سیدموسی عثمان هستی
تاریخ 2 اکتوبرسال2009 شهر
سانسفرنسکوایالت
کلفونیاامریکا
نپرورید شما ماران به آستین
که آخرنیش زند آن ماربی دین
مشوهرگزسواربراسپ بی زین
بُوداسپ بی زین چومرد پُرکین
احمدشاه مسعودمارآستین پهلوان احمد جان
من از ملتی هستم که تاریخ نویسان وطن من یا بخاطر تبعیض وتعصب زبانی ، منطقوی ، لسانی ، نژادی ، دینی ومذهبی ویا از ترس زور آورانه می نویسد وتقسیم وجدا کردن حقایق را از کله کندن گرگ می آموزند. هرکسی که وجدان خودرا مدنظر نمی گیرد بهتر است که تاریخ وجریانات تاریخی را نوشته نکند . تاریخ نوشتن وجدان سالم وشهامت میخواهد. اگر هر خری خرمن بکوبد حاجت گاوان چیست؟ نوشته های عاری از حقیقت بابا سازی ها وقهرمان سازی افتخاربه رهبران دروغين نسل های بعدی را به تاریکی سوق می دهد. نتنهاما ملت مظلوم در سه ونیم دهه در کش وکوب قرارداشتیم، نیاکان ما نيز با چنين مشکلاتی مواجه بوده اند. ولی آنها در برابرناملایمات مردانه وار پنجه نرم کرده اند که بعد ازرفتن ونابود شدن ستمگاران ، مورخین، داستان نویسان وشعرا واقعیت هارا برملا ساخته اند. باید حقایق نوشته شود من عادت دارم که اول و آخر نوشته هايم را با قصه وطنز آغازمی کنم وبعد هدف خودرا می نویسم به سوال، سوال کننده را جواب میگویم.
روزی آقای عندلیب که از غزنی است وفعلاً در اتحادیه افغان های مقیم تورنتو مسوول فرهنگی ميباشد وگاه گاه از تلویزیون نیم ساعته اتحایه افغان های مقیم تورنتو که ازطریق تلویزیون پیام افغان بنشر سپرده می شود کله کشک می کند وبه روز نرخ حرف می زند، با یک همکار برنامه راديويی خود که خلقی بود ، درباره ًرهبر ورهبر بازی مشاجره کرد. مردی که عضو حزب دموکراتیک خلق بود می گفت: رهبر من تره کی است نه سردار محمد داوود خان وعندلیب می گفت: رهبر من داوود خان است. در هنگام این جر وبحث روان شاد استاد خالد دانشمند پسر سردار محمدداوود خان می گذشت، آقای عندلیب از جای خود برخاسته بطرف روانشاد شهید خالد دویده گفته : استاد سلام!
خالد داوود که مرد دانشمند تحصیل کرده انسان دوست ووطن پرست بوده سلام آقای عندلیب را پاسخ داده ، احوال پرسی کرد. عندلیب گفته: که آقای استاد سردارخالد من می گویم :که وطنم یک رهبر دارد که آن سردار محمد داوود خان است ولی این خلقی وطن فروش روس پرست می گوید: که رهبرمن نورمحمد خان تره کی است نه داوود خان .
خالد شهید پسرسردارمحمد داوود خان ديکتاتور خیلی آرام وخون سرد می گوید: عندلیب صاحب بزگوار! انسانها آزاده خلق شده اند آزاد می میرند پس حق دارند تا سرنوشت ورهبر خود را خود شان تعین کنند.
سردارمحمد داوود خان که پدر من ورئیس جمهور دولت افغانستان است حق ندارد که رهبری خودرا به زور سر ملت افغانستان بقبولاند. هر کس که مفکوره ، دین ومذهب خودرا بر یک انسان ویا یک ملت تحميل ميکند، نتنها دین ومذهب وآیدیای آن زیرسوال می رود بلکه بی شخصیتی وبی وجدانی آن را ثابت می سازد . خالد روانشاد روی خودرا بطرف مرد با وجدان خلقی می کند می گوید این کارت من است اگر کسی مزاحم توشد به این شماره با من در تماس شوید زیرا به راه خود وفا دار هستی.
می گویند در زمانیکه یک پنجشیری عضو بیروی سیاسی وچند نفر ازکمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق که عضوحزب دموکراتیک خلق وسر قدرت بودند مجید کلکانی ، طاهر بد خشی ، مولانا باعث و چند نفر از رهبران شعله جاوید وچند رهبر اخوان کشته شدند بعد از سقوط داکتر نجیب الله خان اینها در مجلات وکتاب های خود وسایت های انترنتی از مجید ، طاهربدخشی، باعث ، شعله ای ها مسعود وگلب الدین قهرمان ساختند.
