بدخشان ومشکلات رهبری
دلم زدست دورنگی دوستان تنگ است
فدای همت دشمن که يک رنگ است
ازينکه سخن ملال أورنشودازتشريح نقش رهبری درجوامع بشری ودرميان کتله های مردم ، سازمانها، انجمن ها، نظام ها، ولايات ، وکشورهاصرف نظرميکنيم زيراچيزیکه عيان است چی نيازی به بيان داردخداوندميگويد: کم من فئة قليلة غلبة فئة کثيرة بإذن الله خداوندگارعلم اتفاق نظردارند: يک گروه سازمانيافته ميتوانندبرتوده های پراگنده پيروزشودبنابرين غلبه برمشکلات جزدرپرتورهبری سالم وموثرخواب است وخيال ، حالابايدپرسيدکه دربدخشان چی ميگذردوچرا؟
بدخشان به عنوان یکی از پر جمعیت ترین مناطق افغانستان که دارای راه های صعب العبور بخصوص درفصل سرما میباشد؛ آسیب پذیر ترین محل برای زنان حامله و کوکان زیر پنج سال بشمار میرود.
در عین حال این ولایت دارای افراد با "نام و نشان" زیادی بشمول آقای برهان الدین ربانی رهبر "حزب جمعیت اسلامی" و نماینده شهروندان بدخشی میباشد؛ اماچرا با این وجود زنان و کودکان بدخشی ازوضعیت بد اقتصادی و خدماتی برخوردار اند وبا مصائب زیادی روبرومیباشند؟وتغییر مثبتی درهشت سال گذشته بوجود نیامده است به گزارش بخش خبری شامگاه سه شنبه (19 قوس- 09 دسامبر) تلویزیون آرنایا به نقل از یک مقام ولایت شمالشرقی بدخشان، مرگ و میر زنان و کوکان در این ولایت همچنان درصدر قرار داردفيض الله کاکرمعين وزارت صحت عامه براديوامريکانيزگفت که سی هزارزن سالانه حين ولادت دربدخشان باثرسوء تغذی ميمرند(بيشترين مرگ مادروفرزند درافغانستان رخ ميدهد (6500 MMR در بدخشان). ازهرچهاركودك يكي پيش ازپنج سالگي ميميرد.(ص 27 – Afghanistan Human Development Report 2007)).
شاید کمی کشاندن پای سران این ولایت بخصوص آقای ربانی به این موارد دور از موضوع بنظر برسد؛ اما باید پرسید که اینها به عنوان نماینده گان این ولایت چرا کاری انجام نداده اند؟
از سوی دیگر چرا نقش آقای ربانی در میان نماینده گان برجسته تر است؛ چون شهروندان بدخشی به دلایل زیادی حق بسیاری بالای او دارنداوهم باید از همه ی امکانات برای بهبود زنده گی آنان استفاده ميکرد؛ آروزی که تحقق آن هرگز متصور نیست.
درقدم اول استاد ربانی حدود سه سال قبل با بیشترین رقم رأی شهروندان بدخشی را به عنوان نفر اول، نماینده گی شورای ملی از آن خود ساخت؛ بناً مسوولیت وی که هرگز انجامش نداده است؛ نیز بیشتر از همه در قبال سرنوشت شهروندان بدخشی میباشد اوانتخابات رابادروغ ورشوت دربدخشان خريدحالانکه حتی درزادگاه خودش مردم باوگفتند: جناب استاد! ما ازخانه های خودتامسجدراه وپلچک ساختيم ولی توکه سی سال رهبرورئيس دولت بودی درين ولايت چی کردی که بازهم ازماتوقع حمايت داری ؟
ولی بانيرنگ ، وعده های دروغين ، رشوت أراء عوام راربودوتاکه به کابل رسيدواصل نورطالب راکه ازخانواده عارف خان کندزيست وبعدازبقدرت رسيدن تيم نژادپرست کرزی خودراواصل نورمهمندناميدمعاون وزارت کارواموراجتماعی تعين کرداين نخستين هديه ربانی به مردمی بودکه باورأی دادندربانی خودرانماينده بدخشان ساخت درحاليکه همواره سروکارش باديگرمردم است وهربارکه پيش کرزی ميرودصدهاعريضه ودرخواست غيربدخشی را امضاء گرفته ومشکلات ديگران راحل ميکنداين خيانت بولايت بدخشان وسوء استفاده ازمسئوليتی است که هيچ کسی باوتحميل نکرده بودکسانيکه مدعی زعامت اسلام ، افغانستان ياحزب ومذهبی باشندنبايدخودرابحيث نماينده ولايتی کانديدنموده ودرچشم خلق خوشباورخاک پاشند
با این نماینده گی، استاد ربانی مانند شاه سابق محمد ظاهر باحمايت ازکودتاعملاً به نظام سلطنتی در افغانستان برای هميشه پایان داد؛ بدون تردید اولین اشتباه استاد ربانی که آنرا باید سه سال قبل بناً به خصوصیات فردیش انجام میداد؛ نامزد شدن برای نماینده گی از یک ولایت افغانستان بود؛ یعنی اگر او آنچنانیکه مدعی بود یکی از رهبران مردم افغانستان است، پس نباید تا نماینده گی یک ولایت تقلیل شخصیت وبلکه خودراتاسرحدراکتی ، پيمان و--- تنزيل مقام ميدادباوجوديکه این نماینده گی را نیز هرگز بجا نکرده است
اما چرا استادی که دست هر استاد معامله گر دیگری را از پشت بسته است؛ اینچنین در دام ساخته شده از سوی خودش گیر افتاد، چون او فکر میکرد برای کسب حداقل قدرت دوباره، از این طریق به ریاست شورای ملی دست یابد تا برای کسب دوباره ی اهمیت سیاسی از دست داده اش فرصتی پیدا کند و بر اساس آن خود را طرف معامله ی معرفی کند که در چناته چیزی برای دادوستد دارد؛ حقيقت اين است که بعدازمسعودفقط اوتوانست خودراحفظ کندوبس احتمالاربانی خودرابخاطرخدمت بولايت بدخشان نه بلکه بخاطرمصئونيت دپلوماتيک ازگزندغرب وتيم قدرت واردپارلمان ساخت وگرنه هيچ نيازی نداشت که چنين تلاشی ورزداوميتوانست ازخارج پارلمان نقشی به مراتب موثرترازين درتصاميم شورای ملی بازی کندالبته اگراراده وهدفی ميداشت که هرگزنداشته است به سخن ديگر استاد از همان اول برای رفع مشکلات مردم بدخشان هیچ فکری در سر نداشت؛ چون اگر او چنین نیتی در دل میداشت بدون اینکه بخواهد نماینده در شورای ملی باشد؛ توانایی انجام آنرا از گذشته تا حال دارد.
اما این هم اتفاق نیفتاد؛ چون کس دیگری از تبارخودش (دلال سیاسی ، معامله گروخونفروش ماهری ) برای کسب آن کمر همت بسته بود و با مداریگری اسپ اش را به عنوان رئیس مجلس عوام زین زد تا چهار قدمی از آقای ربانی پیشتر در حرکت باشد؛ در پایان این کشمکشها به قول معروف، استاد "هم اسپ راباخت وهم زين را که باونه خرما شد و نه ثواب.
