نوشته : داکتر م. ار. ارونووا
(کارمند پژوهشکده خاور شناسی پژوهشگاه علوم روسیه)
ترجمه از : عزیز آریانفر
وخامت شدید اوضاع در افغانستان[i]
در همه اسناد رسمی نشر شده از سوی مراجع بین المللی: گزارش اخیر پان کی مون- دبیر کل سازمان ملل متحد، مدارک کمیسیون سازمان ملل در زمینه همکاری با افغانستان، قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، گزارش ها و اعلامیه هایی جداگانه اداره مبارزه با مواد مخدر و جنایات، اداره کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهگزینان، مدارک کنفرانس های بین المللی در باره افغانستان، مقالات نگاشته شده از سوی خاورشناسان و فشرده همه دست اندر کاران مسایل افغانستان، بر وخامت شدید اوضاع در کشور در همه عرصه ها تاکید می گردد.
عملیات «آزادی شکست ناپذیر» که به سال 2001 به رهبری ایالات متحده امریکا با حمایت هفتاد کشور و اشتراک بالافصل چهل کشور به راه انداخته شد، چندان هماهنگ با سناریوی نگاشته شده در واشنگتن پیش نمی رود.
نه ایالات متحده امریکا، نه آیساف و نه ناتو طی این سالیان نتوانسته اند القاعده، جنبش طالبان و دسته های گلبدین حکمتیار و فرماندهان بزرگ محلی را که بیش از چهل درصد گستره کشور را در کنترل دارند، خنثی سازند. با آن که در بسیاری از رسانه های گروهی، بارها گزارش داده می شود که رهبران آن ها و هواداران شان در گستره مرزی میان افغانستان و پاکستان پنهان شده اند.
ستیزه جویان دست به عملیات دهشت افگنی، شبیخون ها بر واحدهای نظامی سپاهیان دولتی و خارجی، تاسیسات غیر نظامی(به شمول مکتب ها)، یازیده و ارگان های موازی دولتی ایجاد می نمایند. مگر، نیروهای مسلح ائتلاف به رهبری امریکا، آیساف- ناتو، ارتش پاکستان و سازمان استخبارات این کشور بر این منطقه یورش نبرده اند.
چنین به نظر می آید که در سال های اخیر به دام انداختن اسامه بن لادن، ملا عمر و همراهان شان، دیگر برای امریکا به گونه یی که در آغاز عملیات افغانستان اعلام گردیده بود، از اولویت برخوردار نیست.
این موضوع در این اواخر عملا از سخنرانی های رهبران امریکا افتاده است. جای آن را مسایل دارای اولویت دیگری- بازسازی عراق پس از جنگ یا جستجوی اهداف بعدی برای وارد آوردن ضربه پس از عراق گرفته است.
در این میان، آشکارا نشانه های آن دیده می شود که نیروهای طالبان در هم کوبیده نشده است. ملا عمر حتا «شورای رهبری افغانستان» را متشکل از ده فرمانده محلی تعیین نموده است.
پان کی مون- دبیر کل سازمان ملل در گزارش پاییز سال 2008 خود زیرعنوان «اوضاع در افغانستان و پیامدهای آن برای صلح و امنیت بین المللی» آشکارا بر وخامت بی سابقه اوضاع در کشور اعتراف نموده و در این حال سه گرایش اساسی را خاطر نشان می سازد:
نخست: افزون بر جنوب و جنوب خاوری، نیروهای ضد دولتی هر چه بیشتر به آن ولایاتی توجه دارند که در آن ها در گذشته ثبات نسبی برقرار بود.
دو دیگر این که، به پیمانه چشمگیری اجرای عملیات نامتعارف (اسیمیتریک)، یورش های نقطه یی که به گونه ناگهانی از سوی ستیزه جویان در جاهای پر نفوس انجام می گیرد، افزایش یافته است.
…و سر انجام، شمار عملیات های دهشت افگنانه، کاربرد تهدیدات، هراس افگنی ها و کشتارها افزایش یافته است.
