از دیر زمانیست که بسیاری از صاحب
نظران و تحلیل گران امور سیاسی به امید استراتیژی جدید آمریکا در قبال
افغانستان خاموش نشسته اند،با انکه جزئیات این استراتیژی تا هنوز پخش نشده عدۀ
بر بنیاد حدس وگمان ورجماه بالغیب از یک اقدام راهبردی مؤثر، دقیق وآن هم مؤفق
اوباما در افغانستان ومنطقه صحبت دارند،ازانجائیکه کشور های زیاد در مسئله
افغانستان ذی نفع ودارائی اثر اند ایجاب مینماید تا نوع رابطه امریکا با کشور
های جهان منطقه یکجا مورد بحث قرار گیرد.من درین نوشته به یک سلسله اقدامات
عملی مقامات کاخ سفید اشاره میکنم که بیشتر فرا منطقه ای وغیر افغانیست واما
غیر مستقیم اثر خودرا بر اوضاع سیاسی وامنیتی افغانستان دارد.
1-
مسئله
اسرائیل وفلسطین : با تأکید فراوان که اوباما بر حل قضیه فلسطین وتحت فشار قرار
دادن اسرائيل بخاطر توقف توسعه اسکان سازی مناطق یهودی نشین در حومه بیت المقدس
دارد این مطلب را می رساند که اوباما به این واقعیت پی برده که بسیاری از
افراطیان مسلمان در کشور های عربی خصوصا فلسطین ،اردن، یمن، الجزائر وسعودی
بخاطر انتقام گر فتن از آمریکا واسرائيل وارد سنگر های افغانستان میشوند وحتی
رهبران کشور های عربی بخاطر نجات از چنگال خشونت افراط گرائی زمینه انتقال این
افراد را بطرف افغانستان وپاکستان مساعد میسازند. همان است که بارک اوباما هم
این مسئله را در دستور امور راهبردی خود قرار داده است تا بتواند بدینوسیله از
خشم روز افزون مسلمان آسیای میانه بکاهد.
2-
دوم انصراف از نصب موشک های سیستم دفاعی در پولند وچک:آمریکا بخاطر انتقال
تجهیزات لوژستیکی خویش نیاز دارد تا از زمین وفضای روسیه وکشور های هم پیمانش
استفاده کند.ودر عین زمان موافقت روسیه بخاطر تحریم بیشتر علیه ایران از نیاز
ها ايست که آمریکا طور جدی به ان می اندیشد. بناءٌ میتوان گفت که استراتیژی
اوباما یعنی اصلاح تمام اشتباهات رئیس جمهور بوش وبلند آوردن سیاست خارجی
آمریکا از زیر صفر تا نقطه صفر است که باید روی ابعاد مختلف آن فکر شود.
3-
انعطاف ونر مش در مسئله ایران. اوبا ما به این واقعیت تلخ نیز پی برده است که
سیاست های خشن امریکا علیه ایران آن کشور را وا میدارد تا به فکر انتقام گیری
از آمریکا در نزدیکترین سنگر یعنی افغانستان باشد. وقتی امریکا صریحا مسئله
تغییر ویا نا بودی نظام جمهوری اسلامی را عنوان کند ایران هم تا حد توان در صدد
ضربه زدن به أهداف امریکا و نا کامی آن در منطقه از جمله افغانستان خواهد بود.
البته استراتیژی اوباما در برابر ایران تغییر نخواهد کرد تنها روش خودرا نرمتر
ونحوۀ اجرای پالیسی را تغییر میدهد تا اگر بتواند از مجاری غیر مستقیم ایران را
زیر فشار بیشتر قرار دهد.
4-
اتخاذ سیاست نرم در برابر تمام کشور های اسلامی وابراز بیانه در شرم الشیخ مصر.
