داکتر خاکستر

 

قدرت نرم و روابط نابرابر

موخره برنیروی سترون و باز نشسته

 

.گسترش "هندسی" و "حسابی"  بحث به "پرتاب شده گی" می انجامد ,نمونه آن بحث "هیستریک پرشور و رقبا" و اما تحلیل پر بار "یاسین بیدار" را با سکوت برگذار میکنند.چنین است "این دامن آلوده به گند". دریغم آمد ننویسم , نجیمی درونمایه "نوستالژی چپ "را ,در": نیروی سترون و باز نشسته "چه شفاف بیرون ریخته است و آن نبشته ارزش گسترشی و تعمیمی را در خود حمل میکند.واما درآن نبشته فشرده ,یکی دو مسله که به اخصار تذکر داده شده است و نیاز به توضیح بیشتر دارد.بیگمان "نجیمی "به شماتتم نخواهد  پرداخت ,اگر این موخره به گسترش بحث نیانجامد و "شور آب سوی چشمه ای حیوان" تلقی گردید.

  یا قدرت نرمDie weiche Macht

 

  سیاستگر و تحلیل گرسیاسی ,قبلا معاون وزیر دفاع در حکومت بیل کلنتون ,نخستین بار در دانشگاه Josef nye

هاروارد ,از "قدرت نرم" برای توضیح "تناقض در ساختار شناسی قدرت در امریکا" اســـــتفاده کرد.او معتقد است که جهان دو قطبی دیگر وجود ندارد ,ا جهان یک قطبی نیز وجود ندارد ,بلکه جهان چند قطبی شده اســــــــت ,قدرت های اقتصادی جهان را به چند قطب , سوا کرده است.او استدلال میکند که آمریکا در اوج قدرت نظامی قرار دارد و اما این قدرت نظامی نمیتواند در درون دولت آمریکا گسترش پیدا کند و به نحوی تاثیر گذار باشد.این او بود که در گزارش وزرارت دفاع برای "کلنتون " نوشت: امریکایی در درون آمریکا کــــشته خواهد شد و شاید هم انبوهی".پس از یازده سپتمبر بود که به اهمیت گزارش او پی بردند.او معتقد است که در زمانه انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن اقتــــــــصاد ,قدرت باید از نو تعریف گردد.عنصر قدرت که یک دهه قبل ,در انحصار دولت های ملی بود ,اکـــــــــنون در دستان نیرومند کنسرن های چند ملیتی ,گروپ های مذهبی و نیز افراد ویژه قرار دارد, که بدون وابســــــتگی دولت ها عمل میکنند.او پیشنهاد میکند در برابر نهاد "قدرت سخت" تنها "قدرت نرم "است که میتواند عمل کند و بار دهد.گفتمان و تغیر اوضاع میتواند قدرت های غیر دولتی را ,وادار به همسویی کند.نه قدرت سخت ,زیرا توانایی گریز پذیری نهاد های "قدرت مدار غیر دولتی" ,به مراتب از توانایی نظامی بالاتر است.

 

 یا روابط نا برابرKlientelismus

عدم تجانس و عدم وابستگی ذهنی در درون سازمان سیاسی میان فرا دستان و فرو دستان.و نیز رابطه میان افراد با نفوذ و تاثیر گذار ,روی افراد بی نفوذ و تاثیر پذیر یا " کلینت " ها به کلین تالیزموس می انجامد.چنان چون در حزب دموکراتیک خلق افغانستان ,و نیز سازمانهای ساخته شده در اروپا.نجیمی چنان شیوه را مردود میشمارد.دادن امکان و در مقابل خواستار قبول دیکتات ,یک رابطه کلیتالیستی محسوب میگردد.امتیاز دادن به فرو دستان در درون حزب ,و در مقابل "گله شماردن "آنها و "دستور پذیری" را خواستار شدن,به چه که نیانجامید.حدیث درد آلوده آن روزها و نیز این روزها ,سر دراز دارد و هزار چشم باید که گریه کند.

Patronage

پاتروناژ  واژه تقریبا معادل آنست ,وجه اطلاق آن به افرادی از لحاظ اقتصادی خیلی ها مقتدر در رابطه به افرادی فقیر معنا میابد ,که ظاهرا وجه مثبت دارد و اما به نتایج در جهت منافع اقتدار گرایانه بالاییان می انجامد. نمونه ای آنان افراد جنگ سالار یا قوماندانهای مجاهدین در افغانستان  اند که به نحوی افراد را با دادن امتیاز به اطاعت وا میدارند.معاش بلند برای کارمندان امنیتی ,که ظاهرا متجانس و آگاه نصور میگردید ,چیزی نبود جز پاتروناژ دولتی. و نیز ملیشه های مسلح در افغانستان ,که ظاهرا وفادار به دولت مرکزی تلقی میگردید ,چیزی نبود جز سیاست "پاتروناژی" ,که در انجام به بطلان آن پی بردند.

 

            

اشاره ها

من ازنبشته های زیر فراوان بهره برده ام:

 Von Raden/Der Spiegel / Klientelismus

Die zeit/ Die Weiche Macht/ Von Patrick Horst 

 

 

 


بالا
 
بازگشت