قربانیان تندروان در گام نخست، کارمندان نهادهای دولتی، دست اندرکاران پویایی های اجتماعی، طبیبان، دانشجویان، و حتا دانش آموزان اند. بنا بر مدارک سازمان ملل در سال 2008 به تعداد چهل و هفت مکتب آتش زده شده بود.
اوضاع در ساختارهای دولتی در مرکز و در محلات به ویژه با توجه به انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی سال 2009 بس بی ثبات می باشد. در کشور یکصد و ده حزب راجستر شده است. مسایل پیچیده دارای بار تباری بسیار از حل به دور اند.
تاجیک ها، ازبیک ها و هزاره ها خواستار تحکیم حقوقی نقش نمایندگان خود در همه ساختارهای دولتی و هوادار ایجاد دولت فدرالی هستند. به نوبه خود، پشتون ها در پی برتری خواهی و ایجاد دولت واحد متمرکز اند که به شدت اوضاع و تضادهای میان عشیره یی و میان تباری را پر تنش می سازد.
در پارلمان، مناسبات میان نمایندگان کوچی ها و دیگر نمایندگان بسیار پرتنش شده است. این کار منجر بدان گردید که در جریان چندین هفته نمایندگان کوچی ها از حضور در جلسات مجلس خود داری نمودند که این کار به نوبه خود به پیچیدگی اوضاع سیاسی در کشور افزود.
از ماه مارچ تا ماه اگوست 2008 شمار وقایعی که امنیت کشور را با تهدید رو به رو می گردانیدند، بنابه مدارک سازمان ملل تا 983 مورد افزایش یافت که بالا ترین نشانگر از زمان سرنگونی رژیم طالبان در 2001 شمرده می شود و افزایش چهل و چهار درصدی را در مقایسه با ماه های مشابه سال 2007 نشان می دهد.
نیروهای ضد دولتی هر چه بیشتر بر واحدهای دولتی و خارجی یورش می آورند.
به تاریخ 27 اپریل مراسم رژه (رسم گذشت) در کابل مورد حمله قرار گرفت. به تاریخ 13ماه جون یک روز پس از برگزاری کنفرانس پاریس در باره افغانستان، دهشت افگنان به زندان قندهار یورش بردند و با منفجر ساختن دروازه زندان نزدیک به 800 تن از زندانیان را آزاد ساختند[ii]. در ماه جولای تندروان بر پاسگاه جنگی امریکایی ها در نورستان شبیخون زدند و در همین ماه یک تروریست انتحاری خود را رو به روی سفارت هند در کابل منفجر ساخت که در نتیجه پنجاه و چهار نفر نفر کشته شدند. در ماه اگوست نظامیان فرانسوی در دام محاصره افتادند.
کماکان گروگانگیری از شمار کارمندان سازمان های بین المللی ادامه دارد. بسیاری از آنان، تیرباران شده اند. به گونه روز افزونی هم، حملات بر کاروان های رسانایی کمک های انساندوستانه صورت می گیرد.
اوضاع را به گونه جدی رخنه روز افزون جنگاوران از پاکستان پر تنش ساخته است. این در حالی است که دهشت افگنان کار تبلیغی گسترده یی را پیش می برند و به کاربرد هر چه پویا تر رسانه های گروهی برای پروپاگند اندیشه های خود، نکوهش شدید رژیم کابل، اقدامات ایالات متحده، و در کل ضد حضور خارجی در کشور ادامه می دهند. در گزارش های رادیویی اپوزیسیون هر چه بیشتر اندیشه پیامدهای منفی جهانی شدن و فراخوان های ایالات متحده مبنی بر بیرون رفت از عراق تا کید می گردد.
در این پیوند، بایسته است خاطر نشان سازیم که روحیات تاریخی افغان ها به هیچ رو مداخله خارجی را در امور داخلی شان نمی پذیرد و واکنش شدید و منفی باشندگان را بر می انگیزد و آنان را به پشتیبانی از اپوزیسیون تند رو ترغیب می نماید.