اودرجبهه ملی "شرکت سهامی تاجران حرفوی" نيزهيچ قدمی جزموعظه نبرداشت واحتمالاچنين نهادی نه بخاطرمقاومت عليه انحراف رژيم ، مبارزه بامشکلات اجتماعی ورفع بحران ملی بلکه بخاطربدست أوردن امتيازات بيشترتشکيل شدوربانی بخاطری درسطح رهبری اين جبهه قرارگرفت که درمعامله مهارت بخصوص دارد
سنچارکی ياورش ميگويد: وقتي كه پاي منافع ، پاي قدرت ، پاي معامله ، پاي سازش به ميان مي آيد اين است كه آرمان دفن مي شودو مصلحت هاي كلان از بين ميرود ، رژيم ها و رهبران آن زير تاثير منافع و اقتدار شخصي خود قرار مي گيرند"که ربانی وجانشينان مسعودومزاری مصداق راستي وشاهدمدعاست کسانيکه به هرذلت وحقارتی بخاطرمنافع شخصی خودشان داده وميدهندچنانچه انديشمندعضوحمعيت اسلامی ميگويد:
نکته ی شگفت آور این است که رهبرافغان ملت در مبارزات انتخاباتی آینده حمایت وهمسویی برخی ازرهبران وچهره های مختلف جهادی وتنظیمی را مدنظر قرارداده است. یک عضو ارشد جمعیت اسلامی اخیراً از احتمال مذاکره با رهبرافغان ملت سخن گفت تا به قول او به عنوان دوحزب با نفوذ ومقتدر برسر انتخابات آینده ومشارکت درقدرت به تفاهم وتوافق برسند. صرف نظر ازاینکه اظهارنظر عضو ارشدجمعیت اسلامی تا چه حدی درست است یا نه، نکته ی قابل تأمل این است که جمعیت اسلامی با توجه به ضعف وتفرقه ی درونی قادرنیست تا ابتکاری رادرعرصه ی سیاسی افغانستان به نمایش بگذارد. ازاین رو این احتمال بعید نیست که هریک از عناصر مدعی رهبری وزعامت درجمعیت با حزب افغان ملت ورهبر آن ویا با رئیس جمهورکرزی به عنوان متحد وحامی افغان ملت وارد معامله وتوافق شوند ودرخدمت برنامه ها واهداف آنها قراربگیرند"
فردوگروهی که بانازيهای افغانستان ائتلاف کندجزهتلری رابقدرت نخواهدرساندواين همان اشتباهی است که متحدين هتلرمرتکب شدنداشتباه توجيه ناپذيروغم انگيزی که حزب محمدگل مومند، فاشيست فرهنگ سوزوانسانيت ستيزکشورماراجمعيت اسلامی خصوصاشورای نظارش بقدرت ميرسانندأيااحمدشاه مسعودازچنين عدالت اجتماعی ومشارکت ملی سخن ميگفت؟ تيم نژادپرست قدرت برهبری کرزی باکمک وحمايت بيدريغ همين رهبران جمعيت ، وجانشينان مسعودومزاری نظام راتکقومی وقبيله وی ساخته ودرانحصاردرأوردودرين معامله ننگين فقط استخوانهاراکرزی پيشروی متحدين خودانداخت تامصروف شوند
ربانی درتمام عمرسياسی خودفقط موضع شرافتمندانه وراستين درقبال تراژيدی غزه گرفت ديگرهرچی بوده معامله وسازش وکرنش است وبس خصوصادرين هشت سال او که احتمالادرجريان مقاومت نيزباطالبان وپاکستان ارتباط داشت درترکيه گفت که : ماديگرباطالبان نخواهيم جنگيدچون أنها"فرزندان" همين وطن هستندوسپس باغروروافتخاراعلان کردکه اوبامخالفين مسلح دولت "طالبان حقانی وگلبدين" روابطی داردوميخواهدميان أنهاوکابل صلح رابرقرارسازد(!؟)
اين پروفيسورساده لوح باچنين موضع گيريهای ارتجاعی وضدملی خويش هم به مقاومت خودعليه طالبان پاگذاشت وهم بردمکرسی وحقوق بشروهم به اسلامی که خودراترجمان والگويش ميتراشدازاوبايدپرسيدکه اگرامروزتوبه طالبان تسليم ميشوی ديروزچراجنگيدی ؟ ربانی راميتوان باشيخ طنطاوی تشبيه کردچون هردوباهم شباهت زيادی دارندهردواسلام راخيلی ميدانندولی درعمل به نرخ روزنان ميخورندوقتی وزيرخارجه فرانسه ازطنطاوی نظراسلام رادرموردحجاب پرسيداوگفت يک مسله داخلی مربوط به هرکشوراست ربانی هم گفت : ابن لادن دشمن مانيست بلکه دشمن امريکاست درحاليکه ابن لادن درخطابه خودبعدازسقوط طالبان پرسيدکه فرق بين کارمل وربانی درچيست ؟" ربانی بودکه مسعودراهرگزنگذاشت گلبدين رادرجلال
أبادبزندياطالبان رادرنطفه خنثی کندبلکه راه تفاهم ومصالحه راباهردوگروه براوتحميل کردوراه پاکستان رابسوی شمالی همواروامروزهم اگرازاوبخواهندتاوزيرستان وکويته وپشاوربديدارگلبدين وملاعمرميدودمواضع واقوال ربانی راهيچ وقت نبايدجدی گرفت اونه موقف سياسی پايدارداردونه درک تاريخی ازمظالم کشورش عدالت اجتماعی براوهيچ مطرح نيست اين روحانی سياستبازهمواره حقيقت راقربانی مصلحت کرده است
پروفيسرمادرجريان جهادومقاومت نيزمرتکب اشتباهات زيادی شدکه دورازخردوکياست يک عالم بودولی هيچ چيزی ازين شکستهايش نيأموخت وهرگزنتوانست هيچ تغيری درخودبيأوردافرادماحول اوفاسدترين ، جاهل ترين ومنفورترين زالوهای جامعه اندکه همواره فقط مصروف استفاده جوئی ، خيانت وعياشی بوده انداودرحزب خودباشخاصی تکيه داردکه فقط چاپلوس ومکارباشندوبس وازشخصيت های قوی ، صريح ، صادق وأرمانگراهراس دارد، درحاليکه گلبدين ازمخفيگاه خود، هنوزهم حزبش راسازماندهی واداره نموده وحتی درزيرخيمه دولت سيميناردائرميکندولی ربانی ازبازسازی وسازماندهی جمعيت عاجزماند
گرچه جمعيت قبل ازاينکه يک سازمان سياسی باشديک موسسه خيريه بودبه همين خاطرهم خيلی زودفروپاشيد حالانکه اعضاء حزب بنابرطرح وفشارغيرمستقيم گلبدين برکرزی درعاليترين مقامات رژيم ميخکوب شدندولی افرادوابسته بربانی اخراج ياخلع صلاحيت وحتی خودش راجامعه جهانی تحويل نگرفت که ناشی ازشخصيت روانی وضعيف اوست
بدون شک ربانی وسياف درشکست دولت مجاهدين ومرگ مسعودنقش فوق العاده بارزداشتندگرچه خون اورابحيث غنيمت تکرارناپذير، همسنگران حقيرش فهيم ، قانونی ، عبدالله وعارف خيلی ارزان ورزيلانه فروخته ولکه ننگين خيانت رابرجبين تاريخ حک نمودنديعنی بايک ميلياردالروچندکرسی پوشالی همه رنج ومقاومت مردم مبادله شدخوب چنين رهبری جزچنان شاگردان حقيری رانميتوانست تقديم جامعه کندميگويندازکوزه همان تراودکه درأن است
دوم؛ بطور سنتی هر فرد نظر به موقف و توانایی اش به محل تولدش مسوولیت بیشتری در قبال مردم و منطقه خودش دارد؛ بخصوص افرادی مانند استاد ربانی که به برکت خون هزاران جوان بدخشی مدعی رهبری نیز میباشد، در برابر هموطنانش مسوولیت بیشتری به گردن دارند.
ولی آقای ربانی دست کم در مدتی که به عنوان نماینده مردم بدخشان درشورای ملی حضور داشته است؛ چی کرده است و برای رفع کدام مشکلات متراکم بدخشان تلاش ورزيده است؟ مگرپروفسيورنديدکه که کمک های جامعه جهانی درکجاوچگونه مصرف شد؟ أياچنين کاری نقض صريح قانون اساسی نبوده است ؟ پس چراربانی وتيم اودردولت همچوسکوت مرگبارودردناک اختيارکردند؟سواليست که هرفردبدخشی حتی بعدازمرگش ازربانی ميکنند
واقعیت آنست که بعد از سقوط رژیم طالبان و داغ شدن آهنگ دلنواز دموکراسی و احترام به آرای شهروندان افغان؛ استاد نیز که در هر ظرف زود جا میگیرد، نیازش به رای شهروندان بخصوص مردم بدخشان، او را نیز وادشت تا مانند بسیار دیگری ، شهروندان ولایت خودش را مانند برده های سیاسی در چنگ داشته باشد تا هر زمان به رای آنان نیاز داشت؛ استفاده کند.
باید گفت که آقای ربانی با یدک کردن القاب دورغین رسمی و غیر رسمی زیادی از جمله "رهبر جهاد و مقاومت" و ادعای داشتن بزرگترین حزب – نظامی- سیاسی- در افغانستان مسوولیت های زیادی در برابر مردم و بخصوص شهروندان بدخشی دارد؛ اما او حتی در جریان سالهای گذشته و در زمان حاکمیت پوشاليش به عنوان رئیس دولت ، به اندازه ی یک رهبر محلی صادق نیز کار نکرد؛ تا چه رسد به عنوان یک رهبر ملی.
آقای ربانی نه تنها در این مدت همه فکر و ذکرش را متوجه معامله های سیاه قدرت و زراندوزی کرد و عرق مروت و خون میلونها قربانی آزادی را بر زیر نهال منافع خانواده گی ریخت بلکه گروهی ازتجارخون وتاراجگران حرفوی راحمايت کردوبس بوجی های پول را ازاوفقط کسانی ربوده ميتوانستندکه هيچ علاقه ورابطه انسانی ، اخلاقی وفکری بامردم نداشتندبلکه فقط بنام جهادومقاومت ودين ومردم مصروف تجارت بودندربانی فقط رهبرچنين ابليس های شرفباخته وحقيربودکه ازخون شهيدورنج مجاهدتغذيه ميکردنداتفاقاهيچ يک ازين مجرمين بربانی وفادارنمانده وتعدادی از ين غارتگران واردتيم کرزی شده ومستقيمادربرابرش مردم رابسيج کردندچون اوباين باوربودکه مردم افغانستان خصوصابدخشان همين افرادی اندکه بدورش حقله زده اندوميتوانندخودراباوهرلحظه برسانند
این مدعی رهبری زمانی به بدخشی ها ظاهراً ارزش قایل است و دست به کسیه برده و مقداری سخاوت میکند که پای معامله یی در میان باشد و یا آنان را سربازان اسلام خطاب میکند که نیاز به ریختن خون آنان يابد.
