نوشـتهً دپلـوم انجنیـر خلیـل الله روًوفی

 استراتیژی جدید واشنگتن

درارتباط  کابل ـ اسلام آباد

 

بارک اوباما، پیـش از پیروزیء  رسیــدن به کاخ سـفید، درکمپاین انتخاباتـی خود، باچلنج یک چــرخش بزرگ سیاسی، زیرشعـارپرجـاذبهً « تغییـــر» حرکت را آغازکـرد وسرانجام طی یک مبــارزهً دشـوار رقابتی که قشرجوان وآگاه امریکا پشتوانهً قـوی آنرا تشکیل میـداد، برندهً انتخابات گردید  واین پیروزی بزرگ را با ذکاوت کم همـال و رسالت تباری خود، درسرزمین سفیـد پوستان سنتی، که هیـچ باوری به این دگرگونی نژادی نداشتند، با درایت تمام رقم زد.   پیروزی یی که اکثریت مردم قاره های جهان، در گام نخست جامعهً طبقاتی امریکا را، درجوشش خوشبینیهای سرشارازامید و انتظار قرارداد. امیـد آنکه هرچه زودتراز سیطرهً دکتاتوری بوش وتیم بدنام او رهائی پیـدا کنند  وتغییر رهبری جدید واشنگتن در زندگی سیاسی واقتصادی آنها نیزتغییرات بنیادی را وارد سازد. انتظارات بیتابانهً که ازهمـان روزهای نخست، جهانرا درخود مشغول داشت وسطح توقعات آرمانی مردم را، ازحد تصورآن بالا برد.

امروزمردم رنج کشیدهً افغانستان نیز که بیشتر ازدیگران درعطش آرمان تغییرات بنیادی درکشور خود میسوزند ودرطول هفت سال ازرنج وبدبختی نجات پیدا نکرده اند، ازاین استراتیـژی جدید واشنگتن اگر واقعـاً گذشته ازمسایل نظامی، درخط دموکراسی شهروندی وسـازندگی افغانستان حرکت کرده وزمینــهً تصفیهً عناصر فاسـد وجنایتکاررا، فراهم سازد، به گرمی استقبال خواهند کرد.

هرچند هنوزآغازکار رئیس جمهورمنتخب امریکاست وهنوزاین انتظارات با قــوت آن، برسرجای خود باقیست اما تا جائیکه معلـوم است ازیکسو بنا بررکـود غیرمنتظـرهً بانکی وبحران شـدید مالـی یی که به مانند سایرکشورهای جهان سرمایه، دامنگیـر ادارهً قصرسفیـد گردید وازسوی دیگرپالیسی انحصار یک قطبی جهان که کمافی السابق  دردستان شبکهً جاسوسی امریکا وسیاستمـداران کارکشتهً آن متمرکزاست استراتیژی « تغییر»  بارک اوباما را، تا اندازه یی زیرسوالهای هشـداردهنـده یی قرارداد. درعین زمان متصدیان کمپنی های بزرگ تولیدی وکارتلهای انحصاری را نیزجداً بخود متوجه ساخت که برای اولین باردرتاریخ امریکا زیرفرمان یک سیاه پوست وارکان بلندپایهً مشاورین او،  ستراتیژی تغییر ودکتورین جدید مطرح است، چیزیکه ازان بوی شکست تفـوق نژادی ، همزیستی مسالمت آمیزبا کشورهای جهان وداعیهً آزادی ودموکراسی به مشام میرسد.

ازهمین جاست که ازبدو کار رئیس جمهورمنتخب ایالات متحدهً امریکا که هنوزدرسومین ماه خود قرار دارد، نخستیـن جرقه های « هشدار» ، ازسوی این اهـرمهای قدرت وثروت، اسـتقلالیت عمل اوباما را، زیر تاًثیر گرفت ونقش کاری خودرا درتعین مهره های کلیدی قصرسفید بدرستی بازی کرد.

