محمد عوض نبی زاده

 

چشم انداز تاریخی تداوم بحران افغانستان

                                                                                          

چشم انداز تاریخی تداوم بحران افغانستان حاصل رفتار نظامهای وابسته به بیگانه و وابستگی رهبران سیاسی به منابع خارجی و تحمیل آنها برسرنوشت مردم افغانستان ازدلایل اصلی مصیبت مردم این کشور دانسته میشود. نظامهای سیاسی دراین سرزمین  بیش ازیک سده ء اخیر پیوسته توسط بیگانگان تحمیل و  تاریخ این کشور را باخون وآتش رقم زده است. در افغانستان هیچ پادشاه وحاکمی  را سراغ نداریم که بازتاب اراده مردم بوده و توسط بیگانگان برسرنوشت مردم این سرزمین تحمیل نگردیده باشد. چرخه های بحران دراین کشور همواره با فواره های خون مردم چرخیده است  . مردم افغانستان درمقاطع مختلف تاریخی دربرابر تجاوز بیگانگان جنگیده اند ولی رهبران سیاسی کشوربه دلیل وابستگی های بیرونی، حاصل مبارزات و فداکاریهای این مردم را با خارجیها به معامله نشسته وافتخارات تاریخی این مردم را درپای بیگانگان ریخته اند. مردم افغانستان علیرغم  اینکه در یک سرزمین واحد زیست مینمایند ، اما کینه و نفرت نسبت به همدیگر، همواره سایۀ سنگین برفضای زنده گی شان داشته است.  افغانستانِ ،  فاقد فرهنگ ملی و دچار بحران هویت ملی است که درواقع  فرهنگها ی بومی ، سنتها  وهویت قومی اند که شالوده ء ممیزات افراد واشخاص را میسازند، واحساس از هم گریزی و باهم ستیزی را تقویت می بخشد و برتری خواهی قومی را رنگین تر و پربارتر مینماید  . افغانستان امروزی نادار ترین کشور روی زمین است با درآمد  سرانه روزانه یک دالر که تراز بیکاری در آن 80  درصد ودارای تشکیلات قومی بی نهایت متنوع و به شدت مسلح است. افغانستان در گرداب گرایشات قومی، به میدان غارت و کشتار شهروندانش تبدیل گردیده که تاریخ  تحولات گذشته ومعاصرآن روایتگر این واقعیت است.  در افغانستان واقعیت ها تحریف ویا وارونه عرضه میگردد، ریشه درعلایق و تمایلاتی دارد که عمدتا  در بستر قومگرائی شکل و شمایل می پذیرد. فضای حاکم بر روابط میان اقوام در افغانستان، این واقعیت را به تصویر می کشد که مناسبات دوستانه و روابط عاری ازتنش  به ندرت در کردار و احساسات مردم تجلی یافته اند.بنیاد ها ئیکه احساس همگرایی و هم پذیری را در ذهن و باور شهروندان یک جامعه نهادینه می سازند ، نهادهای دولتی، غیر دولتی  وحلقات روشنفکری اند. در افغانستان این نهادها و حلقات بجای اینکه مرجع الهام و آموزه های هم پذیری برای مردم باشند، بیشتر عصبیت های قومی ومذهبی را برجسته کرده اند. هرگاه جریانات سیاسی و حلقات روشنفکری  در افغانستان، به این درجه ء از تکامل نایل آیند که فارغ از علایق قومی و گرایشات آیدیولوژیک، واقعیت های موجود در جامعه را به قضاوت بنشینند، استعداد وتوانائی را به قوم ونژاد نسبت ندهند آنگاه است که اولین سنگ بنای یک جامعه ء همگرا و همپذیر را براین سر زمین نهاده اند.

در هر زمانی که، دولت  های افغانستان  ترکیب وخصوصیات  قومى و قبيله ء اختیار و، از سياست هاى قومى و قبيله ءو دروغ هاى کلانى که به خاطر سرگرم و راضى نگه داشتن مردم  نوار مرزی  جنوب و شرق کشور را راه می اندازند که افغانستان اين مرز را قبول ندارد . در حالیکه  دولتهای سابق افغانستان چهار بار خط مرزی  دیورند را در زمان حبيب الله خان، امان الله خان، نادرخان و در زمان ظاهرخان از طرف افغانستان به رسميت شناخته شده است .  فعلا وقتى پاکستانى ها اين طرف مى آيند و وقتى افغان ها به آن طرف مى روند، آن طرف مرزبا نا ن پاکستانى نشسته وگذرنامه هاى آنها را کنترل و مهر و امضا مى کند.

