عبدالرووف لېوال حسين خيل
دوسيه افغانستان درسر ميز اوباما ،ابرقدرت جهان را در دوراهى قرار داده است
کنون مشهود است که تقابل مفکوره هاى امريکا و اتحاديه اروپا در قبال افغانستان باعث تشويش مردم افغانستان شده است ، تااکنون سه تن ازدپلوماتهاو سياسيون فرنگى (مايکل سمپل ،ميروين پيتر سن ،اشدوان )،پيتر گالبريت امريکايى و فليپ موريون قربانى اين تقابل شده اند .
بهر صورت بلاى هاى که بر سر اين سياسون خارجى به ارتباط افغانستان نازل شده است طور يست که مايکل سيمپل وميروين پيترسن بطور ننگينى درظرف ٤٨ ساعت از افغانستان اخراج شدند .
اشدوان از لست نامزدى نماينده خاص ملل متحدبراى افغانستان حذف شد .
پيتر گالبريت امريکايى که نسبت خواهش بيجا(انداختن انتخابات بدوردوم) با کاى آيده نماينده خاص سرمنشى سازمال ملل متحد در افغانستان مشاجره نمود از طرف بانکى مون از وظيفه اش برکنار شد و فليپ موريون رييس ناظرين اتحاديه اروپا به اساس شکايت رمضان بشردوست تحت تعقيب عدلى لوى څارنوالى افغانستان قرار گرفت و پابه فرار نهاد اکنون لوى څارنوالى ميخواهد وى را از طريق پوليس انتر پول به افغانستان برگرداند و محاکمه نمايد، زيرا درشمارآرا تقلبى انتخابات غلط شده است ،اينکه لوى څارنوالى افغانستان تا چه حد عزمش را در عمل پياده ميتوا ند واللهُ اعلم .(قوت کم ،زور زدن بيجا)
اما سر نخ کلاوه هنوز هم مفقودو کلاوه جر و پنجر است ،در اين برهه حساس ما افغانها بايد خود در تدارک راه حل شويم ، حکومت هشت سال کرزى با تمام نکات منفى اش حد اقل دست آوردى را در ساحه تامين نسبى وحدت ملى دارد ،زيرا قبل از حاکميت کرزى ١٢ سرد مدار تنظيمى مردمرا متفرق و کابلرا تسلط بوقلمون ١٢ رنگه پارچه ،پارچه ميساخت.
ضمنا هوشيارى سياسى مردم مااز بابت بوجود آمدن فضاى دموکراسى قلابى تيپ افغانى ،بلند رفته و اکنون عوام ميدانند که دراطراف ايشان چى ميگذرد ، کدام دشمنان ايشان در کمين نشسته اند .
برميگرديم به اصل موضوع راهى که بايد خود دريابيم اينست هر حکومتى که در آينده درافغانستان برسر قدرت ميرسد به نکات آتى توجه نمايد .
بعضاً ما بر سر هيچ مباهات و افتخار مى نمائيم و کارکردهاى بى کيفيت خود را به ر خ ديگران ميکشيم، در طول هشت سال گذشته اراکين بلند رتبه دولتى دهن شان قف کرده وميگويند که ما شش ميليون طفل را راهى مکتب نموديم ، ولى هيچ کسى محاسبه نه نمود که آيا اين طيف شش ميليونى نفوس که آينده کشور بدست آنها خواهد بود، صرف در هفته يکبار معلم مضمون در پيش روى او قرار ميگيرد ياخير؟
آنهم در عالى ترين ليسه کشور ( حبيبيه) وآن معلم پشتو، به آ ن سويه اى اورا درس ميدهد که پتنگ را عاشق برايش معنى ميدارد و نه پروانه، در حاليکه کيفيت درس در ليسه عالى حبيبيه بدين منوال باشد، در مکاتب ديگر و اطراف چگونه خواهد بود.
