بصیرکامجــو
آلمان
اپریل 2009 میلادی
تحمیل سیاست چند زبانی در افغانستان
جز تولید انشقاق ملی
ونوع تحکیم حاکمیت شؤونیزم قبیله
چیز دیگری بیش نیست
به طراحان سیاست چند زبانی در افغانستان !!!
آقایون محترم شما در قرن بیست ویکم زندگی مینمائید وامیدواریم که ماهیت جهانی سازی اقتصاد و یک زبان سازی سیاست جهان سرمایه را خوب درک کرده باشید.
سود جویان سرمایه جهانی « زبان انگلیسی » را از اوایل سدۀ بیستم به اینسودر سراسر جهان منحیث زبان بین المللی تبادل فرهنگ ، اقتصاد و سیاست خویش انتخاب کرده اند.
ودر قرن بیست ویکم با آموزش نوین این برخورد راهبردی سیاسی حاکمان سرمایه جهانی، بمنظور دسترسی به منابع بیشتر انرژی کرۀ زمین ، با تغییر اسلوب بهره گیری شیوه های سود ورزی سرمایه ، این بار باتولید انگیزۀ تحت نام مبارزه علیه تروریزم ومواد مخدروایجاد به اصطلاح تأمین ثبات و امنیت در کشورهای فقیر همچو افغانستان وپاکستان و عراق... با شدت هرچه تمامتر پیش برده می شود.
در چنین شرایط تحمیل شده اجباری ، یگانه زبان نیرومندیکه بتواند درمقابل زبان انگلیسی و فرهنگ غرب صنعتی مقاومت وایستادگی کند ونقش پیشتاز و همآهنگ کننده را در سیستم بین المللی تبادل تجارت ، اقتصاد وسیاست جامعه و منطقه شایسته ایفاء نماید وعظمت و شایسته سالاری ارزشهای باستانی ،علمی وفرهنگی وادبی کشورمحبوب ما افغانستان و حوزۀ تمدنی آسیا را حفظ و نگهداری نماید ، صرف بوسیله زبان فارسی، که مسلح به علم ودانش بشری می باشد امکان پذیراست .
خوشبختا ! که تاریخ جوامع بشری تاکنون شاهد این اصل بوده که با یک زبان بارورعلمی و فرهنگی و ادبی ، ملت و دولت نیرومند ایجاد می شود . تشکیل دولتهای نیرومند جهان نظیر : دولت و ملت آلمان با زبان آلمانی ، دولت وملت آمریکا وبریتانیا با زبان انگلیسی ، دولت وملت فرانسه با زبان فرانسوی ودولت و ملت ایران با زبان فارسی گواهی این هدف مقدس ماست .
به این اساس ضروت طرح وتحقق ستراتژی سیاسی دراز مدت مبنی بر ایجاد ملت سربلند خراسانی و « حل اساسی مسئله ملی » در افغانستان ، یکی از الویت های علمی ووظیفوی ووجدانی هر شهروند ترقی پسند وصلح خواه کشور ماست . به این مناسبت تقویۀ فرهنگ همگانی، جهت ایجاد شرایط مناسب برای رشد متوازن اشکال شعور اجتماعی میهن ما بوسیلۀ زبان فارسی، که حاکم غرفۀ اندیشه و نظر همگان ست، شاهد این مفهوم است که ، این زبان از ظرفیت بالای تعلیمی و تربیتی تاریخی قدیمی برخورداربوده ودرعرصه رقابت های اقتصادی وتجارتی منطقه وجهان دارای توان و پایۀ مقاوم علمی وادبی وسیاسی خاصی می باشد. ونقش تعین کننده را در تشکیل ملت بافرهنگ خراسان ، همآیشی ملی، تأمین امنیت و ثبات در افغانستان و منطقه بازی می نماید.
زبان فارسی وادب و فرهنگ باستانی مردم ما ، معرف شایسته ترین نماد هستی باارزش مردمان ساکن افغانستان و منطقه میباشد. بدین مناسبت رسالت ومقام آفرینندگی همه پذیرش توجیه وتأکید میگردد. ونورپربرکت وتوانمندی عقلانی و معرفتی این روشنایی همچو آفتاب ، مکان فرهنگ همگانی مارا نورانی تر نگهداشته وحرمت وعزتش را بالای فرد، فرد جامعه فرض می گرداند.
