محمد عوض نبی زاده

 

اهمیت سیاسی واستراتیژیکی افغانستان درجهان ومنطقه

 

افغانستان کشوریست ویران،فقیر ، ورشکسته و جنگ  زده با مردم رنجدیده، بیمار، سوگوار و سیه روز و به خاک و خون کشیده شده که قدرت دشمنی با هیچ یک از کشوری جهان  را ندارد ، و از همین رو خواستار دوستی با همه کشورهای دنیاو در گام نخست باایالات متحده امریکا (که به شدت نیازمند کمک های آن کشور است)، می باشد. ، مردم افغانستان نگرش مثبتي نسبت به طالبان كه عقايدي مربوط به قرون وسطي آنرا ندارند، اما مخالف کشته شدن غيرنظاميان هستند. سال گذشته بيش از 2 هزار غيرنظامي درافغانستان در درگيريهاي ميان طالبان و نيروهاي نظامي ناتو كشته شدند. گرچه رئيس جمهورجدید آمريكا در نظر دارد تا با تعین جنرال مك كريستال بحیث فرمانده نيروهاي نظامي آمريكايي و ناتو در افغانستان به این هدف خود دست يابدنرال مك كريستال میخواهد به كمك 21 هزار نيروي نظامي ديگر كه اوباما قصد دارد در سال جاري ميلادي به افغانستان اعزام كند، عمليات جستجو و بازداشت را در سراسر افغانستان گسترش دهد و به جاي حملات هوايي، عمليات هاي زميني خود را گسترش دهند  که كاهش آمار تلفات حملات هوايي مي تواند از افزايش خشونت ها جلوگيري كند  .وظيفه اصلي مك كريستال تغيير ديدگاه مردم عادي افغانستان نسبت به انجام عمليات نظامي نيروهاي آمريكايي عليه طالبان و القاعده است تا با كمك مردم بتواند در پيشبرد اين امر موفق شود.قرارمعلوم ازسال 2004  میلادی بدین سو، در دو پایگاه بزرگ هوایی بگرام و شیندند کارهای پنهانی گسترده زیرزمینی انجام می شود و به گونه یی که برخی از خبرگان نظامی گمان می زنند، کار ساختمان شهرک های زیر زمینی پیش برده می شود. امریکایی ها می توانند از این دو «ابرناو زمینی هواپیمابر» با موقعیت بسیار مناسب، همه کشورهای مهم اروآسیا- در گام نخست روسیه، چین، ایران، و هند را کنترل نمایند و در عین حال تانک تیل امریکا را در گستره کشورهای خلیج فارس تا دریای کسپین که از آن ها امریکا تا سال 2025  میلادی تا 60 درصد نفت وارداتی خود را خواهد برد، پاسداری نمایند. بنا به ارزیابی تحلیگران نظامی، در صورت تعبیه موشک های هایپراکوستیک (ماورای سرعت صوت- [فرا تر از مافوق سرعت صوت]) در افغانستان که گمان می رود از همین اکنون استقرار یافته باشند، زمان پرواز آن ها تا مسکو 1-3 دقیقه را در بر می گیرد. حضور نظامی امریکا در این کشور، ماشین عظیمی است که با خود مرگ، ویرانی و بی ثباتی را نه تنها برای افغانستان، بلکه برای همه منطقه آسیای میانه به همراه می آورد.  دومین مساله مرگبار در افغانستان  که کشورها ی منطقه و بخصوص روسیه با آن رو به رو گردیده است، تولید و بازرگانی مواد مخدر است. که ، درآمدهای ناشی از مواد مخدر، پشتوانه استوار تمویل عملیات های سرویس های ویژه غربی و بسیاری از شرکت های امنیتی که در نقاط داغ از جمله افغانستان کار می کنند، می باشد. زیرا طی سال های حضور سپاهیان نانو در افغانستان تولید این مواد تا 44 برابر بالا رفته است.