سیدموسی عثمان هستی
بم وبمــــــــباردمان دروطن است امروز
ازخون شماگل سرخ درچمن است امروز
مردم بخاطرآب دنبال سراب است امروز
حرفهای من وتو نقش برآب است امروز
ازاین بیشتراسناد در قسمت جاسوسان پاکستانی چه میخواهید؟
جوانانیکه نا خوداگاه شاهرگ فکری خود را بدون تحقیق وتحلیل همه جانبه با شاهرگ احزاب وتنظیم های چپ وراست در سه ونیم دههً اخير از نادانی پیوند داده بودند، کور کورانه نظریات خاینانۀ دشمنان انسان وانسانیت را تعقیب وپیروی می کردند ، دراین اوخر با با وقهرمان پیش شان حیثیت مجسمه بودا را پیداکرده بود ، گاه گاه با نام های مستعاربه من ایمیل می فرستاندند که در لابلای ایمیل های شان تهدید، توهین ،دشنام ،اتهام ،حقیقت گویی، شادباش خوب وبد دیده می شد ومن با حوصله مندی در لابلای شوخی وطنزجواب شان را می دادم. این ضرب المثل معروف کابلیان را تکیه گاه خود ساخته بودم که از " خوردان لغزیدن ، از کلان ها بخشیدن". درعوضیکه توهین وناسزای شان مرا اذیت وناراحت سازد وجواب بالمثل دهم با خود می گفتم زمانه استاد بزرگ انسان است، سرانجام روزی نادان ودنباله روان سرزمین مارا هم درس حقیقت خواهد داد.
درین وقتیکه در وطن ما همه چیز برهم خورده، ما باید خیلی با عزم ، احتیاط وبا حوصله قدم بگذاریم اگر بتوانیم قهرمان سازان و باباسازان را به دریای واقعیت غسل تعمید دهم ونقاب منحوس را از روی بتان شان کشیده باشم وثابت کنم که راهی که آنها می روند راه خدا(ج) ومحمد (ص) و راه نجات وطن وانسان وانسانیت نیست
چند مقاله که در این تازگی ها نوشته ام وتوسط سایت وزین آریائی بنشر رسیده ،هم مخالفین قلمی من بعد ازاینکه مرا اجازه سخنرانی در محافل یادبود قهرمان قلابی ویرانگرکابل"احمدشاه مسعود " ندادند جوانان ودانشمندان با گردانندگان محفل برخورد صریح اللهجه واضح وپوست کنده گفتند شما دنباله روان تهی مغزان وتهی چشمان همیش سید موسی عثمان هستی را به باد انتقا د گرفتید که چرا بر چهره های شناخته شده وطن خصوصاً سر رهبران شاه پرستان وداوود پرستان ، حزب دموکراتیک خلق ، طالب ومجاهد گنده خشتک وطن فروش وسرباداران اجنبی شان انگشت انتقادبی رحمانه می گذارد
حالا که ما ازسید موسی عثمان هستی خواهش کردیم که حاضر به یک سخنرانی همه جانبه شود طرفداران احزاب چپ وراست وتنظیم های چپ وراست باطرفداران شاه پرستان وداودپرستان ، طالب ومجاهداز"هستی " سوال هایی که دارند بکنند و"هستی" به سوال های شان جواب بگوید، شما حاضر نیستید که اجازه سخرانی به آن بدهد تا ازآن سوال شود واو جواب بگوید معلوم است که زیرکاسه شما نیم کاسه هااست وخود می دانید که نقاب را از روی شما ودار ودسته شما وباداران شما عثمان هستی برمیدارد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در اوغش باشد
خیر به هرصورت! کس به من اجازه سخرانی بدهد ویا ندهد ، من در برابر وطن ومردم خود مسئوولیت دارم که اگربه جانم حرفهای افشاگرانۀ من تمام شود، باید از یکطریقی به چشم ویا بگوش هموطن خودواقعیت هارا برسانم ورفع مسئوولیت وجدانی وتاریخی کنم . من يقين کامل دارم که تعداد زيادی از روشنفکران نوشته های من را ميخوانند ولی من در فکر این هم نیستم که چه تعدادی نوشته های مرا میخواند یا نمیخواند وحرفهای مرا می شنودیا نمی شود ولی ایمان دارم که فردا نوشته های مرا نسل بعدی به دقت می خواند وقضاوت می کند زيرا فردا این خائنینی و سوگند خورانيکه جلو قلم وسخنرانی مرا میگیرند ، نیستند و تنها نام های شا ن با نام های باداران داخلی وخارجی شان در صفحه سیاه تاریخ دیده می شود.