از بیانیه شرم الشیخ پیدا داست که شخص اوبا ما در تلاش جلب توجه کشور های
اسلامی ومرحم گذاری زخم های است که از زمان بوش بجا مانده است. ومیکوشد ثابت
کند هیچ کاری را بر خلاف اسلام ومسلمانان انجام نخواهد داد.ازانجائیکه در زمان
حکومت بوش ذهنیت ها قویا علیه حکومت آمریکا بود این جو سازی کار منطقی است تا
بتواند وجه مکدر امریکا را در جهان دوباره روشنتر جلوه دهد.
5-
مسئلۀ بستن زندان گوانتاناما: مسئله دیگریکه آمریکا در بیرون از افغانستان به
آن توجه نموده که مستقیما اثر معنوی خودرا بر وضعیت افغانستان دارد همانا
برنامه بستن زندان بد نام گوانتا ناماست که به حیثیت حقوقی امریکا در جهان
کاملا صدمه زده است. بلی اینها چیز های است که در خارج از افغانستان تلویحا جزء
بر نامه استرایزیک اوباما پنداشته میشود. واین مسائل در عالم سیاست اقدامات
مستقیم در افغانستان:عدۀذ را گمان بر این است که استراـیژی جدید آمریکا تا هنوز
مبهم است دلیل این ابهام شاید این باشد که اوضاع سیاسی افغانستان نیز مبهم
وپیچیده است ومقامات کاخ سفید هم نمیدانند که این کشتی شکسته با داشتن نا
خدایان مختلف بکجا لنگر خواهد انداخت. آنچه در مورد افغانستان ظاهرا جلب توجه
نموده اعزام نیرو های اضافی و زیر فشارقرار دادن نظام فعلی بخاطر نجات از
انحصار گرائی واصلاح نظام سیاسی مشارکت ملی ، مبارزه با فساد وقا چاق وضعف
اداره است. گمان میرود انتظارات اوباما از کشور های مختلف دنیا بر آورده خواهد
شد واما در افغانستان همه انتظارات نقش بر آب خواهد بود. بلی پالیسی اوبا در
افغانستان زمان می برد اول او باید تمام اشتباهات غرور آمیز رئیس جمهور بوش را
جبران کند. مثلا سیاست نامگذاری برخی کشور ها از جمله ایران من حیث محور شرارت
، تلاشهای بلند پروازانۀ نصب راکت های دفاعی در کشور های اروپای شرقی واتخاذ
سیاست خشن علیه فلسطینی ها وتشویق اسرائيل بر سر کوبی بیشتر وهمچنین نرمش در
برابر پاکستان وگر فتن مشوره ازپرویز مشرف در مورد افغانستان وبا قرار دادن عدۀ
در لست سیاه وبستن راه صلح ومذاکره بین طرف های در گیر در افغانستان از جمله
اشتبا هات است که اصلاح وجبران آن نهایت زمانگیر است. مسلما صلح وثبات در
افغانستان مستلزم همکاری مشترک کشور های جهان ، منطقه وهمسایگان طرف های در گیر
در قضیه افغانستان است. بلی اشتباهات را که آمریکا در افغانستان انجام داده
قبلا منحیث عوامل بحران بر شمرده شد وضمن یک مقاله تقدیم حضور علاقمندان گردید.
حالا اوباما بخاطر تدوین یک راه برد مؤثر وجدید نیاز دارد تا گراف نقاط منفی را
تا سرحد صفر ارتقا بخشد وبعداروی یک استراتیزی کار آمد سنجش نماید. اگر اوبا ما
در طرح سیاست های جهانی خود مؤفق باشد خواهد توانست حساسیت های جهانی را نسبت
به سیاست تکتازانه امریکا کاهش وهمکاری کشور هارا مجددا جلب وبا حل قضیه فلسطین
از کمک مسلمانان افراطی خلیج به طالبان بکاهد. حالا وضعیت سیاست جهانی آمریکا
در مسئله افغانستان زیر صفر قرار دارد اینکه چه وقت وچگونه میشود با جبران
اشتباهات گذشته دوباره بالای صفر قرار گرفت نیاز بزمان دارد.
