نویسنده: عبدالرزاق طلوع
هشتم ثور ۱۳۷۱ روز آزادی افغانستان؟ ویا آغاز بربا دی و ویرانی عمیق افغانستان
روز آزادی افغانستا ن برای تمام ملت افغان مانند افتاب روشن است که آن عبارت است از ازادی افغانستان از تسلط استعمار انګلیس ها که مصادف به ۲۸ اسد میباشد و این روز همه ساله از طرف مردم با همت کشور تجلیل و استقبال میګردید. مګر بر عکس تنظیم های اسلامی روز ازادی افغانستان را روز هشتم ثور میدانند، چون که درین روز به آ نها قدرت سیاسی سپرده شد و پس این روز روز آزادی افغانستان است. سوال بوجود میآید که درین روز کشور ما از اسارت کدام کشور آزادی خود را باز ګرفت؟ اګر سوال بر بازګشت قطعات نظامی اتحا د جماهیر شوروی سابق بوده باشد آنها در ماه دلو سال ۱۳۶۶ از افغانستان خارج شدند که در آن زمان حکومت داکتر نجیب اله ريیس جمهور وقت حاکم و بر سر قدرت بود و داکتر نجیب اله حضور قوای شوروی در افغانستان را تجاوز خواند و روز خروج آنها را بحیث روز ملی اعلان نمود و بعدآ هم حکومت مذکور بیش از چار سال دوام نمود. آګر روز آزادی افغانستان را تنظیم های اسلامی به زعم خود با خروج قوای شوروی وقت مصا دف میدانند پس باید روز ۲۹ دلو را تجلیل نمایند نه روز هشت ثور را. اګر هدف آنها از آزادی رسیدن خود شان به قدرت بوده باشد پس رسیدن هر ګروه به قدرت باصطلاح روز آزادی افغانستان حساب شود.
اګر تنظیم ها شروع روز حا کمیت خود را آزادی افغانستان میدانند و این ازروی احساسات باشد خطای بزرګ است و اګر آګاهانه معتقد اند و این را بحیث یک روز تاریخی همیشګی محسوب میدارند، آنها باید بدانند که این روز ازادی نه بلکه روز سیاهروزی، بد بختی، خرابی، اسارت، حقارت، هجرت، بیوطنی ، کشتار، وحشت، دحشت ترور و نابودی مردم افغانستان است که تاریخ افغانستان نظیر آن را نداشت. جنګ های ویران کننده و خانه سوز و انسان کش که بعد از رویکار امدن حکومت مجاهدین بین أیتلاف شمال و حزب اسلامی افغانستان به رهبری اقای ګلب الدین حکمتیار صدر اعظم دولت اسلامی افغانستان، به تعقیب جنګ وحشتناک بین حزب وحدت و حزب اتحاد اسلامی و کشتار وحشیانه هموطنان هزاره و پشتون و ظلم چنګیزی هر دو حزب علیه یکدیګر بعدآ جنګ شورای نظار و جمعیت اسلامی با حزب وحدت و به دوام آن جنګ خونین بین شورای هماهنګی و حزب برسر اقتدار جمعیت اسلامی و شورای نظار بوقوع پیوست و ثمره تلخ آن کشتار هزاران هزار مردم بیګناه زنان،اطفال و موسفیدان، بی خانګی و آوارګی، مهاجرت میلون ها تن از کشور به کشور های بیګانه و دشمن، ګرسنګی و بی آبی و صد ها مظالم دیګر غیر قابل یادرهانی که بالای مردم باشهامت و غیور ما صورت ګرفته همه وهمه پیامد تلخ وناګواری بود که با به قدرت رسیدن تنظیم های اسلامی که مردم بلاکشیده مسلمان افغان در خود پیچانید. آیا کسی حق دارد که این همه سیاه روزی و بد بختی ملت افغان را آزادی بنامد؟ هرګزنی.
