تکنوکراتهای وابسته و جهاديان برای وزيرشدن، مسابقه دارند !
اسدالله آرام
اين روزها ، برخی رسانه های کاغذی و انترنتی که سری به آخور امريکا و
جهان امپرياليستی دارند؛ جهت اثر گذاری ، بر افکار عامه درکشور ، ليست های بلند
بالا از اشخاصی اشاعه ميدهند که گويا در کابينه احتمالی جلالتمآب کرزی ، سهيم
خواهندبود ! در ميان اين سياهه ها اغلب متهمان به جنايت عليه بشريت ، امريکايی
های افغان ملتی ، قاچاقبران مواد مخدر ، جاسوسان سرشناس و قبيله سالاران ،
نگريسته ميشوند ! گلب الدين حکمتيار ( جيره خوار آی . اس .آی) سيدمحمد گلابزوی
( همکار و همنظر حفيظ الله امين ) شهنواز تنی ( کو دتاچی معروف) اشرف غنی احمد
زی ( از سران « افغان ملت » و وابسته به انحصارات امپرياليستی که فقط زبان پشتو
را دوست دارد و تابعيت امريکايی اش را عزيز ميدارد !) اسماعيل خان که ميخواست
منويات رژيم حاکم بر ايران را در باره زنان در شهر هرات ، پياده کند و به سبک
طالبان ، خانم ها را با محارم به خارج منزل بفرستد ( گويا ايرانان از وی خواسته
بودند ، بخاطر جلوگيری از اختلاط زن و مرد ، يک خيابان برای رفت و آمد زنان و
يک جاده ، برای عبور و مرور مردان بسازد ! ) رهنورد زرياب (کی . جی .بی قبلی و
اکنون مشاور مارشال قسيم فهيم ) گل آقا شيرزی ( قاچاقبر سرشناس) و .... ديده
ميشوند ! کمتر مرزو بومی در سراسر گيتی وجود دارد که خودی و بيگانه به تاراج او
کمر بسته باشد . کجای دنيا ، فرزندان ناسپاس ، سی سال آزگار مادر پيچه سپيد خود
را به مرکب تجاوز و تعدی می بندند و بر سر و روی او تازيانه ميزنند؟اينک
جاسوسان و اتباع امريکا ( چون اشرف غنی احمد زی ) و ايجنت های رژيم ولايت فقيه
( چون محقق و عبدالله عبدالله) و نوکران پاکستان ( مثل وردک و حنيف اتمر) برای
رسيدن به تاج و تخت ، باهم مسابقه گذاشته اند؛ معروف ترين رسانه های بين المللی
، آتش بيار اين معرکه اند ، رسانه بی .بی سی و ظاهر طنين ، يکی از مديران آن،
که در انتخابات ( انتصابات !) قبل از حامد کرزی با عربده و مشت ودندان ، حمايت
کرد و برکرسی نمايندگی افغانستان ، تکيه زد ؛ اينک از راه دور، ياران نزديک را
تشويق ميکند تا اين بار مردک طالب کيش ، ، پر ازخشم، تبعيض و کينه را به اسم
اشرف غنی ، علم کنند و اين امريکايی وابسته به انحصارات امپرياليستی را ، خلعت
« دموکراسی و وطندوستی !) پوشانند!
ترکيه فشارمی آورد تا ژنرال دوستم ، از نظر هانيفتد و جلالتمآب کرزی نيز
ميخواهد دوباره دوستم را به جان عطامحمد نور بيفکند تا اين دو پلنگ آدمخوار ،
هم يکديگر را لت و پار کنند وهم هواداران مزد بگير را !
عبدالله عبدالله که با نکتايی و ريش و هواپيما ، خطابه های آتشين سر داد ،
حافظه تاريخی ملت را ، دست کم گرفت و سرنوشت خويش را به فرمايشات دولت فخيمه
علياحضرت ملکه گره زد ، گويا هنوز باخت خويشتن را درين قمار سياسی باور نميکند
، ايشان گاه شروط و مطالباتی (!) را غرغره ميکند که مرغ پخته را در روی بشقاب
می خنداند!
تمامی اين نمايشات ، نمودار اين واقعيت است ، که چند سال ديگر ، آتش جنگ و نفاق
در وطن ، شعله ور خواهد بود و نبرد بر سر تقسيم پست ها ، صندلی ها و غنايم
دولتی همچنان تداوم خواهد يافت !
عجب آن است که دول مهاجم ( که خويشتن را فرشته نجات ميخوانند) هرروز ، گستاخ تر
و طلبکار تر ميشوند ! آنان ، با بی پروايی ، در قصبات ، بر زن و کودک افغان ،
تجاوز ميکنند ، بر سر اهالی بيدفاع ، بم ميريزند، لبخند را از لب کودک ميربايند
، برسر عروس و داماد ، خمپاره و راکت ميزنند و در پايان کک شان هم نميگزد ! اما
اگر يک امريکايی مفقود ااثر شود يا چند انگليسی هلاک گردد ، گولدن براون برای
افغان ها خط و نشان ميکشد و اخطار ميدهد خاک افغانستان را به توبره بر خواهد
داشت!
من شک دارم که افغانستان « حاکميت ملی » داشته باشد ، با اينهم اگر روزی آقای
کرزی ، ثابت کرد که کشور بوسيله « افغان ها» اداره ميشود ، ساختن يک کابينه
متخصص شايسته سالار ، بدون درنظر داشت آمار های قلابی ( که فلان قوم اکثريت
است) ميتواند، مرهمی بر جراحات ديرينه وطن باشد !