مطالبات ایالات متحده از روسیه تلاش این کشور در رفع بحران  افغانستان است که هفت سال واشنگتن را درگیر خود کرده که بیش از سایر موارد پرریسک است  اما در طول هفت سال حضور ایالات متحده در افغانستان روسیه اندک کمکی به واشنگتن  درین مورد نکرده است. بازی روسیه در افغانستان از سال 2007 آغاز شد وکابل قراردادهای تسلیحاتی کلان با روسیه بست. از نود و سه درصد بدهی‌های افغانستان به اتحاد جماهیر شوروی سابق هم گذشت. بازی دیپلماتیک روسیه با کابل هم از همان روزها آغاز شد که در چهاردهم ماه می سال روان نمایندگان دولت  افغانستان به مسکو دعوت شدند. این حرکت روسیه یعنی تبیین استراتژی جدید برای بازگشایی فصل جدید در روابط دو کشوروهمزمان ناکارآمدی حامد کرزی هم به کار روسیه خورد. مخالفت اوباما با کرزی از همان ابتدا بر همه عیان بود.کرزی تنها پنج روز پس از حضور باراک در کاخ سفید در مجلسی که سفیر ایالات متحده هم در آن حضور داشت، حقیقت را مشتی کرده و بر صورت ایالات متحده کوبید و گفت: من به آمریکایی‌ها گفتم که به ما هواپیما بدهند در غیر اینصورت ما برای تأمین نیاز خود دست به دامان دیگران می‌شویم  و ما به تانک و تسلیحات نیاز داریم اگر این کار را نکنند ما این‌ها را از جاهای دیگر فراهم می‌کنیم و در آن روزها یک کارشناس تسلیحاتی روسیه اعلام کرد که  روسیه حاضر است پیمان تسلیحاتی قوی با افغانستان امضا کند. از همان روزها بود که حجم وسیعی از کمک‌های  روسیه 18 هزار تن آرد راهی افغانستان شد. اما نگرانی از رابطه میان افغانستان و روسیه تنها به بحث کمک‌های اقتصادی محدود نمی‌شود. نگرانی واشنگتن از اینجا ریشه می‌گیرد که روسیه حاضر به تقسیم منافع با ایالات متحده در خصوص افغانستان نیست.درست در شرایطی که روسیه در ماه‌ مارس 2009 روزهای پرتنشی را با ناتو می‌گذراند، وزیر خارجه  ایالات متحده برای بازسازی رابطه با روسیه پیشقدم شده تاهمکاری تنگاتنگی را با روسیه در خصوص حل بحران امنیتی در افغانستان تجربه کند. پاسخ روسیه به این اظهارات بیش از سکوت چیزی نبود. روسیه ابتدا به قرغیزستان دو میلیارد دلار پول می‌دهد تا پایگاه نظامی آمریکایی موجود در خاک این کشور را تعطیل کند. پس از آن روس‌ها اعلام کردند که می‌توانند در انتقال تجهیزات نظامی به افغانستان به ایالات متحده کمک کنند. روس‌ها بازی دیپلماتیکی را که با اتحادیه اروپا بر سر انتقال گاز داشتند با ایالات متحده هم تکرار می‌کنند. دولتمردان افغان بی‌شک میان آمریکا و روسیه مردد خواهند ماند و کشور در آستانه ناآرامی داخلی قرار خواهد گرفت.ایالات متحده برای مهار افزایش نفوذ روسیه در افغانستان دوراه بیشتر پیش رو ندارد؛ یکی تلاش برای مقابله با انتقال تجهیزات نظامی و کمک‌های غیر نقدی روسیه به افغانستان است و دیگری واگذاری نتیجه انتخابات به مردم و تلاش برای افزایش همکاری‌ها با حامد کرزی. در شرایطی که ناتو دست از لجبازی سیاسی با روسیه بردارد می‌توان امیدوار بود که مسکو هم در برخی حوزه‌ها وادار به امتیاز دهی به ایالات متحده شود.