محمد الله وطندوست

 

جناب کرزی نمی خواهد جا خالی کند

 

جناب حامد کرزی که در کنفرانس یک جانبه بن از جانب ایالت متحده امریکا این تاج بخش جهان،به کمک مستقیم زلمی خلیل زاد نماینده تام الا اختیار آقای بوش بر اریکه قدرت قرار داده شد،مدت کوتاهی توجه مردم تشنه به صلح افغانستان را بخود جلب نموده،با وعده های دلفریب توانست در دوره موقت و انتقالی امیدواری های کاذب ایجاد نماید. در انتخابات ریاست جمهوری نیز بر علاوه تقلب در انتخابات،زد و بند با رهبران اجیر پاکستانی،پیشتبانی بی دریغ امریکا و متحدین و شعار ایجاد حاکمیت فراگیر متکی بر ضابطه ها توانست رقیبان را پشت سر بگذارد. اما از همان فردای انتخابات بجای کابینه کار آمد مسلکی وعده داده شده،کابینه مصلحتی بی کفایت تعین و کار ها را بر روال گذشته ادامه یافت. 

پی آمد حاکمیت هفت ساله جناب کرزی در افغانستان گسترش فقر جانکاه،بیکاری مزمن،بی امنیتی،اختلاس و رشوت بی سابقه،کشت و قاچاق مواد مخدر،فساد گسترده اداری و ده ها مصیبت دیگری است که به مردم عذاب کشیده کشور تحمیل گردیده است. 

پی آمد دیگر این حاکمیت،ادامه جنگ و خونریزی،قتل و کشتار بی رحمانه مردم ملکی،گرسنگی و قحطی مزمن،اختلافات قومی،قبیلوی،زبانی و سمتی است که عواقب ناگوار ان دامنگیر مردم مظلوم کشور گردیده است.

جناب کرزی که از دستبرد به قانون اساسی مصوب لویه جرگه کار خود را آغاز کرد،با تشدید اختلاف قومی و زبانی جامعه را در پرتگاه عمیق سقوط نزدیک ساخته است.طالبان را زیر عنوان کوچی در مناطق مرکزی بصورت مسلحانه گسیل داشتن،کلمات ناب فارسی را بیگانه خواندن،با نام گذاری جاده ها و سرک ها مخالف خواست مردم،با توشیح مقررات و قوانین ضد حقوق زن،با ایجاد نیروهای ملیشه اربکی زیر چتر وزارت داخله و صد ها اقدام نا عا قبت اندیش و ضد مصالح مردم،نه تنها بخود و اطرافیان خود آبرویی باقی نگذاشت بلکه افغانستان از برکت این حاکمیت مافیایی و قبیلویی در قاچاق مواد مخدر و فساد اداری در صدر کشور های جهان قرار گرفت.

امروز که این همه کارنامه های سیاه ضد ملی به مانع عمده این حاکمیت مبدل شده است و حتی حامیان دیروزی نیز در صدد تعویض مهره ها بر آمده اند،جناب کرزی می خواهد با ارایه چهره ملی ،دموکرات و مخالف تسلط بیگانگان ،در راس قدرت باقی بماند و در دوردیگر ریاست جمهوری نیز سکاندار کشور گردد.

چنین پنداشته میشود که در کشور فقرزده ما جز جناب کرزی و حواریون،چهره های که بتواند از عهده حکومت داری برآیند وجود ندارد و فقط تیم مافیایی قبیله سالارشان شایسته گی حکمروایی را دارند و بس.در مدت هفت سال سپری شده نیز چهره هایی معین جا عوض کرده اند.از ولایت به وزارت و یا از ریاست به معاونیت و یا برعکس احراز موقف نموده اند و بصورت جابرانه شخصیت های فاقد مسسولیت و بیگانه از خواست مردم منحیث والی و ولسوال و تامین کننده امنیت و غیره در محلات فرستاده شده اند.در حالیکه اگر رژیم ریاستی امریکایی را نیز این حاکمان دست نشانده ملاک عمل قرار می دادند،اصولاً حکمرانان محلی بایست از جانب مردم محل انتخاب و گماریده می شدند و در برابر مردم محل جواب گو می بودند نه از جانب مرکزو خلاف خواست و اراده مردمان محل.

درد آورتر اینکه ارتقا این والی ها با معیار رشوه گیری،قاچاق مواد مخدر و قتل عام مردم سنجیده شده است.آنکه در کار قاچاق،رشوه و قتل مردم بیشتر موفق بوده مقام برتر را تصاحب نموده است.ورنه چگونه چهره آدم کش و قاتلی مثل جمعه خان همدرد بعد از قتل جوانان جوزجان به ولایت دیگری گماریده می شود و عنوان وزیر مشاور را کمایی می کند.چنین گزینش جز نا دیده گرفتن خواست مردم و دفاع از قاتل و آدم کش حرفوی معنی دیگری نمیتواند داشته باشد.بصورت خلاصه می توان گفت حکمروایی جناب کرزی و شرکا در افغانستان بیشتر از این کارآیی نداشته منطقا در یک انتخاب شفاف و دموکراتیک رییس جمهور شایسته یی که به دموکراسی و مردم سالاری عقیده داشته باشد جاگزین جناب شان گردد.اما در سایه تسلط نظامیان بیگانه،نا امنی گسترده و تسلط طالبان جهل و خرافات در نیمه جنوبی کشور برگزاری انتخابات شفاف نا ممکن و دور از تصور است.اگر نبوداپوزیسیون جدی عدالت خواه و مردمی نیز در محاسبه گرفته شود،به نظر می رسد پیروزی کاندیدان نیروهای مترقی و دموکرات نا ممکن و نا محتمل است.اما دوام حاکمیت کرزی و تیم وی نیز فاجعه بزرگ و مصیبتی عظیم بر مردم مظلوم افغانستان است.

در چنین حالت از همه نیروهای ملی،دموکرات و ترقی خواه کشور تقاضا می گردد تا هر چه زودتر با کنار گذاشتن اختلافات و سلیقه های فردی و گروپی در یک جبهه نیرومند میهنی با هم یکجا شوند و از کاندیداتوری واحد در برابر کرزی و دیگر کاندیدان دستوری دفاع قاطع نموده با افشا سیاست های ضد ملی محافل حاکم در کشور و مداخلات بیگانه گان، دین ملی و وطنی خود را بصورت شایسته انجام دهند.در غیر آن استمرار حاکمیت موجود بر بدبختی های بیکران مردم خواهد افزود و مردم بیشتر از پیش در منجلاب فقر،بیکاری،مرض و جنگ فرو خواهد رفت .

ادعای ترقی و پیشرفت و یا وطن دوستی و مردم سالاری از جانب احزاب و حلقات سیاسی کشور در صورت سکوت در وضع موجود یک پول سیاه ارزش نخواهد داشت و مردم با شیوه های دیگر راه خود را باز خواهد نمود.زیرا حوصله و بردباری مردم را نیز اندازه و معیاری است و ظرفیت تحمل را نیز پیمانه یی

 


بالا
 
بازگشت