت افغانستان منحرف کرده ، بازهم بازی را همانگونه که آرزو دارند ، همراه با بازیگران قبلی افغانی شان ادامه دهند . آنان میخواهند کسی این پرسش را مطرح ننماید که ، چرا حکومت آقای کرزی پس از گذشت سه ماه تا هنوز دارای هیأت مکمل وزرا نبوده و چرا اکثریت وزرای معرفی شده ی آقای کرزی از پارلمان کشور رأی اعتماد بدست نیاوردند ؟
ب ــ سردر گمی در میان دولتمردان دخیل در امور افغانستان
برخورد دوگانه ومتضاد نسبت به طالبان میتواند از وجود یکنوع سر در گمی در میان سیاستمداران غرب در باره ی وضعیت جنگ در افغانستان و ادامه ی برخورد آنان با این مسأله ی ، حکایت نماید .
طوریکه معلوم است حامیان غربی افغانستان ، پس از گذشت هشت سال و اندی تا هنوز نتوانسته اند مشخص نمایند که کدام عوامل و دلایلی سبب شده است تا امنیت و صلح در افغانستان بد تر از هشت سال پیش شده ، فساد اداری به اوج خود رسیده و کشت و قاچاق مواد مخدر وسعت بیشتر یافته است . آنان تا هنوز دارای استراتژی واحدی درباره ی افغانستان و مسایل جنگ و صلح در اینکشور نیستند . آنان زمانی دولت افغانستان و رهبران آنرا مترادف فساد میخوانند و زمانی دیگر آنرا خدمتگزار مردم و بهترین انتخاب برای ملت افغانستان قلمداد مینمایند . درست براساس همین سردرگمی میان استراتژیستان غربیست که ، یکی طرفدار راه حل صلح آمیز و آشتی با طالبان است و دیگری سخن از جنگ و زور بر زبان داشته ، آشتی با طالبان را منتفی میداند و میخواهد با استفاده از نو ترین و مدهش ترین سلاح ها ؛ ماشین جنگی مخالفان را هرچه زودتر در هم شکند . و درست همین سردرگمی میان دولتمردان غربی ، نبود استراتژی واحد برای حل مسأله ی افغانستان و عدم درک درست و واقعی از اوضاع افغانستان است که سبب میشود تا هم طرحهای آشتی و ادغام و هم پلانهای درهم کوبیدن ماشین جنگی مخالفان ، به نتایج مثبت و مطلوب نرسند .
ج ــ پی بردن به حقیقت قوتهای منطقه
یکی از دلایل و عوامل دیگری که سبب شده است تا امریکاییان و انگلیسان با مخالفان دولت افغانستان برخورد جدی تر و شاید هم کوبنده تر نمایند اینست که : آنان در راه تطبیق اهداف آزمندانه ی منطقوی شان با حقیقت قوتهای منطقوی ( چین ، روسیه ، ایران و هندوستان ) روبرو گردیده و اکنون ناگزیر از توقف شاید موقت و در نتیجه برخورد قاطع تر با بنیادگرایان و تندروان اسلامی که خود آنرا ایجاد و تربیت نموده بودند ، میباشند .
حقایق نشان میدهد که ایالات متحده امریکا و انگلستان اکنون به این نتیجه رسیده اند که ؛ آنان توانایی مقابله با قدرتهای منطقوی چون چین ، روسیه ، ایران و هندوستان را نداشته ، باید به خواستها و توقعات قدرتهای منطقوی گردن نهند ؛ در غیر آن احتمال قوی شکست غرب و ناتو در افغانستان میتواند متصور باشد . ناظران بین المللی به این باور اند که ، قد رتهای منطقوی بیش ازین تحمل حضور توسعه طلبانه ی امریکا و ناتو را به بهانه ی تروریزم و القاعده در منطقه نداشته ، آرزو دارند هرچه زودتر به این شعار و بهانه ی سیاسی ــ استراتژیک پایان داده شود .
بهر حال ، سیاست آشتی و ادغام و یا پالیسی سرکوب نمودن و در هم شکستن ماشین جنگی طالبان ، هر آنچه هدف امریکاییان باشد ، فقط یک مسأله واضح است و آن این که : امریکاییان طی هشت سال و اندی که گذشت در افغانستان سیاستی نا موفق را دنبال نموده اند . آنان خود سبب تقویت روز افزون طالبان و القاعده و در نتیجه ، توسعه ی جنگ در افغانستان شده ، خود در ایجاد دولتی بی ثبات دست داشته ، فساد و قاچاق مواد مخدر را توسعه و گسترش بخشیده اند . هر گاه امریکاییان علاقمند ختم جنگ در کشور ما هستند ، قبل از همه باید با وارد آوردن فشار واقعی بر پاکستان ، دستان سیاه آی اس آی را از دامان کشور ما کوتاه نموده ، ریشه های خونین جنگ را که خود در آنسوی مرز کاشته اند ، بسوزانند و بخشکانند . به نظر من راه حل مسأله ی افغانستان نباید فرا منطقه یی سنجیده شده ، پای کشور های هزاران کیلومتر دور تر از افغانستان در آن کشانده شود . صاحبنظران بسیاری نیز معتقد اند که ، همکاری منطقه یی بهترین راه ختم جنگ در افغانستان خواهد بود .
از نظر داخلی ، مصالحه و آشتی تنها راه رسیدن به صلح دایمی و سرتاسری در افغانستان است . بشرط آنکه این مصالحه و آشتی با عدالت همراه بوده ، به قیمت از دست دادن ارزشهای معنوی و مادی وطن و مردم ما تمام نگردد . مردم به این باور اند که آقای رییس جمهور حامد کرزی پیش از ادغام طالبان در دولت ، اگر قادر هستند و همانگونه که وعده سپرده بودند باید قطاع الطریقان و مفسدین را از حکومت و قدرت دور نمایند . ایشان باید صادقانه و بدون در نظر داشت روابط قومی ، گروهی و تنظیمی فقط برای صلح و برای منافع مردم مظلوم افغانستان بیندیشند نه برای منافع دللا لان بوروکرات و جنگسالاران قطاع الطریق و نه برای منافع آزمندانه ی امریکاییان و انگلیسان سودجو و توسعه طلب .
تنها در صورت صداقت و باور به مردم است که میتوان مخالفان مسلح را بزنده گی صلح آمیز کشاند ه ، با آنان مصالحه کرد ؛ بزودی بروی پا ی خود ایستاد و به عدالت ، رفاه و آسایش واقعی دست یافت .
پا یا ن