برای بهبود وضع انسان های گرسنه از جمله 1.2 میلیون کودک کار شایان توجهی صورت نمی گیرد. افزون بر آن، در پهلوی خشکسالی ها، کمبود شدید آب و بی آبی احساس می شود که به باور نمایندگان سازمان ملل منجر به جا به جایی گروهی باشندگان انجامیده است.
سهم سرمایه گذاران خصوصی خارجی در اقتصاد افغانستان از 30 درصد بیشتر نیست. در غرب این موضوع را با بی ثباتی اوضاع سیاسی داخلی در کشور و مالیات بلند پیوند می زنند.
افزون بر قوانین دست و پا گیر، نبود شالوده حقوقی بایسته فعالیت های سر مایه گزاری و نبود مکانیزم تضمین کننده ایمین سرمایه از موانع مهم شمرده می سود. گذشته از آن، دونرها در عمل، همه ساله میزان کمک های خود را به وزارت های مخنلف و تمویل پروژه های سکتوری را کاهش می بخشند.
دلیل موثریت پایین کمک های بین المللی به افغانستان را در کابل مایل هستند با آن توضیح نمایند که تنها 30 درصد منابع کمکی به دسترس حکومت افغانستان گذاشته می شود. بخش باقی مانده از سوی ساختارهای خارجی مصرف می شودکه بیشتر صرف مخارج و هزینه های جاری آنان می گردد.
در کنفرانس لندن 2006 استراتیژی توسعه کشور برای پنج سال آینده تدوین و موافقتنامه Afghanistan Compact به عنوان یک سند چهارچوب که تعامل میان حکومت افغانستان و جامعه جهانی را در سه عرصه کلیدی تعیین می نمود، تصویب گردید.
به رغم وعده تخصیص 10.5 میلیارد دالر و در پی آن مبلغ 21.4 میلیارد دالر در کنفرانس پاریس (که به تار یخ 21 جون 2008 برگزار گردید)، اوضاع در کشور نه تنها بهبود نیافته، بل بس پیچیده تر گر دیده است.
بی ثباتی سراسری در کشور به پیمانه بسیاری مرتبط است با افزایش شدید تولید و قاچاق مواد مخدر که درآمد از ناحیه آن برای حمایت دهشت افگنان می رود.
به گونه یی که پان کی مون تاکید می نماید، در سال 2008 حجم شیره تریاک در عمل افزایش یافته است. زیرا تنها 5480 هکتار زمین زیر کشت تر یاک پاکسازی شده است در حالی که می بایسی 50000 هکتار نابود می شد. بایسته یادآوری است که حتا همین دستاور ناچیز به بهای بسیار بالایی تمام شد و در جریان عملیات نابود سازی 77 نفر کشته شدند که شش بار بیشتر از قربانیان سال 2007 می باشد.
افزون بر همه این ها، در شمال و نیز در استان های ننگرهار، هلمند، قندهار و ارزگان همه ساله گستره زیر کشت کونوپولی هندی ( کانابیس) افزایش می یابد. در سال 2008 هفتاد هزار هکتار زمین در چهارده ولایت زیر کشت این ماده رفته بود. در تولید این ماده افغانستان پس از مراکش در جایگاه دوم جهانی ایستاده است.
با توجه به افزایش تولید مواد مخدر در افغانستان، سالانه مقادیر بزرگ مواد کیمیایی پریکورس ها به این کشور سرازیر می گردد. به ویژه انهایدراید تیزاب سرکه که برای تولید هیرویین لازم می باشد. این مواد کیمیایی به افغانستان از کشورهای آسیای میانه، پاکستان و چین می آید. شبکه گسترده آزمایشگاه های موجود امکان می دهد که تا 65 درصد مواد مخدر تولید شده در کشور را کارسازی کرد.
بخشی از هیرویین تولید شده در خود افغانستان به مصرف می رسد که شمار معتادان در آن به گونه خلل ناپذیر رو به افزایش دارد.