روزی در محفلی به شهنواز تنی کسی در پاکستان طعنه داد که شما مردم حزب دموکراتیک خلق خیلی مردم سبک هستید. مجید، باعث، طاهر بدخشی فلان شعله ای وفلان اخوانی که دشمنان شما بودند بعد از مرگ داکتر نجیب الله نتنها قهرمان ساختند بلکه نقش پاپی های این اشخاص را بازی کردند. تنی گفت حقیقت گفتن بد است. این کسی که سوال کرده بود گفت: تو وجدان داری تنی ؟ شهنواز تنی گفت:
این سوال به وجدان و بیوجدانی چه ارتباط دارد؟ آن مرد گفت اگر شما شهامت داشتید در وقت اش مخالف وطرفداری می کردید مردم بی وجدان به نرخ روز نان میخورد واز اشخاص وافراد پشتیبانی می کنند. واقعاً اگر اینها وجدان داشتند آن روز کجا بودند امید است در چاپ دوم کتاب های خود از ملت خود وحزب خود معذرت بخوانند.
می گویند وقتیکه بعد از قرارداد خاینانه جبل السراج توسط وکیل وزیر خارجه ومسعود دولت کابل به مجاهدین قبل از فرار دادکتر نجیب به ملل متحد تسلیم داده شد، صبح وقت قهار عاصی با دستمال چهارخانه به رنگ شانه احمد شاه مسعود ، لباس پلنگینه پوش و پکول شورای نظاری بسر با یکنفر مجاهد داخل کابل رادیو شد. منشی سازمان اولیه در روی حویلی رادیو قدم می زد.
قهارعاصی زمانیکه از چاپلوسان منشی سازمان اولیه بود به منشی سلام داده بود. منشی سازمان اولیه که از جمله اعضای حزب دموکراتیک خلق بود، سلام قهار عاصی را وعلیک نگرفت. قهار عاصی تعجب کرده و به مجاهد پهلوی خود گفت: این گدا متکبر را ببینید! حالا که منشی سازمان اولیه هم نیست، اینقدر غرور دارد! وی صدا کرده گفت ، آقای فلانی چرا سلام مرا وعلیک نگرفتی؟ مگر هنوز هم منشی سازمان اولیه هستی؟ آن شخص دور خورده گفت: آقای قهار عاصی! تو تا دیروز رفیق ما و مداح رفیق فرید مزدک بودی. آنوقت نتنها که با ما بودی بلکه از همرکابان رفیق بزرگ ما دستگیر خان پنجشیری بودی. شعرهائی که به نفع حزب دموکراتیک خلق و در مدح و ثنا و صفت رفیق فرید مزدک سرودی و توسط استاد واصف با ختری دستکاری شده وتوسط همرزم دیگرت فرهاد جان دریا چند پارچه آن با موسیقی خوانده شد. تو باید مرهون کمک واصف باختری و کمک فرهاد دریا باشی که ترا از زیر زمین کشیده باینجا رساندند.
من از این دستمال گردن چهارخانه وپکولی که بسر کرده ای دیروز هم بدم می آمد ، امروزهم بد م می آید. برو دستت هم از اینجا تا فرانسه آزاد! من سراز امروز با تو دیگر رفاقت کرده نمی توانم. من مثل تو ابن الوقت نیستم که دیروز کلاه های تره کی ، حفیظ الله امین ،ببرک کارمل و داکتر نجیب بسر کرده باشم و امروز پکول ودستمال آی اس آی بگردن انداخته بتوانم. پس وقتیکه من وتو سنگر دیروز خود را امروز جدا می کنیم از نگاه فرهنگ افغانی ایجاب سلام وعلیک را نمی کند بخاطری که تو یک انسان مذبذب هستی. قهارعاصی عصبی می شود می گوید: یعنی که من به روز نرخ نان می خورم؟ منشی سازمان اولیه میگوید: نه آقای عاصی! شما به روز نرخ نان نمی خورید. شما به نرخ دقیقه وثانیه نان میخورید! بهمین دلیل راه ما و تو سر از همین دقیقه جداست. یاد آن مرد بزرگ عضو حزب
دموکراتیک خلق که سر راه خود استاده است اگر زنده است بخیر واگر مرده است روانش شاد باد.