مردمانیکه که قبلاً از جمله دوستداران احمدشاه مسعود بودنداز حرکت ناشائسته وبزدلانه گردانندگان برگذاری احمد شاه مسعوددر سانسفرانسکوی کلفورنیا بخاطر یادبود آن برگزارشده بود ومانع سخنرانی من شدند، مردمان ناراضی از محفل سر پوشیده ودر بسته ناراحت بودند واقعیت هارا درک کرده بودند به دیدن من آمدند عصبی بودند و بالای پنجشیری های وطندار خود خصوصاً از مردما ن خنج ،سفید چهر،پیشغوروپریان که در این محفل اشتراک کرده بودند چون قبلاًاین مردمان از اقوام پهلوان احمد جان و زمانی از همسنگران مبارز کبیر پهلوان احمد جان برادر آقاجان که توسط شورای نظار ترور شد، پسران مدیرمحمدصدیق خان بودند، از قوم آن کسانیکه نامرد هستند امروز ناجوانمردانه خودرا درمیخ آخور احمدشاه مسعود با ریسمان بزدلانه بسته اند سخت ناراحت بودندو می گفتند این نامردی قبلاً درفرهنگ وکلچر سر زمین ما وجود نداشت. از من خواهش کردند که احمد شاه مسعود با چه کسانی در پاکستان بعد از کشته شدن انجینر حبیب الرحمن نجرابی فرارکرده لطفاً در قسمت مزدورانی که به دستگاه جاسوسی پاکستان پناه برده اند چیزی بنویسم تا سبب هوشیاری ملت شود من تصمیم گرفتم بدستور وطن پرستان سر جاسوسان آی اس آی مزدور سر سپرده انگلیس وامریکا چیزی بنویسم.
انجینر حبیب الرحمن نجرابی همصنفی سید امیر مشهور به انجینرسلام ولد سید جمال الدین از توغبردی ولایت پروان از قریه استادمحترم شکور خان خوشه چین بوداستاد خوشه چین هیچ وقتی از نگاه سیاسی با آن همفکوره نبود. این اشخاص دوستی وطنداری با من واستاد داشتند سید امیر اول از جوانان مبارز شعله بود توسط کاکای خود ملای قلعۀ جواد جذب وزیر تاثیر کا کای خود قرارگرفت به فتنه گران زمان اعتصابات پوهنتون کابل در زمان شاه تبدیل گردید.
این اشخاص از جذبی های سید امیر مشهور به انجنرسلام بودند.
انجینر حبیب الرحمن از نجراب محصل پولیتخنیک کابل
غلام حیدر پسر حاجی غلام قادرقبلاً شعله ای بود بعد از آمدن ببرک کارمل پرچمی شد از جبل سراج محصل پولیتخنیک کابل
محمد نبی از غوربند محصل پولیتخنیک کابل
عبدال از پغمان محصل پولیتخنیک کابل
معراج ا لدین از سرخرود مشرقی محصل فاکولته ساینس کابل
عبدالستارمشهور به مستوفی از جبیل السراج
سیف الدین پسر ملا نصر الدین از پلخمری محصل دارالمعلمین
بشیر از بغلان محصل پولیتخنیک کابل
مصلح از بدخشان محصل ادبیات
گلب الدین خروتی که پرچمی بود توسط ستار جبل السراجی جذب شد
احمدشاه مسعود پسر دگروال دوست محمد خان توسط انجینر حبیب الرحمن نجرابی جذب گردید .