این مسًله بیانگرآنست که درمحراق ستراتیژی رهبـری امریکا، دررابطه با معادلات سـیطره جوئی یک قطبی اش درجهان، فقط یک هدف اصلی ومشترک وجود دارد وآن عبارت ازتولید تفکرمهار وتسلط بر منابع حیـاتی وجیـوپولیتیکی سایرکشورهاسـت که با بهای ولــو سـنگین سیاسی واقتصادی، باید به پـیش کشانده شود. بناء" صرف نظرازآنکه کدام حزب ویا تیمی درامریکا برسرقدرت است، پلان دکتــــورین مخفی وتصامیم طرح شـدهً شبکـهً قدرتهای حکومت واحد جهانی با قوت تمام ، آمادهً کاروعمل است که درهـرحال مجازهدف گیری را درسطح جهان با خود داشته و قدرت اجرائی آن تغییرنا پذیرباقی میماند. 

ازینجاست که صلاحیتهای آقای اوباما بحیث رئیس جمهورامریکا، نیز الـزاماً باید ازین دهلیـزهای  ذره بینی بازیگران اصلی قدرت عبورکند و برنامه های کاری اش درتفاهــم نزدیک با این قدرتهای محوری تسجیـل گردد تا پوتانسیل رهبری کاخ سفید درمدارهمیشگی خود، جهانرا زیرنگین داشته باشد.

ازسوی دیگراکثــریت کارشناسان سیاسی براین باوراند که آقای اوباما، این طراح ستراتیــژی تغییـرات جدید درامریکا وسایرکشورهای جهان،  نیزدر تطبیق دکتورین سیاسی خود، دربرابر رقبای قصرسفیــد ومیــراث خواران نفتـی آن، به ساد گی بازیگـر صحنـهً مبارزات  سیاسی نخواهـــد بود بلکه با بکاربرد ظرفیت کاری و تدبیرسیاسی، با اینهمـه دشواریهای جهانشمول دست و پنجـه نرم خواهـد کرد. بهـرحال پیشگوئی درمورد پس منظراین ستراتیژی هنوزپیش ازوقت است. دیده شود که درآیندهً نزدیک ما شاهـد کدام نوع تغییرات مثبت ویا هم منفی درسطح کشورخود ومنطقه، خواهیم بود.

ازآنجائیکه تفکرواندیـشهً سیاسی آقای اوباما، ریشه درعمـق محرومیتهای تاریخی صد سال پیش امریکا دارد، اغلبـاً انتظارمیـرود که او درتعهـدات خود مصمم باقـی بماند وبا یک استقلالیـت نسـبی، نماد صلح ودموکراسی را درراهبرد سیاسی خود، درسطح ملی وبین المللی به نمایش درآورد.

اینک ستراتیـــژی جدید بارک اوباما رهبــر قصرسفیـد،  دررابطه با قضایای پیچیــده وخونین افغانستان وپاکستان که مهمترین رکن مسًولیت وظیفـوی اورا درسرکوب القاعـده وتروریزم، درین منطقــهً آشوب زده تشکیل میدهـد، باصراحت تمام بجهان اعلام گردید.  ستراتیژی زنده وجانداری که دراجلاس کشور های ناتو، نیز قویاً مورد حمایت قرارگرفت وهریک ازکشورهای شامـل این جلسه، آماده گی خودرا در جهت تطبیق  این آزمون بزرگ، مشترکاً اعلان داشتنـد.

واما درافغانستان !  نحوهً کاربرد این ستراتیژی ، هرچند ازجانب حلقاتی با دیدهً  تردید وعـدم خوشبینـی مواجه گردید وآنراهمان ادامهً سیاست بوش درافغانستان اما با الفاظ ومحتوای نرم تری، پیشبینی نمودند ولی درجمع کل، ذهنیت بازاکثریت مردم را بخود جلب کرد و آقای کرزی نیـزبیشتربخاطریکـه درمتن آن از مذاکره با طالبان سخن رفته است، ازین طرح استقبال خوبی بعمل آورد.   