این قصه را احمد شاه مسعود از زبان همان مجاهد که همراه قهار عاصی ابن الوقت بدستور یکی از رهبران جهادی بخاطرمعرفی قهار عاصی که دررادیو همکاری کند ومانع آن بخاطر ارتباط اش با حزب دموکراتیک خلق نشوند جریان برخورد منشی سازمان اولیه را با قهار عاصی به احمد شاه مسعود می گويد. احمد شاه مسعود می گوید: که همان منشی سازمان اولیه را بیاورید. منشی سازمان اولیه را می آورند احمد شاه مسعود از جای خود می خیزد او را در آغوش خود صادقانه فشار می دهد ومیگوید: به شیری که خوردی رحمت شما در کار خود ادمه بدهید هیچ کس با تو کاری ندارد.
احمد شاه مسعود در پیش روی همه مجاهدین در صحن رادیو کابل به آواز بلند به منشی سازمان اولیه می گوید: در تمام شهر کابل از چار نفر خیلی بدم می آید: اول از ویس ناصری پوده، دوم از سلام سنگی لافوک، سوم از محب بارش کذاب و چهارم از همین از همین قهارعاصی بازینگر !
ناسپاسی را ببينيد ! همه ميدانند که شعر هائیکه عاصی به مزدک سروده امروز به مردم می گویند که به احمد شاه مسعود سروده سروده شده است! مگر من نام نداشتم که در شعر از من نام می بردند؟ آن کسانیکه شعر انقلابی گنگ برای نشاندادن قهرمان که به هر زمان قابل تطبیق باشد می سرایند از این اشخاص مانند سگ بدم می آید. البته از این شهامت احمد شاه مسعود هم چشم پوشی کرده نمی نميتوانيم وقابل قدر است.
میگویند روزی یکی از اشعاریکه واصف باختری در زمان حزب دموکراتیک خلق سروده بود کسی آن را نقد کرده وسروده واصف با ختری را به جهاد وپایداری ومقاومت جهاد نسبت داده ونقد نموده پیش آقای باختری آورد . آقای باختری از خواندن آن نوشته افلاطون وار به گریه شد . منتقد گفته آقای واصف من شعر شمارا خیلی زیبا نقد کرده ام که ثبت تاریخ شود. باختری به جواب منتقد در حالیکه گریه می کرد و گریه خودرا گرفته نمی توانست، میگوید: دوست عزیز! از لطف شما تشکر آنچه که من در زندان پلچرخی سروده ام به ضد حزب دموکراتیک خلق بوده است ولی این پارچه که در زما ن حاکمیت حزب دموکراتیک خلق بعد از زندان در اتحادیه نویسندگان حزب دموکراتیک خلق سروده ام به ضد حزب دموکراتیک خلق نیست. من بدين سبب گریه می کنم اگر این پارچه شعر من را نسل های بعدی با عصر وزمانی که زندگی می کردم مقایسه کنند ودر یابند که من در دوران
آن حکومت در اتحادیه نویسندگان کارمی کردم وکتاب ها واثار من در آن زمان به نشر رسیده است ، نسل بعدی بفکر این می شوند که زمامداران آن وقت یا کودن بودند یا خیلی شریف ویا من نمک حرام بودم. امید است که شعرمن را مطابق زمان آن نقد کنید تا نه زمامداران آن زمان را خود گذر بحساب آورند که خصلت دولت داری خود گذری نیست و یااحمق آن دولت را پندارند که در شناخت دشمنان خود عاجز بودند ویا نمک حرام شاعر ونویسنده را نسل های بعدی پندارند. اگر چنین اتفاقی افتاده باشد، هزاران درود به واصف باخترئیکه پاس نمک حزب دموکراتیک را فراموش نکرده است.
وقتیکه از دیگران یاد کردم ازخود و یک زن مبارز ، انسان دوست ، وطن پرست با وجدان ومدافع حقوق زن که نطاق سر شناس رادیو کابل ، همکارخانم خورشید عطایی نطاق، شاعرو نویسنده پشتو وفارسی که فعلا در شهر ما ،تورنتو زندگی می کند وبه بپاس آن خانم مبارز دوست خود هنوز هم با من دوستی خواهری وبرادری داریم .
روزی من با آن خانم مبارزدر باغ بالا نشسته بودیم ، شور نخود میخوردیم. من که جوان بودم از سلطنت بدم می آمد ،شروع به بد گویی از سلطنت کردم ، دیدم او رنگ می بازد وعصبی می شود. پرسیدم شهلا جان! گرچه سکوت هستی ولی می بینم که عصبی می شوید. او بشقاب پُر شورنخودرا سر جایش گذاشت ايستاده شد ،خواست که برود. من پیش روی آن استاد شدم خواستم که علت عصبی شدن آنرا پرسان کنم. بدون اینکه حرف بزند به راه افتاد. هرقدرعذر کردم عذرم را نپذیرفت. تنها می گفت که تو وجدان داری بلاخره اورا من به حال خودش گذاشتم او رفت ومن تنها ماندم علت عصبانی شدن آنرا هر قدر فکرمیکردم فکرم من قد نمی داد .