دولت های مااين خط را ده ها بار به رسميت شناخته است.  حتى يک سند وجود ندارد که کشور ما بگويد اين خط را قبول ندارد. هم همچنين، ايران میخواهد  راه هاى تجارتى با اين کشور باز باشد  و راه پاکستان به آسياى مرکزى و ايران به چين باز نگاه  داشته شود. افغانستان با چين-  تاجيکستان و ازبکستان نیز  سرحد دارد که  با برقرارى ثبات در افغانستان هزاران خط و  راه به هم وصل خواهند شد. اين مساله علاوه بر شکوفايى اقتصادى در حوزه فرهنگ و تبادل تجربيات پيشرفتهای زيادى به وجود مى آورد  پاکستان میخواهد  تا ازمنابع و بازار آسیای میانه استفاده کند که بدون عبوراز خاک افغانستان ميسر نيست. از طرف ديگرما هم مىتوانيم از پاکستانى ها توقع داشته باشيم که به افغانستان اجازه دهند مال التجاره افغانستان ازبندرکراچى و باقى بنادر پاکستان به نقاط مختلف جهان فرستاده شود.پس ازیازدهم سپتامبروهمسویی ظاهری پاکستان با جامعه جهانی در مبارزه با تروریزم، این کشور موفق شده است تا نزدیک به 12 میلیارد دالر را از جامعه جهانی به دست آورد.و بتاریخ 17  اپریل سال روان نمایندگان کشورهای مختلف جهان و نهادهای کمک کننده در توکیو، ، گرد هم آمدند تا حمایت مالی شان از حکومت پاکستان را اعلام نمایند. ، نمایندگان 45 کشور جهان متعهد شدند تا مبلغ پنج میلیارد دالر را طی دو سال آینده در اختیار پاکستان قرار دهند.از میان کشورهای حاضردراین نشست، جاپان و ایالات متحده امریکا هر یک، یک میلیارد دالر کمک را متعهد  شدند و کشورهای امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز سهم بیشتر را متعهد گردیدند. «سازمان امنيت و اطلاعات داخلى پاکستان» ( (ISIبا کمک سازمان جاسوسى امريکا (CIA) و پول هايى که عربستان سعودى  به گروه  اسلامی افغانستان میداد جريان مجاهدين را بوجود آوردند ،و  بدین ترتیب  بعدا  طالبان را  احیاء و تشکیل نمودند ؛ با کمک سيا و با کمک عربستان سعودى به تدريج جريان طالبان در دستگاه نظامی در سازمان اطلاعات پاکستان هم رشد پيدا کرد. با این حال، آی اس آی یکی از کلید های اصلی جنگ درافغانستان است و تا زمانیکه این سازمان نظامی با این ساختار و تفکر توسعه طلبانه و با این سیستم مدیریتی به فعالیت های خود ادامه دهد .اگر دولت اوباما درتفاهم بادولت پاکستان ویا براثر اعمال سلطه بر آن کشور قادر به تغییرات بنیادی در سیستم رهبری آی اس آی شود و دست جنرال های کهنه کار این اداره را از دخالت در امور افغانستان کوتاه نماید می توان به موفقیت استراتیژی جدید امریکا در افغانستان تا حدودی امیدوار بود در غیر این صورت هر تلاش کاخ سفید در راستای اعاده ثبات و امنیت در افغانستان از سوی سازمان استخباراتی آی اس آی منجر به شکست گردیده و اوباما به سرنوشت سلف خود جورج بوش دچار خواهد شد. قصر سفید از یکه تازی ها و اعمال ماجراجویانه آی اس آی که در نهایت منجر به کشته شدن سربازان امریکائی و اروپائی در افغانستان می شود به ستوه آمده است. آی اس آی که یکی از ماهر ترین سازمان های اطلاعاتی جهان شمرده میشود مگر حالا از قراین معلوم میگرددکه سازمان اطلاعات پاکستان تا زمانی از جمله بهترین سازمانهای اطلاعاتی بود٬ که همسو با سی آی ای کار می کرد٬ آی اس آی پاکستان برای فعلا نه تنها از ارتش و دولت پاکستان دستوراتش را دریافت می کند، بلکه از سی آی ای آمریکا و طالبان نیز دستور می گیرد. در حقیقت معلوم نیست که آی اس آی پاکستان امروز زیر نظر کیست و برای کی کار می کند. از طرف دیگر ای اس آی پاکستان به یک سازمانی تبدیل شده است که خود یکی از طرف های قضایای حاد امروز پاکستان است. و پاکستان را بسوی  یک دولت  ناکام می راند.پاکستانى ها هرگز مورد بى مهرى واشنگتن قرار نگرفته اند آن چيزى که درمنطقه بين پاکستان، افغانستان و هند به وجود آمده به علت ساده کردن تضاد جهانى در منطقه وناشى ازاشتباهات بسيارکلان امريکايى ها در منطقه بوده است  .