برای وی هیچ ارزشی ندارد که فرزندان شهداء در چی وضع زنده گی میکنند و چگونه شکم خود را سیر می نمایند؛ چون فرزندان خودش در داخل و بیرون از افغانستان در سطح بالای خوشگذرانی میکنند و نیازی برای هیچ چیزی ندارند اين مردچنان مسخ شده است که جزدرفکرتجارت بنام اسلام ومردم نيست ؛ هزاران جوان بدخشی برای بقای وی در قدرت جان شان را دريک جنگ تنظيمی از دست دادند تا فرزندان و خانواده وی درامارات متحده عربی با شهزاده های عرب بر سر موتر سواری و تجمل پرستی رقابت کنند
جای بسیار افسوس و تاسف است که آقای ربانی برای مردمی هیچ چیزی نکرده است که همه دار و ندارش از همت، ایثاروفداکاری آنان بوده و حتی سرخی و درخشش گونه های استاد ربانی از برکت مبارزه و خون فرزندان بدخشی میباشدشايدهيچ کسی باورنکندکه اودرزمان قدرت خودبدخشی رابواسطه وفشارديگران وکراهت زيادی دردولت استخدام ميکردوچندتن بدخشی خيلی بزحمت توانست بامراودرنمايندگيهای خارجی شرف تقرريابدبلکه تا واپسين لحظه ی قدرت مسخره أميزش همواره تکرارميکردکه بايديک پشتون والی بدخشان باشدچنانچه درپشاوروقتی بدخشی ميرفت خيلی باکراهت وکبرياکمک ناچيزی باوميکردوحتی مجاهدين شمال راتاکه ميتوانست منتظرميگذاشت ولی دربرابرپشتونهاماننديک غلام برخوردميکردبازهم مردم پاک طينت ، خوشباوروساده دل بدخشان ازاورونگردانده ودرکابل وشمال خودرابرايش سنگرگوشتی ساختند
عشق اوليه مردم بدخشان بربانی وغفلت ربانی ازرفع مشکلات بدخشان ازطنزهای تلخ روزگارماست أياکسی باورکرده ميتواندکه درزادگاه شخص ربانی (يفتل) زن حامله ای راشوهرش توسط چاقوعمليات کرده وباتاروسوزن بعدازکشيدن نوزادبطن اورادوخته باشدوبروی مرکب ازبام تاشام مريض را ازفرازونشيب کوه هاوکوتل هابه بيمارستان شهرفيض أبادبرساندهنوزهم نه چيزی بنام سرک وبرق درين مناطق سراغ داردونه کلنيک وداکتری أياربانی مشکلات موکلين خودرانميداند؟پس هنوزهم منتظرچی وکيست؟وچراوکيل شد؟
بلی ! استادقاتل هزاران بدخشی مظلوم وبيسوادوخوشباوراست که امروزخانواده های أنهادودکباب فاميل ربانی راميخورندبلکه عامل تمام بدبختی های مردم بدخشان درين سه دهه اخيراست چون بخاطراودردوره جهادبه هيچ تنظيم رونيأوردندودرکابل ودوره مقاومت بخاطراوهررنج ومشکل راتحمل ورزيدندبدون اينکه کمترين خدمت اوراتاکنون ديده باشند
جفای ديگراستادبه مردم ولايت بدخشان مقاومت اودربرابرتقسيمات اداری اين ولايت وسيع بود"ولایت بدخشان یکی از ولایات فقیر اما بزرگ و پر نفوس افغانستان است که فاصله مرکز آن از کابل 600 کیلومتر می باشد. این ولایت 850 کیلومتر با تاجکستان ، 450 کیلومتر با پاکستان و 100 کیلومتر با چین سرحد مشترک دارد. فاصله بین بعضی ولسوالی ها و فیض آباد مدت بیشتر از طی نمودن فاصله بین کابل تا فیض آباد راميگيرد گرچی تاکنون رژيم هابنابرانگيزه سياسی ومشکلات جغرافيائی وتخنيکی درموردنفوس اينولابه حدث وگمان های مغرضانه اکتفاورزيده انداين ادعاراکسانی فقط ميتوانندتصديق کنندکه مدتی دربدخشان سيرکرده باشند
همه ميدانندکه ازشمال بدخشان تاجنوبش وازشرق تاغرب اين ولايت مردم بيش ازيک ماه بايدسفرکنندحتی وقتی مردم ازشغنان، درواز، کشم يا--- حرکت کنندميگويند: بدخشان ميرويم چراکه فقط سالی يکبارميتوانندازمناطق دوردست به شهرفيض أبادبروندتانمک ، تيل خاک بخاطرشيطان چراغک وبرخی نيازهای ديگرشان رابخرندبقيه سال عوض چای ازريشه وگل خار استفاده ميکنندوعوض صابون ازخاکسترپوست چارمغز، روغن را اززغيرميکشنديا ازشيرميسازندبوره وبرنج وحتی درخيلی خانواده هانان گندم رانمی شناسندبلکه نان جو، تلقان غاموحتی علوفه مخصوص ميخورندوعوض بوت چموسی رامی پوشندکه خودشان ازپوست حيوانات ميسازنديانعلينی راکه ازچوب ، قاقمه يعنی کرتی وچپن وفرش را ازپشم وظرف رانيزازپشم وگل ميسازندولباس خودرا ازکرباس به عبارت ديگر90% موادخوراکه وفرش وظرف ونيازهای خودراخودشان به همان طريقه قرون وسطائی توليدميکننداين خودميرساندکه بدخشان هنوزهم درقرن بيست ويک چقدرعقبمانده وازمدنيت محروم وبيگانه است ؟دست؟ سودخواران فروش و البسه واجناس خودرادربدل گندم ، چارمغز، روغن رزد، ميوه خشک ، زيره وغيره باين مردم ميفروشندياقرض ميدهندازفقروغفلت وخوشباوری وبدويت اين مردم دهاتی سودهنگفت برده وزن ومردشان راتاراج ميکنند
يامثل است که اگر راغ بجنبد درعالم نکنجدواگردنيابجنبد درراغ بکنجد" يک والی به هيچ وجه نميتوانداين ولايت رارهبری کندوبه تمام مشکلات مردمش رسيدگی نمايدحالانکه پکتيارابه سه ولايت بنام پکتيا، پکتيکاوخوست تبديل کردندچراولايت بدخشان نبايدچنين شود؟اگرمعيار، برخی ولايات باشدهرولسوالی بدخشان ميتواندچون خوست ، کنرو---يک ولايت شودولی ربانی باکسانيکه ميخواستنداين ولايت راچندولايت سازندمخالفت ورزيدحالانکه برخی قريه جات درين ولايت باندازه خيلی ازولسواليهای ديگرولايات، وسيع وپرنفوس است وبه هيچ وجه بودجه ونمايندگان انتخابی ازين ولايت عدلانه نيست بنابرين عمده ترين عامل تراژيدی بدخشان اولاربانی وبعدهم ديگربزرگانش هستند
مردمی که جزمصروف رقابت های شخصی ومنفی درولايت خودنيستندوهميشه درخدمت خداوندگارقدرت قراردارندخواصی باغروردروغين وکودکانه درحاليکه هنوزهم مردم شان درين عصرفضاوانترنت درمغاره ها ، کوه ها، تبيله حيوانات وکوخ های قرون وسطائی زندگی نموده وازبديهی ترين شرايط وامکانات زندگی وحقوق بشرمحروم اندوسروکارشان جزباخروگاونيست خودغرق اوهام وتخيلات مريضانه وکشمکش های عوامانه بوده ونميتوانندقدمی درراه خدمت بولايت خويش بردارندبارهاباخيلی وعده های بزرگ موسفيدان بدخشان عازم پايتخت شدندولی تاکه واردکابل شدندکسی مصروف جاسوسی وتخريب مردم بدخشان شدوکسی مصروف تعين خويشاوندان خودوکسی هم غرق گدائی وپابوسی کجاکرزی وسفارت امريکاوانگليس ازين مردم احساس خطرکردندکه بدادشان نرسيدند؟
اشخاص دون همت هميشه درخواست های کوچک دارندوخيلی زوداشباع وراضی ميشوندچنانچه پنچشيريهاسی سال جنگيدندتايک ولسوالی راولايت سازندوغلام بچه های خودرامفتخربالقابی کنندکه هيچ تناسبی بدانش وشخصيت وافکارشان نداردکردهاکه رهبران بزرگ وهدفمندی داشتندباوج عزت وقدرت رسيدندولی ماکه ربانی وفهيم وخليلی ودوستم ، خاسرالدنياوالاخرة شديم
وقتی يک هئيت داخلی ياشخصيت خارجی بولايت بدخشان برودزيرپايش ازميدان هوائی تاکلوپ وردک قالين فرش نموده وبرايش هزارويک نوع غذاوميوه ميأورنداوهرگرنمتواندرنج ومشکلات مردم واقعی بدخشان رادرک نمايدوعقبماندگی اين سرزمين پوشيده ازکوه وکوتل رامشاهده کندوقتی هم برگشت ميگويد: بدخشان بهشت افغانستان است تقوای خوانين وتکه داران بدخشان تاحديست که خيلی أنهادرگذشته برای مقامات ولايت زن میفرستادندويکی ازاين خوانين نيزسه سال قبل درحاليکه چندزن رابألمانهامی برد دستگيرشدچنين مافيای قدرت وخيانت بربدخشان حکومت ميکند که شريک دزداندورفيق قافله پس چرابدخشان درهمه عرصه هاعقبمانده ، محروم ، فراموش شده ومنزوی نباشد؟