سه روز بعد به رادیونزد سید یعقوب خان وثیق که ازوطنداران ما ومدیر نشرات رادیو بودرفتم دیدم که در اتاق نطاقان خانم شهلا پیدا شد با دیگران دست داد وبا من هم دست داد پرسان کرد که پیش من آمدی گفتم پیش وثیق صاحب کارداشتم وهم آروزی دیدن ترا داشتم .
حالا شهلای شهید دیگر عصبی نبود دو باره آرامش خودرا بدست آورده بودبا هم یکجا از رادیوبرآمدیم با ترس ولرزاز او سبب نا راحتی آن را پرسان کردم گفت: فعلاً در کجا کار میکنی ؟گفتم درمحکمه کاپیسا. گفت : کاپیسا کدام روز نامه دارد؟ گفتم : نخیر در کاپیسا روز نامه نیست یک روز نامه درولایت پروان است که نمایندگی از بامیان وکاپیسا هم می کند گفت: از یک طرف در دولت شاهی کار میکنید واز طرف دیگربد آن را می گوئید وشهامت نوشتن وانتقاد هم ندارید اگر غیرت دارید بروید در سر چوک کابل ايستاده شوید بگویددولت شاهی خاین است
یک ديکتاتوربه نام سردارداوود در راس حکومت قرار دارد آن وقت ترا اگر به زندان بردند من افتخار به وجود تو می کنم واگر ترا کشتند برسر قبر توخیمه می زنم مجاور قبر تو می شوم مرا از آن کس بدم می آید " دودی زما خوری تو تو به صلاح خان کوی"
آن توصیه به من درس عبرت شد. کسانیکه با احمدشاه مسعود بودند در هرنوع حرکت آن شریک بودند امروز اگر دفاع می کنند مرا دشنام می دهند مرا بدم نمی آید نه تنها که بدم نمی آید به آنها شاد باش می گویم ولی کسانیکه یک روز در حزب دموکراتیک خلق بوده اند امروز حزب خود را بد می گوید واز مسعود ویا دیگر دشمنان خود دفاع وقدر دانی می کنند وجدان ندارند. انتقاد کردن از حزب خود واز خود کار درست وانسانی است. بد ترین انتقاد اگر سالم هم باشد بخاطر جای پای پیداکردن باشد و تاج بر سر دشمن بزند ودر نمک دان اصل خود "ش ... ش" کند آن انسان وجدان ندارد بی وجدان است .
اعضای حزب دموکراتیک خلق که امروز مثل خانواده جان محمد خان پنجشیری مشهور به فامیل حسرتی که از عضای حزب دموکراتیک خلق واز نمک پرودگان دستگیر خان پنجشیری مثل میر دادخان پنجشیری بودند ویا کسانیکه خویش وقوم پهلوان احمد جان هستند از احمد شاه مسعود قهرمان می سازند از آنها مرا بدم می آید.
خداکند دوستانیکه به من تيلفون وایمیل می فرستند از قماش آقای !عندلیب، قهارعاصی ومنتقد شعر آقای واصف با ختری نباشند
چندین دوست از مردم پنجشیر که نور چشم من وملت صادق وطن من است بانام خود مردانه وار به من تيلفون زدند ایمیل کردند شکایت کردند قدردانی نمودند با من شوخی هایی داشتند که همه درچوکات ادب بود . یکی انها گفت که در این تازگی ها پروگرامی بخاطر یاد بود احمدشاه مسعود شهید سر فرازمملکت در سانسفرانسسکو گرفته می شود وشما هم در آن شهر تشریف دارید آیا دل تان میخواهد وجرات این را دارید که ما از شما خواهش کنیم حرفهای دل خودرا درقسمت صادقین وخاینین جهاد و خصوصاً فخرمردم پنجشیراحمد شاه مسعود بزنید ودست از سر مجاهدین واحزاب افغانستان بر دارید.