آمریکا و ائتلافی از بازیگران بین‌المللی در افغانستان باید تلاش‌ها برای بازسازی این کشور را بهبود بخشند، خصوصا که آنها از سال 2001 تا کنون نتوانسته‌اند مشکلاتی حاد مردم را برطرف سازند. خشکسالی، فقر و ادامه بیکاری در یکی از فقیرترین کشورهای جهان به همراه احیای مجدد طالبان، افغانستان را به یکی از نگرانی‌های اصلی جامعه بین‌المللی تبدیل کرده است . بر اساس طرح آسیای میانه بزرگ- طرح پروفیسور فریدریک استار- امریکا و ناتو در افغانستان و پاکستان، بحیث تخته خیز و تکیه گاه نیرومندی در یکی از مهم ترین مناطق استراتیژیک جهان به دست خواهند آورد و کشورهای روسیه، چین و  بخصوص ایران را با چالش های بس جدیی روبه رو خواهند گردانید وپیروزی امریکا، در صورتی ممکن خواهد بود که بتواند سازمان آی. اس. آی. پاکستان را مهار نماید و شیرازه القاعده و دیگر شبکه های تندرو را در پاکستان نا بود نماید و در افغانستان یک دولت فراگیر ملی و طالب ستیز را به جای دولت کنونی روی کار آورد. در غیر آن، هرگاه جنگ به درازا بکشد، امریکا ناگزیر خواهد گردید برای دستیابی به پیروزی،  باید نیروی بزرگی را برای درهم کوبیدن تندروان القاعده و طالبان به این کشور بیاورد ، باید به یاری موساد در نبرد اطلاعاتی با سازمان های روسیه، چین، ایران و اعراب بر سر افغانستان نیز پیروز گردد.در این سناریو، افغانستان  و پاکستان نیز باید آماده دیدن تلفات بسیار سنگین باشد. این امکان وجود دارد که شمار تلفات اعم از کشته و زخمی در نوار مرزی سر به صدها هزار نفر بزند. هرگاه ، دامنه نبردها به دیگر مناطق افغانستان هم کشانیده شود، دیگر مهار آن بسیار دشوار خواهد گردید. ممکن است افغانستان درگیر یک جنگ تمام عیار و سرتاسری بی پایان فرسایشی چریکی گردد. ، امریکا باید خود را برای پیشامدهای گوناگون پیش بینی ناشده مانند وقوع انقلاب رنگین، خیزش ها و نافرمانی های پیاپی واحدهای نظامی و نیز اوجگیری ناخشنودی های سراسری به خصوص در پاکستان آماده سازد. آنزمان تندروان عرب و پاکستانی از نوار مرزی گریخته، در سرتاسر سرزمین پاکستان پراگنده شده و بیشتر پایگاه های خود را به نزدیکی مرزهای هند در کشمیر- به دور از دسترسی امریکاخواهند برد و ، اوضاع آن گاه دراماتیک و بسی خشونتبار خواهد گردید که با تیره شدن مناسبات امریکا با ایران و پاکستان، آن وقت افغانستان با خطر راستین یک انقلاب اجتماعی رو به خواهد گردید. ، تولید و قاچاق مواد مخدر به گونه لگام گسیخته  افزایش خواهد یافت و امکان راه افتادن یک جنگ تریاک دیگر دور از واقعیت نیست. در افغانستان همین اکنون بیش از 83000 هکتار زمین زیر کشت تریاک رفته است که بیشتر آن در ولایت های زیر کنترل نیروهای انگلیس و امریکا: قندهار، هلمند، زابل و نیمروز قرار دارد. ، دامنه یابی تنش های تباری، زبانی و مذهبی در افغانستان ناگزیر خواهد بود. ، این راه، راهیست پر از خطر و ممکن است امریکا با شتافتن به سوی سراب دستیابی به گنجینه های انرژیتیک آسیای میانه، در دام یک ویتنام دیگر گرفتار آید. ، بر انگیخته شدن احساسات ضد امریکایی در سراسر جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و در گام نخست کشورهای نفت خیز خلیج فارس که بخش بزرگ نیازهای انرژیتیک امریکا را تامین می نمایند، باشد که این کار امریکا را با دردسرهای به بارها بزرگتری رو به روخواهد کرد.