هم دعا سیاست هم خرما سیاست
نوشته : نصیر بغلانی
مکث
بر سخنان دور از واقعت حضرت صبغت الله مجددی در مورد جهاد و مقاومت مردم مسلمان
و قهرمان افغانستان در گذر زمان و در عرصة رویدادهای تاریخی، همواره عدهای
بوده و هستند که دیدگاه و نوع عملکرد آنها در مواجهه با رویدادهای گوناگون
اجتماعی و سیاسی نقش عمدهای در جهتدهی و چه بسا شکلدهی حوادث مهم تاریخی
دارد. در بسیاری از موارد، اینگونه افراد از یک طرف منبع تولید و نشر تفکراتند
و از طرف دیگر بر نوع نگرش سایر افراد و به تعبیری در جهتدهی اذهان عمومی در
رابطه با یک موضوع تأثیر عمیقی دارند. در بیشتر موارد، این دسته به «خواص»
تعبیر میشوند.
در خصوص سه دهه جنگ در افغانستان ، کمتر فرد با بصیرتی را میتوان یافت که
منکر نقش مهم و تأثیرگذار احمد شاه مسعود و یاران نزدیک اش باشد بدون عده محدود
و تنگ نظر و خود خواه همه مردمان حق بین و آگاه به این باور اند که «بزگترین
گناه انسانهای ممتاز و برجسته، اگر انحرافی از آنها سر بزند، این است که
انحراف آنها موجب انحراف بسیاری از مردم میشود».البته مردم که از حقایق طور
شاید و باید آگاهی ندارد
حوادث و رویدادهای کشور طوری در حرکت است که درک حقایق و اعتراف صادقانه به آن
امری ضروری است که بعضی ها همچو درک را نمی توانند داشته باشد :
1- برخی با بصیرت و آگاهی هر چه
تمام، با بیان مواضع صحیح خود در مقاطع حساس، نقش بسزایی را در گسترش درک درست
فضای سیاسی کشور ایفا کرده اند.
2- عدهای هم دچار انحراف شده و بیراهه را بر صراط مستقیم ترجیح دادند و از این
جهت موجبات خطای گروهی دیگر را در تشخیص سره از ناسره فراهم آورده اند.
3- اما گروه دیگری هم بودند و هستند که با قصور هر چه تمام در زمانی که
میتوانستند در فضای غبارآلود فتنه نقش مؤثری در بازکردن گرههای ذهنی سایرین
ایفا کنند، سکوت اختیار کرده بودند و فرار کشور های غربی بوده حرکت نداشته اند
. به راستی آیا صدای سنگین سکوت اینان، از فریاد ناصواب آنان کمتر است؟! یا
بیشتر
4- گروهی دیگر! عدهای که راه را دیدند اما آهنگ هر لحظه را در زمان خودش
نشنیدند. به همین سبب بهموقع به کاروان سیاست پیچیده که در هر لحظه و هر مکان
جاری است نرسیدند. در لایههای دیگر این گروه، اشخاصی بودند که سکوت نکردند اما
آنچه را باید بر زبان جاری میساختند، صریح و روشن بیان نکردند؛ چنانچه گویی از
سرزنش عدهای قلیل، هراسی به دل راه داده باشند. این افراد نتوانستند نقش
تأثیرگذاری را در روشنگری و بالا بردن فضای معرفتی و دفاعی جامعه ایفا نمایند.
، هنگام مواجهه با جنگ سرد و گرم ، آنچه بیش از همه مورد نیاز میباشد، تبیین
حقیقت است؛ آن هم بصورت صریح، روشن و بی طرف
شکی نیست که در رابطه با این
موضوع، بیشتر مسئولین، همگام موضعگیری صحیحی داشتند، اما جای بسی تأمل است که
موضعگیری برخی از مسئولین سیاسی و روحانی کشور در مورد این مسأله به سمت
تغافل سوق پیدا می کند.
اندکی در موضعگیری یکی از رجال سیاسی و روحانی کشور تأمل کنید: که در مجلس
بزرگ شورای ملی در جای دعا با آدرس نیرو های مردمی جهاد و مقاومت مردم
افغانستان چه گفتند تا اگر ممکن باشد افتخار مقاومت نیز مال این آقا گردد
اما آیا اینگونه موضعگیری از سوی یک مسئول برجسته کشور با روح صراحت و یقین
سازگاری دارد؟! آیا این لحن و طرز بیان، میتواند انتقال دهندة استواری و
قاطعیت در بیان حقایق باشد؟! آیا این جملات به نوعی در راستای توجیهات مسببان
این حتک حرمت نیست؟! آیا نباید با توجه به جایگاه خواص در جامعه، انتظار بیشتری
از اینگونه افراد داشت؟! آیا اینگونه تغافلنگریها به غفلتهای بزرگتر
نمیانجامد؟! که می اجامد
با توجه به اهمیت دیدگاه خواص در جامعه، لزوم موضعگیری صحیح، صریح و بهموقع
آنان در جریانات فتنه بیش از پیش مشخص میگردد. درک صحیح و بهموقع تحولات
گوناگون سیاسی اجتماعی تنها با تمسک به سلاح ایمان و تقوا میسر است. این موضوع،
معنای عمیقتری از تقوا را در ذهن انسان متجلی نمی سازد. همانطور که بار بار
مسعود و یاران نزدیک اش ضمن اشاره به جایگاه خواص در شکلگیری مقاومت علیه
گروه طالب و القاعده فرمودهاند: بعضی «انسانها این تحولات اجتماعی را دیر
میفهمد؛ باید مراقب بود. تقوا یعنی این. تقوا یعنی آن کسانی که حوزة حاکمیتشان
شخص خودشان است مواظب خود باشند؛ آن کسانی هم که حوزة حاکمیتشان از شخص خودشان
وسیعتر است، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب دیگران».آن وقت می توان قضاومت
عادلانه کرد .