بخش بزرگ هیرویین از راه کشورهای آسیای میانه به اروپا و روسیه می رود و بخش دیگر از راه ایران و ترکیه به کشورهای بالکان و بخشی هم از راه پاکستان به کشورهای دیگر جهان.
به رغم یک رشته موفقیت های وزارت های مبارزه با مواد مخدر و داخله افغانستان (به کمک بریتانیا و امریکا) اوضاع جاری در کشور اجازه نمی دهد در راستای مبارزه با مواد مخدر به پیروزی قاطعی دست یافت.
در پیوند با این موضوع به جا است تا کتنگی را از مقاله نیویارک تایمزشماره تاریخی 27 جولای 2008 بیاوریم. که نویسنده آن شویچ که تا جون 2008 کاردیناتور وزارت خارجه امریکا در زمینه فعالیت های ضد مواد مخدر بود، تاکید می نماید که بنا به مشاهدات وی میزان تولید مواد مخدر پس از آغاز عملیات ضد تروریستی در افغانستان سر به ارقام نجومی زده است.
در پیوند با فیصله های اجلاس شورای روسیه– ناتو در بخارست در اپریل 2008 روسیه تصمیم گرفت تا با افغانستان در زمینه آموزش کادرها در عرصه مبارزه با مواد مخدر کمک نماید. مگر، به رغم تفاهم به دست آمده در زمینه، در سال 2008 کابل فهرست نامزدها را به دسترس جانب روسیه نگذاشت که این کار منجر به برهم خوردن دو طرح در زمینه که قرار بود یکی از مجرای شورای روسیه- ناتو و دیگری از مجرای شورای همکاری و امنیت در اروپا اجرا شود، برهم خورد.
افغان ها وضع پیش آمده را ناشی از مسایل بروکراسی و فنی اعلام کردند. مگر، بنا به اطلاعات دست داشته این کار ناشی از فشار مشاوران امریکایی بر افغان ها بود که تلاش داشتند آموزش کارمندان پلیس ضد مواد مخدر را در اکادمی پلیس در کابل که با کمک مالی امریکایی ها برگزار می گردد، انجام دهند[iii].
با این هم، پسانتر کابل کارآموز را برای آموزس به روسیه فرستاد. در نوامبر- دسامبر 2008 یازده تن از افغان ها در چهار چوب برنامه سازمان امنیت و همکاری در اروپا دوره آموزشی را از سر گذشتاندند. همچنان یازده کارآموز دیگر در چهار چوب برنامه روسیه – ناتو. در سال 2009 نیز در برنامه است تا هشت گروه دیگر- هر گروه متشکل از هفده نفر آموزش ببینند.
اوضاع در افغانستان به رغم همه اعلامیه های متعدد امریکا و دیگر کشورهای غربی رو به وخامت دارد. مگر جامعه جهانی و در گام نخست امریکا اقدامات موثری برای با ثبات سازی اوضاع انجام نمی دهد. با آن که هر چه بیشتر وعده هایی مبنی بر حمایت از افغانستان داده می شود.
بی تردید اهمیت بسیاری را در این زمینه مساله به هدر رفتن منابع مالی تخصیص داده شده برای افغانستان لازم برای فعالیت های ضد تروریستی بازی می نماید.
مگر، اوضاع پدید آمده در افغانستان( به گونه یی که دیده می شود ) در ماه های اخیر ایالات متحده و ناتو را به گونه جدی نگران ساخته است که اعلام داشته اند که بایسته است تا مناسبات با افغانستان بازنگری گردد.
کشورهای عضو سازمان شانگهای با متقاعد شدن به وخامت شدید اوضاع و نبود اقدامات جدی از سوی کشورهای غربی و ندیدن گام های مشخص متوجه به حل رئالستیک مساله افغانستان، کنفرانس ویژه یی را در مسکو برگزار نمودند.