اما ازآنسوی دیگر، حکومت پاکستان وادارهً آی، اس، آی  اگردرظاهرامربا این طرح، اظهار خوشبینـی ورضائییت نشان داده اند، اما درباطن وضمیـرشان توفان حوادث دیگـری درغلیـان است که با مفـاد این ستراتیژی درتقـابل قرارمیگیرد.  به دلیـل آنکه درین طرح جدید، ازروی یکمقـدارحقایقی پرده برداشـته شده است که تا حال ازطرف ادارهً بوش به آن مهرسکوت زده شده بود مگرامروز درمعرض افشا قرار میگیرد. حقایقیکه دخالت آشکار دستگاه استخبارات پاکستان را درمورد افغانستان، شدیداً زیرسوال برده است. ازجمله تمویل وحمایت مستقیم طالبان، ازطرف آی، اس، آی  پاکستان ، فعالیت مراکز تروریستی طالبان خشونتگرا، بکمک بنیادگراهای مذهبی پاکستان درآنسوی مرزدیورند واعـزام آنها به داخل خاک افغانستان جهت تخریب وکشتارمـردم بیگناه وامثال چنین حوادث مرگبار، مسایلیست که جدیداً در طرح آقای اوباما به آن اشاره رفته وشبکهً استخباراتی پاکستان را جداً بخود متوجه ساخته است.

 گذشته ازان درقسمتی ازین ستراتیژی در مورد کمکهای پولی امریکا، به پاکستان، آمده است :          « کمک یکنیـم ملیارد دالری ما پس ازین چک سفیـد نخواهــد بود بلکه پاکستان باید آنرا کمائی کنـــــد»

این هشداری است که طبعاً ادارهً قصرسفیــد درازای این هزینهً سرشارکمکی به حکومت پاکستان، نوع خدمت گذاری واستقامت کاری این دولت را تعیین میکند.  مگرحوادث تاریخی نشان میدهد که چالشهای سیاسی حکومت پاکستان و دستگاه  آی، اس، آی  فراترازان بوده که رهبران واشنگتــن روی آن حساب کرده اند. دولت پاکستان همیشه مزد سرشارخودرا ازامریکا بدست آورده اما درمقابل با هــزاران چالش ونیرنگ ازمقابله با تروریزم والقاعده وطالب، خودرا به کنار کشیده است.

همین امروزازیکسو به بهانهً تصفیه وسرکوب طالبان منطقه، ازامریکا وجامعهً ملل پول واسلحهً کمکـی تقاضا میکند ازسوی دیگرآصف زرداری رئیس جمهورپاکستان با سران طالب، توافـــق صلح را، مبنی برنافـذ شدن احکام شریعت، دردرهً سوات به امضا میرساند.  توافـق خشونت آفـرینی که امروز سرایت آن بسرعت تمام، به سایرمناطق قبایلی، تا پشاور نفوذ پیدا کرده وطبعاً که مرزهای جنوب افغانستان نیز از گردبادهای ویرانگرآن درامان نخواهد ماند. آصف زرداری این میراث خوارخانوادهً بوتوها، با چنین  معاملهً خطرناک که خواسته است هم کمکهای سرسام آورامریکا را بدست آرد وهم القــاعده وطالب را راضی نگه دارد، همین اکنون پاکستان را بیک آتشکدهً تمام عیارمبدل ساخته است. معامله یی که عمــداً  مطابق نقشه های مرمــوزومخفـی دستگاه آی، اس، آی  در برابراسـتراتیــژی جـدید واشنگتـن، عملیات تخریبی و تحریکات بیشترمذهبی را، به شدت دامن میزند.