راهبرد اوباما ، بحیث یک نقشه راه جدید  در راستای جنگ با تروریسم، بازسازی، دولت سازی در افغانستان یک حرکت مثبت تلقی میشود.  دولت اوباما اميدوار است تاکتيک هايي که در عراق منجر به کاهش خشونتها شد، در افغانستان نيز کاربرد داشته باشد.اما طالبان ، جنبشي مذهبي است که در ايدئولوژي آنان، نمادها و سمبل هاي مذهبي مانند "جهاد" جايگاهي بسيار مهمترازمذاکرات سياسي دارد. طالبان معتقدند که جهاد تا روز قيامت ادامه دارد و دراين راه، چه کشته شوند يا بکشند، خود را پيروز حساب مي کنند.آنها معتقدند که دولتهاي ملي در جهان اسلام، از صلاحيت و اختيار در نظام کنوني جهان، برخوردار نيستند.بنابراين، آنها فراتر از مرزهای ملي مي انديشند، طالبان ساختار پيچيده اي دارند و نمي توان به عنوان يک گروه واحد ومنسجم به آن نگاه کرد. القاعده به جنگجويان طالبان آموزش - حمايت مالي  ، تجهيزات نظامي و مواد منفجره فراهم مي کنند. تحریک طالبان و القاعده و بطور کلي شبه نظامياني است که درمرزهاي شمال غربي پاکستان (مناطق قبايلي) ساکن هستند، امنيت‌سازي جاري آمريکا در افغانستان را با چالشي جدي مواجه کرده است و راهبرد جاري کاخ سفيد در پاکستان اعمال سياست معروف هويج و چماق است، کنفرانس پیرامون افغانستان در چارچوب سازمان همکاریهای شانگهای در مسکو برگزار شده بود، نتیجه کنفرانس در سه سند که شامل قطعنامه کنفرانس، اعلامیه دول عضو سازمان همکاریهای شانگهای و افغانستان و همچنان برنامه اجراات و عملکردهای دول عضو سازمان همکاریهای شانگهای و افغانستان بود، اعلام شد. آقای آخوندزاده معاون وزارت امورخارجه ایران خاطر نشان ساخت که حضور قطعات امریکایی و ناتو در افغانستان باعث نگرانی کشورهای همسایه می باشد چونکه تولید مواد مخدره با موجودیت آنها، باز هم افزایش یافته است. سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه، که ، حین سخنرانی اش درین کنفرانس اشاره نمود که مسکو از آماده گی اش جهت اجازه به ترانزیت محموله های نظامی قطعات غربی از طریق خاک خویش به افغانستان انکار نمی نماید. نماینده گان 73 کشور و سازمان جهانی به هاگ جهت اشتراک در کنفرانس فرستاده شده بودندوبه این باور هستند که  تضاد ها ، پراکنده گی وبحران سیاسی کنونی در داخل دستگاه دولت  افغانستان در واقعیت امربه اشتراک کننده گان کنفرانس بن که باوجود سالها اختلاف وجنگ با یکدیگردر یک شرائط حساس تاریخی و سیاسی تحت فشار جانب بین المللی، مجبور به تشکیل یک حکومت ائتلافی شدند برمیگردد؛ که ازهمان ابتداپیامد های خطرناک را به مردم افغانستان بازگومیکرد. این گروه ها به تقویت حضورافراد خود در دستگاه اداری، سیاسی و نظامی کشورپرداختند و به جای تامین منافع ملی به تحقق منافع فردی وگروهی خود مبادرت ورزیدند؛ که تداوم این روند در طول سالهای اخیر در کشور ارایه یک تصویر غلط ازافغانهابه جامعه جهانی مبتنی براین که افغانها شایستگی وظرفیت ساختن حکومت و اداره کشور را نداشته وتوانائی استفاده ازفرصت هارا ندارند میداد  و قربانی اصلی این وضعیت مردم صادق وسطحی نگرافغانستان است که باتحمل این شرائط بهای سنگین را سالها پرداخته وباید ادامه دهد. طالبان افغانی در شهر کویته ایالت بلوچستان به سر می برند که کویته مرکز رهبران طالبان و شماری دیگر از بدترین افراد تروریستی است ٬ فعاليت طالبان درجنوب، شرق افغانستان و مناطق شمالي پاکستان به خطر مشترک دولت هاي پا کستان و افغانستان تبدیل شده اند. ٬ اگر چه نیروهای امریکائی مستقر درافغانستان تاکنون نزدیک به 30 مورد حملات هوائی عمدتا بوسیله طیارات بدون سرنشین در داخل مناطق قبایلی آن سوی خط دیورند در پاکستان انجام داده اند. طالبان با توسل به تاکتيکهاي جنگهاي چريکي و جنگ و گريز، حملات انتحاري و استفاده از بمبگذاريهاي کنار جاده، نيروهاي بين المللي و افغان را در جنگي فرسايشي درگير کرده اند که مي تواند سالها به طول انجامد. بدون دگرگونی فرهنگ قبایلی  هر گز نمی توان صلح و ثبات، ترقی و عدالت را نه تنها در افغانستان، بلکه در کل منطقه  آورد.هیچ کشورگشایی تا به حال نتوانسته افغانستان را اشغال کند». حضور نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان موجب سرازیر شدن سیلی از هیرویین در جهان گردیده که تولید هیرویین در افغانستان طی تقریبا هشت سال گذشته 44 بار افزایش یافته است. تمام نگاه به افغانستان بايد تغيير کند؛ به اين مفهوم که کليد حل مسائل افغانستان به دست خود افغانستان داده شود و کشورهاى خارجى به مردم  افغانستان کمک کنند تا خودشان به زخم هاى وارد شده مرهم بگذارند. ديد کلى نسبت به افغانستان بايد رفتن به سمت يک حکومت ملى واقعاً جدى و واقعى و بيرون آمدن از اين گرايش هاى قومى محلى و منطقه ءباشد و از حالت تضاد و جنگ با همسايه ها و منطقه وارد کارزار اقتصادى، فرهنگى و روابط سازنده  گردند تا مردم افغانستان خودشان صاحب حکومت شوند . روشن است که برای بوجود اوردن نظام های مردم سالار، مردم نقش اساسی را دارد، مردم باید در تعین سرنوشت کشور خود فکرنمایند و؛ در این فکرنباشند که دیگران به سرنوشت شان چی تصمیم میگیرد.افغانستان معاصر، ضرورت به رهبری ومدیریت کارآمد وخردگرا داردکه رهبری ومدیریت عقلانی وکارآمد سیاسی قبل ازهمه چیز مستلزم گزاره های متفاوت ازجمله استقلا ل اندیشه، تعهد و صداقت سیاسی میباشد که درصورت فقدان هرکدام ازاین گزاره ها ، مهارکردن بحران ناممکن میگردد.