کالين پاول وزيرخارجه امريکا ميگويد: جوانان امريکابايدبدانندکه هيج چيزی بدين شکل ازأسمان نيافتاده است بلکه تعدادزيادی ازنياکان ماقربانی دادندتا امريکارابدين مرحله ازتمدن ودمکرسی برسانند" چقدردردناک وحيرت انگيزاست که لاجوردومنابع طبيعی ، مناظرعجيب سياحی ، درياوانهار، چارمغزوزيره بدخشان شهره أفاق باشدولی خودش چنان بيگانه ازمدنيت وانکشاف ؟
دانشگاه بدخشان ، دبدخشان پوهنتون ، يو.نيورستی زادگاه سردارولی دروازی معاون امان الله خان ، عبدالله يفتلی وزيردربارشاه ، محبوب کوشانی رهبرحزب ستم ملی ومعاون داکترنجبيب ، پروفيسرربانی استاد دانشگاه کابل ، رهبرجمعيت اسلامی ، رهبرجهادومقاومت ، رئيس دولت اسلامی ، رئيس اپوزيسون درشورای ملی ورهبرجبهه ملی ، پوهاندشهرانی استاد دانشگاه کابل ، رئيس کمسيون تدوين قانون اساسی ومخالف فدراليزم ، معاون رياست جمهوری ، وزيرشئون اسلامی ، وخيلی ازوکيلان وتاجران ومتنفذين وقلدرانيکه هرکدام درزمان خود"نگين عالم" بوده اند–
"من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
دمکرسی اين نيست که رئيس جمهوربرف بام خانه هرفردی رابروبدياخداوندگارقدرت بيل گرفته وجوی خانه ماراپاک کندبلکه بستريست که برای رقابت مشروع همواروچانس وفرصتی است که دراختيارهمه شهروندان بطورمساويانه گذاشته ميشودواين کفايت ودرک ودرأيت مردم وطبقات جامعه است که چگونه ميتوانندازين شرايط وامکانات استفاده کنند؟مردم بدخشان درين هشت سال اوج غفلت وبی کفايتی وعقبماندگی ذهنی ومدنی خودرابه نمايش گذاشتندوقتی تلاش وابتکاروانسجام مردم ديگرولايات رامی بينم وازمردم يابهترگفته شودنخبه های بدخشان راسخت ازغفلت وخودبزرگبينی "اين خام کله های ازخودراضی" خجالت ميکشم
امروزتنهافرصت وچانسی بوده وهست وخواهدبودکه درتاريخ کشورمايکباربرای خصوصامردم مارخدادولی عزت وأبروی اين مردم فروخته ميشودوپولش درديگرولايات مصرف ، دريک ولايت هشت ميلياردالرسرمايه گذاری زيربناهاوانکشاف ميشودولی درولايت بدخشان مردم علف ميخورندفقط بوی کباب کمک های جهانی به مشام بدخشی رسيدوبس طوريکه گدای ازکنارکبابفروشی بگذردوخوردن ديگران راباحسرت وافسوس دردناکی نظاره کرده ومنتظربماندتاچی وقت پس خورده هارادرزباله ميريزندکه اوهم کام خودبرارد
اگرأدمی درين ولايت باشداگررهبری اين مردم داشته باشنددرچنين شرايطی که ميلياردهادالربافغانستان سرازيرميشودچرامردم بدخشان نميتوانندحقوق وسهميه خودرابگيرندوقتی والی ، نمايندگان وخواص قوم نميتوانندبودجه رامصرف کننديامشکلات مردم رابه مراجع داخلی وخارجی برسانندگناه کيست؟ چنين کاری فرهنگ سياسی واداری ميخواهدکه دربدخشان ازربانی وکوشانی وشهرانی "باديگاردکرزی" گرفته تاروشنفکرنماهای بدخشی "أيديالوژيست های خيالپرداز"ندارندبگذريم ازخوانين وبالانشين های سفره حکام وکسانيکه درمدارتاريخ ازرنج وجهل وعواطف دينی ومشکلات عوام تغذيه کرده وانکشاف وپيشرفت مادی ومعنوی رادرتضادبامنافع خودميدانند
وقتی درزمان جنگ گلبدين يک بارمحاصره کابل شکست موادخوراکه ارزان ترشديکی ازفرماندهان ارشدبدخشان بوکيل التجاره خودگفت : انشاء الله بازکابل محاصره ميشود" وقتی برق وسرک دربدخشان نازل شودچگونه ديگرميتوانندمردم راگروگان گرفته وسرشان کسی بنام خان وکسی بنام وکيل تجارت کند؟ ازبرکت همين فقروجهل ونفاق بودکه ظاهرخان چهل سال حکمراند
نمايندگان بدخشان خصوصاشورای ولايتی نيزقبل ازاينکه يک نهادمردمی وبرخاسته ازمتن جامعه باشدگروهی ازاجيران دولتی اندکه هرچه استاداجل گفت بگوميگويندحالانکه شورای ولايتی براساس قانون اساسی همان وظيفه ای رادربرابرحکومت محلی داردکه شورای ملی درمرکزونظارت برحکومت مرکزی دارد، وظيفه شورای ولايتی به هيچ وجه تنهامشوره به مقامات ولايت نيست بلکه نقدونظارت وپيشنهادعزل ونصب مامورين هم است خصوصاگزارش ازوضع ولايت واجراأت حکومت محلی برياست شورای ملی ، شماشورای ولايتی بدخشان راباشورای ولايات ديگری چون بلخ ، باميان ، قندهار، ننگرهار، کنرو--- مقايسه کنيدميدانيدکه اعضاء شورای ولايتی بدخشان نه تنهاماموردولت اندبلکه ازدرک مسئوليتهای خودهم عاجزاند"گداگرکاهل بودتقصيرصاحب خانه چيست؟"
مشکل ديگربدخشان قشرروحانيست اين قشرمهم ازنظردرک وانديشه ، عقبمانده ترين نيروی اجتماعی است که درعقبماندگی ومشکلات بدخشان بعدازدولت نقش کليدی دارندگرچه ميگويندطالبان عقبمانده ومتحجراندولی برعکس أنهاهرکاری ميکنندبانگيزه سياسی است وخوب ميدانندکه چی ميکنندطوريکه امروزدنيارابزانودرأورده اندولی روحانی بدخشان جزتکفيروطماروتشتاودادن ديگرهيچ علم وهنری نداردمولوی عبدالعزيزمشرقی ازامان الله مرتدوقائل روحانيون ارشدافغانستان دفاع ميکندولی روحانی فيض أبادعليه پدرام فتواميدهدمولوی باعث راناقلين ازمنبربزيرميکشندوروحانی دروازی بدولت تسليم ميکند
کسانيکه بتوانندمردم راعليه فقروجهل ، غدروخيانت اداری ، خرافات اجتماعی وتبعيض ومحروميت تاريخی بسيج وسازماندهی کنندبدخشان يتيم خانه افغانستان است سرزمينی که
درمدارتاريخ ازتبعيض اداری وسياسی ومحروميت جانسوزوعقبماندگی وحشتناک رنج برده است وشايدرهبران کابل خواسته باشندبدخشان رابحيث موزيم دوره قرون وسطائی وعصرحجرهمچنان نگه دارندکه اگرچنين باشدچی افتخاری بالاترازين!
پروفيسورماکه اميدهای دروغينی رادرذهن مردم بدخشان أفريده بودبالاخره ثابت ساخت که جزببرکاغذی نبوده است وازين کليشه زيبای توهم هيچ سودی مردم بدبخت بدخشان نبردازجهادومقاومت جناب استادهم که فاقدبرنامه واستراتيژی مشخص وسازمانيافته وهدف واضح وعملی بودکسی جزخانواده اوباتعدادی ازغارتگران خونفروش وچاپلوس نفع نبردچون دردوره جهادومقاومت هم يک ارباب وتحويلداربودتايک رهبرپلانگذارمنصورميگويد: از همه مهمتر اين كه رهبران احزاب تا پايان جهاد بيشتر سرگرم توزيع پول وسلاح به متقاضيان بودند و در نقش «خزانه دار» عمل مي كردند، نه بعنوان رهبر ومسوول يك جنبش سياسي كه در آن به فكر، برنامه و مديريت سخت نياز است" ولی دربرابرحمايت ازين پروفيسورتواناوسياستمداربزرگ درحيرتم که چراقدرتمداران بدخشان تاکنون نتوانسته اندفوزيه کوفی راهمچويوسف درچاهی اندازندچون ازخصوصيات بارزمابدخشانيهای بافرهنگ وهوشياراست که هرفرهادی رابدريافگنيم وهرشدادی رابرشانه حمل کنيم
عملکرد رهبران پوشالی ما طوریست که دیگر نباید به صورت های سفید و سیرت های سیاه آنان که بر سر زبان ذکر خدا ولی در رفتار در خدمت ابلیس اند؛ اعتمادورزيدونبض زنده گی را بدست شان سپرد پروفيسرکه ازمسروقات جهادومقاومت تغذيه ميکندهنوزهم مانندگلبدين راکتيارعمامه ولباس سياه می پوشدتاچنين وانمودسازدکه پيامبرعصرخوداست ؟ دیگر کافیست، تا به پای سیاه کاریهای چند تن، شهروندان افغان قربانی دسیسه های ارباب معامله و قدرت های دروغین گردند.