ممکن با شکست کامل امریکا و ناتو و بیرون رفتن آن ها از منطقه به دلیل تلفات سنگین و بالارفتن هزینه های کمرشکن جنگ فرسایشی بی پایان، زمینه برای پیوستن کشورهای پاکستان - هند و ایران به سازمان شانگهای فراهم خواهد گردید ، که پیوستن افغانستان به این سازمان ناگزیر خواهد بود. پاکستان نیز با توجه به ورشکستگی اقتصادی و نداشتن تاب و توان رویارویی با هند که به سوی ابر قدرت شدن گام بر می دارد و وابستگی روز افزون به منابع انرژی و نیز وابستگی روز افزون آن کشور به چین، راهی جز از پیوستن به شانگهای ندارد.  در ابن سناریو، سازمان شانگهای رسالت تامین امنیت در افغانستان، ایجاد یک دولت ملی و فرا گیر در این کشور، حل و فصل دمکراتیک و نهایی مساله مرزی میان افغانستان و پاکستان و رسیدگی به موضوع توسعه اقتصادی و اجتماعی افغانستان را به دوش خواهد گرفت. که پس از رفتن ناتو برای چندی کشاکش ها در کشور اوج خواهد گرفت و حتی ممکن است برای چندی هم ساختار دولت فرو بپاشد. مگر این کار دیری نخواهد پایید و در نهایت سازمان شانگهای ناگزیر است راهی برای آوردن ثبات پایدار در منطقه بسنجد.حکومت پاکستان روزهای دشواری را پشت سرمیگذاراند با همه تلاش های که اصف علي زرداري بخاطر باقی ماندن در قدرت دارد امریکا نیز می کوشد که وي در اریکه قدرت باشد روی این اصل اقاي هالبروك نماينده خاص امريكاه سفرهای مکرر به پاکستان داشته اند.رونـــد روابـط امریکــــا و پاکستـان از ایجـــاد پـاکــستــان الـی اکنـــون (1947 – 2009 ) که طی مدت زمان فوق الذکر انکشافاتی متعددی را در بر می گیرد که این خود الگوی پنداشته می شود که تنها بر مصلحت های دو جانبه استوار می باشد و این مصلحت برای تأمین روابط بین المللی بوده می تواند و بس ! ، حوادث یازدهم سپتامبر براهمیت پاکستان بیش از پیش افزود و پاکستان نیز در ائتلاف بین المللی علیه تروریزم و شبکه القاعده بر سرکردگی امریکا نقش اساسی و ارزنده خویش را ایفا نمود پاکستان برای تعقیب و گرفتاری طالبان و اعضای شبکه القاعده و گشایش دفاتر در شهر های بزرگ پاکستان برای استخبارات مرکزی امریکا یعنی (C.I.A) کار های قابل ملاحظه را در زمینه انجام دادند که باعث خوشنودی مقامات امریکائی گردید . پاکستان میدان های هوائی سند ، پنجاب و بلوچستان را در اختیار قوای هوائی امریکا قرار داد. ولی در عین حال پاکستان دوست دیرینه خویش یعنی چین را از دست نداد و همزمان روابط خویش را با آن کشور کماکان حفظ نمود. اما بعد از عمليات سوات توسط اردوي پاكستان يك بار ديگر روابط امريكا و پاكستان را نهايت نزدیک نموده اگر پاكستان جغرافيه خود را حفظ كرده بتواند امريكا به ان وفادار خواهد ماند.سیاست های غیر متجانس پاکستان در قبال اوضاع افغانستان آگاهان سیاسی را معتقد می سازند که پاکستان در گفتار خویش صادق نبوده و همواره در تلاش آن اند تا اوضاع سیاسی و امنیتی در افغانستان در تشنج قرار داشته و هیچ فرصت لازم جهت رشد اقتصادی و اجتماعی را بدست نیاورد تا بر صلح و ثبات فایق نیاید. پاکستان هیچگاه تحمل آن را ندارد تا در کنار خویش یک افغانستان آزاد ، مستقل و سر بلند توأم با رشد اقتصادی و اجتماعی را مشاهده نمایند در چنین  حالت بایدمقامات ارشد جمهوری اسلامی افغانستان مواظب طرح های شوم و پلانهای فریبنده پاکستان در قبال افغانستان باشند در غیر آن با پیامد های ناگوار و غیر قابل پیشبینی مواجه خواهند گردید.