گفتم نتنها احمد شاه مسعود نزد من خاین به مردم وطن ، انسان وانسانیت است بلکه نمک حرام است، رهبران تمام احزاب چپ وراست افغانستان از مسلمان گرفته تا کافر افغانستان پیش من خاین وطن فروش مزدور اجنبی نوکر، روس نوکر، امریکا وانگلیس وناتو، نوکر ترک وهند ، نوکر ایران، نوکر تاجکستان ، ازبکستان نوکر ترکمنستان ، نوکر چین بوده وهستند ودست از نوکری بر نمی دارند. نوکر نوکر است . همه رهبران احزاب وتنظمی افغانستان جاسوس بودند وهستند. از زمان شاه زمان تا امروز زمامداران افغانستان جاسوس هستند مانند کرزی وداکترعبدالله عبدالله از جاسوسی دست برنمی دارند وافتخار به جاسوسی هم می کنند هیچ انسان با وجدان گفته نمی تواند که بگوید گاو درمقايسه با گاومیش شهزاده است خاین خاین است ولو که در قران پیچیده شده باشد. من نه تنها در محفل یادبود احمد شاه مسعود حاضرهستم که سخن رانی کنم در رادیو ، تلویزون وهر میدیا که باشد اگر رهبران چپ وراست احزاب وتنظیم ها طرفداران شاه وداود بشرطیکه در جامعه مطرح باشند وحاضر به مناظره با من باشند من با اسنادموثق دلایل وشواهد حاضر هستم که از خیانت های اشخاص وافرد که خاین به وطن بوده اند با آنها در مناظره حاضر شوم وآنهارا افشا کنم امید است گردانند گان محفل مسعود حاضر شوند به من وقت بدهند وببینند که دال می پرد یا چپاتی .
وطنداری از قماش مسعود گفته شما ثابت کرده می توانید که احمد شاه مسعود در زمان حکومت سردارمحمد داوود از پاکستان آمده باشد بالای حکومت داوود حمله کرده باشد با مخالف مردم خود که امروز سرمه سکندری چشم مردم پنجشر است روبرو شده باشد .
من به این آقا نمی گویم که تو بی سواد هستی ، مصاحبه ها ی مسعود را نخواندی، تاریخ سه دهه رامطالعه نکردی ، از جهاد افغانستان آگاهی نداری، فقط می گویم انسان بخاطر خوش بینی خود نبايد اسپ گادی باشد ، وجدان خود را مدنظر گرفته خوب را خوب بگوید وبد را بد. در این جای شک نیست که انسان در کاری قدم می گذارد اشتباه نکند. وقتیکه انسان کاری را انجام داد مرتکب اشتباه هم می شود در عین بدی ها رهبران افغانستان از زمان شاه شجاع تا امروز اگر خیانتی کرده اند کار های خوبی هم کرده اند ولی هر چیز را ما بخشیده می توانیم مثل توطئه عینک وقطی نسوارسرداردوست محمد خان بنیان گذارخانواده محمد زایی را ما نمی توانیم که ببخشیم که سبب شکست مبارزین آن عصر شد، یا قرارداد سالنگ یا قرارداد خط دیورند یا قراداد گندمک یا قراداد های حزب دموکراتیک خلق با روس ویا قراردادهای مجاهدین با پاکستان ودیگر همسایه های افغانستان در وقت جهاد ویا قرارداد بن که بعد از اشغال افغانستان صورت گرفت. شاید پیش یک تعداد مردم ما این قرارداد ها اهمیت نداشته باشد همان طوریکه پیش پدران شان ارزش واهمیت نداشته ولی پیش مردم مبارز افغانستان نتنها قابل محاسبه است بلکه این اشخاص وافراد را خاین تاریخ روشن افغانستان امروز خراسان دیروز وایران باستان ميدانند اين تاريخ بعد از سال 1930 عیسوی توسط ایران و آریانای کبیر که وارث اصلی این نام ها افغانستان ومردم باشنده فعلی افغانستان است به سرقت برده شده است.
مثلیکه شما آفتاب رابا دو انگشت پنهان کرده نمی توانید خاینان را نمی توانید که با ثنا وصفت وشخصیت سازی پنهان کنید قبل از اینکه ثابت کنم احمد شاه مسعود به دستور آی اس آی ونشان دادن زهر چشم توسط پاکستان بالای حکومت جوان سردارمحمدداوود خان حمله خاینانه ومزدورانه کرده است ودوباره به پاکستان فرار نموده با چهل نفر آی اس آی وجاسوسان افغانی دوباره به منطقه لیزبین پاکستان وافغانستان آمده وتوسط آقا جان برادرپهلوان احمد جان ومامای احمد جان حاجی گلستان خان به پنجشیر با سلاح پاکستانی آورده شده به خانه احمدجان وتوسط احمدجان در قطارلشکر سر سپردگان آزادی افغانستان بحیث مشاور شامل صلاحیت هائیکه از طرف آی اس آی به کفایت الله به گروپ مزدور داده شده ازکفایت الله گرفته شده به احمدشاه مسعود داده شد.