 افغانستان درآستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی قرار دارد؛. هرچند که به دلیل شرایط نامساعد امنیتی، فشارهای سیاسی و امکان دستبرد در آراء مردم، برگزاری انتخابات آزاد، شفاف وبامعیارهای دیموکراتیک غیرممکن به نظر میرسد، اما امیدواریهایی وجود دارد که این انتخابات شاید به تغیر مدیریت سیاسی دراین کشور منجر گردد. اما آنگونه که تاریخ افغانستان نشان میدهد، تنها تغیرمدیریت سیاسی نمیتواند گره ازمعضل موجودگشوده و زمینه های خوشبختی مردم افغانستان را هموار نماید. دراین حال،  در انتخابات سال جاری بشمول حامد کرزی  چندین تن از  چهره ها و شخصیت های سیاسی شناخته شده خود ها را بمقام ریاست جمهوری افغانستان کاندید نموده اند  که میان این  کاندیدان مذاکرات و معاملات پشت پرده بصورت بسیار جدی به پیش میرود و هر کدام ایشان تلاش دارند تابا متحدین قویتر زمینه تفاهم و اتحاد را قبل از برگزاری انتخابات در هنگام کمپاین فراهم نماید  امتیازگیری و امتیازدادن میان همدیگر ادامه دارد و درین میان ممالک ذینفع در افغانستان نیز آرام نبوده و هرکدام ایشان مخفیانه با کاندیدان گوناگون به نفع کاندید مورد نظر شان مذاکرات محرمانه را به پیش می برند.  در ین روز های آغازین پیش از انتخابات موضعگیری گروه های سیاسی نیز هرروز شفاف تر و روشنتر میگردد و از طریق مطبوعات انعکاس میابند.نخبگان و رهبران سیاسی جامعه هزاره تاهنوز موضعگیری خودها را بصورت روشن بیان نه کرده است  اما قرار معلوم این نخبگان جامعه هزاره مذاکرات با تمامی کاندیدان  و احزاب سیاسی  و داعیه داران قدرت های قومی را بطور محرمانه به پیش می برند .