شایان یادآوری است که موضوع کشانیدن طالب های«میانه رو» به دولت زیر شعار آشتی ملی عملا بیهوده و زیانبار از کار برآمده است. تند روان آن را برای تحکیم مواضع خود هم در مرکز و هم در بسیاری از ولایات کار گرفته اند. آن ها توانسته اند حتا به پارلمان راه بیابند: یکی محمد اسلام محمدی که در دوره فرمانروایی طالبان والی بامیان بود- کسی که به دستور او تندیس های بودای بامیان که از شهرت جهانی برخوردار بود؛ نابود گردید و دیگری ملا عبدالسلام راکتی که از فرماندهان جنگی طالبان بود.
بنا به فرمان کرزی، مولوی رحمانی- فرماندهء که در دوره حاکمیت طالبان والی پکتیا بود و پسانتر معاون وزارت معارف گردید و سپس هم معاون وزارت قبایل و ملا منیب- والی ارزگان به مجلس سنای افغانستان انتساب یافته اند. همه این اشخاص کسانی اند که نام ایشان در لیست سیاه شورای امنیت سازمان ملل[iv] (به عنوان جنایتکاران جنگی) درج است.
[i] . مقاله به گونه فشرده ترجمه شده است.
[ii] . بنا به برخی از گزارش ها، این کار به ابتکار شخص جناب حامد کرزی صورت گرفته است که در یک تبانی با رهبران طالبان، در ازای جلب رای آن ها در انتخابات با صحنه سازی، زمینه برای گریز نزدیک به 800 تن جنایت کار ستیزه جو از زندان قندهار فراهم گردانید. ورنه چگونه ممکن است که 800 طالب به شیوه فیلم های وسترنی هالیوود یا فیلم های داکویی بالیوود از میان ده ها هزار سپاهی داخلی و خارجی بگریزند و آب از آب تکان نخورد و از کسی هم به خاطر این کار باز پرسی و بازجویی نشود؟! - گزارنده.
[iii] . بنا به اطلاعات دست داشته از یک منبع در وزارت خارجه، در این پیوند، وزیر خارجه رژیم باری با لهجه فخرفروشانه و روشنفکرماآبانه یی چنین فرموده بود که : «من نخواهم گذاشت تا بار دیگر روس ها برای ما جاسوس تربیت نمایند!». مگر، بعدها جناب وزیر خارجه زیر فشار سفیر روسیه در کابل، ناچار به عقب نشینی گردیدند.
در این حال، اظهارات وزیر بسیار بی پایه، کودکانه و شگفتی بر انگیز می نماید. البته، تردیدی نیست که سرویس های استخباراتی کشورهای مختلف از جمله روسیه، امریکا، انگلیس، چین، ترکیه، هند، ایران، دیگر کشورهای اروپایی، کشورهای عربی و پاکستان در پی شکار و به دام انداختن جوانان کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکای لاتین به ویژه دانشجویان افغانی و جذب آن ها به شبکه های رنگارنگ خود اند که این امر برای همه روشن است و در بسا از موارد پیشینه دردناک تاریخی دارد. مگر، این بستگی به آگاهی و میهن پرستی خود دانشجویان دارد که به ارزش های ملی و منافع کشور متبوع خود وفادار بمانند و زیر تاثیر شبکه های جاسوسی کشورهای بیگانه نروند.
هرگاه قرار باشد از ترس به دام نیفتادن جوانان به چنگ شبکه های جاسوسی خارجی، کسی را به بورس های کشورهای خارجی نفرستیم، باید به تاسی از این سیاست «عبدالرحمان خانی» تجرید گرایانه اصلا کسی به خارج به هیچ کشوری فرستاده نشود. از جمله برای تحصیل و اگر در گذشته شده، هم کار ناروا و ناصایبی بوده است که باید به باد نکوهش و سرزنش گرفته شود. از جمله، در گام نخست، فاکت رفتن خود جلالت ماآب وزیر خارجه به خارج که در زمینه پیوندهای جناب ایشان با شبکه های رنگارنگ خارجی از جمله موساد اسراییل در زمان دانشجویی داستان های بسیاری بر سر زبان ها است.
