محمد عوض نبی زاده
افغانستان کانون گرایشات قومی ودینی
افغانستان کنونی اززمرهء نادارترین کشورهای روی زمین است که با درآمد سرانه روزانه یک دالر و نرخ بیکاری درآن 80 درصد ودارای تشکیلات قومی بی نهایت متنوع و به شدت مسلح است. از آن جائیکه اقوام گوناگون افغانستان با فرهنگهای پربار و متنوع و استعدادهای سرشار ، جزء سرمایه های اجتماعی محسوب میگردند و جمع بندی این سرمایه های اجتماعی و بکارگیری استعداد های بالفعل آنان خود بمثابه عامل اساسی ، بر رشد و توسعه و ترقی افغانستان تاثیر بسزائی دارند ، طرد و نفی برخی اقوام ازساختار حاکمیت سیاسی و به حاشیه راندن بخش عظیمی از مردم ، نابودی سرمایه های اجتماعی که نه تنها باعث فقر و محرومیت و عقب ماندگی کشور ، بلکه عامل اساسی بحرانهای داخلی و نابودی وحدت ملی نیز میگردند. وحدت ملی زمانی تحقق می یابد که همه عناصر سازنده ملت ، از تامین حقوق مدنی شان در چوکات حاکمیت واحد سیاسی ، از امکانات مادی و معنوی شان هزینه سازند و به حضور اتنی های مختلف متناسب با کمیت نفوس شان اهمیت داده شوند برای اینکه اقوام از مؤلفه های اصلی ملت ، محسوب گردیده و از ترکیب متناسب آنان در ساختار حاکمیت ، پروسه «ملت- دولت» تحقق می یابد . برگزاری دومین انتخابات ریاست جمهوری کنونی با توجه به حسا سیت اوضاع پیچیده ء سیاسی ، امنیتی ، سه دهه جنگ افغانستان را درکانون وگرداب گرایشات قومی، سیاسی - دینی تبدیل کرده است و تاریخ تحولات گذشته ومعاصرآن عمدتا درکانون و بستر تمایلات قومی شکل می پذیرد. بنیاد ها ئیکه احساس همگرایی و هم پذیری را برباورشهروندان جامعه نهادینه می سازند ، نهادهای دولتی، غیر دولتی وحلقات روشنفکری اند. ولی متاسفانه نهاد های فرهنگی و تحقیقی در افغانستان بجای اینکه مرجع الهام و آموزه های هم پذیری برای مردم باشند، بیشتر عصبیت های قومی ومذهبی را برجسته کرده اند. چنانچه که دایرهالمعارف اریانا درسال 1325 تأسیس و بعد از یک دوره نشرات توقف داشت که اینک، انتشار دوره جدید آن در سال 1386 آغاز و جلد اول آن در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. دایرةالمعارف آریانا، در انتشار دور جدید خود، در مدخل «افغانستان»، برفیصدی نفوس اقوام کشورمطابق تمایل قوم گرایانه نفوس اقوام پشتون را برخلاف ارقام موجود و نشر شدهء سازمان ملل متحد که در کنفرانس بن نیزمورد تطبیق قرار گرفت و در طی مدت هفت سال اخیر در شعبات دولتی و موسیسات اقتصادی – فرهنگی و جامعه مدنی تاهنوز مورد تائید قرار داشته ومدار اعتبار رسمی بوده است دستکاری و نفوس آنان را بیشتراز واقعیت عینی نشان داده است با توجه به اینکه قریب به سی سال است هیچ سرشماری دقیقی از نفوس مردم افغانستان با تفکیک اقوام گونانگون صورت نگرفته که انتشار دوره جدید دایره المعارف آریانا در باره نفوس اقوام کشورمورد اعتراض همگان واقع شده است . گرچه آکادمی علوم کنونی جای انجمن تاریخ گذشته را گرفته, که جعل آمار بخشی از ذهنیت موجود درمیان دستاندکاران رسمی آنان, دراین سرزمین است. این موضوع , با افشاگری رییس احصاییه مرکزی, در پارلمان که نفوس واقعی پشتونها را 38% نشان میدهد, ولی رئیس جمهور کنونی اجازهء نشر آن را نداده است. اعتراض بر خطایی که در خصوص نفوس ترکیب اقوام افغانستان صورت گرفته است, که در فضای آکنده از حساسیت قومی کنونی امر برحق سایر اقوام افغانستان پنداشته میشود. دایرهالمعارف جدید آریانا, پیش از آنکه دابره المعارف دانایی باشد, نماد جهل و نادانی است. انگشت