بفکر ما ازينگونه مکاتب ،همان کورس ها و مکاتب محدود زمان طالبان که در آن تجويد فقه اسلامى و غيره تدريس ميشد معۀ آن کيبل خوب بود، زيرا حد اقل والدين ٦ ميليون طفل فريب صرف رفتن نمايشى اطفال شانرا به مکتب نميخوردند. کنون مشاهده ميشود که اکثر فاميل هاى سرمايه دار اولاد هاى خود را در مکاتب خصوصى شامل نموده اند و طبقه محکوم هم اطفال خود را از مکتب خارج و شاگرد مسترى و خياط ساختند.
درعرصه اقتصادى :
زمانى شخص اول کشور وزير اقتصاد را احضار و برايش گفت که زنده گى اقتصادى اتباع کشور تا چه حدى رشد نموده ؟
وزير برايش گفت ( سرورمن ! ) وضع اقتصادى مردم عادى آنقدر خوب شده که حتى امسال تعداد زيادى از پينه دوزان عازم حج شدند .
زمامدار کشور از جواب دانست که وضع اقتصادى مردم برعکس آنقدر خراب شده که همه بوت هاى پينه اى پوشيده اند و از مدرک اجرت دوخت آن پينه دوز ها به حج رفته اند .
وى به وزير گفت که اى بى خرد ! اين جواب تو برعکس رشد اقتصادمردم عام است ، همين مثال کوچک درمورد رشد اقتصاد مردم عام صدق مى نمايد.
و ضع اقتصادى آن عدۀ مردم در افغانستان رشد نموده که به نحوى دردسترخوان فساد ادارى شريک اندو ازآن لقمه حرامى برايشان ميرسد .
دست آورد روشنايى و برق در کابل که همه اى ما به آن مى نازيم ولى اين دست آورد نيست بلکه برق خريدارى شده از کشور هاى اسيا ى ميانه مى باشد ما در طول هشت سال نتوانستيم که يک بند برق بزرگ را در کشور فعال سازيم تا حال دو قوماندان محافظ بند سلما حاجى رحمت الله و حاجى حميدالله با پرسونل مؤظف شان به اثرتوطئه کشور ايران به شهادت رسيده اند
دستآورد ديگر در عرصه صحت:
شفاخانه هاى دولتى هم در کيفيت تداوى بۀ هيچ محسوب اند ، زيرا در پايتخت افغانستان واکسين سگ ديوانه را پيدا نمى توانيد ، وزير صحت عامه که سخت شوقى کنفرانس مطبوعاتى است روز دو يا سه بار مطبوعات را مى طلبد حتى اگر برايش چانس داده شود از طرف شب هم علاقه دارد کنفرانس مطبوعاتى بدهد.
در عرصه بازسازى :
همه دستاورد هاى باز سازى شخصى بوده، آنهم بلند منزل هاى سر به فلک کشيده اند که بدون مبرز کاناليزاسيون و پارک وسايط است و مشکل بزرگى را به مردم ايجاد نموده مثال عمده بازسازى سرک باغ عمومى ، چهلستون الى ده دانا است که در سال ١٣٨٢ با مصرف صدها هزار دالر بازسازى شد ولى اکنون حفره هاى در آن مشاهده ميشود به اندازه تندور نان پزى همه ى آن مصرف ها نسبت
حيف وميل ،ضرب هيچ شد ، همين اکنون سرک هاى جديد اعمار شده با مصرف ميلون ها دالر نسبت موجوديت فساد فوق العاده ادارى در کشور با گذشت اندک مدت قير آن چملک شده .
با تحرير چند نمونه مشت از خروار در ديباچۀ فوق بايد گفت که ما در طول هشت سال گذشته چانس هاى بزرگى را که جامعه جهانى بما دادند از دست داديم ولى باز هم اگر ما اشتباهات ٨ سال قبل را تکرارنمائيم، تباهى هاى ذيل بوجود خواهد آمد .
حکومتى بنام دموکراتيک سقوط خواهند نمود،کشتى مردم مظلوم ما غرق و جهان را يکجا با خود به ورطۀ هلاکت خواهيم برد.