بخاطریکه خسته نشوید یک قصه تاریخی را با شما می کنم که رفع خستگی شما شود بعد ثابت می کنم که احمد شاه مسعود چطوراز پاکستان با چه کسانی مسعود درزمان حکومت سردارمحمد داوود خان آمد وچطور توسط مردم پنجشیر رانده شدند وچطور در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق به منطقه لیز با بیست وپنج جاسوس آی اس آی که اصلاً افغان خاین به مردم وافغانستان بودند یکجا شدند از جمله 47 نفر هفت آن بشمول دگروال یوسف ونصیر بابریکتعداد بسرکردگی کفایت الله توسط آقاجان برادرپهلوان احمد جان وگلستان مامای احمدجان به پنجشیر آمدند. 25 نفر از اینها توسط آدم خان وانجینرلعل محمد به هزاره جات وسمت مشرقی لغمان وکنر در پکتیا وجنوبی وخوست توسط مولوی حقانی جا بجا شدند. احمد شاه مسعود ودیگران تحت رهبری کفایت الله با این اشخاص به پنجشیر آمدند ــ احمد شاه مسعود 2ــ احمد ضیاء برادراحمدشاه مسعود 3ــ محمد غوٍث جگرن 4ــ کریم ملا خان 5 ــ ترجمان عبد الحق 6ـــ ضابط آغاگل جبل السراجی 7ـــ مولوی عبد الطیف 8ــ حاجی ریس بگرامی 9 ــ کفایت الله 10ــ ضابط کریم 11ـــ ملا دوست 12ـــ سیدمحبوب آغا 13ـــ عبد الحفیظ فخری 14ـــ عبدالله بیگ 15ــ داوود شاه *
وشامل لشکر آزادگان راه آزادی افغانستان یکجاه با پیروان مجید که پیروان حفیظ دره ای باآن بود، با پیروان داکتر فیض، پیروان باعث وطاهر بدخشی ، با رفقای کابلی ، احمد جان پهلوان با جوانان رشید وسر سپرده پنجشیر احمد شاه مسعود بحیث مشاور وسرگروپ جنگ های سالنگ وشتل وآشاوه تحت قیادت پهلون احمد شروع به جنگ کردند غیر گروپ های حفیط دره ای ، گروپ مجید کلکانی، گروپ داکتر فیض ، گروپ باعث ، گروپ طاهر بدخشی جوانان کابل که رفقای پهلوان احمد جان بودند این اشخاص افتخار جهاد را پیدا کردند 1ــ محمد ابراهیم 2ــ عبد ارزاق 3ــ حضرت گل 4 ــ عبدالغفور 5 ـــ محمد عرب 6ــ معراج الدین 7ــ
احمد نور8ــ عبدالعزیز 9ــ عبدارحمن 10ــ حمیر حمزه 11ــ مجیب الدین 12ـــ غلام مرتضی 13 ــ عبدالحنان 14 ــ رحیم الله 15 ــ حاجی عبدالمتین 16 ــ رحیم بیگ 17 ــ محمد رزاق 18 ــ محمد امان 19 ــ غلام احمد 20 محمد حکیم 21 ــ عبدلواسع 22 ــ غلام دستگیر 23 ــ محمد نعیم 24 ــ حضرت جان 25 ــ دارار شاه 26 ـــ محمد خالد 27 ــ رحم خدا 28 ــ عزم ادین 29 ـــقریدارنظرمحمد 30 ــ گدا محمد 31 ــ سید جعفر32 ــ ویس کله پریده 33 مراد خان 34 ــ محمد صدیق
اولین صاحب منصبی حزب دموکراتیک خلق که درروزاول جنگ پنجشیر توسط لشکر آزادگان راه آزادی کشته شد جگرن سید زکریا پسر خواجه میر سعید شوهر حلیمه برهان معلمه از ولایت پروان بود
حالا به جواب دوست خود که کدام اشخاص در جنگ پنجشیر در زمان سردارمحمد داوود خان اشتراک داشتند.