خيانت ديگرربانی درحق مردم مظلوم وخوشباوربدخشان تحميل والی ها، شهردارها، فرماندهان وحتی روساء ادارات محلی است هرکسی ميخواهدبدخشان راتاراج وغارت کندباواسطه خدمت اورفته وپست ومقام دلخواه خودرادربدخشان بدست ميأوردنه سويه ودانش کسی برای اومطرح است ونه تعهدوتجربه اش ، تاکنون چندين والی راشخصادربدخشان نصب کردکه با أنچه بنام بدخشان ازمؤسسات خارجی ودولت ریودندفرارکردند
همين واليی راکه يک جنگ سالارگلبدين راکتياروباغیست شخص ربانی برگزيده است که جزوعده ونيرنگ ودروغ وفريب کاری نداردکسيکه ميگويد: سويه وشخصيت من ازسطح بدخشان بالاست يعنی برای من توهين است که درولايتی چنان بدوی وعقبمانده ومردمی چنان وحشی وجاهل مصروف کارباشم "
اين مردضعيف النفس ، محافظه کار ، بی تصميم وخودبزرگبين بارهاثابت نمودکه چقدردرانجام وظايف محوله ناتوان ، ناکام وشخص بی کفايت ونابکاراست اومرديست عوامزده که ازخودهيچ هدف واستراتيژی درموردبدخشان ندارد
وقتی شمابوقاحت اين خيانت ربانی بولايت بدخشان پی برده ميتوانيدکه بدانيداوپسرخاله جاهل وعياش ودزدش رازمانيکه بقدرت رسيدمعاون والی ساخت که تاکنون يکه تازبدخشان است وقتی والی بدخشان منشی مجيدباشدومعاون اوهم کسيکه باشهادت نامه جعلی بخاطرتحصيل سعودی فرستاده شدچون مکتب نخوانده بودناکام ماندوازسعودی اخراج شدولی چنين فردبيسوادی تاکنون سرنوشت چندين ميليون بدخشی راتعين ميکندأياکسی ازدرس وتحصيل اوخبردارد؟ اگرمردم بدخشان عوام وغافل نباشندچطوريک چنين فردجاهل رابرهبری خودپذيرفته ميتوانند؟هم رهبران نخستين اسلام وهم دانشمندان بزرگ جهان ميگويند: درهرقومی حکومتی بوجودميأيدکه سزاوارش هستندپس مردم بدخشان بدبخت وبيکارنباشندمردم ننگرهارباشنديامزار؟
اين سازشکارمعروف ، عروسک بزدل وترسوی چون دامادش رامعاون کرزی ساخت که همچودستپاک تاکنون مورداستفاده تيم قدرت قرارداردجالب اينکه ربانی وضياء مسعودش درظرف کسانی غذاميخورندوباکسانی معازله ميکنندکه سقاوی دوم رانوشته وقبيح ترين کلمات رانثارشان کرده اند انداين است درک واحساس پروفيسورربانی نماينده "منتخب" مردم ولايت بدخشان ! "من استغضب ولم يغضب فهوحمارکسيکه قادربدفاع ازخودنباشدازمردم چگونه ميتواندحمايت کند؟هزارهاکتاب ومقاله عليه اونوشته شدولی خمی بأبرونياوردپس اوچی ميداندکه درماحولش چی ميگذرد؟
جالب اينکه اودرپارلمان نه تنها ازحقوق ومنافع موکلين خودهرگزدفاع نکردبلکه عليه هويت أنهانيزقرارگرفته وگفت چی نيازاست که عوض پوهنتون دانشگاه گفته شود؟ اين پروفيسورغافل تاکنون نميداندکه دانشگاه رمزهويت تاريخی ، فرهنگی وملی پارسيگويان کشورش يعنی موکلين اوست قومی که ازخودهويت نداردشخصيت وحيثيت نيزنميتواند داشته باشدچگونه ميتوان أزاده وبومی ومالک سرزمينی بودحالانکه هيچ گونه مدرک ودستأويزتاريخی ، فرهنگی وملی "نژادی" نداشته باشی ؟ ربانی که خودفاقددرک وأبروست ميخواهدهمه موکلين اونيزچنين باشند
پس توقع اينکه چراتاکنون ازطريق مراجع خارجی وداخلی هيچ کارموثری برای بدخشان نکرده است ازچنين فردی سازشکارمگراحماقت نيست؟ بخاطريکه اوخدمت بولايت بدخشان ودفاع ازفرهنگ وتاريخ کشورش راکسرشأن واهانت ميداندچنين بايد"شخصيت ملی" مگراونميتوانست ازسفراء ومقامات عربی بخواهدکه دربدخشان دانشگاهی بسازندحالانکه چنين کاری رادرخوست و---ميکنند؟کرزی ازسفراء ، روساء شرکت های بين المللی وحتی مقامات کشورهاخواست که ازطريق برادران اودرافغانستان سرمايه گذاری کنندولی ربانی درين سی سال نتوانست حتی يک تاجرعرب راتشويق کندکه دربدخشان کاری نمايد
مادرگذشته فريادميکشيديم که حکام نژادپرست بولايت بدخشان خدمت نکردندولی هاشمی وکوشانی وربانی وشهرانی و--- چی کردندبلکه فقط کشتندوخوردندوبردندکسی بنام خداوکسی بنام خلق ، شماخدمت سيماسمررامثلابولايت غزنی باخدمت کوشانی وربانی وشهرانی دربدخشان مقايسه کنيدخجالت ميکشيدکه چنين وطنداران عقيم داريدکرزی حتی برای اولادطالبان يتيم خانه وپرورشگاه ومکتب وليليه ساخت ولی ربانی اولادکسانی راکه بنام اوگروه گروه شهيدوناپديدشدنديکسره فراموش کردزنان اکثرمجاهدين بخاطرامرارحيات اولادشان تن فروشی وگدائی ميکنندياکنيزعام اندحالانکه اولاده خودش بادالربازی ميکنندزهی وجدان واسلاميت را، اسلام ميگويد: اگرشبی همسايه توگرسنه بخوابد درحاليکه توسير، ايمان توناقص است منتسکيوميگويد: هرکاخی که مشاهده ميکنيدازخون کوخ نشينان رنگين شده است
آقای ربانی باید جواب دهد که میلونها دالر پول سربازان زمان جنگ علیه شووری سابق را که با شکم گرسنه و پای برهنه در برابر تجاوز سرخ ایستاده بودند؛ کجا کرده است. او شاید هیچ جوابی برای این نداشته باشد؛ چون سرمایه گذاری های کلان در امارات متحده عربی و خرید املاک در انگلیس، امریکا، پشاور، کابل و خدا میداند ده ها جای دیگر همه و همه از این پولها صورت گرفته است کسيکه زنان ودختران شمال وبدخشان ، دروقت مقاومت بخاطريک لقمه نان خودفروشی ميکردندولی اوبازن واولادش ميلياردها افغانی رابدون حساب وکتابی درروسيه چاپ نموده و به اسعار خارجی تبدل وبه خارج انتقال ميدادندبخاطردارم که چندباردردوره مقاومت انجنيرمسعودباربانی درين موردبرخوردسخت تندوجدی کردواوراتهديدنمودکه ديگرنبايدخانواده خودرابگذاردتاپول راخارج سازند
علاوه برين استادميليونهادالرجهادومقاومترابطورخصوصی قرارزمزمه مردم بافرادموردنظرش برای تجارت داده است اگرازين پول هافابريکه ميساخت هزارهانفرامروزديگرنيازی نداشتندکه بايران وپاکستان سرگردان شوندحالانکه ديگرهيچ کسی يک افغانی هم نه بربانی ميدهندونه به ورثه اوکه اين خيانت ديگری درحق اسلام ، مردم ، وطن وجهادومقاومت است اوبهترازهرکسی ميداندکه هرأنچه راخانواده اوذخيره کرده است مسروق وخون بهای بهترين فرزندان بدخشی وتاجک است بازهم افتخاربه شيخ محسنی که برای مردم خودلااقل يک دارالعلوم ساخت وسياف هزاران نمره زمين رابه وافرادش توزيع کردوغيرازربانی هرشخصيت ديگراثری ازخودبجاگذاشته است که ميتواندفرداذکرخيری ازأنهاباشد
حالاکه چنين است وبگفته شاعر: ياران راستين شده مارأستين چگونه ميتوان بدخشی رافهماندکه حق راهديه نمی کنندوهيچ وقت نميتوان باعذروپابوسی گرفت ؟ وشماهمان حقوق اساسی رادرين کشورداريدکه مردم قندهاروپکتيادارند؟چراوتاچی وقت احساس حقارت ميکنيد؟ وازکدامين نيروميترسيد؟اگراراده سياسی داشته باشيدهمه چيزداريدفقط بيدارشويدازجابجنبيدوازخودبپرسيدکه چی نيازی داريد؟گدامنش وگداخصلت نباشيد درتقديرهيچ زن ومردی جهل وفقروذلت نيست قضاوقدرانسان دردست خودش است اوست که ميتواندخداگونه ياپادشاه وجهانکشاشودوميتواندبرده ومجرم وگدا--- تلاش دانه درخاک تاکی چوموران زيستن درخاک تاکی