در غیر آن، فرموده جناب وزیر خارجه را می توان چنین تفسیر کرد که «رفتن دانشجویان به کشورهای غربی، چین و ترکیه و کشورهای مرتجع عربی و حتا پاکستان و این که این کشورها برای ما جاسوس تربیه کنند، باکی ندارد. تنها باید روسیه استثناء قرار داده شود!»
اگر اطلاعات منابع روسی درست باشد و به راستی کار شکنی در زمینه گسیل کارشناسان مبارزه با مواد مخدر به روسیه زیر فشار امریکایی ها صورت گرفته باشد، آنگاه فرمایش های جناب وزیر را باید چونان خوش خدمتی برای اربابان شان ارزیابی کرد. در غیر آن، این گونه اظهارات غیر مسوولانه و فاقد منطق و پشتوانه را نمی توان چیز دیگری جز از تعصبات خشک ناشی از دیدگاه های برجامانده ایدئولوژیکی زمان جنگ سرد دانست که جناب وزیر خود یکی از پیروان چهار آتشه یکی از همین دیدگاه ها بوده اند.
درست، جناب وزیر با دشمنی نابخردانه و کورکورانه با روسیه، کشورهای آسیای میانه و ایران و همین گونه، گرایش افراطی به سوی چین و ترکیه و سپس هم سرسپردگی دربست و چاکر منشانه به سوی امریکا و پیشگیری سیاست های یک جانبه گرایانه ضد منافع ملی و امضای قرار داد خایینانه «همکاری های استراتیژیک» که بی گمان در تاریخ نوین چونان نمونه بارز سیاست های دوران نیوکلونیالیزم(نو استعمار) ارزیابی خواهد گردید، کشور ما را تا مرز یک کشور وابسته و دربند پیش برده و کارزار درگیری ها و کشاکش های بی پایان و خونبار قدرت های با هم رقیب جهانی و منطقه یی ساخته است.
روشن است مادامی که استاتوس بیطرفی و عدم تعهد سنتی افغانستان رسما تثبیت و اعلام نگردیده و قرارداد اسارتبار و ننگین همکاری های نامنهاد استراتیژیک که آشکارا ناقض استقلال کشور است، فسخ نگردد و یک سیاست خردورزانه بیطرفانه و متعادل پیش گرفته نشود، و رسما اعلام نگردد که به هیچ کشوری اجازه داده نخواهد شد تا در سرزمین افغانستان پایگاه های نظامی برپا نماید و خاک کشور ما در برابر هیچ یک از کشورهای همسایه و منطقه تخته خیز و پرش های استراتیژیک نخواهد گردید، و این موضوع در استراتیژی رسمی سیاست خارجی کشور بازتاب نیابد، کشور ما روی آرامی را نخواهد دید و روز تا روز بیشتر قربانی کشاکش های قدرت های رقیب منطقه یی و جهانی خواهد گردید و در آتش جنگ های خانمانسوز خواهد سوخت تا جایی که به دشوار می توان پیامدهای سهمگین و تباهکن چنین مشی فاجعه بتر و نابخردانه سیاست خارجی را پیش یبینی کرد- گزارنده.
[iv] . به! به! چشم ما روشن! اگر به راستی نام این آقایان در فهرست سیاه سازمان ملل باشد(دردمندانه من این فهرست را در دسترس ندارم. اگر کسی از خوانندگان گرامی به آن دسترسی داشته باشند و آن را در تارنماهای انترنتی به نشر بسپارند، کار بس نیکی خواهد بود) باید جتاب رییس جمهور و جناب وزیر خارجه مدافع پر و پا قرص «حقوق بشر» و «دموکراسی» شان به پیشگاه مردم و جهانیان پاسخ گویند که چگونه همچو جنایتکارانی را به جای فرستادن به دادگاه های بین المللی چنین گرامی داشته اند. در این میان، سکوت مرگبار مجامع بین المللی از جمله سازمان ملل در قبال مساله نیز پرسش بر انگیز و شگفتی آور است. حال از کمیسیون نامنهاد «مستقل» انتخابات و کمیسیون«سمع شکایات» آن چه جای شکوه و شکایت می ماند- گزارنده.