گذاشتن روی این خطا که در واقع پدیده, تکراری و آشنا در تاریخ حداقل یکصد سال اخیر افغانستان میباشد , در واقع تاثیر جهل و غفلتی است که این دایرهالمعارف آن را بازتاب میدهدو, طشت تهی دانایی کشوررا از بام به زمین میاندازد و میزان و علم و سواد نداشتة افغانستان را افشا میکند. بدینسان دایرهالمعارف, میتواند دوران کنونی را به مثابه دوران استیلأی جهل و نادانی رمزگشایی و معرفی کند. دایرهالمعارف آریانا ، دارای 146 مؤلف و مترجم، یک کمیسیون تثبیت مقالات متشکل از 37 نفر و 67 ویراستار، دستاندرکار تدوین بوده است باید بداند که با چنین جعلهای معیوب هرگز نمیتوان واقعیتهای اجتماعی کنونی افغانستان، به خصوص واقعیت چندگانگی قومی را نادیده گرفت.چون تاهنوز در افغانستان احصائیه گیری دقیق و قابل اطمینان انجام نشده است و هیچ یک از اقوام کشور به تنهائی اکثریت را تشکیل داده نمی تواند بنا افغانستان را باید سرزمین اقلیت های قومی در جهان کنونی دانست و اسطورة قوم اکثریت و برادر بزرگتر مرده است که ما همه برابر و برادریم اما، دریغ که در این میان دارایی و بودجه مردم افغانستان بیهوده بنام دایره المعارف آریانا حیف و میل میگردد. متاسفانه رابطه حاکمیتهای مستبد گذشته با اقوام و ملیتهای محروم ، یک رابطه هژمونی قومی بوده است که با امحاء فیزیکی و بعدا با انکار ، از آنان رعیتهای درجه چندمی ساخته بودند . خوشبختانه اقوام محروم و ستم کشیده حالا به آن مرحله ی از آگاهی و شعور سیاسی رسیده اند که خود را باور کنند و ازین به بعد فقط دستهائی را که با زاویه برابر و از موضع عادلانه به سوی شان دراز شوند ، میفشارند و هیچگاه نگاهی از زاویه پائین به بالا که محصول ذلت و خود کم بینی بوده و یا از بالا به پائین که ناشی از ذهنیت خودبرتربینی میباشد را در مناسبات انسانی و اجتماعی قبول نمیکنند.
متاسفانه در ساحه سیاسی و دینی نیز مرزبندی های معین ساختاری میان گروه های سیاسی و اقوام کشور ایجاد گردیده است که افول احزاب متمایل به اخوان المسلمین در افغانستان و گرایش این گروه ها ازایدیالیسم سیاسی- مذهبی به قوم گرایی در افغانستان منجر به تولید گروه دیگری از افراطیون مذهبی مانند طالبان شد، اما بعد از شکست طالبان جاذبه بنیادگرایی اسلامی و افراط گرایی در وجود نسل جدیدی از اخوانی های جوان در حال سر بر آوردن است که این نسل جدید اسلام گرایان تندرو، بیشتر درقالب سازمان های آموزشی فعالیت می کنند و ، انجمن اصلاح از میان چندین اتحادیه و سازمان اسلامی می تواند نماینده اخوانی های نسل دومی باشد که این انجمن ها بیشتر تلاش دارند تا مفاهیم جدید فکری را از دیدگاه دینی به شاگردان ارایه کنند.نسل جدید اخوان المسلمین کار گسترده فرهنگی را بر فعالیت سیاسی ترجیح داده که نشانه درک واقعبینانه اینها از تاریخ سی ساله افغانستان و نظم جدید سیاسی-فرهنگی این عصر می باشد.نسل اول اخوانی ها اولین تجربه خود را از تظاهرات در جاده ها شروع کرد، در حالیکه نسل جدید به دنبال تجدید حیات این حرکت شکست خورده در افغانستان اند، و این نهادها، مثل نسل اول اخوانی ها به مثابه حامی منافع مصر وعربستان فعالیت می کنند. ، اما جوانان عضو این جریان ها بیشتر به مسایل سیاسی و اجتماعی از زاویه دینی نگاه می کنندو به دنبال ، کفر و اسلام و دین و بی دین هستند و مطلق گرایانه حکم می کنند بطور مثال آنان در باره پوشش دختران دانشگاه ها نگران اند که یکی از دانشجویان این گروه پیشنهادات خود را چنین مطرح کرده است: ما از رییس دانشگاه می خواهیم یونیفورم خاصی برای دختران درنظر بگیرد. اگر این کار را در تمام دوره تحصیل نمی تواند، حداقل در ماه رمضان این یونیفورم را بر دختران تحمیل کند؛ زیرا در غیر آن روزه ما به اصطلاح خودش خراب می شود.