هيچ کسی باداروشوهرشمانيست وهيچ چيزی رادولت ازکيسه خودش به شمانمی دهد بعقيده من طبيعت خاموش ومطيع ماست که ازخطرپذيری هراس داريم درحاليکه مردم جنوب بزورازدولت وجهان باج وجزيه ميستانندحتی طالبان چون درنظام طبيعت ضعيف پامال است وهميشه حق باقوی
اگرشمانباشيدنظامی نيزنخواهدبودپس شماعلت وجودی دولت هستيدشمامالک وپاسداروطن هستيدشمابالاخره خليفه خدادرزمين هستيدتاچی وقت مانندبزدرکوه هاخيز ميزنيدمانندگوسپندبزيرسايه چوپان راه ميرويدمانندشتربديگران بارميکشيدمانندگاوبرای خداوندگارقدرت شيرميدهيدومانندبرده ازکسانيکه شماراباديده حقارت مينيگرندوجزدرمواقع نيازبسوی تان نمی أيندپاسداری ميکنيد؟منتظرچی هستيد: هرگزمعائده ی أماده ازأسمان نازل نخواهدشدإن الله لايغيرمابقوم حتی يغيروامابانفسهم
شماخودمسئول رنج وجهل ومشکلات وعقبماندگی خودتان هستيدنه مردم جنوب ورهبران قبيله چی أنهاميدانندکه اگرشماراسيرسازندوباسوادگلوی خودشان راخواهيدگرفت مگرباداری نوکرش رارشدياماننداولادش نازميدهدوکنيزش رامانندزن خويش نگه ميدارد؟ اگرشماچنين محتاح ودرمانده بيسوادوپسمانده نباشيدقبائل برکیهاحکومت کنند؟ وکیهابه أنهاخدمت کند؟
خوشباوری مابيش ازحداحمقانه است احساس ميکنم که احماقت وغفلت درنهادمانهفته باشدتصورنکنيدکه من اين سخن رابخاطرتوهين به مردم نجيب بدخشان زدم نه هرگزچنين نيست بلکه ميخواهم بعنوان يک بدخشی اعتراف کنم که مادراسارت ذهنی ، عقبماندگی عقلی ، درک سطحی ازواقعيتهای اجتماعی ، رويدادهای سياسی ، تحولات جهانی وهنجارهای تاريخی قرارداريم وحالت روانی مانورمال نيست انسان نورمال وخودأگاه همواره باواقعيتهامبارزه ميکندجهان رادرنتيجه همين مبارزه باواقعيتهابودکه انسان به يک دهکده کوچک تبديل کردوحتی مصروف تسخيرکائنات ديگراست
انسان واقعيت پذيروتسليم طلب يک انسان مريض وشکست خورده وغافل است زيراچيزی درين عالم بنام واقعيت ومحال سراغ نداردبلکه اين تصورماست که ناشی ازدرک واراده ميشودمگرمردم امريکابامردم افغانستان کدام فرق اساسی درخلقت دارندچرازن درغرب وزيروپيلوت ميشودومالک شرکت است ولی درافغانستان مانندکنيزکارميکندوچون حيوانات هنوزهم استثمارميشود؟
زن ومردجاهل نميتوانندجزاولادجاهل تربيه کنندجامعه عقبمانده نميتواندجزمردم عقبمانده داشته باشدوعقبماندگی روانی وذهنی وعقلی خيلی مرگبارترازعقبمانده گی ماديست درقرن 21ديگرنميتوان باشرايط قرن پانزده خورشيدی زيست ونه درين دهکده جهانی معزول ازديگران وقتی فرانسه به مصرتجاوزکرديک قهرمان وپهلوان عرب برافسرفرانسوی يورش بردولی بيدرنگ نقش زمين شداوتصورميکردکه بايک شصت انگشت سربازبيگانه رابدورميأندازد-غفلت ازواقعيتهای ملی وجهانی مرگباراست
امروزهمه ی بشردرجنگ اندجنگ اقتصادی وفرهنگی درين معرکه هرکسی حريف خودرانزندخودش زده ميشودمردم افغانستان خصوصابدخشان تاکنون خطرچنين جنگ خانمانسوزی رادرک نکرده اندتابرايش أمادگی بگيرندبنابرين بتدريج منقرض ميشوند-
پس " به مردم بدخشان پیشنهاد می کنیم که بیش ازین گوسفند نشوند زیرا گوسفند یا خورده می شود یا دوشیده اگر شیرشده نميتوانند گاه گاهی پوست شیر را هم به تن نمایند و حق خویش را با استفاده از شیوه های دموکراتیک و مسالمت آمیزچون تظاهرات اخيرشان بگیرند که حق گرفته می شود" اروپانخستين مهدتمدن ، دمکرسی وحقوق بشربعدازغروب مدنيت اسلامی بودولی چنين ارزشهای جهانشمول رامردمش برايگان بدست نيأوردندبلکه ديکتاتوران راکه چی بنام امپراطوريادميشدندياپادشاه زيرمشت ولگدنابودساختندوقصرهای ظلم وستم رابأتش کشيدندتاکه ديگرهيچ قلدری نتوانست بگويد: قانون يعنی من ومردم کيست ؟
گرچی درين عصرديگرخشونت به هرنام وعنوانی باشدمردوداست ولی مقاومت منفی ، مظاهرات سازمانيافته سراسری ، مبارزه مدنی ، دقت درانتخاب وکلاء ومسئولين خصوصارئيس جمهور،مشارکت درانجمن های اجتماعی ، اتحاديه های صنفی وسازمان های سياسی ، پخش ونشرافکارخود ازطريق رسانه های ملی وبين المللی ، ديداربامراجع ذيذخل داخلی وخارجی ، تدويرسيمينارهاوکنفرانسهابخاطرارزيابی مشکلات سراسری بدخشان وتشخيص اولويتها ، انتخاب رهبران محلی درسطح قريه ها، شهرستان هاوناحيه های شهرفيض أبادکه بازتوسط همين رهبران محلی يک شورای اجرائی بحيث موسفيدان مردم بدخشان تشکيل شده ومرجع الهام بخش وکلاء يابتهرگفته شودمشاورين وکلاء باشند
چون برای يک وکيل خيلی دشواراست که باهرموکل خودهمواره ديدارداشته باشدهرقدردريک کشورياولايت انسجام وسازماندهی درميان مردم تبارزکندمردم بيشترواردصحنه وفعال شده وبهترميتوانندبدفاع ازحقوق خودپردازندمهم اين است که مردم بدانندچی حقوقی بردولت وچی مسئوليتی درجامعه دارند؟مامورين نوکران قراردادی شان انديامالکين سرنوشت أنهامردم همواره بايدتوسط خودشان سازماندهی ورهبری شوندفقط رسانه هابايدپل ارتباط ميان افرادجامعه واقشارمختلف باشد
امامان مساجدبايدمشکلات جامعه دراولويت قراردهندومردم باهزاران شيوه ديگردولت رازيرفشارقراربدهندتارفع مشکلات أنهارادراوليتهای کاريش قرارداده وبدخشان راجدی ومهم پنداردنظام هاهمواره درخدمت مردمی اندکه ميتوانندحکومت رابه چالش کشندومشکل سازیاشندوبقدريکه دولتمردان ازين مردم احساس خطرکنندبرفع مشکلات ونيازشان خواهندپرداخت وعده های کرزی رادربدخشان بخاطرداريد؟هرسياستمداری بازهم چنين خواهدکردولی شمانبايدبارديگرمرتکب اشتباه شويد
حافظ وظيفه تودعاگفتن است دربندأن مباش که کس نشنيد
شمه ای ازوضع بدخشان درأئينه بی بی سی :
زنان بدخشان براي امرار معاش به جمع اوري بته هاي كوهي روي اورده اند
ضعف
اقتصاد خانواده ها و رفتن مردان براى دريافت کار به خارج از ولايت بدخشان ،
زنان رامجبور ساخته است که از طريق جمع آورى بُته هاى کوهى،امرار معيشت نمايند.
به همين علت تعداد زياد زنان بدخشان به جمع آورى بُته کوهى ( شيرين بويه) که
کندن آن کار مشکل وطاقت فرسا است، روى آورده اند.
گلالى اکبرى عضو شوراى ولايتى بدخشان به آژانس خبرى پژواک گفت که اخيراً از
ولسوالى هاى خاش، کران و منجان، يمگان، جُرم و بهارک ديدن کرده و وضعيت زنان را
وخيم دريافته است.