اینها بدستورملای قلعۀ جواد درمظاهرات پوهنتون کابل علیه چپی ها زیر بال غلام محمد نیازی توطئه می کردند. آشنایی من با اشخاص زیر توسط انجینر سید امیرمشهور به انجینر سلام وغلام حیدر جبل السراجی محصل پولتخنیک رشته بند وانهار، عبدالستارمحصل اقتصاد مشهوربه مستوفی. من بواسطه چار نفرفوق با اشخاص ذیل آشنایی پیدا کردیم که عبارت اند از انجینرحبیب الرحمن نجرابی، سیف الدین پسر ملانصر الدین محصل دارالمعلمین از پلخمری، بشیر از بغلان، مصلح از بدخشان محصل ادبیات، محمد نبی از غوربند محصل پولیتخنیک ،عبدال از پغمان محصل پوالتخنیک ، معراج از سرخ رود مشرقی محصل فاکولته سائنس کابل وسید عالم محصل فاکولته حقوق از بگرام اختر محصل اقتصاد از چیکل پروان وسید غوث الدین از لغمانی پروان. این ها دستور از ملای حضرت جواد می گرفتند، سید عباس که مشهور به ثارنوال آمر ولایتی پروان از طرف حزب اسلامی در وقت جهاد بود ، در زمان مظاهرات پوهنتون کابل محصل فاکولته شرعیات کابل ودر لیلیه پولیتخنیک بود وباش داشت برادربزرگ سید امیرمی شد و توسط سید عباس تمام دستورات از خانه حضرت قلعۀ جواد به اشخاص فوق می رسید.
سر دارمحمد داوود خان که با یک کودتای سفید روی کارآمد در همان روز های اول حکومت خود انجینر حبیب الرحمن نجرابی را به اثر راپور جنرال مستغنی دستگیر و اعدام کرد. انجینر حبیب الرحمن همصنفی انجینر سید امیر مشهور به انجینر سلام و در زمان جهاد آمر مالی گلب الدین بود در چهار آسیاب کابل هم با گلب الدین در ویرانی کابل سهم داشت در صدارت چندروزی گلب الدین بحیث وزیر مالیه مقرر شد وانجینر غلام حیدر جبل السراجی که فعلاً در وزارت فواعد عامه کار می کند وبعد از کشته شدن حفیظ الله امین بنام رفیق مخفی توسط محمد بیک برادرخود که فعلاً ثارنوال قاچاق است در حزب دموکراتیک خلق جذب شد.
به کشته شدن انجینر حبیب الرحمن که به مغز متفکر اخوان تبدیل شده بود، قاطر های اخوانی تور خوردند وسرحد شان به بالاحصار پشاور کشید.
اولین کسی که به پاکستان فرار کرد عبدالحیی حبیبی مورخ مشهور افغانستان که به اوهم مردم قندهارماننداحمدشاه مسعود القاب علامه داده اندهمراه میرخان کوهستانی وسیداحمدمیوندقندهاری که دوست نزدیگ عبدالحیی حبیبی ووطندارآن بودبه پاکستان فرار کردند ودررادیوی پاکستان بنام خانه کاکا جان علیه دولت کابل در زمان صدارت داوود خان تبلیغ می کردند. در آن وقت دستگاه جاسوسی پاکستان به عبدالحی حبیبی علامه جاسوس حکومت جلای وطن ساخت واورا بحیث رئیس جمهور معرفی کرد ولی عبد الحی حبیبی دوباره بکابل فرار کرد. میر خان وسید محمد میوند در پاکستان ماندند.