بی تردید ، یکی از بُرُوز مشکلات عمده سیاسی ـ اجتماعی ونفاق ملی ، میان مردم ما در یک صد سال اخیر و بویژه ازدهه 20 تا دهه 80 قرن بیستم میلادی ، مسئلۀ چگونگی برخورد با هستی وگویش زبان سراسری ورسمی وملی فارسی درافغانستان ، ازسوی حاکمان تک تبارقدرت گرا وگروههای سیاسی وابسته و روشنفکران دنباله رو بی هویت مادی پرست بوده است .
بواقع ، تا پیش ازحکومت امیر جبیب الله خان ، چه درسطح حکومت و چه در بین مردم و اندیشمندان میهن ما ، انتخاب و استفاده از زبان ملی ورسمی فارسی در سطح کشور، و همزمان ، چند گویش در مناطق مختلف ، به عنوان کدام مشکل اجتماعی مطرح نبوده است . چرا که در بین همۀ مردمی که دراین کشور زندگی مینمایند ، زبان فارسی به شکل کاملاً طبیعی ، جا افتاده بود که ، در برقراری ارتباط وتفاهم مشترک عمومی میان ملیت ها و قبایل و دگرلایه های مختلفۀ اجتماعی جامعه ، باید از زبان مشترک و همگانی فارسی استفاده کنند. و در بین اقوام خود اختیاری ، از گویشی که به عنوان لهجه یا گویش محلی ازآن بهره گیرند. هیچگونه تعصبی نیز در این زمینه از قرن ها بدینسو وجود نداشته وندارد .
مردم ما ، زبان فارسی را ، به عنوان زبان مادر یا پایه ، زبان ملی ورسمی وهمگانی یا زبان مشترک وزبان اصلی ، زبان علم ومعرفت وزبان حوزۀ تمدنی فرهنگ شرق پذیرفته اند . به این دلیل که قدرت وعظمت زبان شیرین فارسی مبتنی برادبیات نوشتاریی کهنسال و قدرتمند و تکامل یافته ای را ، خود مشاهده می نمایند .
انتخاب و قبول زبان فارسی ، به عنوان زبان سراسری ملی و رسمی کشور ما ، به هیچ وجه امری دستوری ، اجباری و تحمیلی نبوده ، بل کاملاً آزادانه و اختیاری ورضاکارانه بوده است واز منظر علمی و زبان شناسی نیز درک و برداشت تودۀ مردم و روشنفکران و دولتمردان در تمام اعصار گذشته ـ در این رابطه ، کاملاً صحیح وبجا بوده است.
زبان فارسی درجریان ده ها سدۀ تاریخی بمثابه زبان حوزۀ تمدنی بخشی آسیا وزبان دوم جهان اسلام وزبان اول عرفان در جهان ازموقعیت وعظمت فرهنگی ویژۀ برخوردار بوده است . کنون در ردیف زبان های بین المللی جهان نظیر انگلیسی ، اسپانیایی ، فرانسوی ، روسی ، عربی ، آلمانی ، و... ؛ زبان فارسی مقام شامخ ومراتب رفیع همسنگی علمی ـ فرهنگی ـ اقتصادی وسیاسی را احراز می کند.
اکنون عظمت فرهنگی زبان فارسی درحوزۀ تمدنی قارۀ آسیا بزرگی می کند . عظمت این زبان درحال حاضربمدد وسایل مدرن اطلاعات فرا قاره یی از سرحد قاره ها عبور نموده ومثنوی مولانا جلال الدین بلخی عقول وقلوب جهان صنعتی ـ اروپا وآمریکا را تسخیر کرده است . مردم این دو قاره به ظرفیت فرهنگی ، علمی وادبی زبان فارسی پی برده و محترمانه آنرا درک وستایش می کنند وبه آن ارج وحرمت می گذارند .