روی همین کشیده گیهای سیاسی است که اخیراً آقای قریشی وزیرخارجهً پاکستان، پیرامون کاربردجدید نظامی واشنگتـن وادامهً حملات هوا پبما های بدون پیلوت امریکا، برمناطـق قبایلی واکنـش نشان داده و

اظهارکرده است «  بین پاکستان وامریکا اعتماد کافی وجود ندارد »

ادارهً بوش درطول هفت سال به این مداخلات آشکار وبرنامه های زیرزمینی آی، اس، آی   که درامور افغـانستان به اجــرا درآورده بود، نه تنها توجهـی به خرچ نداد بلکه برعکس حکـومت نظامــی پاکستان ودستگاه استخباراتی آنرا با اعطای ملیــاردها دالردرآغـوش کشید وبمثابه هم پیمانان مطمئـن امریکا، از آنها تمجید به عمل آورد، اما درمقابل، مردم افغانستان را درباطلاق یک برنامهً سردرگم ونا تمام و زیر سایهً مهره های دست نشانده ومافیا، رها کرد. درعین زمان این یکه تازیها درسیاست غیرمدبرانهً  آقـای بوش بود که به نیــــروهای امریکائی زیرادارهً مستقیـم رامسـفلـد وزیردفاع ، این چهـرهً بد نام قـرن نیز صدمات جبران ناپذیر روحی وروانی ونفرت باری را،  بیاد گارگذاشت.

ازهمین جاست که مردم افغـانستان امروزبه صراحت لهجه وحقیقـت نگری طـرح جدید واشنگتـن، ارج فـراوان قایل اند وبیصبرانه درانتظاربسرمیبـرند تااین سـتراتیـــژی نوین درحـل مسایل بغرنج وپیچیــدهً افغانستان، هرچه سریعتر با گامهای مثبت وعملی به پیش حرکت نماید.

مگربا وصف اینهمه خوشبینیهائیکه ازجنبه های مثبت این طرح ناشی میشود، با آنهم نمیتوان نکات قابل شک و تردید ویا جنبه های منفی آنرا نادیده گرفت.

آقای اوباما درستراتیــــژی جدید، به بازسازی افغانستان، دموکراتیــزه سازی کشور، حقــوق وآزادیهای مدنی جامعه، که میبایست درپهلـوی مسایل نظامی به آن نیزارج گـذاشته میـشد، راهبرد شفـافی را بکار نبسته است. مسایل حیاتی که اگـردرچوکات یک برنامهً منسجم وحسابدهـی شـفاف، به آن توجه نـشود و یکجا باآن، عوامل فساد ومافیای دولتی، ازتهداب ریشه کن نگردد، بدون تردید این راهبـرد جدید نیزکار را بجائی نخواهــد کشاند وآماج اینهمـه خوشبینیهــا، بسیاربه سرعـت درهالـهً یاًس وبی باوری فروکـش کرده، همان آش داغ دوران بوش خواهد بود وهمان کاسهً خالی نظام برسرقدرت.

مسًلـهً اعـزام چهارهــزارافسر مـربی وآموزگار امریکائی صرف برای آمــوزش کورسهای کوتاه مـدت مسلکی اردو وپلیـس، چالشهــای سـیاسی دیگــریست که مسـًًله را،  سـوال برانگیــزمیسازد. این رویـداد روزگاری را بیاد میدهد که اردوی شاهی ایران درزمان رضا شاه، ازموجودیت بی حـد وحصرنظامیان امریکائی چنان لبــریزگشته بود  که ازدلگی وبلوک گرفته تا فرقه ها وقرارگاهای سلطنتی زیرفــــرمان آنها نفس میکشیدند.