خاوری پسر محمد امین خان قرباغی پسر کاکای سرمد شاعر مشهور وطن مردمبارز که ازجمله همصنفان من ومجید کلکانی بود ، قبل ازکودتای ثور به پاکستان فرار نموده بود ،وی در پاکستان به من گفت: که حبیبی از جمله جاسوسان دوطرفه بود میرخان کوهستانی که داماد شیون کابلی شوهر میرمن پروین خواننده می شد بعد از فرار میرخان ضبط احوالات بخاطر سرکوبی میرخان پروین را به زور به رادیوکابل آورد شوهر اش میر خان به پاکستان فرار کرده بود وپدر اش قبلا به اتحاد شوروی فرارکرده بود. شیون از دوستان نزدیک پدر من واما ن الله خان واز مخالفین سر سخت خلیل الله خلیلی پسر مستوفی محمد حسین خان شاعر مشهور وطن بود وخلیلی را در شعرخود هجوکرد. شیون در" باکو" فوت کرد و از او یک دختر در کابل بنام پروین ماند ویک دختر بنام نازنین از زن روسی آن که اصلاً به قوم تتار بود مانده است.
میرخان تاآخر عمر خود بکابل بر نگشت سید محمد میوند چوکره عبدالحی حبیبی همرای چند سامایی در زمان مجاهدین از ترس مجاهدین که علیه آنها تبلیغ می کردبا چند نفر که خودرا سامایی می گفتند ومعلوم هم تا امروز نشده که سامایی باشند به دهلی نوفرار کرد ودرآنجا با غرب وامریکا همکاری داشت.
خاوری که در وقت جهاد همکاری همراه حضرت مجددی داشت در اول حکومت مجاهدین به کابل برگشت ودر کابینه حضرت صبغت الله وزیر شد. خاوری دو زن داشت و از زن کابلی خود که نرس شفاخانه مستورات بود، یک پسر داشت واز زن پاکستانی خود هفت اولاد دختر وپسر داشت وبا بوجود آمدن حکومت ربانی دوبار به پاکستان برگشت بعد از عبدالحی حبیبی کسانیکه در پاکستان ماندند، میرخان ، سید احمد میوند وخاوری ومولوی حقانی بودند. بعد دیگر جاسوسان در زمان حکومت سردارمحمد داوودخان از افغانستان فرارکردند. آن وقت زمام دولت پاکستان در دست ذوالفقار علی بوتو پدر بینظیر بوتو بود.
ذوالفقارعلی بوتو تحصیل یافته دانشگاه معتبر امریکایی از دانشگاه برکلی سانسفرانسکوی کليفورنیای امریکا وازآکسفورد لندن مدارک تحصیلی خودرا اخذ کرده بودبا وجودیکه یک انسان روشن بود ومورد تائید ملا های پاکستانی نبود.
چون سر دارمحمد داوود خان از جمله مخالفین پاکستان در زمان صدارت خود بود وقتیکه سردارمحمد داوود خان روی کار آمد به ذوالفقارعلی بوتوآی آس آی ومارشال های پاکستان هوشیار باش دادند که به اساس هوشیار باش نظامیان وآی اس آی ذوالفقارعلی بوتو مجبور شد که به اخوانی های فراری افغانستان خصوصاً طبقه جوان که خصلت مزدوری داشتند جای وپول بدهد وآنهارا بخاطر گوش تابی حکومت سردارمحمد داوود خان تر بیه نظامی کند . وقتیکه می گویم بوتو مذهبی نبود تحت تاثیر آی اس آی ومار شال ها قرار گرفت اسناد باید ارئه کرد .
در سال 1973بین اسرائیل وعرب دوباره جنگ شد شا ه فیصل شاه سعودی وبوتو که در منطقه نفوذ داشتند با عرب های داخل جنگ کمک کردند. دستگاه های جاسوسی که با شیخ خالد برادر فیصل روابط داشتند ، فیصل را توسط خانواده خودش از بين بردند وخالد پادشاه سعودی شد. دوستان اسرائیلی برای ذوالفقارعلی بوتو همان طوریکه فیصل را از بین بردند دام دیگری برای نيز ساختند.