افغانستان سر زمینی است که اقلیت های قومی گوناگون در آن  زیست دارند که هیچ یک از اقوام به تنهائی  نمیتواند اکثریت را بسازد اما  در طی مدت سه دهه جنگ انقطاب شدید  و بی اعتمادی های قومی میان اقوام کشور در اثر جنگهای خونین میان قومی و ایدئو لوژیکی ایجاد گردیده است که اکنون این گرایشات اتنیکی و قومی  بیک ایدئو لوژی  مسلط مبدل گردیده و اتنوسنتریزم ، به مثابه یک گرایش ایدئولوژیک که مانع اصلی دولت-ملت سازی شمرده می شود، و سر منشا بسیاری از جنگ ها، جنایت ها، بی ثباتی ها و قتل عام ها شده است. وبه مثابه ایدئولوژی غالب توانسته بزرگترین و عمیق ترین شگاف ها را به وجود بیاورد. ، جدا از مسایل گرایش های ایدئولوژیک و دسته بندی های کهنه و نو، تقسیم بندی دیگری نیز در ارکان سه گانه  دولت فعلی وجود دارد که پرقدرت تر از هرجریان و هر گروه بندی، دیگر است. این دسته بندی عبارت از شگاف های قومی است که سبب شده تا حلقه های سیاسی درون حاکمیت بر اساس نشانه های قومی و تباری شکل بگیرد. در حال حاضر یکی از موانع بر سر شکل گیری احزب فراگیر در افغانستان، مساله تباری و ایدئولوژی انتوسنتریزم است که از کوچه و خیابان گرفته تا پارلمان - قضا و کاخ ریاست جمهوری، بازار گرم دارد. اتوسنتریزم به مثابه ایدئولوژی در تاریخ افغانستان، سبب شده است که از شکل گیری فراکسیون های فرا قومی و مبتنی بر "برنامه گزاری های سیاسی"، در پارلمان جلوگیری کند. پارلمان – قضا و حکومت فعلی تحت کنترول نسل ایدئولوژیک افغانستان که در نيمه دوم قرن بیست می زیسته اند، می باشد. این نسل، قبل از آن که نسل متفکر و مسوول در تاریخ افغانستان شناخته شود، یک نسل مطلق گرا بوده و در شرایط کنونی، این نسل قسمت عظيمی از سرمایه های غیرمشروع را نیز تحت کنترول دارند. بنابرین، پارلمان و دولت  کنونی افغانستان، که تاهنوز به مدرنیته، آزادی، قوانین آزادی آفرین و دموکرات، سر جنگ و ستیز دارند. از جانب دیگر، نظام موجوده به دست حلقاتی موبوکرات و پلوتوکرات اسیر است . صدای عدالت خواه و دموکراسی طلب نیز چنان ضعیف است که درپژواک صدای یک نسل مطلقگرا گم میگردد.  پارلمان افغانستان، یک نهاد اسیر انگاره های ایدئولوژیک یک نسل مطلق گرااست. اما اگر به شکل دموکراتیک پارلمان و دو قوای دیگر دولتی  دستخوش اصلاحات شود می توانند جایگاه خاصی در تاریج جدید افغانستان داشته باشند. این در حالیست که اوضاع افغانستان بیش از پیش بحرانی ترشده و با افشای تمایلات حلقه های معینی در رهبری دولت بر گسترش برتری خواهی قومی حاکم، بی باوری و عدم اعتماد میان اقوام ساکن در کشور اوج گرفته است. نگرانی عمده اینجاست که اگر این مساله قبل از خروج نیروهای بین المللی حل نگردد، افغانستان بعد از خروج نیروهای بین المللی هرگز توان ایستادگی در برابرمداخلات کشور های همسایه را نخواهد داشت.یکی از خصلت های طبیعی و فطری افغان ها برتری جویی قومی، سمتی و نژادی و چوکی پرستی است. حامد کرزی ظاهرا شخص خون سرد ؛ ولی با آن هم خصلت قدرت طلبی و برتری جویی قومی از مزاجش بیرون نشده و، مصرانه تلاش می ورزد تا عمر حکومتش را طولانی تر سازد. او دوام اقتدار خود را به قیمت مرگ تدریجی ارزش ها می­طلبد. در حالی که ایجاب می کند  لااقل از نتایج انتخابات کشور بزرگ امریکا  اندکی آموخت که الگوی خوبی است برای شایسته سالاری. اما در افغانستان برای کاندید شدن، اول مسایل نسب و نژاد کالبد شکافی می­شود و بعد میزان تحجر و تعصب و