احمد شاه
عبادی
هالند
به بهانهً قانون احوال شخصيه اهل تشيع
برابری انسانها يک مفهوم محوری ويک اصل بنيادی جامعه آزاد و فرزانه است که با برچيدن نظام طبقاتی ، استثمارگر توآم با تبعيض سرمايه داری برقرار گردد.
برابری واقعی مفهوم بسيار وسيع تر و جهانشمول تر از برابری حقوقی و صوری افراد ميباشد و رعايت يکسان قوانين و مقررات دولتی برآنان را دربر دارد و برابری واقعی و مادی در قلمرو اقتصادی ، اجتماعی و سياسی ميان انسانها است. برابری نه فقط در حقوق سياسی ، بلکه همچنين در برخورداری از امکانات و مواهب مادی و محصولات زحمت و کار جمعی بشر ، برابری افراد در موقف اجتماعی و مناسبات اقتصادی ، برابری نه فقط در محضر قوانين ، بلکه در مناسبات مادی متقابل انسانها با يکديگر و چنين برابری که در عين حال شرط لازم شگوفانی استعداد های مختلف و متنوع همه افراد و شادابی مادی و معنوی جامعه است ، تنها با از ميان رفتن تقسيم انسانها به طبقات امکان پذير ميشود، جامعهً طبقاتی بمثابه تعريف آن نميتواند جامعه ای برابر و آزاد باشد.
برابری حقوقی همه و رعايت يکسان قوانين واحد برهمه ، جدا از جنسيت ، مليت ، مذهب ، نژاد ، عقيده ، مرام ، شغل ، مقام و تابعيت بايد به عنوان يک اصل اجتناب ناپذير و محوری در صدر قوانين و جامعه اعلام شود. تمام قوانين و مقرراتی که ناقص اصل برابری کامل حقوق فردی ، سياسی و اجتماعی افراد است بايد بلا معطلی لغو شوند ، تمام موارد اعمال تبعيض توسط هر شخص و مرجع و مقام ، اعم از دولتی و غير دولتی ، مورد تعقيب جدی قرار بگيرد و عاملين آن مطابق قانون محاکمه شوند.
برابری زن و مرد ،ممنوعيت تبعيض برجنسيت :
تبعيض عليه زنان يک مشخصه مهم دنيای امروز است. در بخش بزرگ کشورهای جهان ، زن رسما و قانونا از همان حقوق و آزادی های محدود و ناچيز هم که مردان از آن برخوردار اند محروم است در کشورهای از نطر اقتصادی عقب افتاده تر و در جوامعی که نفوذ مذهب و سنتهای کهنه برنظام سياسی و اداری و فرهنگی آن عميق تراست ، ستمکشی زن و بيحقوقی او در آشکارترين و جدی ترين اشکال خود نمايی ميکند ، در کشورهای پيشرفته تر و مدرن تر ، و حتی در جوامعی که به عنايت جنبشهای مدافع حقوق زنان و اعترافات روشنفکران اجتماعی ، تبعيض جنسی علی الظاهر از بحش زياد قوانين حذف شده است ، زن همچنان در ميکانيزم اقتصاد سرمايداری ، سنت ها و باور های مرد سالارانه جاری در جامعه ، عملا در مواردی زياد مورد تبعيض و ستم قرار دارد. نفس ستمکشی و فرودستی زن اختراع سرمايه داری نيست. اما سرمايه داری اين ميراث منفور تاريخ پيشين را تکامل بخشيده و به يک رکن مناسبات اقتصادی و اجتماعی معاصر بدل کرده است.