بناءً لازم است که اولاً به امنيت کشور توجه خاصى صورت گيرد ، کمک هاى جامعه جهانى نصف آن در تربيه و تجهيز اردو، پوليس واستخبارات مصرف گردد ،نيروى جديد استخباراتى به شيوه طرز کار تخنيکى مدرن آغاز بکار نمايد ، کادر هاى مجرب ،آگاه وصادق که واقعاً تحصيلات عالى نظامى را داشته باشند به پست ها مقرر ، دوره مکلفيت دو ساله را با دادن معاش مناسب ايجاد و مانند رژيم هاى سى سال پيش پسران شاه و گداء منحيث وجيبه شامل اين خدمت شوند ، توجه نخست به تجهيز قواى هوائى، سرحدى، و کوماندوى کشور صورت گيرد، زيرا در صورت نبود امنيت ، اگر مکتب ، سرک، کلينيک وبند اعمار ميشود دوباره توسط حيل و توطئه گماشتگان آى اس آى از بين ميرود.
در صفوف افسران اردوى ما آن شخصى ايکه حد اقل آموزش چهار ساله حربى نداشته باشد نبايد مقرر گردد.
اصولنامه عسکرى سابقه، اصولنامه دسپلين عسکرى، اصولنامه خدمات داخله، اصولنامه قراول و ضوابط عسکرى با تهيه نورم هاى جديد با تغييرات مستلزم در آن و اصولنامه جمع نظام عملاً تطبيق گردد، وسايل مدرن تخنيکى استخباراتى با آموزيش جديد به تمام کارمندان استخبارات تهيه و تدريس و در دسترس آنها قرار گيرد. و بالاى قواى مسلح ما از جانب خارجى هاى اعتماد شود.
اگر به صفوف مخالفين توجه عميق صورت گيرد در آن صفوف طالب العلم وجود ندارد، طالب ما مصروف تحصيل مدارس دينى بوده و اهل شرافت و عفت است، ولى در اين صفوف اکثراً منسوبين آى اس آى ديده ميشود و بعضى عناصر بى شعور داخلى فريب آنها را خورده اند.
نکتۀ دوم، مبارزه قاطع از طرف هيئت رهبرى دولت بر ضد مافياى فساد ادارى صورت گيرد، اشخاصى صرف اهل کار و صا دق در پست هاى دولتى مقرر گردد، وزارت مبارزه بر ضد مواد مخدربه کلى الغاء شود زيرادر افغانستان پيش از اينکه اين اداره در چوکات دولت ايجاد شود قطعاً مواد مخدر را نمى شناخت اين هم پديده ايست که از طرف شاگردان و آنانيکه اقمار آي ، آس آى بودند. بعد از سال ٧١ داخل کشور شده وهمزمان با آمدن آنها اين پديده شوم در کشورپيداشد و سر دمداران آنان که در چوکى هاى دولتى کار مى نمايند از تمام رده هاى دولت منفک گردند اشار ه به دولت ( حکومت،پارلمان و قوه قضائيه) است، در هر سه اين قوه ها مزدوران و مرتبطين مافياى مواد مخدر بر حال اند که درينمورد مدارکى هم وجود دارد.
درعوض به هر محافظ سرحد امتياز داده شودکه هر گاه قاچاقچى مواد مخدر را معۀ مواد دستگير مى نمايد ،نيمى قيمت مواد بدست آمده به عنوان جايزه برايش داده ميشود، زيرا تاکنون حتى درموادمخدربدست آمده نيز حيف وميل صورت گرفته وبه بهانۀ چشيدن مزۀ ومعلوم کردن کيفيت ووزن آن تاراج وازپولش موتر لکسز خريدارى شده .بناءاً مصارف وزارت مواد مخدر بالاى قواى سرحدى مصرف شود بخاطريکه فعاليت ٨ساله اين وزارت نتيجۀ معکوس داشته است .
جرايم فساد ادارى در کشور دسته بندى و برويت قانون جزاى کشور اشد ترين مجازات بالاى مرتکبين آن تطبيق ، نام هاى مرتکبين از طريق رسانه به اطلاع عامه رسانيده شود و مورد طعن قرار گيرند و به پيشيانى آنها مهر خاصى زده شود تا در بين مردم قابل شناخت باشند.
عبدالرووف لېوال حسين خيل
ايميل :raoufliwal@yahoo.com