تاریخ سه دهه نشان داد که گروه های پیرو اخوان المسلمین در افغانستان، بجای تکیه بر ایدیولوژی مذهبی، به دامن قوم گرایی افتادند و اخوان المسلمین را به اخوان القومی تبدیل کردند. برهان الدین ربانی، رسول سیاف و گلبدین حکمتیار که در دانشگاه الازهر مصر تحصیل کرده بودند از اعضای فعال اخوانی های نسل اول افغانستان بودند که در اوایل با انگیزه های مذهبی وارد سیاست افغانستان شدند، اما بعد از انشعاب حزب اسلامی به جمعیت و حزب اسلامی حکمتیار اولین نمونه انشعاب در میان اخوانی ها بود. بنظر می رسد، نسل جدید اخوانی ها نیز متاثر از همان ادبیات سیاسی قوم محور بوده ، که باوجود تمایل شدید به اخوان المسلمین همچنان بر قومیت تکیه دارند. گرچه اندیشه های سلفی درجهان اسلام موج عظیمی دارد و بر تمام جنبش ها به شمول اخوان المسلمین مصر تاثیر گذار است. مراکز سلفی ها عربستان سعودی است که تمام مکاتب سلفی در جهان اسلام را تمویل مینمایند . این جنبش چندان سر آشتی با جنبش های اصلاحگری اسلامی ندارد . جنبش های سلفی با اندیشه ها و برداشت های قشری از اسلام به گونه ء جهان اسلام را به سوی قهقراه دعوت میکنند که هدف شان آشتی ناپذیری با تمدن جدید و جلوه های کنونی آن است. این جنبش توانسته است با استفاده ار بینش سنتی مردم افغانستان نسبت به اسلام و عدم آگاهی آنها از اسلام اصلاحگر و تغییر پذیر ، تمایلی شماری از آنها را نسبت به خود جلب نماید . دانشگاه الازهر مصراکنون کارهای مقدماتی برای تاسیس نمایندگیش در کابل و ولایات دیگر را آغاز کرده و عربستان سعودی هم با کمک عبدالرسول سیاف دانشگاه خصوصی جدیدی را در کابل تاسیس نموده است. که این دانشگاه از سوی عربستان سعودی حمایت می شود بهرحال، تجدید سازمان گروه اخوان المسلمین و جریان های وهابی از یکطرف و سرمایه گزاری ایران از سوی دیگر می تواند جنگ های خطرناک مذهبی را در افغانستان دامن بزند. ایران و مصر و عربستان رقبای سنتی همدیگر در منطقه اند و هر سه کشور در تاسیس نهادهای مذهبی نقش فعال دارند در نتیجه می توان مدعی شد که اخوان المسلیمن در افغانستان به دنبال تجدید سازمان است. همین اکنون کشورهای مصر و عربستان در میان سنی ها ولی دولت ایران درمیان شیعه های سادات و قزلباش ، بودجه بزرگی را در اختیار شیخ آصف محسنی قندهاری قرار داده است و از این بودجه یک مدرسه دینی بنام خاتم النبیین و تلویزیون تاسیس کرده است. که ازاین مدرسه و تلویزیون خصوصی همواره علیه مخالفینش فتوا صادرمی کند. ایران با بزرگ کردن هویت مذهبی در میان شیعیان افغانستان تلاش دارد حس ملی گرایی و قومیت را در افغانستان از بین ببرد. هرچند تلاش های ایران در راه اندازی جنگ های مذهبی جریان دارد، اما رهبران سیاسی هزاره و نسل جدید دانشگاهی هزاره یکی از چالش های مهم در برابر تلاش های ایران بحساب می آِید. ، ولی درک نادرست و توام با کوتاه بینی غربی ها و بویژه امریکایی آنها را عاجز از شناسایی ظرفیت بالای ضد ایرانی در میان هزاره ها کرده است. امریکایی ها و جهان غرب فکر می کنند که هزاره ها به دلیل شیعه بودن طرفدار ایران هستند، در حالیکه رهبران سیاسی جامعه هزاره بارها تکرار کرده اند که مردم هزاره قربانی سیاست ایرانی ها و عدم درک غربی ها شده اند.