چندین حزب پاکستان که رهبری آن بدست بنیاد گرایان بود باهم یکجا شدند علیه ذوالفقار علی بوتو به اساس تحریک دوستان اسرائیلی اتحاد کردند. آنها نهادی را بنام تحریک نظام مصطفی تحت نظر مفتی محمود پدر مولا نا فضل رحمن ( پدرناخلف طالبان افغانستان )که اصلاً از دیره اسماعیل خان به قوم پشتون وزبان مادری آن "سرائیکی" بنا نهادند و شروع به توطئۀ ناجوانمردانه علیه بوتو کردند.
شاه خالد وقتیکه روی کار آمد بدستور دوستان اسرائیل این اشخاص را که اصلاً پاکستانی هستند ودر شیطانت ید طولا داشتند دردستگاه جاسوسی عربستان سعودی جذب کرد تا به ضد ذوالفقارعلی بوتو اتحاد نا مقدس را براه اندازند.
1ــ امیر قومی اتحاد مفتی محمود پدر مولانا فصل الرحمن شیطان بزرگ
2ـــ مولوی میا طفیل محمد شاگرد مودودی
3ــ شاه احمد نورانی
4 ــ پیرپگارا
5 ــ اصغرخان
6ــ نسیم ولی خانم خان ولی خان پسر خان دوسره خان عبدالغفارخان
7 ــ نواب زاده نصرالله
8 ــ خان عبدالقیوم
9ــ قاضی حسین احمد جاسوسی انگلیس وامریکا
وغیره
چنانچه بانک" بی سی سی آ "در برابر سنای امریکاعتراف کردند که از سال 1976 تا 1978 ــ هشتاد میلون دالر دستگاه جاسوسی امریکاسیا توسط بانک "بی سی سی آ " به ملاهای پاکستان داده اند تا علیه ذوالفقار علی بوتو جاسوسان اجنت تربيه کنند تا آنها بتوانند در آنکشورتوطئه نموده ، مثلی که دستگاه جاسوسی سیا امریکا در قسمت داکتر مصدق تشکيل داد وحکومت داکتر مصدق را در ایران ازپا در آورد بهمان شکل در مقابل ذوالفقار علی بوتو توطئه کردند ، حکومت آن را از بین بردند وخود اش را به زندان انداختند وسر انجام اعدامش کردند.
این اشخاص ازدستگاه جاسوسی سیا ودست گاه جاسوسی سعودی پول می گرفتند علیه بوتومبارزه می کردند تا اینکه ضیاالحق شیطان بزرگ که مار آستین خود ذوالفقارعلی بوتو بود وزمانی از طرف دولت پاکستان بخاطر حفظ دولت اردن هاشمی در اردن بود که بدستورشا طلال پدر شاه حسین هزان فلسطینی را ترور وقتل عام کرده بود. ضياء در ترور وکشتار ید طولا داشت ، چناچه جنایات آن در جهاد افغانستان ثابت شد. جنرال ضیاالحق برعليه ذوالفقار علی بوتو کودتاه کرد واورا در" مری" پاکستان زندانی ساخت وبعد اورا به زندان خوف ناک لاهوربنام "کوت لکپت" که از زمان انگلیس ها باقی مانده بود ، انتقال داد. وی از اسرائیل پول می گرفت وبه دستوردولت هایی که دوست وحامی اسرائیل بود به سرنوشت فیصل که دوست ذوالفقار علی بوتو بودرساند وا عدامش کردند.
در زمان زوالفقار علی بوتو این اشخاص بعد از کشته شدن حبیب الرحمن در اول حکومت سردارمحمد داوود خان در حالیکه میرخان، سیداحمدمیوند حقانی در بالای احصار پاکستان بودند به پاکستان فرار کردند وبوتو بخاطر فشار آی اس آی،مارشال ها وبنیاد گر های که توسط سیا وسعودی حمایه می شد به وطن فروشان جای داد وتربیت نظامی فراریان را به آی اس آی دستور داد. این اشخاص در بالای احصار پاکستان تربیت نظامی یافتند.