" قهارعاصی " شاعرفرهیخته و نستوه وهمیشه جاویدان سرزمین خراسان در ستایش و تمجید از زبان فارسی و شناخت مقام شایستۀ معرفتی و ادبی آن در حوزه تمدنی آسیا چنین میگــوید :
گل
نیست ، مـاه نیست ، دل ماست فارسی
غـــوغـــای کـوه ، ترنــم دریاست فارسی
از آفـــتاب معجـــزه بــــر
دوش مــیکــشد
رو بـــر مــراد روی به فـــرداست فارسی
از شــــام تــا به کـــاشغر
از سند تا خجــند
آئـــیــنه دار عــــــالـــم بـــالاســـت فارسی
تـــاریخ را وسیـقــــه ســـبز
و شکــــوه را
خــــون مــــن و کــــلام مطـلاست فارسی
روح بــــزرگ و طبل
خـــــراسانیان پاک
چـــــتر شـرف چـــراغ مسیحاست فارسی
تصــویــــر را ، مغــــازلـه را و تـرانه را
جغــــرافــــیای معـــنوی مــــاسـت فارسی
سرسخـــت در حماسه و هموار در ســرود
پـــیدا بود از این کــه چــه زیباست فارسی
بانگ سپــــیده عـــــرصه
بـیدار باش مـرد
پیغمـــبرهـــنرسخــــن راســـت فـــــارسی
دنــــیا بگــــو مبـاش ،
بـــزرگی بگــو برو
ما را فضیلتیست کــــه مــــا راست فارسی
****
اما با تأسف ودرد باید اذعان کرد که این سیاست دامن زدن به تفرقۀ زبانی ، وطرح مسودۀ قانون زبانها در کشور از طرف دولت جمهوری اسلامی افغانستان توطیه آشکار دیگری است که نزدیک بدوسال واندی می شود که در راه انشقاق ملی و تحکیم حاکمیت شؤونیزم قبیله بخدمت گرفته شده است .
همه میدانند که در راستی مسئله ، ازسرکاتب ( پشتون تبار = افغان وسایر ملیت هاو شهروندان ما) گرفته تا رئیس جمهور ، صرف بوسیله همین زبان فارسی تعلیم وتحصیل کرده اند ، علم اقتصاد وسیاست آموختند ، وبهمین زبان فارسی غنامند حرف می زنند ، می نویسند فکر میکنند وذوق و علاقه و عشق و احساس خودرا اظهار میکنند، معلومات اکادمیکی خود را ارتقاء می بخشند وشخصیت فرهنگی و حقوقی خود را در کارزار عمل بنمایش می گذارند و بهتر از گویش محلی پشتو، وسایر زبان های محلی دیگرکشور ، بزبان فارسی رساتر واضح تر ،عام فهم تر خوانا تر ، درست تر و علمی تر، اهداف ، ارمان واندیشه های خویش را به جامعه و علاقه مندان خود بیان و معرفی مینمایند. وبوسیله همین زبان فارسی در رهبری سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مملکت سهیم میگردند . بکمک همین زبان فارسی با دیگر ملیت های باهم برادر میهن خویش اعم ازفارسی گویان پشتون تبار( محمد زایی ها ) ، تاجکا ن ، هزاره گان ، ازبکا ن و ترکمنان وهندوان و.و. و سایــر اقلیت های ملی ومذهبی ساکن کشور وهمسایه گان عزیز وطن ما، گفتگو و مفاهمه ، تبادل تجارت وفرهنگ می نمایند .
جای بسا شکراست که ما همه با زبان فارسی صحبت می کنیم ، زبانیکه به کدام تبار، قوم و قبیله ممتازی درین سرزمین بسته گی ندارد در یک کلمه ، زبان رسمی همه گانی وزبان ملی می باشد .
واز سوی دیگر زبان ملی در هرکشوری که حکم زبان مشترک دربین شهروندان آن کشور را دارد ودرواقع وجه مشترک اصالت ملی ، فرهنگی وپیوند گاه ، علمی وادبی ایشان به حساب می آید ویکی از عناصر اصلی درایجاد زیرساخت توسعه هویت ملی ، ملت یک پارچه می باشد وبس ؛ وبه این اساس تمام اسناد ومکاتبات ومتون رسمی صرف باید با این زبان و خط صورت پذیرد.