ريشه نابرابری و بيحقوقی امروز زن ، نه در افکار کهنه و ميراث فکری و فرهنگی نظامها و جوامع منقرض شده و پيامبران و مذاهب عصر جاهليت ، بلکه در جامعه سرمايه داری صنعتی و مدرن امروز نهفته است ، نظامی که به تقسيم جنسی انسانها در عرصه توليد به عنوان يک عامل مهم اقتصادی و سياسی در تضمين سود آوری سرمايه مينگرد، ايجاد انعطاف پذيری نيرو های کار در اشتغال و استخدام و اخراج ، ايجاد شگاف و رقابت و کشمکش درونی در بين کار گران و زحمتکشان ، تضمين وجود بخش های محروم تر در ميان طبقه کارگر که پائين نگهداشتن سطح زندگی آنان را موجب ميشود و با الاخره مخدوش کردن خودآکاهی انسانی و طبقاتی زحمتکشان و دوام بخشيدن به آرا و افکار و تعصبات کهنه و بوسيده و فلج کننده مزايای ستمکشی زن برای سرمايه داران مدرن معاصر و يک رکن اساسی سرمايه در دنيای امروز است. با وجود اينکه سرمايه داری دائما و بطور کلی با برابری زن همسويی داشته باشد يا نه ، سرمايده داری دوران حاضر همچنان خود را براين نابرابری ايجاد کرده است و به سادگی و بدون مقاومت جدی از آن عقب نمی نشيند.
اقلام عمده اقداماتی که بايد برای شروع رفع تبعيض برزنان به اجرا درآيد عبارت است از :
1 ـ اعلام برابری کامل و بی قيد و شرط زن و مرد در حقوق مدنی و فردی و لغو کليه قوانين و مقررات که ناقض اين اصل است.
2 ـ برابری کامل زن و مرد در عرضه اقتصادی ، اشتغال حرفه ای ، وجود يکسان قوانين کار و بيمه های اجتماعی برای زن و مرد بدون هيچگونه تبعيض ، مزد برابر دربرابر کار برابر. لغو هر نوع محدوديت بر تصدی مشاغل و حرفه های مختلف توسط زنان و مردان ، برابری زن و مرد در تمامی امور مربوط به دستمزد ، بيمه ها ، رخصتی ها ، ساعات و شفت کار، تقسيم کار و طبقه بندی مشاغل ، ارتقای شغلی ، نمايندگی کارگران در سطوح مختلف، تصويت و اجرای مقررات و موازين خاص در شاپ ها و بخش ها و ادارات برای تضمين ادامه کاری حرفه ای و شعلی زنان مانند سپردن و در اختيار گذاشتن تسهيلات خاص مورد نياز زنان در محل کار ، ممنوعيت سپردن کار سنگين به زنان حامله ، وجود شرايط مناسب و فرصت های منظم و کافی در طول روز برای شير دادن به نوزادان ، چهار ماه رخصتی دوران حاملگی وولادت ، 9 ماه رخصتی برای نگهداری طفل.
3 ـ لغو کليه قوانين و مقررات و راه و رسم های دست و پاگيرعقب مانده اخلاقی ، قرهنگی و ناموسی که عليه استقلال و اراده مستقل زن و شخصيت او بمثابه يک شهروند متساوی الحقوق در جامعه است ، لغو هر نوع محدوديت برحق سفر و نقل مکان زنان اعم از مجرد و متاهل در داخل و خارج کشور به ميل و اراده خود، لغو تمامی قوانين و مقررات که آزادی زنان را در انتخاب لباس ، وظيفه و معاشرت مقيد و محدود ميکند ، ممنوعيت هر نوع جدا سازی زنان و مردان در مجامع و محافل ، معابر ووسايل نقليه عمومی ، در موسسات تعليم و تربيه ، ممنوعيت استفاده از نام های نظير همشيره ، دوشيزه و سياه سر و هر عنوان و لقبی که زن را به اعتبار موقعيتش در مقابل مرد تعريف ميکند ، در مکاتبات و مکالمات رسمی و شخصی توسط مقامات ، ادارات دولتی و خصوصی ، ممنوعيت هر نوع دخالت از جانب هر مرجع اعم از بستگان ، اقارب و اطرافيان و مراجع رسمی در زندگی خصوصی و رابطه شخصی و عاطفی و جنسی زنان و مردان ، ممنوعيت هرگونه برخورد تحقيرآميز ، مردسالارانه ، پدرسالارانه و تبعيض آميز و نابرابر با زنان و دختران در خانواده و جامعه.