پا
لیسی اوبا ونتیجه انتخابات افغانستان:
مقامات کاخ
سفید وخصوصا اوباما تعین استراتیژی جدید امریکا در مورد افغانستان را تا روشن
شدن نتائج انتخابات افغانستان ملتوی دانستند. یعنی پیچیدگی ومبهم بودن پالیسی
مقامات کاخ سفید به پیچیدگی ومبهم بودن نتائج انتخابات افغانستان ارتباط
دارد،ازانجائیکه اوباما قبل از بقدرت رسیدن در مورد ادارۀ کابل ودر رأس جناب
کرزی یک دید منفی داشت طبعا سرمایه گذاری در همچو ظرفیت خالی از شک وتر دید
نیست. ومقامات جدبد کاخ سفید مائل نیستند در یک شوره زار بیحاصل سر مایه گذاری
کنند چنانچه نتیجه زحمات هفت ساله کشور های جهان در شوره زار افغانستان تنها
گیاه های هرزه را رشد داده( هم سیاه وهم تلخ وبد مزه) در چنین حالتی هیچ کس
جرأت مصرف سر مایه های مادی ومعنوی خودرا ندارد. بناء بارک اوبا ما منتظر است
تا در هیئت وشکل حکومت فعلی تغییر بیاید وحکومت مسئول همه شمول ومتکی بر آراء
وخواست اکثریت مردم افغانستان جای حکومت جدید را بگیرد واگر چنین نشد لااقل
شرائط خودرا به حکومت جدید پیشکش نماید، آمریکا تا هنوز در مورد افغانستان چه
انجام داده است.؟ افزایش نیرو های نظامی، تلاش برای کاهش بمبارد ها وکشتار
افراد ملکی،تأکید بر اصلاح نظام از لحاظ اداره ومشارکت، ومتوجه ساختن آقاي کرزی
نسبت به سیاست های خود سرانه آن در قبال طالبان وسکوت آقاي کرزی از برادر گفتن
ودادن تضمین امنیتی به ملا عمر. لذا آمریکا تلاش می ورزد از بین نیرو های غیر
طالب شخصیت های مدیر مبتکر وبا صلاحیت وضمنا وفادار در یابد واگر چنین نشد طبعا
با نوازش اندک میتواند مهره های وفادار واصلی خودرا از بین طالبان در یابد
خصوصا وقتی طالبان ارتباط خودرا با القاعده نفی ميکنند واعلان مینمایند بشمول
کشور های همسایه به هیچ کشور دنیا مداخله نخواهند کرد آمریکا واستخبارات غربی
بدرستی میدانند که طالبان تا هنوز مهار اند وسر نخ های کنترول کننده بدست
متحدین خود آمریکاست چون پاکستان ، سعودی وکشور های خلیج وإعلامیه آخیر طالبان
نیز این واقعیت را می رساند که عدۀ در ساختن اعلامیه طالبان را کمک کرده اند.
إعلامیه آخیر طالبان واستراتیزی های اینده:
بلی اعلامیه
چند فقرۀ طالبان در آستانه روز عید فطر حاوی پیام های جدید بود که میتواند
زمینه معامله با طالبان را بیشتر از هر زمان دیگر مساعد سازد ورفته رفته معامله
با نیرو های خواهد بود که دیگر به هیچ صورت خطری برای غرب نخواهد بود.این نر مش
بیانگر آن است که مهرۀ ذی نفوذ حامی غرب پاکستان وسعودی در طرح إعلامیه جدید با
طالبان کمک کرده اند وبرای طالبان نقاب جدید پوشیده اند واگر طالبان واقعا
اعلامیه اخیر را صادر کرده باشندد طبعا طالبان دیگر طالبان گذشته نخواهند بود
آنها مکتب هارا نمی بندند آنها به زنان حقوق مشروط در بیرون از خانه میدهند
طالبان به همسایه ها وکشور های جهان خطری نبوده بلکه همه مسلمانان را تشویق
میکنند علیه نظام های سیسای خویش بخاطر عدم مداخله آمریکا قیام نکنند که بیشتر
کشور سعودی مصداق این پیام است.