بناء" حضوراین کمییـت 4000 نفـری امریکا درآموزش پرسـونل اردو وپلیس افغانستان، که آنهـم نه به اساس مکلفیت مادروطن بلکه به سیستم اجیرتربیه میشوند، چه روحیهً ملی راازخود بجا خواهند گذاشت آیا این آموزگاران بیگانه ازسنن وفرهنگ نظامی افغانی، که جزچند تمرین کوماندوئی، قید ودک سلاح، نشانه گرفتن وفیرنمودن را به پرسونل بیاموزند، آیا دیگر کـدام آگاهی نظامی ویا حب وطنپرستی را در مغـزوروان آنها انتقـال خواهند داد ؟  آیا با این پروگرامهای تیپ امریکائی، به فرهنگ اصیل عسکـری ما که اساساً بامهرمادروطن وروحیهً ایثاروجانبازی درراه دفاع مقدس، ازتمامیت ارضی کشور، پیــوند عمیق ونا گسستنی دارد، صدمات جبـران ناپذیروارد نخواهد شد ؟  وکیفییـت افغـانی بودن نظام اردو در رابطه با پرنسیپهای اخلاقـی ومعنوی ومورال عالی دسپلین پذیری که اصل زرین سـوق وادارهً قطعـات اردورا تشکیل میدهد، به سقوط بی بدیل مواجه نخواهد گردید ؟  آیا جناب رحیم وردک وزیردفاع دولت آقای کرزی، بحیث مسًول اموردفاعی کشور، که همه چیزرا دروجود کمک دیگران بمحاسبه گـرفته اند دربرابراین شکست روحیهً ملی وبربادی معنـویت اردو، چه تدابیـری را اتخاذ کرده اند ؟  آیا این مشکل  نمیتوانست دروجودهزاران متخصص مجرب وکارآگـاه اردو که امروزدرحال محرومیت وبازنشستگی اجباری بسرمیبرند، برآورده شود؟ که مسلماً امکان پذیراست.  مگرحساسیت های سیاست تبعیضی، این رکن مهــم نظامی ومربیان اردو را قهـراً سرکوب و به حاشـیه تاریخ سـپرد. اگرچنیـن نبــودی، به یقیـن اردوی افغانستان امروز تا این حد ناتوان وزمینگیرنمیبود.

استراتیژی جدید واشنگتن درمسًلهً افغانستان وپاکستان، گروه القاعـده را محورتـروریزم معـرفی کرده و ضربهً قاطع خودرا بخاطرنابودی آن نشانه گرفتـه است.  اما ازطالبان تعریف روشنی ارایه نکرده  ودر مـورد آنها، نرمش کلام را بکارمیبـرد. درحالیکه پلانهای سوق الجیـش جنگی وعملیـات انتحاری که از آنسوی مـرزهای پاکستان، تا داخـل افغـانستان دردست اجرا است، ازطرف طالبهــا تنظیــم و درمساعی مشترک با افراد القاعده به پیش کشانده میشود. یعنی طالب والقاعده یکی متمم دیگری بوده و درتشکیــل یک نیروی مشترک، غالباً تحت قوماندهً طالبها، عملیات را انجام میدهند.

چنانچه ملا ضعـیف سـفیرپیشین طالبان درمصاحبهً تازه یی اظهارداشته است که « ما ازبرادران القاعده جدا نیستیم. ما به حمایت مالی وعقیدتی آنها نیازداریم »

به همینگونه درطرح دوکتورین جدید واشنگتن گروه طالبان بدوبخش میانه رو وتند رو، تفکیـک گردیده یکی باید مصلحتاً به مذاکره فرا خوانده شود و دربرابردیگری باید عملیات جنگی ادامه پیـدا کند. پالیسی ییکه رد یابی  وتشخیص مخالفان مسلح را دراثنای عملیات تصفیــوی، درشهرها ودهات سخت دشوار  ساخته ویک سر درگمی لاینحلی را برای قطعات محاربوی ناتو وامریکا، ایجاد خواهد کرد. زیرا طالب همـان یک طالب است که دوگانگی را نمیپذیرد. آنگونه که این مسـًًله بارها ازجانب سخنگـویان وارکـان ارشد طالبهـا، با قاطعییـت رد گردیده وگـفته شـده است که درتشکل طالبان هیچ نوع مرزی وجـود ندارد طالبها یک رهبرامیرالمومنین و یک استراتیژی واحد دارند.