4 ـ برابری کامل حقوق و موقعيت زن و مرد در خانواده ، لغو امتيازات مرد بعنوان « سرپرست » خانواده و تامين حقوق ووظايف مساوی برای زن و مرد در مورد سرپرستی و تربيه فرزندان ، امور مالی ، وراثت ، ممنوعيت تعدد زوجات ، صيغه ، تعهدات انقياد آور زن به شوهر در شرع و سنت کهنه ، ممنوعيت برقراری روابط جنسی با زن بدون تمايل او ، اعمال مجازات سنگين برای هر نوع آزار ، ارعاب ، سلب آزادی ، خشونت عليه زنان و دختران در خانواده و اجتماع و در محل کار .
دراساتير آريايی بعضی از ايزدان زن هستند مانند « اناهيتا» الههً نشو و فراوانی و «چستيا» الههً دانش و «رتا» خدای دارايی. در اوستا در دو کتب تاريخی نام زنان بسياری به ميان می آيد. در حماسهً منظوم فردوسی زن جای برجسته ای دارد مانند چهره های رودابه ، جريره ، سودابه ، سهميه ، فرنگيس ، منيژه وغيره.
داستانهای شاعرانه ديگری دربارهً عشق سروده شده که در آن جهره زن دارای نقش مرکزی است مانند خسرو و شيرين ، ويس و رامين ، رابعه و بکتاش وغيره .
درتاريخ سياسی افغانستان بعضی زنان نقش مهمی بازی کرده اند مانند ملکه ثريا زن امان الله شاه افغانستان ، ثريا بهاء ، ملالی ، زرعونه ، عايشه درانی ، مستوره و ستاره افغان ، اناهيتا راتب زاد ، رخشانه ، لامعه شهيد ، ثريا پرليکا ، مرضيه جهش و جميله گرديزی پلوشه و در تاريخ شعرای نامداری مانند مستوره افغان ، عايشه درانی ، بهارسعيد الحان ، راحله يار ، رابعه بلخی ، مهستی گنجوی ، طاهره قره العين و هم پروين اعتصامی و فرخ فرخزاد و دها و هزاران ديگر.
پيوسته در تاريخ ما به چنين زنان شير صفتی برميخوريم که برخلاف محيط نابسامان اجتماعی گاه کار مردان را بهتر از آن انجام داده اند و اين توصيف از آنان از زندگی برميخيزد نمی تواند در افسانه بگنجد و منعکس شود. از ديروز تا امروز ميدان زن افغان در همه عرصه های زندگی گسترش داشته است. اگرچه هنوزمقام زن افغان به مرحلهً شايسته و بايستهً خود نرسيده است. مبارزه در دو جبهه ، جبههً اجتماعی و صنفی هر دو با هم ضرور است. بايد به انواع اسارت ، جنسی ، طبقاتی ، ملی وغيره خاتمه داده شود. برای اينکار مبارزه و زمان لازم است. جريان عمومی تاريخ عصر ما به سود زمان و مادران و خواهران ما است.
زنان آزاده کشور!
حق گرفتنی است. با سازماندهی تشکل های صنفی و مستقل تان با هوشياری و انتخاب شيوه های مختلف مبارزه و بردن آگاهی و ترويج ارزش های فرهنگی سکولار و پيشرو در ميان زنان بکوشيد ، برای تغيير قوانين زن ستيز و قانون « احوال شخصيه اهل تشيع» و برضد فقر و خشونت ، تبعيض و برای صلح تلاش کنيد . مبارزه دليرانه شما مورد حمايت همه انسانهای سکولار و پيشرو است.