این اشخاص در جنگ پنجشیر تحت قومنده مستقیم آی اس آی که با مخابره وسلاح پاکستانی وانگلیسی فرستاده شده بودندبادولت سردار محمد داوود ومردم آزاده پنجشیر روبروشدند
1ــ احمد شاه مسعود از قریه جنگلک پنجشیر پسر دوست محمد خان دگروال توسط کفایت الله وبرادراش محمد اسحاق نجات داده شد ودوباره به پاکستان فرار کرد
2ــ شاابدال پتو خور( زردآلو خور) از قریه پیشغور در رحمن خیل بازارک دستگیر شد تا آخر حکومت سردارمحمد داوود خان درقلعه کرنیل دهمزنگ زندانی بود در ماه جوزا توسط حزب دموکرتیک خلق در پلچرخی کشته شد
3ــ صفر محمد" شیون" از جرم بدخشان بعداً بخاطرمبارزه ضد روسی در سال 1357 کشته شد
4ــ محمد عثمان دین پروراز هرات که آدم احمق وخود خواه بود در جنگ پنجشیر توسط مردم پنجشیربنام باغی سنگسارو کشته شد
5ــ محمد ولی از قریه فرویل پنجشیر درپیاوش دستگیر شد به دولت سردارمحمد داوود تسلیم داده شد ودر قلعه کرنیل دهمزنگ تا آخر حکومت سردارمحمد داوود خان زندانی بود در جوزا سال 1357 توسط حکومت حزب دموکراتیک خلق کشته شد
6 ــ عبدالستارجبل السراجی شوهر خواهر حاجی غلام قادر جبل السراجی فارغ دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل مامور ابتدائیه وزارت مالیه مشهور به مستوفی درراه تنگی دستگیر شد در قلعۀ کرنیل دهمزنگ تا آخر حکومت سردارمحمد داوود خان زندانی بود در ماه جوزا سال 1357درپلچرخی توسط حزب دموکراتیک خلق کشته شد
7ــ محمود شاه از قریه سنگیانه دربازارک توسط مردم پنجشیربنام باغی دستگیرشد ودر قلعۀ کرنیل دهمزنگ زندانی شد
8 ــ انجینر شفیق توسط قوم خود اش درقریه پیاویشت بصفت باغی دستگیر شد ودرقلعه کرنیل دهمزنگ زندانی شد
9 ــ خواجه محفوظ منصور از ولسوالی شکردره دستگیر شد وبه حکومت سردارمحمد داوود خان تسلیم ودرقلعۀ کرنیل دهمزنگ تا آخر حکومت سردارمحمد داوودخان زندانی بود درماه جورا سال 1357 در پلچرخی توسط حکومت حزب دموکراتیک خلق کشته شد
10 ـــ کفایت الله برادر انجینراسحاق مشهور به مصطفی در آن وقت از قریه شیخان پنجشیر خوداش را واحمد شاه مسعود در جنگ پنجشیر در زمان حکومت سردار محمد داوود خان نجات داد دوباره همرای احمد شاه مسعود بنام رهنما آمر ولسوالی پنجشیر از پاکستان در منطقه لیز نورستان آمد واز نورستان با گروپ جاسوسان پاکستان توسط آقاجان برادرپهلوان احمد جان ومامای احمد جان حاجی گلستان به پنجشر آورده شدند در سال 1358 به اثر توطئه احمد شاه مسعود که به رقیبان سر سخت احمد شاه مسعود تبدیل شده بود در اثنای جا بجا کردن بم که توسط ریموت کترول انفلاق داده می شد توسط مسعود بنام از اینکه بی فکری در جا بجا کردن بم صورت گرفته بم خود بخود انفلاق کرده کشته شد
11ــ محمد نعیم ولد وکیل عبدالقیوم از قریه سفید چهردر رحمن خیل بازارک دستگیر شد
12 ــ احمد جان ولد وکیل عبدالقیوم از قریه سفید چهردررحمن خیل بازارک دستگیر شد
13 ــ محمد نادر از جرم بدخشان
14 ــ داکتر عبداللطیف بنام نصرالله از تخار
15ــ دکتور عبدالقیوم از بگرام
16 ــ انجینر محمد اسحاق مشهور به حبیب الرحمن از قریه شیخان پنجشیر به پاکستان فرارکرد واز مهره های خطرناک آی اس آی بود که چندین مرتبه با احمدشاه مسعود وکفایت الله ومولوی حقانی به جاجی بدستور آی اس آی آمدند تا در آینده بخود پایگاه بسازند
17 ــ میر غلام رسول از خوست وفرنگ ولایت بغلان در علاقداری حصه اول توسط مردم پنجشیر با ضربات سنگ کشته شد