خود گرایی به آن افزوده شده و تحصیل و تخصص به جای هیچ قرار می گیرد. دولت  کنونی افغانستان شکل باندهای مافیایی را گرفته است و کابل را گردباد «بلک تورنادو» فرا گرفته است و هیچگونه امیدی در کوتاه مدت برای بهروزی و پیروزی دیده نمی شود و سرنوشت کشور به دست شبکه های مسلح غیر قانونی،  قاچاقچیان هیرویین افراد و مهره های معامله گر، استفاده جو و نا به کار و روسپیان سیاسی رنگارنگ افتاده است و کار هم به رسوایی و افتضاح کشانیده است و وظیفه رهبر کشور هم در این گیر و دار، بازی نمودن نقش  پخش غنایم گردیده است که به همه باج می دهد و کرسی های دولتی و سایر امتیازات را جیره بندی می نماید و با توجه به منافع شخصی و گروهی خود تقسیم می نماید؛ حامد کرزای رییس جمهوری اسلامی افغانستان  خود را برای حضور مجددا در انتخابات ریاست جمهوری که در اواخر سال 2009 برگزار خواهد شد، آماده میسازد. ممکن است واشنگتن مجبور باشد با کرزی کنار بیاید زیرا در واقع هیچ کس بهتر از او نیست . در این میانه انتخاب ماشال محمد فهیم به عنوان معاون اول حامد کرزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری پرده از تلاش افغانستان برای نزدیکی به روسیه برداشت.  ماشال محمد فهیم در دولت انتقالی وزیر دفاع بود و نخستین مقام افغان بود که در سال 2002 میلادی به روسیه سفر کرد. محمد فهیم با برخورداری از رابطه نزدیک با روسیه شهرت دارد. همچنان جبهه ملی در کلیت خویش نتوانست که به عنوان یک اپوزیسیون نیرومند قد بر افرازد، پیوسته در نوسان بود و اگر گاهی زبان میگشود، زبانش لکنت داربود با یک زبان پر از لکنت نمیتوان حرف جدی را به جامعه منتقل ساخت. جبهه ملی مانند دهها حزب سیاسی، فقط به نام خود فخر میکرد ولی پایگاه فکری منظم وجایگاه مستحکم در بین مردم بدست آورده نتوانست. جبهه ملی در درون خود هم دچارتنش بود، چنانچه نتوانست که بر سر یک کاندید واحد که عضویت رده های بالای جیهه را داشته باشد، به توافق برسد. اختلاف درونی جبهه وقتی برملا شد که قسیم فهیم از جبهه برید و در کنار کرزی قرار گرفت. جبهه ملی ، بر خلاف فهیم موضع گرفت وبخشی از اختلافات جبهه را برملا ساخت. در حالیکه داکتر عبدالله عضویت جبهه را نداشت. اما از قضای روزگار این جبهه ملی مجبور گردید که از داکتر عبدالله حمایت خود را اعلام نماید. در اوضاع و احوال کنونی، افغانستان تنها با یک رهبری توانمند ومتعهد و برخورداراز اتوریته بزرگ وپشتیبانی همه جانبه جامعه جهانی ومردم که بتواند نقش زعامت ملی و رهبری سیاسی را بازی نماید وواقعا بتواند درکشور دگرگونی های ریشه یی وبنیادی به میان بیاورد ومحوری گردد برای وفاق ملی و وحدت و یکپارچگی میهن و بتواند کشتی شکسته کشور را از میان توفان و گرداب به ساحل امن رهنمون شده، از غرق شدن نجات بخشد؛ می تواند بر پیاده ساختن  یک استراتیژی جدید  مطابق نیاز های منطقوی  و جهانی را بسنجد .

 

رویکردها:-

 سایت اخبارافغانستان زیرعنوان افغانستان درسیاه چاله نا شناخته جیو پولتیک  نویسنده عزیرآریا نفر.

سایت سرنوشت زیرعنوان سفراخيرهالبروك يك بارديگر پاكستان را به آغوش امريكا انداخت نوشته : احمد سعیدی.

سایت  سایت آریائی زیرعنوان افغانستان غرق درفساد نوشته:  لطف الله راشد.

سایت پندارزیرعنوان امریکا و مشکل افغانستان نویسنده: شورای روابط خارجی کنگره امریکا.

  یادداشت های شخصی صاحب این قلم - 14- ماه – جون سال – 2009 – میلادی . 

 

 


بالا
 
بازگشت