بخاطر درک وشناخت عینی از ضرورت های اجتماعی ، علمی ، فرهنگی وسیاسی واقتصادی جامعه است که ما برای عملی سازی سیاست مفاهمه بین گروههای قومی افغانستان در راه تحکیم صلح وآشتی ملی ، به یک زبانی زبان فارسی رأی عقلانی وفارغ از هرگونه عصبیت نژادی میدهیم .
وتطبیق مغرضانه و رشد سیاست چندین زبانه در افغانستان را قاطعانه رد می نمائیم و آنرا ضد صلح و همآیشی ملی دانسته ومانع عظیمی در فرا راه روند ملت سازی کشور خـــــویش تلقی می کنیم .
خوشا، شکرا ! که زبان فارسی در کشورمحبوب ما تنها یک زبان نیست بلکه یک فرهنگ ویک تمدن و یک بخشی ازهویت ملی ونماد هستی همۀ شهروندان ما ست ، که با فراگیری آموزش همگانی وسراسری متعادل این فرهنگ پرعظمت ، میتوانیم نهاد های رشد حقوق فرهنگی شهروندان را به پایۀ کمال رسانیم .
فرهنگی که بوسیلۀ زبان فارسی بازتاب می یابد خوشبختانه که متعلق به همه باشندگان این سرزمین نور وروشنائی است . مردمان سرزمین آریایی باستانی و خراسانی ما اعم از : ازبک ها ، هزاره ها ، بلوچ ها ، عرب ها ، پشتون ها ، تاجک ها ، هندو ها وسایر گروه های خرد و کوچک اجتماعی درسیر زمانی طولانی تاریخ به زبان فارسی سخن گفته اند ، وبرای رشد وتکامل آن کوشیده اندوبزرگترین فرهنگ انسانگرایی را به جهان بشریت به میراث گذاشته اند . شایسته است که هرشهروند کشور به تنهایی ، خود را صاحب اصلی آن بداند وخودرا فارسی گو ترازدیگران قبول نماید .
زبان فارسی : زبان علم وادب ، زبان معرفت وشفاف اندیشی ، زبان شعروزبان صلح وصفا ، زبان محبت ودوستی ، زبان حرمت ونجابت ، زبان عشق وصداقت ، زبان همبستگی وهمجوشی ، زبان آزادی واستقلال ، زبان صلح وآشتی ، زبان خودارادیت و ابرازوجود ، زبان حق خواهی و حق بینی ، زبان دگردوستی ونوع پروری است.
ماازهمۀ هم میهنان گرامی کشور وازتمام فارسی گویان جهان خواستار همکاری مشترک درراه حفظ پاکیزگی ورشد وتکامل این زبان هستیم . بهروسیلۀ که می شود زبان فارسی را از آسیب ستمگستر قبیله افغان نجات داد وازلوث مردار لغات نامأنوس وغیر متعارف تحمیل شده آنرا پاک کرد.
نگذاشت که چهرۀ صفایی معنوی این زبان چندین هزار ساله با ورود کلمات ساختگی و مبتذل بیگانه ، چیچکی شود.
دفاع اززبان وفرهنگ درحقیقت معنای دفاع از ناموس وشرف وحیثیت وقار وعزت ملی مارا افاده می کند. مردم میهن ما با درک عقلانی و با احساس اخلاقی ازحفظ حق سیاسی و ـ علمی و فرهنگی زبان فارسی جاویدانه دفاع می کنند.
کوچکترین مسامحه ، اهمال وبی دقتی ده ها سال دیگر، ستم ملی فقر وبیسوادی را قبول باید کرد. جایکه ابراز حق خواهی نیست ، آنجا حق وحقوق وجود ندارد . صرف با آموزش نوین وعقل واراده خلل ناپذیروصلح آمیزمیتوان حقوق خودرا بدست آورد وتساوی حقوقی را درجامعه تأمین کرد.