به قدرت آمدن تنظیم های باصطلاح مجاهدین کدام پیامدهای بزرګ انسانی، ملی، وطندوستانه، دموکراتیک و عادلانه در عقب داشت؟ ایا ویرانی شهر کابل ، کشتار بیش از ۶۰۰۰۰ هموطنان عزیز در یک زمان بسیار کوتاه، مهاجر شدن سیل آسای مردم به پاکستان ، ایران و سایر کشور های جهان که با لوسیله هویت، کلتور، رسوم، عنعنات،وزبان خود را از دست دادند. نه خانه و نه وطن نه مدافع در ملک بیګانګان، اواره و سر ګردان در ترس وهراس روز افزون زندګی میکنند. آیا همین ارمغان و دست اوردها را شما آزادی و آسلامیت برای ملت افغان میدانید؟ در عرصه اقتصادی و عمرانی همه چیز را از کشور و مردم چپاول و غارت کردید که امروز از برکت چپاولګری صاحبان بلدنګها و قصر های مفشن و پربها، فروشګاها وطلا فروشی های ملیون دالری شدید. راستی آیا شما با خود ګاهی محاسبه کرده اید که در شروع جهاد!!! با خود چه داشتید و حالا در کدام سطح رندګی قرار دارید.با این صدها هزار و میلون ها دالر که شما بازی میکنید و میلون ها هموطن در فقر و ناداری، ګرسنګی، بی خانګی، مریضی های وحشتناګ ، در فضای باز در سردی و در زیر افتاب سوزان و بدون دست رسی به آب ودر زیر تهدید و توهین وترس نیروهای امنیتی کشور های بیګانه بسر میبرند چګونه به خود حق میدهید که روز ۸ ثور را روز آزادی مردم افغانستان نام ګداری کنید و از مردم تقاضای برګذاری ازین روز سیاه و روز بربادی ملت را کنید و ایا بازهم شما توقع دارید که مردم برای شما رای بدهند مردم برای شما رای نمیدهند مګر شما از مردم مستضعف کشور با زور سلاح رای میګیرید مګر این هم میګذرد.
نوشته من متوجه آنانی است که در تحت نام جهاد انسانهای بی ګناه را کارګران و دهقانان را، مامورین و رو شنفکران را کسبه کاران و زمینداران کارګذاران ومتشبثین و مسلما نان را ، بزرګان قومی را ، موسفیدان محترم را مذهبیون و خداپرستان مومن و صادق، روشن و منور را به قتل رساندند ، خانه ها و جایداد های مردم را به زور تصاحب شدند و سرمایه دار و متمول شدند، و در قصر های مرمرین زندګی میکنند و لاف و ګزاف از اسلام و ازادی افغانستان میزنند. این اقایان اګر احساس اسلامی و انسانی در قبال وطن و مردم دارند پس چرا حد اقل این پولهای بدست اورده ازمردم را به نفع مردم بکار نمی اندازند چرا موسسات خیریه نمیسازند چرا به معلولین و بازماندګان شهدا زمینه اشتغال را نمیدهند ، چرا بیوه ها و یتیمان و اطفال بی سر پرست را بی ارزش میدانند. بلی از آنان در( جهاد!) استفاده نمودند اکنون به پشت پازده میشوند. همه افغا نان میدانند که هر رهبر و قوماندان تنظیم ها میلونر و میلیاردر است که بنده از تحریر لست همه آنهاعاجز است.
طالبان که چکیده ای از مجاهدین اند و امروز در مقابل دولت میجنګند نه تنها به کشتار مخالفین و مردم بی ګناه به وقیع ترین شکل ادامه میدهند بلکه تمام نورم های اسلامی و حقوق بشر را وحشیانه لګدمال مینمایند. همانطوریکه دولت وقت امریکا خلاف همه نورم های بین المللی و حقوق بشر علیه حکومت مردم عراق لشکرکشی نمود و با بمبارد های هوایی وزمینی ملت عراق را به خاک وخون نشانید و صدها هزار انسان بیګناه عراق قربانی حملات قوای امریکایی و انګلیسی ګردیدند ، ګشور عراق ویران و تاراج ګردید ، خانه جنګی بین مذاهب شیعه و سنی ایجاد ، توسعه و تقویت بخشیده شد و عراق به مرکز فعالیت تروریستان و تروریزم جهان مبدل ګردید. اکنون ملت ما نیز در اتش جنګ تروریست های صادر شده و وابستګان داخلی آنها میسوزند. حملات انتهاری که در حقیقت ناقض همه نورم های بشریت و اسلامیت است از عراق آغاز و امروز هست که نه تنها افغانستان ، پاکستان،هند و ایران را بلکه سایر کشور های اسلامی را در هم پیچانده است. پاکستان خو خود باید این را جبران کند که همیشه به مرکز تجاور و تخته خیز مخالفین افغانستان بوده (چاکنده را در چاه است).