وى ميگويد که بيش از يکصد زن در کوه و تپه هاى ولسوالى خاش، مصروف کندن شيرين
بويه بوده و از طريق فروش آن، امرار معيشت ميکنند.
خانم گلالى اظهار ميدارد که بيکارى و رفتن مردان به خارج از بدخشان و کمبود
مواد غذايى ، زنان را به کار هاى ثقيل مانند کندن بُته هاى کوهى وا داشته است.
اين عضو شوراى ولايتى علاوه کرد که دولت بايد به وضعيت زنان توجه داشته و به
مشکلات شان رسيده گى نمايد.
وى ميگويد که دولت وموسسات بايد زمينۀ
حرفه ها مانند قالين بافى ، دست دوزى زنبوردارى ، مالدارى و قرضه هاى کوچک را
براى زنان فراهم نمايد تا زنده گى شان بهبود يابد.
از شيرين بويه براى ساختن ادويۀ
طبى استفاده ميشود و اکثراً به پاکستان صادر ميگردد.
مليحه ٢٥ ساله باشندۀ
قريۀ
شهران ولسوالى خاش که شوهرش از سه ماه بدينسو، جهت کار به ايران رفته است،از
وضع بد زندگى شکايت نموده، ميگويد : روزانه چهار تا هفت کيلو شيرين بويه را با
مشکل زياد بدست مى آورم و از طريق فروش آن نفقۀ
خود و اولادهايم را به پيش ميبرم!.
وى علاوه کرد که اگر چه کندن شيرين بويه کار آسان نيست و از فروش آن پول ناچيز
بدست مى آيد (هفت کيلو شيرين بويه ٨٠ افغانى بفروش ميرسد)، اما کار ديگر براى
زنان دريافت نمى شود و زنان مجبور اند که دست به کار شاقه بزنند.
مليحه از دولت خواست که بايد پروژه هاى مانند، مرغدارى و مالدارى را روى دست
بگيرد تا زنان بتوانند، از اين طريق نفقۀ
خود و خانوادۀ
خود را تامين نمايند.
کندن اين بتۀ
کوهى حتى به قيمت جان زنان تمام ميشود.
حاجى عتيق الله ولسوال خاش به آژانس خبرى پژواک گفت که يک زن مُسن که دو روز
قبل مصروف کندن بتۀ
شيرين بويه در قريۀ
کج گردن بود، به گودالى که حفر نموده بود، افتيد و جان داد.
وى ميگويد که زنان زمين را يک الى دو متر حفر ميکنند و ريشۀ
طويل شيرين بويه را از آنجا بدست مى آورند.
ولسوال خاش خاطر نشان ساخت که قبلاً زنان اين کار را نمى کردند، اما حالا از
اينکه اکثر مردان به دليل کمبود مواد غذايى، فقر اقتصادى و بيکارى و بخاطر کار
از بدخشان خارج شده اند، به اين کار اشتغال پيدا کرده اند.
روح الامين امانى عضو شوراى ولايتى بدخشان چندى قبل گفته بود که بيش از دو هزار
خانواده به اثر کمبود مواد غذايى و بيکارى به ولايات همجوار کوچ دسته جمعى
نموده و اضافه از ١٥ هزار جوان، بخاطر دريافت کار به خارج ازبدخشان ، ايران و
پاکستان رفته اند.
وضعيت ناگوار زنان باعث نگرانى مسوولين حقوق بشر نيز شده است.
وحيد الدين ارغون مسوول کميسيون حقوق بشر در ولايت بدخشان ميگويد که نبايد زنان
کار شاقه نمايند.
ارغون به آژانس خبرى پژواک گفت که مردم در بعضى مناطق ، از اثر قحطى مواد
غذايى، دست به خوردن علف کوهى زده اند.
وى هشدار داد: اگر دولت در اين زمينه توجه جدى نکند، باعث فاجعۀ
انسانى خواهد شد.
اخيراً آژانس خبرى پژواک گزارشى را نشر نمود که فقر و پايين بودن سطح اقتصاد
مردم در بدخشان، باعث شده تا شمار زياد خانواده ها در ولسوالى شغنان ، درواز ها
و کران و منجان به علت گرسنگى و قحطى و بخاطر بقاى خود، علف بخورند.
مردم اين مناطق ميگويند که برفها در کوه و دمن آب شده و گياه روييده است ،
ناگزير اند که بخاطر بقاى خود، گياه کوهى بخورند.
نظرات کاربران:
>>>
استاد
ربانی که در تجارت خون مردم مسلمان صاحب ملیارد ها دالر وافغانی است و در وقت
حم روایی خود مردم را وعده های گرم وچرب میداد باید باآن مردم کمک نمایند در
آنوقت خو میگفت که شما بهمراه من باشید من زنده گی شمارا جور میکنم چرا حالا به
آن مظلومين رسیده گی نمیکند در حالیکه اگر بخاطر قدرت طلبی باشد به میلون ها
دالر را مصرف میکند تنها ذکات پول های خود را که برای آنها بدهد هم کفایت میکند
مارشال فهیم ، قانونی وغیره وغیره چه میکنید این پول هارا ، باز یکروز محتاج
این ملت بیچاره خواهید شد وسلام
>>>
واقعاًرقتبار است وبرای دولتمردان جای شرم است خصوصاً برای نمایندگان بدخشان!
کیست که صدای این مردم فقیر و بیچاره را بگوش جامعه جهانی ودولت مردان برساند
افسوس بحال مردم غریب بدخشان چه کنند زمین سخت اسمان بلند ربانی صاحب هم
نماینده ماست او رئیس جمهوربود چه خدمت کردبه بدخشان الان هیچ چیزکرده نمیتواند
ونه میکند اما خداوند عادل است بزرگان گفتند خانه ظالم خراب انشاالله خراب
میشود .
ظهوری ازکویت
>>>
به
واقعت زندگی در بدخشان بسوی تراژيدی روان است.
باشنده گان این ولایت از عدم دسترسی به مواد اولیه به مشکلات عظیم رو برو
هستند.
اکثر مردان که نان اور خانه هستند و أنهم بیکار اند نفسی به راحت نمی کشند به
راستی که تعداد از جوانان و مردان بدخشان این ولایت به خاطر بدست آوردن لقمه
نان به ایران ، پاکستان وسائر ولایات مسافرشده اند.
زنان در وضعیت بدزندگی به سر می برند. مواد اولیه روز بروز قیمت تر میشود .
بلکه دراین ولایت زندگی خيلی خطر ناک است.
این ولایت از حیث اراضی کوهستانی است. در میان کو ه های سر به فلک واقع است و
أنهم سنگلاخ وسنگزار و حتی علوف هم پیدا نمی شود که از آن استفاده نمایند .
اکثراً مردم اطراف به گمان غالب از طریق کشت تریاک زندگی مرم نا مرم خویش را
تامین میکردند آن هم به وجهه احسن نی. امسال به اثر سعی و تلاش دولت و پولیس
این ولایت بته بد نام تریاک از میان رفته دیده میشود که مشکلات مردم روز بروز
افزون تر می گردد.
یک مثال زنده براتان بیان می کنم یک مرد 37 ساله از ولسوالی درایم تقریبا 6
ساعت پای پیاده به فیض آباد آمده بود و دندان درد بود . قادر بر ين نبود که به
کلینیک دندان مراجعه نماید وبه صحت دست رسی پیدا نماید.
از او در رابطه به زندگی روز مره اش پرسان کردم به خدا دوستان حرف هایش خیلی ها
رقتبار بود.
عبدالقهار کریمی
بدخشان
>>>
یک
ضرب المثل است که ملا را بگو بگیر و نگو که بتی. هر آنکه دارا تر است، نادار تر
است. در این مملکت هرکسی که در یک مقام بلند مقرر گردید، فقط در فکر پرکردن جیب
خود و اعمار بلدنگ ها و بلند منزل ها شد. کمک نقدی را خو بگذارید که آنها می
توانند با بکار انداختن پول های اندوخته از خون ملت، پروژه هایی را احداث
نمایند که خود از آن کمتر نفع برده و مردم فقیر بیشتر از آن نفع ببرند، اما
هرگز آنها در مقابل نفع مردم از نفع خویش نمی گذرند، زیرا آنها به جای آبادی
وطن و تقویه اقتصادی دولت، به غم آبادی جیب های خود هستند. وقتیکه بالایشان زور
آمد باز مردم به فکر شان می آید. خداوند یار غریبان است و آه مظلومان سخت است.
ایمل
>>>
خوب
كفتى ظهور جان ولى جاى افسوس اينجاست كه كيست كه بشنود ؟؟؟؟ باران برشوره زارچی
اثردارد؟ خداوندگارسرمايه وقدرت تصورميکنندکه أنچه درموردمردم بدخشان
ميشنوندقصه مفت وافسانه ديووپريست بنابرين ميگوينداگرنان ندارندچراشيربرنج نمی
خورند؟
محبوب ازبرلاس
>>>
فقر
مصيبت است کادالفقرأن يکون کفرا
وسكوت احماقت
ولي عملكرد ها و جفاي رباني كه خون بدخشي ها را مثل خسك مكيد و اينك با مليار د
ها دالر فرزندان ودامادهايش درغرب عياشي ميكنند و خودش در عوض يك كمك فتنه
ايجاد ميكند واقعا جنايت است
دروازي
>>>
مردم
بدخشان با وجود داشتن فرهنك و حس مكتب دوستي هميشه محروم و از توجه حكومت ها
دور بوده اندازسايت شبکه اطلاع رسانی افغانستان برخ ثور87
شیوع مرض سالدانه یا لشمانیا در ولایت بدخشان سبب نگرانی شماری از خانواده ها شده است .