 رهبران و نخبگان جامعه هزاره باید قبل از اعلام موضع  سیاسی و تامین اتحاد های انتخاباتی برعلاوه موقف و مقام شخصی ایشان در دولت آینده نکات ذیل را  برای تامین حقوق سیاسی , اقتصادی و فرهنگی جامعه خویش مورد نظر قراردهند .گذشت بیش از هفت سال نشان داد که هزاره جات ومردم هزاره، فقط در محرومیت تعمدی وآگاهانه نگهداشته شده،   که ، علی الرغم تغییرات ملی وبین المللی، دستگاه قدرت در افغانستان متعهد وپایدار درین باره عمل میکنند. طوریکه درماه حمل سال جاری صدها نفر از شهروندان بامیان به رسم اعتراض علیه دولت، دست به تظاهرات زده واقدام  به کاهگل کردن جاده های این ولایت نموده ودولت را تهدید کردند در صورتی که طی یک ماه آینده به خواسته های شان پاسخ مثبت ندهند، به کارشان ادامه خواهند داد. عمده ترین دلیل اعتراض مردم، عملی نشدن وعده های رییس جمهورو دیگر مقامات دولتی در قبال ولایت بامیان می باشد.که آنان بارها وعده و نویدهای چربی به شهروندان بامیان دادند و از بازسازی و انکشاف متوازن سخن گفته است ؛ اما طی هفت سال گذشته ، در عرصه های بازسازی و انکشاف، کمترین توجه به بامیان صورت نگرفته ، پروژه اسفالت سرک کابل- بامیان که با گذشت چهارسال از افتتاح  تنها سی فیصد کار آن از طریق ولایت میدان وردک  پیشرفته است و طی سالیان اخیر هیچ کمکی جهت بازسازی و ترمیم پیکره های عظیم بودا، صورت نگرفته است ؛ در جریان هفت سال گذشته در این ولایت حتی یک مرمی هم علیه دولت فیر نشده که عمده ترین دلیل آن، عشق و علاقه مردم بامیان به صلح و آرامی است. دست آوردهای بامیان فقط در عرصه های امنیت و معارف است که رشد سکتور معارف بامیان، قبل از اینکه نشانه کار و خدمت دولت مردان باشد، نمایانگر سعی و تلاش پدران، مادران و دانش آموزان بامیان است در هفت سال ریاست جمهوری آقای کرزی، هزاره جات فقط دو کیلو متر سرک اسفالتی را نصیب  گردید. در هر نوبتی که آقای کرزی به بامیان سفر نموده ، در وصف آن ولایت و مردمانش آنقدر سخنان پرزرق و برق گفت که تصور میشد به زودی سیمای این ولایت تغییر می نماید، اما فقط آن حرف هااز عقب همان میزخطابه دود شدو به هوا رفت. ولی در دوران ریاست جمهوری جناب کرزی بود که مردم هزاره پس از سه دهه نسل کشی، با هجوم بیرحمانه  کوچیها، درمرگ عزیزان شان دربهسود سوختند. ، اما "هزاره جات امن" نه تنها از بازسازی محروم نگهداشته شد، بلکه بار دیگر موسسات بین المللی از جمله موسسه اکسفام، در چندین نوبت طی  این مدت  از بروز فاجعه انسانی در این مناطق به دلیل قحطی، خبر دادند.