آری در اشتعال حریق جنګ و ویرانی ګشور ما پاکستان نقش اصلی و محوری را ایفا نمود و به کشور ما اتش، باروت، تروریزم و انسان کشی صادر نمود و در عوض وسایل حیاتی کشور مارا توسط جیره خوران خویش به خود وارد نمود. در خرابی وویرانی وطن ما نسبت به هرکشور متجاوز اندازه و سهم پاکستان بمراتب بیشتر بوده . توجه کنید (مجاهدین محترم!) که امروز شما هم از پاکستان مینالید ، اولین مهمانان جنګی وویرانی کشور در میزبانی پاکستانی ها شما بودید( اقایون رهبران تنظیم های حزب اسلامی،جمعیت اسلامی، نجات ملی و غیره ). این شما بودید که بعد از شکست در عملیات ضد دولتی و مردمی در ولایت لغمان، ولسوالی پنجشیر، ولسوالی سرخرود ومناطق شینوار در هنګام حکومت سردار محمد داود شهید در مخالفت وبغاوت وقیام علیه حکومت وقت پاکستان را بادار خویش ساختید و الی ختم حکومت جمهوری افغانستان برهبری داکتر نجیب اله در آنجا تربیت، تمویل، تجهیز و دو باره به افغانستان غرض ویرا نی و خرابی فرستاده شدید و حکومت نا کاره وساخته شده پاکستانی شما در آنجا جور شد و از ان جا این حکومت داخل افغانستان شد. شما وسیله اشغال مخفی و علنی افغانستان شدید. اقای حامد کرزی رییس جمهور اسلامی افغانستان که او هم از قماش شما هست و در سر زمین پاکستان تربیت سیاسی دید و باشبکه های استخباراتی وصل و برضد افغانستان فعالیت نمود چه خوب اعتراف مینماید و پاکستان را مورد انتقاد قرار میدهد:(... دغه پټ اشغال تر شوروی لا زیات مونژ ته ویرانوونکی او دردوونکی وو) . ایا درین پټ اشغال غیر از تنظیم های اسلامی کی ها میتوانستند وسیله و اله دست پاکستان اشغالګرشوند؟ در افغانستان سرمنشاه ترور شما اقایان( مجاهدین؟) محترم بودید ایا شمافراموش کرده اید که آب نوشیدنی و غذای شاګردان را مسموم کردید، در مسجد پولیتخنیک بر ضد نمازګذاران بمب ګذاری نمودید، مامورین و معلمین، کارګران و کارمندان را بی موجب شهید نمودید، پل و پلچک را تخریب وویران نمودید، مکاتب را طعمه حریق نمودید، تعمیرات و ساختمانها و موسسات دولتی را که ملکیت و دارایی عامه بود به دها د صدها ی آن را طعمه حریق نمودید و به میل و هوس خویش خود را رسانیدید. با حریق نمودن مکاتب و لیسه ها زراعت در ولایت های مختلف کشور به دهها جلد قرآن عظیم شان را سوختاندید که پارچه های سوخته آن در صحن مکاتب پراګنده شده توهین بزرګ به اسلام و دین مردم افغانستان نمودید . این بود ثمره جهاد شما که سلسله آن امروز توسط خلف شما ( طالبان) ادامه دارد. حالا شما طالبان را تروریست و پاکستانی میدانمید و خود را اعمار کننده .
اقای عبدالرحیم ودرک وزیر دفاع فعلی و مجاهد سرسخت دوران مجاهدین که ګویا اردوی افغانستان را رهبری مینماید، در هنګام جهاد انجام چه وظیفه مهم را از جانب پاکستانی ها متقبل شده بود، انفجار بند برق نغلو را، و او با افتخار از ین خدمتګذاری خویش یادآوری مینماید، بجای آنکه ندامت نشاندهد و از ملت خویش معذرت بخواهد با آن وظیفه خود را مفتخر میداند. خوب هر چیزی که انجام داده اید شمامیدانید و ملت، اما این همه پول هارا که بدست آورده اید اخیر یک چیزی از آن را برای همان دوستان و یاران ورفقای همرزم و هم دین تان که باشما یکجابودند بدهید و اندازه حرض را ازین بیش نسازید.
لطفآ بیشتر از این به قدرت متوصل نشوید و به ویرانی وطن ادامه ندهید. بګذارید که مسولیت وطن به کسانی برسد که به وجه احسن از اجرای آن برامده میتوانند و مردم وطن آنهارا میخواهد. از زور و فشار، از تهدید و تو هین، از تطمیع و ارعاب دست بردار شوید. به عذاب ملت خاتمه تخشید از دروغ و لاف حذرکنید، بهتر است استغفار کنید تا دوام قدرت و زورګویی. از محاسبه ملت به هراسید و مانع تمدن و پیشرفت افغانستان نشوید.