 

بارک اوباما رهبرقصرسفید،  درقسمتی ازاستراتیژی خود اظهارمیکند :

« من میخواهـم همه چیزروشن باشد. ما نمیتوانیـم درمـورد فساد چشم پوشی کنیـم که رهبـران افغانستان اعتبــارخودرا نزد مــردم خود ازدست داده اند. ما درعـوض درجستجــوی تعهـــد نامـهً جدیدی با دولت افغانستان هستیم که باید با رفتارهای فساد پیشه گی خاتمه بخشیده وشـفافیـت درنحوهً کمکهای بین المللی را نشان دهند »

این تعهــد را مردم افغانستان به گرمی استقبال میکنند، بویژه درآستانهً انتخابات ریاست جمهــوری چشم امید به چنین اصلاحات اداری، تغییرات کدری وتغییرسیستم دولتی دوخته اند، بشرط آنکه چنین تعهد ی تنها درحرف باقی نماند بلکه با جدیت عمل یکجا،  دنبال شود.

این تعهــد نامه زمانی درسرنوشـت مردم اثرگـذارخواهـد بود که در نظام رهبری دولت آیندهً افغانستان، دگـرگونیهــای بنیادی ومثبتـی درحیـات سیاسی ، اجتماعی وتمــدنی مــردم وسرزمیــن ما، قابل لمـس و دسترسی باشـد، آنچیـزیکه درطول هفـت سال ملت بینـوای ما ازین چانس بزرگ محـروم شد، فقـــرتباه کن ومهاجرتهای اجباری،  دود ازدمارمردم کشید وپایتخت مملکت  دراعماق تاریکیها نفس کشید.

یگانه راهیکه مارا به این دگـرگـونیهــای مثبـت رهنمــونی میکنـد درگام نخست بمیـان آمـدن یک نـظام با ظرفیت کاری، متعهد ودلسوز پارلمــانیسـت که درموجـودیت یک صـدراعظــم انتخـابی، به قضایای سراسری کشوررسیـدگی صورت گیرد، نه اینکه بازهـم بماننـد دورهً پیشتـر، یک رئیس جمهــورمطلـق العنان درراًس قدرت به سیستم ریاستی قرارگیـرد وبا اختیارات مطلق بدون آنکه دربرابرقانـون، آرا ی ملت ویا محکمهً تاریخ، احساس مسًولیت کند، درادارهً کشور،خود تصمیم گیرد وخود فرمان صادرنماید چنان رژیمی که همین اکنون مردم درکوران سربی آن سوخته وبیجان گردیده است.

درگام دوم بازنگـری درمتـن ومحتـوای قانون اساسی است که دربعضی ازقسمتهـا، مواد تـدوین شـدهً آن صراحـت روشنی ندارد ازهمیــن سبب است که درشرایط بحرانزای امروزهـرکسی به نفـع خود فصــل ومادهً آنرا به تفسیر و تجزیه میگیرد، اما زمانیکه جنجال وکشمکشها به اوج بحران خود میـرسد ودیگـر تفسیرقانون نمیتواند ممـد قضیه واقع گردد، آنگاه موضوع به دستگاه قضائی، دستگاهیکه آنهـم زیرتاثیر مستقیم رئیس جمهورقلم میزند، محول میشود، که ما درین اواخر، بخصوص درآستانهً گیرودارانتخابات شاهـد مثالهای عدالت سـتیـزانهً این درگیریهای سیاسی وتمرد به قانون اساسی، آنهم ازجانب نظام برسر قدرت، بوده ایم.

قانون اساسی بمثابه وثیقهً معتبرملی باید شفاف، تمدن زا و مبرا ازهرگونه ابهام ادبی ، تفسیرتصوری و مصلحتی باشد. تا هیچ قدرتی مجال دخالت ونفع برداری را درمتن ومحتوای آن پیدا نکند.

انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بزرگترین آزمونیست که امروزدربرابرملت قرارگرفته است، ولی با تاًسف که فضای این انتخابات آنگونه بحرانی وحادثه آفرین پیشبینی میشود که با ترفنـدهای زورو زر هرنوع دستبرد و تصرف درآرای توده های پریشان واوراق رایدهی آنها وتقـلب واریزی آن به صندوق های کاندید مورد نظر، درحال آبستن است. ازهمیـن جاست که درآستانهً این آزمـون بزرگ، ملـت آزادهً افغانستان بیک هشیاری تاریخ ساز، فـرا خوانده میشود تا درانتخاب خود بازهم بخطا نرود، بکسی رای خودرا بریزد که دستنشاندهً قدرتهای خارجی نبوده، دست ووجدان شان غرق درفساد وجنایت وهمکاری با آدمکشان ومافیای مواد مخـدرنبوده باشد.  آخراین وطن خانهً مشترک همهً ماست. ما به یک افغانستان مستقل وسربلند،  با ثبات وپیشرفته نیازحیاتی داریم.

حمایهً امریکا ازشخصیت مورد نظرخودش درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان، فکتورمهـم دیگری  است که درسرنوشت سیاسی کشورنقـش سازنده یی را بازی خواهـد کرد. هرچند یک مقــام ارشد قصر سفید اعلام داشت که، امریکا درانتخابات افغانستان ازهیچ یک نامزدی حمایه نمیکنـد تنها بصفت ناظرو تامین کنندهً امنیت کمپاین انتخابات درمرکزوولایات حضورخواهد داشت.

اما این ادعا را نمیتـوان با این سادگی قبول کرد. امریکا برتمام قضایای نظامی ودولتی افغانستان فرمان میراند، زمانیکه امریکا ازفیصلهً دادگاه عالی افغانستان مبنی برادامــهً کاررئیس جمهـورحامد کرزی  تا انتخابات اگست 2009 ، حمایت خودرا اعـلان کرد، به کشمکش های قانونـی سایرکاندیـدان نقطـهً پایان گــذاشت، زمینــه ایکه دورنمای مهــره سازی واشـنگتـن را درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان، به حقیقت نزدیک میسازد.

درغیـرآن کاندیـدان مطرحی ماننـد آقای جلالی، اشرف غنی احمــدزی، زلمی خلیلـــزاد، امین ارصلاح وزیرارشد هشتاد ساله وچند چهــرهً گمنــام دیگر، اگرچشـم امیـد به دست ودامان ولینعمتــــان امریکائی وانگلیسی خود نمی دوختند آیا با کدام دستاویزملی ومردمی وبا کدام حزب وریشه تباری خود، به میـدان رقابتها گام میگذاشتند ؟ آیا آنها نمیدانستند که درطول دهـه های متمادی، ازدرد ورنج مــردم خود بیگانه گشته اند وکسی پشتیبان آنها نیست ؟

وقتیکه امریکا 40 ملیون دالــرتنها درجهت راه اندازی انتخابات افغانستان کمک میکنـد، آیا دربدیــل آن اهداف سیاسی خودرا که تاج بخشی به مهرهً انتخابی خودش باشد دنبال نخواهد کرد ؟

حال که دیگر حمایه ودخالت امریکا درمسـًًلهً انتخابات، یک حقیقـت مسلـم وآشکاراست، ملت افغـانستان ازآقای بارک اوباما ومشاورین ارشد او آرزو دارد تا بخاطرتامین صلح وامنیت درمنطقـه، واعماریک افغانستان پیشرفته،  کاندیدی را درحمایهً خود پیش کش نمایند که بماننــد بشردوست ها ازامتحان بزرگ وطندوستی، کاروصداقـت دربرابرمردم خود با سر بلندی گذشته باشند. این عملکرد حسابی که مسلماً با آرمان مـردم افغانستان همخــوانی خواهد داشت،  به وزنه واعتباراستراتیـژی جدید واشنگتـن، درجهت تغییرات مثبت وبنیادی آن درافغانستان ، ارج پربهائی خواهد گذاشت.

                                                     

                                                                       به امیـد پیروزی کسانیکه بخاطر وطن  می اندیشـند

 

                                                                                   اپریل ـ 2009

                                                                                         آلمان  

                                                                   

                    

 


بالا
 
بازگشت