نخبگا ن جامعه هزاره  که آرای جمعی مردم را با خود دارد، باید با رئیس جمهور منتخب آینده، نه از موضع ضعیف بلکه ازسکوی قدرت مردم، چانه زنی سیاسی خود راانجام دهند و درمورد بازسازی زیر ساخت های اقتصادی در هزاره جات، منظوری تشکیل ولایات جدید جاغوری – بهسود و پنجاب، جلوگیری بدون قید وشرط از ورود کوچی ها به هزاره جات، آغاز کار تشدیدی سرک کابل ـ هزاره جات، توسعه مکاتب ودانشگاها وغیره از جمله اولویت های اند که به عنوان ممثل اراده جمعی مردم هزاره،در چانه زنی ها با جسارت و استواری - توجه دستگاه قدرت آینده را به آن جلب نموده تا عملاً به این خواسته ها جامه عمل بپوشانند. جامعه  هزاره  با توجه به وزنه واعتبار آ رای خویش، به سادگی میتواند  برای مشارکت واقعی جامعه هزاره در قدرت ـ نه به شیوه نمادین چند وزیر در وزارت خانه های منفعل ـ بلکه در تمام بدنه ای ساختاری دولت طبق شعاع وجودی جامعه هزاره  همبسته گی اقوام باحقوق برابر افغانستان را تحرک نوین  می بخشد سنگ اندازی درین راه دشمنی به همبسته گی ملی است.و این اهداف وقتی براورده میشودکه همه روحانیون،روشنفکران ،آگاهان سیاسی، فرهنگیان ، احزاب وسازمانها وکل جامعه هزاره با یک همگرایی وهمدلی کاندید مستقلی را حمایت نمایند. مخالفین دیرینه جامعه هزاره میخواهند از درون و بیرون  نفاق میا ن مردم هزاره ایجاد نمایند  که پراگندگی خودش آغاز زوال یک جامعه است جامعه هزاره نباید به دشمنان این فرصت را بدهند  که همبستگی  شان را برهم بزند . ورنه در هر قدم برای شان خارکشت میکنند. که  آخرین توطیه دشمن" قانون احوال شخصیه اهل تشیع " است که میخواهند طبل رسوایی مردم هزاره شیعه را در سطح ملی وبین المللی بکوبند. اما برای مقابله با این توطئه خطر ناک، باید اراده جمعی خود را متمرکز سازند  ، تا در فردا بازتاب اراده مردم حذف این ماده های افتضاح آور خواهد بود و در صورتیکه همه بخوبی میدانند که داشتن قانون احوال شخصیه  ،مبتنی بر فقه جعفری دست آورد مبارزات مردم است که به مثابه حق مسلم شان درقانون اساسی افغانستان تثبیت شده است . و  مردم هزاره شیعه نباید مدیون این وآن باشند ،بلکه مدیون اشک ها ،دردها وخون های که دراین راه اهدا کرده  باشند  . از صلاحیت رئیس جمهور ، هیئت دولت-  پارلما ن افغانستان  وسایر مراجع قانون گذاری است که حق تعدیل وتصویب هرگونه قوانین از جمله قانون احوال شخصیه اهل تشیع واهل تسنن را دارد. احیانا نواقص که در قانون به وجود می آید باید از مجاری قانونی وبا نظرات کارشناسان بایستی اصلاح وتعدیل شود.

 رویکردها:-

 -سایت آریائی زیرعنوان نگاهی بر راهبرد اوباما  یا نقشه راه جدید برای افغانستان"

 

 -سایت خاوران زیرعنوان استقلال عمل و بیگانه ستیزی ضرورت مدیریت سیاسی افغانستان نويسنده:فرشته حضرتی.

- سایت آریانانت  زیرعنوان آي.اس.آي يكي از كليدهاي اصلي جنگ در افغانستان نويسنده: سلطان منصور.

 -سایت جمهوری سکوت زیرعنوان فرصت اندک، مسئولیت خطیر نويسنده:  نواندیش.

 -سایت سمنگان زیرعنوان مردم غیور هزاره وپیروان راستین امام جعفر صادق پیام حاجی محمد محقق.

 -سایت کابل پرس زیرعنوان جاده گِلی؛ دستاورد دولت افغانستان! نويسنده:   صمد جوادی.

 -یا د داشت های شخصی صاحب این قلم  19 -- ماه –اپریل – سال – 2009 – میلادی.

 

 

 


بالا
 
بازگشت