ما !!! ملت خراسان و صلح و ثبات را با تغییر نام افغانستان به خراسان و باتسجیل یک زبانی ، زبان فارسی( بمثابه زبان رسمی و ملی وسراسری مردم ما ) در قانون اساسی افغانستان وبا برسمیت شناختن معاهدۀ خط دیورند از طرف دولت و مجلس نمایندگان افغانستان میتوانیم دوباره به نمایش گذاریم .
وبدین وسیله هویت ملی ، افتخارات ملی ، هستی فرهنگی وسیاسی و اقتصادی خود را بار دگر درکشور آبائی واجدادی خود احیا کنیم. درغیرآن با حفظ نام وارداتی افغانستان وموجودیت حاکمیت ایلی قبیله ای عقب گرای وابسته بغیر ، و تطبیق سیاست چند زبانی وطفره رفتن از شناسایی خط دیورند ووجود ده ها مؤلفه های خشونت زای دگراند که استقرار حاکمیت قانون ، آزادی ، وتعادل حقوق شهروندی رادر افغانستان عملاً سدواقع می شوند ، در آن صورت ما همیشه درپسماندگی و وابستگی گیر خواهیم ماند.
آگاهان سیاسی این غرض سیاه ضد ملی نظام فرتوت تک محور وبی کفایت افغانستان را پیوسته در گذشته و حال خوب دانسته و میدانند که تطبیق سیاست چند زبانی در حقیقت ، خلق وایجاد انشقاق ملی و تفرقه قومی میان شهروندان و ساکنان این سر زمین چیز دیگری بیش نیست .
با تطبیق سیاست چند زبانی مرکز گرایان قبیله سالار، تلاش دارند که کشور را به گروه ها وجزایر کوچک زبانی تقسیم کنندوانشقاق زبانی و منطقوی را دامن زنند وبعدبا پیروی از سیاست تطمع با بی هویت ترین روشنفکران مادی پرست آن گروه ها داخل معامله شده واز این طریق بتوانند به طول عمرحاکمیت قلابی شؤونیزم قبیله ای خویش بی افزایند.
حامد کرزی و تیم قوم گرایش مانند اسلاف ایشان : نادر خان وهاشم خان وشاه محمود خان و داود خان وظاهرخان و دیگران ازنیرومندی و تقویه و عظمت زبان فارسی خیلی در هراس اند . کرزی درهفت سال پادشاهی خویش بگونه های متنوع از ورای نهاد های قدرت وحاکمیت دولتی پیوسته ، مانع تنفس معنوی ومعرفتی زبان فارسی شده اند . زیرا این زبان بمثابه زبان هم فهمی ملی که خونش در شرائین اقتصاد و سیاست و فرهنگ وطن ما با قوت ذاتی اش جریان دارد سرانجام منجر به تشکیل ملت واحدی می شود که نوید بخش صلح و آشتی و ثبات در سرزمین ما خواهد گشت . مگراین اجیران و متولیان جنگ و خشونت وانشقاق ملی با برنامۀ « طرح سیاست چند زبانی » ریاکارانه میخواهند بار دیگر سد روند همجوشی وهمبستگی ملی گردند .
باعرض حرمت وادای ادب ازهمه رهروان راه آزادی واستقلال ، گروه ها واحزاب سیاسی ، نهاد های اجتماعی ، روحانیون وطنپرست ومبارز ، روشنفکران دگراندیش وترقی پسند، خواستاران جامعه مدنی ودموکراسی، احترامانه آرزو برده می شود که : از تطبیق سیاست چند زبانی دولت جمهوری اسلامی افغانستان جلوگیری نمایند و بایک صدا ویک دست درجبهه ملی حرکت بسوی تشکیل دولت وملت خراسان ونهادینه سازی زبان فارسی بمثابه زبان سراسری ، ملی ، رسمی و تفاهم همگانی درافغانستان کنونی بدون فرصت طلبی ، عقب نشینی و خودفریبی ، همبسته شوند وبا باورمحکم وعزم راسخ به قدسیت صلح ، درراه تحقق اهداف انسانی این راهبرد ستراتژی سیاسی « حل اساسی مسئله ملی » ، فرهنگی و تاریخی مردم ما سهم عملی بدون هراس گیرند .
شاد و موفق باشید
بصیر کامجو