جامعه مذهبی افغانستان در کل، مصرف کننده گان، تولیدات فرهنگی وعلمی ، ایران ، پاکستان وکشور های عربی می باشند. احزاب افغانی راست و چپ ،در فقدان فرهنگ افغانی تولیدات فرهنگی " برونی ها " را مصرف می نمایند.برخی از احزاب بنیاد گرای افغانی در سالهای جنگ, و مقاومت ، تفکرمذهبی اخوان المسلمین مصر و عربستان وجمهوری اسلامی ایران را ، به عنوان ایدئولوژی جنبش مذهبی به کشور انتقال وتثبیت نمودند. که به همین دلیل، امروز بنیاد گرائی افغانی ، با بنیاد گرایان ایرانی ، پاکستانی وعربی، پیوند ناگسستنی دارند.اگر در ایران حکومت دموکراتیک پا بگیرند، یقینا" بنیادگرای افغانی یکی از بزرگترین ، پشتوانه ی مالی ، نظامی وفکری خود را از دست می دهند.ا گرچه نظام وابسته به امریکا و غرب در کابل چندان تجربه مثبت کاری از خو د نشان داده نتواسته است که شوربختانه، در این برهه تاریخ - کشور با چالش های بزرگی در عرصه سیاست خارجی رو به رو است، وفاقد یک استراتیژی جامع سازگار با منافع علیای ملی کشور است، اما جنایات واتفاقات که در قلمرو طالبان انجام میشود وآنان؛ زیرنام حاکمیت شریعت کیبلی و"اسلام " انسان های بیگناه را به بهانه های گوناگون ؛ و شکل بیرحمانه سر می برند و مانند حیوانات ذبح میکنند نیز توجیه پذیر نیست و در سویی دیگر هم امریکا و ناتو نائیره ء جنگ را به بهانه های مختلفی بر پشت و پهلوی زخمی مردم افغانستان تا استخوان فرو میبرد و با بمباردمان کورهوائی افراد ملکی را نابود می نمایند . ولی دولت افغانستان ، با وجود حضور نظامی 46 کشور دنیا و کمک های جامعۀ جهانی به این کشور نتوانسته است ، ارتباطی خوبی را میان مردم افغانستان و مردم جهان برقرار نماید . درحالی که ، با بوجود آمدن مراکز بزرگ افتصادی و سیاسی ، جهان سیمای چند قطبی را به خود میگیرد روشنفکران و نخبگان افغانستان باید بدانند اگر یک نوع همگرایی ویژه گی های هویتی و تاریخی با پدیده های مدرن بوجود نیا ید به قوام رسیدن چنین روندی در افغانستان راۀ درازی را در پیشرو خواهند داشت ؛ و باید نهاد های مدنی و روشنفکران متعهد کشور ، صداقت و صلاحیت شانرا در تامین حقوق مدنی مردم به اثبات رسانند تا مردم با حمایت از آنان ، اوتوریته این نهاد ها را بمثابه اهرم فشار در راستای تحکیم مناسبات دموکراسی و مردم سالاری ، تقویه نمایند.
رویکردها:-
سایت جمهوری سکوت زیرعنوان نماد نادانی یادداشتی درباره انتشاردورجدید دایرةالمعارف آریانا نویسنده:-
سایت آریائی زیرعنوان مردم افغانستان در چنبرۀ مثلث شوم وشیطانی نویسنده:- مهرالدین مشید.
سایت نمای نزدیک زیرعنوان روشنفکران و" مطالبات دموکراتیک" اقوام نویسنده:- عباس دلجو.
سایت جمهوری سکوت زیرعنوان تجدید اخوان المسلمین درافغانستان وتکمیل مثلث افراط گرایی مذهبی نویسنده : لطیف قاهر.
یادداشت های شخصی صاحب این قلم - 28 - ماه – جون سال – 2009 – میلادی.