گفته می شود این مرض از یک هفته بدین سو در شهر فیض آباد و روستاهای اطراف آن شیوع پیدا کرده است. یک مسوول ریاست صحت بدخشان به آژانس خبری پژواک گفته است که روز گذشته پنجاه تن از باشند های فیض آباد که بیشتر شان زنان و کودکان بودند برای معالجه به مرکز تداوی ملاریا و لشمانیا مراجعه کرده بودند و تا حال برای بیش از 200 تن ادویه توزیع کرده اند .
مسوول مبارزه با امراض ساری در ولایت بدخشان از شیوع این مرض ابراز نگرانی نموده و گفته است که اگر جلو این مرض گرفته نشود و مردم در برابر آن وقایه نگردند سالدانه در بدخشان سرتاسری خواهد شد. صبح بخيرسايت
هزاران خانواده دربدخشان در معرض خطر قرار دارند
پژواک : بيش از دو هزار خانواده در ولايت بدخشان،از اثر درز شدن کوه و لغزش تپه
هاى خاکى به معرض خطر قرار دارند.
اين خانواده ها در سه ولسوالى و فيض آباد مرکز بدخشان زيست دارند و تعداد ديگر
از هراس اينکه مبادا کوه و تپه ها فرو بغلتند، به جاهاى مصؤن پناه برده اند.
شش سال قبل، لغزش تپه هاى خاکى و کوچ کردن کوه در قريۀ
اوگر ولسوالى يفتل بالا، گندم پول ولسوالى کشم و خم اول حومۀ
شهر فيض آباد، باعث هلاکت بيش از هفتاد تن و تخريب ده ها منزل مسکونى گرديده
بود.
محمدعثمان ابوذر رئيس جمعيت هلال احمر ولايت بدخشان روز گذشته به آژانس خبرى
پژواک گفت که او اخيراً از مناطق در معرض خطر ديدن کرده و حالت باشنده گان
آنجا را نگران کننده دريافته است.
وى ميگويد که بيش از يکهزار خانواده در ولسوالى هاى شهر بزرگ ، يفتل و راغ
ششصد خانواده درقريۀ
بتاش حومۀ
فيض آباد و چهار صد خانواده در ولسوالىهاى زيباک و ارغنچخواه در معرض خطر
لغزش کوه و تپه هاى خاکى قرار دارند.
ابوذر اظهار داشت: (( اگر قبل از فرا رسيدن زمستان ،اين خانواده ها به محلات
مصوون انتقال داده نشوند، زمستان پر مخاطره را پيش رو داشته و فاجعۀ
بزرگ بشرى بميان خواهد آمد.))
قرارمعلومات موصوف،اين مناطق حادثه خيز است کوه ها و تپه ها به اثر حوادث طبيعى
،از جمله زلزله درز نموده و اين درز ها به مرور زمان رو به افزايش است .
مردم درمعرض خطر نيز هراسان بوده ، ميگويند که به علت ضعف اقتصاد، توان رفتن
به جاهاى مصوون را ندارند.
محمد نبى ٥٠ ساله باشنده قريۀ
ايلگى ولسوالى يفتل به آژانس خبرى پژواک گفت : (( خانه ام زير تهديد تپه است
،هر لحظه خطر احساس ميکنم وقتيکه برف و باران ببارد امکان دارد که تپه بغلتد.))
وى که فاميل شش عضوى دارد مى افزايد که در قريه شان، ٧٥ خانواده زنده گى دارند
و نمى دانند که سرنوشت آنها چه خواهد شد؟
محمد آصف ساکن قريه بتاش حومۀ
شهر فيض آباد ميگويد که خطر افتيدن کوه وجود دارد،کوه از چند سال بدينسو درز
کرده و درز آن، روز بروز بزرگ شده ميرود و در صورتيکه به جاهاى مصوون انتقال
نشوند، کوه بر سر آنها فرو خواهد افتيد.
سال گذشته، تيم بازسازى ولايتى آلمان از اين ساحه ديدن کرده و به مردم هشدار
داده بود که منطقه را بخاطر احتمال فروافتيدن کوه ترک نمايند.
محمد بابا يوسف ٤٥ ساله، از درۀ
زاران ولسوالى يفتل اظهار ميدارد: (( خانه ام در سيلاب بهارى تخريب شد تپه هاى
خاکى زنده گى ما را تهديد ميکند ما در زير خيمه دور تر از جاى اصلى خود زنده گى
داريم .))
وى خاطر نشان کرد که کوه ها و تپه ها تا يکماه بعدبا برف پوشيده خواهند شد،
مردم اقتصاد ضعيف دارند و نمى توانند براى خود خانه بسازند، به مواد خوراکه نيز
ضرورت شديد احساس ميشود، دولت بايد چاره اى بسنجد تا زنده گى آنها مصوون
بماند.
رئيس جمعيت هلال احمر بدخشان نيز ميگويد که دولت و موسسات کمک رسانى بايد هر چه
زودتر توجه کنند زيرا هلال احمر، امکانات ناچيز در دسترس داشته و نمى تواند
مشکل معروضين به خطر را حل نمايد.
وى مهمترين مشکل مردم را انتقال آنها به جاهاى مصؤن وکمکهاى غذايى و آب
آشاميدنى عنوان کرد.
انجنير پير محمد رئيس احياء و انکشاف دهات بدخشان مشکلات مردم را تاييد کرده
،اما از نبود امکانات حرف زده، ميگويد که هر زمانيکه از سوى مؤسسات و ادارۀ
مبارزه باحوادث درمرکز( کابل) به آنها کمک برسد، به کمک معروضين به خطر خواهند
شتافت.
مسؤولين ادارۀ
مبارزه با حوادث در کابل با وصف تماسهاى مکرر آژانس خبرى پژواک در مورد کمک به
مردم بدخشان، اظهار نظر نکرده اند.
بدخشان يکى از ولايات کوهستانى در شمالشرق کشور بوده و با تاجکستان و پاکستان
سرحد دارد.
لغزش کوه باعث تلفات و خسارات به مردم کندز و تخار ( ولايات همجوار بدخشان)
نيز شده است.
سال گذشته به اثرلغزش تپه بر يک منزل مسکونی در مرکز کندز، شش طفل کشته و دو
طفل مجروح گرديد
.
اين حادثه زمانى به وقوع پيوست که فاميل های عروس و داماد، سرگرم سازوسرود
وشادی بودند که ناگهان قسمتی از تپه فروريخت و با تخريب منزل، اطفال زير انبار
خاک دفن شدند.
همچنان لغزش کوه در ولسوالى نمک آب ولايت تخار که ناشى از آب شدن برف بود،
جان ٨ عضو يک خانواده شامل يک زن، يک طفل و شش مرد را به تاريخ ٢١ جوزاى سال
جارى گرفت.
08:50 گرينويچ - چهارشنبه 28 مه 2008 - 08 خرداد 1387
اداره ترافیک شمال شرق افغانستان می گوید در اثر واژگون شدن یک موتر (خودرو) سنگین وزن باربری در ولایت بدخشان، دست کم چهارده نفر کشته شده اند.
به گفته مقامات ترافیک بدخشان، در این حادثه بیش از پنجاه نفر دیگر زخمی شده اند که وضعیت برخی از آنان وخیم گزارش شده است.
این موتر کاماز، با حدود هفتاد سرنشین از ولسوالی موسوم درایم در ولایت بدخشان، راهی فیض آباد، مرکز این ولایت بود.
پلیس ترافیک بدخشان، علت این حادثه را خرابی جاده ها عنوان کرده است.
محمد ابراهیم، مدیر ترافیک بدخشان می گوید بیشتر قربانیان این حادثه زنان و کودکان هستند.
به گفته آقای ابراهیم، زخمی ها به یک بیمارستان در مرکز ولایت بدخشان منتقل شده اند.
بدخشان از دورافتاده ترین ولایات شمال شرقی افغانستان است که بیشتر جاده ها در آن خاکی و صعب العبور است.
مسافران در بدخشان، گاهی مجبور می شوند برای رفتن از یک ولسوالی به ولسوالی دیگر، از راه های بگذرند که وسایط نقلیه توان رفتن به آن را ندارد و مردم مجبور هستند با استفاده از خر و قاطر از این راه ها بگذرند.
در گذشته نیز حادثات ترافیکی و واژگون شدن موترهای مسافربری در بخش های مختلف افغانستان، تلفات سنگینی را ببار آورده است.
مرگبار ترین حادثه ترافیکی در افغانستان، سال گذشته در ولایت غزنی اتفاق افتاد که در اثر آن سی و دو نفر کشته و بیست و پنج تن دیگر زخمی شدند.علت اين است که درين ولايات جاده يکطرفه ساخته اندياهيچ سرک قيرنيست درحاليکه درولايات پشتونشين هايوی