1ــ احمد شاه مسعود پسردگروال دوست محمد خان پنجشیری
2ــ احمد ضیاء برادراحمدشاه مسعود
3ــ محمد غوٍث جگرن
4ــ کریم ملا خان
5 ــ ترجمان عبد الحق
6 ــ انجینر اسحاق مشهور به حبیب الرحمن از قریه شیخان
7ـــ ضابط آغاگل جبل السراجی
8ـــ مولوی عبد اللطیف
9ــ حاجی رئیس بگرامی
10ــ ضابط کریم
11ـــ ملا دوست
12ــ سید محبوب آغا
13ـــ عبد الحفیظ فخری
14ــ عبدالله بیگ
15ـــ داوود شاه
16ــ شاابدال پتو خور( زردآلو خور) از قریه پیشغور
17ــ صفر محمد" شیون" از جرم بدخشان
18ــ محمد عثمان دین پروراز هرات
19ــ محمد ولی از قریه فرویل پنجشیر
20 ــ عبدالستارجبل السراجی شوهر خواهر حاجی غلام قادر جبل السراجی مشهور به مستوفی
21ــ محمود شاه از قریه سنگیانه پنجشیر
22ــ انجینر شفیق ازقریه پیاویشت پنجشیر
23ــ کفایت الله مشهور به مصطفی یا رهنما
24ــ خواجه محفوظ منصور از ولسوالی شکردره
25ــ محمد نعیم ولد وکیل عبدالقیوم از قریه سفید چهر
26ــ احمد جان ولد وکیل عبدالقیوم از قریه سفید چهر
27ــ محمد نادر از جرم بدخشان
28ــ داکتر عبداللطیف بنام نصرالله از تخار
29ــ دکتور عبدالقیوم از بگرام
30ــ میر غلام رسول از خوست وفرنگ ولایت بغلان
31ــ شیر محمد از بدخشان
19 ــ محمد نسیم
ــ امان الله مشهور به نصیر از بگرام
21ــ غلام مصطفی از اندراب
22 ــ صوفی نعیم
24 ــ حفیظ الله افضلی
25ــ معلم گل محمد از وردک
26 ــ مدیر محمد علم از چهار آسیاب کابل
27ـــ غلام محمد شاگرد سیف الدین نصرتیارپسرملا نصرالدین تیکه دار از پلخمری
28 ــ ملک خان از بهارک پنجشیر
29 ــ محمد نعیم از قریه خواجه پنجشیر
30 ــ عبدالحمید سالک از هرات
31 ــ غلام حیدر ازنزدیک کوتل خاواک پنجشیر
32ــ عبدالحمید از بازارک پنجشیر
33ــ محمد نسیم مشهور به طارق مسکین یار
34 ــ محمد عمر مشهوربه عارف خان از قریه سنگیانه پنجشیر
35 ـ محمد نسیم مشهور به پسر کاکای محمد عمر
36 ــ محمد اصغرازبهارک پنجشیر
37ـ محمد احسان مشهور به ملنگ از دشت ریوت پنجشیر
38 ــ آدم خان از سرخ رود مشرقی
39ـ لال محمد ازولسوالی سرخ پارسای ولایت پروان
40 ــ گلب الدین حکمتیار ازولسوالی دشت برچی قندز
41 ــ برهان الدین ربانی از بدخشان
42 ــ مولوی حقانی از پکتیکا
43 ــ محمد امین وقار از مشرقی
44 ــ احمد زی معاون سیاف از ولسوالی بگرامی مشهور به بچه تول گر
44 ــ مولوی منصورازولایت جنوبی
45ــ اختر جیکلی
46ــ سید غوث الدین از لغمانی چهاریکار
47 ـ انجینر عبد الرحیم کرهمصنفی انجینر سید امیر از قریه رباط پروان
یکتعدا اشخاص دیگر هم بود که لست اسمای شان در بین کاغذ های من گم شده وقتیکه پیدا کردم آنهارا هم معرفی می کنم.