18 ــ شیر محمد از بدخشان در راه تنگی در حال فرارتوسط مردم پنجشیربا ضربات سنگ کشته شد
19 ــ محمد نسیم درعلاقداری حصه اول توسط مردم پنجشیرسنگساروکشته شد
20 ــ امان الله مشهور به نصیر از بگرام
21ــ غلام مصطفی از اندراب در کوه پیاویشت توسط مردم پنجشیرسنگسار بنام باغی کشته شد
22 ــ صوفی نعیم درکوه پیاوشت توسط مردم پنجشیربنام باغی سنگساروکشته شد
24 ــ حفیظ الله افضلی در دهمزنگ کابل در قلعه کرنیل به مرگ طبعی فوت کرد برادر قوماندان صفی الله می شد قومندان صفی الله جلاد که از جمله سگان تورن اسماعیل در وقت جهاد در هرات بود توسط طالبان کشته شد
25 معلم گل محمد از وردک توسط مردم در پنجشیر سنگساروکشته شد
26 ــ مدیر محمد علم از چهار آسیاب کابل
27ـــ غلام محمد شاگرد سیف الدین نصرتیارپسرملا نصرالدین تیکه دارازپلخمری
28 ــ ملک خان از بهارک پنجشیر
29 ــ محمد نعیم از قریه خواجه پنجشیر زخمی توسط احمد شاه مسعود وکفایت الله وانجینر اسحاق به حالت زخمی برده شد چون خون ریزی زیاد داشت آن را خودشان در حالت نیم جان بودکشتند ودر یک جای نامعلوم دفن کردند وخود شان بطرف نورستان فرار کردند. این جریان را خود مسعود وکفایت الله در یک برخورد لفظی افشا کردند که یکی ملامتی رابالای یکدیگردوباره که از پاکستان برگشته بودند می انداختند
30 ــ عبدالحمید سالک از هرات
31 ــ غلام حیدر ازنزدیک کوتل خاواک پنجشیر
32ــ عبدالحمید از بازارک پنجشیر توسط دولت بعد ازچند روز به همکاری مردم دستگیربا مخابره شد
33 ــ محمد نسیم مشهور به طارق مسکین یار
34 ــ محمد عمر مشهوربه عارف خان از قریه سنگیانه پنجشیر
35 ـ محمد نسیم مشهور به پسر کاکای محمد عمر
36 ــ محمد اصغرازبهارک پنجشیر
37ـ محمد احسان مشهور به ملنگ از دشت ریوت پنجشیر
از این خاینین یکتعداد شان توسط مردم کشته شدند ویکتعداد شان در حال فرار دستگیر شدند ویک تعداد شان جان بسلامت بردند وبه پاکستان فرار کردند
دوباره که به پنجشیر آورده شدند به خاینین از طرف پهلوان احمد جان گفته شد که ما با کافر ومسلمان وطن خود کاری نداریم هرکی با دولت موجود کابل همکاری کند چه مسلمان باشد چه کافر دشمن ما است اگربخاطر آزادی افغانستان هندوی افغانستان بجنگد ما آن را بصفت سرور خود به آغوش خود می کشیم
پیش ما کفر ومسلمان مطرح بحث نیست هر کس می تواند بخاطر آزادی انسان وطن اش دور هم جمع شوند مطرح بحث آزادی افغانستان غیرت افغانی وحفظ ناموس وطن شجاعت مردانگی پیروی از روش میر مسجدی خان کوهستان در زمان جنگ انگلیس وافغانستان واستفاده از تاکتیک های مبارزین آن زمان بود که کمک روی مطلب هیچ دولت را که باعث مزدوری وجاسوسی باشد وبا کمک خود منافع خودرا در افغانستان حفظ کند مورد قبول مبارزین میر مسجدی خان کوهستان نبود ما هم اگر دولتی بخاطر منافع خود به ما کمک کند ما حاضر نیستیم که از آن دولت کمک بگیریم ما نمی خواهیم که استقلال ما زیر سوال برده شود ما از شاه شجاع وشاه شجاع ها نفرت داریم .
من نشسته بودم که گروپ کفایت الله ( آی اس آی ) حاضر شدند تحت همین شرایط آی اس آی پاکستان را فراموش کنند همرای لشکر آزادی یکجا شوند وبا دشمن تحت قیادت پهلوان احمد جان بجنگند
اگر قبول نمی کردند از همان جا که آورده شده بودند به همان جا برگشتانده می شدند چون تربیه یافته آی اس آی بودند نسبت به مبارزین واقعی در سیاست پختگی داشتند خودرا توانستند مار آستین پهلوان احمد جان ومردم پنجشیر بسازند
banamnewspaper@hotmail.com
ایمیل
5192652949 تیلفون