حالا از جاسوسانی عربی سعودی یاد می کنم که رهبرجاسوسان مفتی بن لادن در القاعده بود وامروزسبب سوساید بم ها امروزی سیاف واین پنج نفر است که در غند سیاف پایگاه جاسوسی غیر انسانی خود را ساخته بودند که همیشه مورد انتقاد عبدالله یوسف عزام قرار داشتند وعبدالله یوسف عزام از پنج نفر جاسوس نفرت داشت
شيخ موسي القرني در سال 1954م در شهرك "بيش" از مربوطات منطقه "جازان" عربستان سعودي به دنيا آمده، دكتوراي خود را در بخش اصول فقه وهابی از پوهنتون ام القري در مكه مكرمه به دست آورده، در پوهنتون هاي مختلف به شمول دانشگاه اسلامي مدينه منوره و پوهنتون دعوت و جهاد در پشاور تدريس نموده است. دكتور موسي القرني ازجمله جاسوسان سعودی ودستگاه جاسوسی سیا امریکااز علماء و شخصيت هاي برجسته مذهب وهابی عربستان سعودي بوده كه به بهانه جهاد در صحنه جهاد مردم أفغانستان برضد تجاوز شوروي اشتراک نموده درقرية الهجرة (كمپ بابو) که مربوط عبدالرسول خروتی مشهوربه سیاف بنام استاد دینی دربین مجاهدین توسط دستگاه های جاسوسی راه پیدا کرده واز جمله مفتی های مسايل فقهي و شرعي بن لادن در القاعده بود، نتنها مجاهدین عبدالله یوسف عزام هم تحت نظر این شیخ ها قرار داشته که بعداً توسط تند روان مصری القاعده که دارودسته امين الظواهري بودند عبدالله یوسف عزام به شهادت می رسد وترور می شود.
اشخاص ذیل همکار نزدیک دکتورشيخ موسي القرني بودند
1ــ دكتور حمدان راجح الشريف ازعرب سعودی
2ـــ دكتورابراهيم المرشد ازعرب سعودی
3ــ شيخ راشد الرحيلي ازعرب سعودی
4ـــ دخيل الله الرحيلي ازعرب سعودی
اشخاص فوق بعداً به همکاری شيخ موسي القرني به پاکستان می آیند تمام او باشان عرب قبل از اینکه داخل جنگ شوند به این پنج نفرسپرده می شدند وتحت تربیه پنج نفر فوق قرارمی گرفتند وهم این پنچ نفراولین کسانی بودند مدرسه "جامعه قاسم العلوم "درشهر ملتان پاکستان در منطقه گلگشت ساختند رهبران طالب ویتیم ها افغانستان را در آن مدرسه بخاطر تربیه سوساید بم فرستادند وتحت تربیه قرار دادند مولانا فضل الرحمن را سر پرست وصاحب آن مدرسه ساختند وبه شهرت رساندند
وهمچنان درمنصوره لاهور جماعت اسلامی قاضی حسین که از جماعت مولوی مودودی بود واست دفتر رهنمایی به ترورستان ساختند
خالد شیخ محمد عرب کویتی که مغز متفکر ویران ساختن برج های امریکا در سا ل 2001 که آن روز بنام 911 یاد می شود درپاکستان دستگر شد در خانه امیر جماعت اسلامی راولپندی پاکستان اعتراف کردکه مغز متفکر ویرانی برج های نیویارک من هستم ولی رهبر جماعت اسلامی را کسی نگفت که بالای ابرویت چند خال است!
در آخرمی گویم اگربه ارایه این اسناد قناعت نداری جزملت افغانستان نیستی خودرا بکوچه حسن چپ می زنی از "ملی وزردک " قهرمان وبابا می سازی ، مزدور اجنبی هستی ودر خدمت دشمن ملت خود قرار داری.
گوش احمق شودپراز زنگ
به آن ماند
نرود میخ آهنی در سنگ
گرندانی تو ای هموطن یا
نکنی قبول حقیقت را
خصلت تو بُود
مانندآن
طفلک نادان
که به پیشش کند
احمقی دنگ دنگ
و آن شود خوش به آن
چرنگ وپرنگ
banamnewspaper@hotmail.com
ایمیل
5192652949 تیلفون