داکتر محمد سالم
همه راه ها به افغانستان می انجانمد
% 75 اکمالات لوژیستیکی نیروهاًیی ناتو در افغانستان از طریق بندر کراچی با طی نمودن اراضی طویل پاکستان و باعبور از منطقه چمن ویا دره خیًبر داخل خاک افغانستان میگردد .
از مدتی بدینسو اکمالات لوژیستیکی نیروهای ناتو همراً با وسا ًیل نقلیه ان ازجانب طالبان پاکستانی، حریق ویا تاراج گردیده ، که سبب ناراحتی نیروهای ناتو در افغانستان شده و زمینه ً تجسس راه های جدید اکمالاتی را غرض رفع ضروریات لوژیستیکی ناتو در افغانستان فراهم ساخته است . سه راه دیگر میتواند به الترناتیف راه اکمالاتی کراچی مبدل گردد :
1 -- بندر شانگهاًی -- با پیًمودن عمق مرضی چین الی تاجکستان به قصد افغانستان .
2 – راه اهن فدریشن روسیه -- با عبور از قزاقستان ، ترکمنستان و اوزبکستان ، به قصد افغانستان .
3- ایران .
گرچه اکمالات لوژیستیکی غیر نظامی هم اکنون با پیًمودن خاک فدریشن روسیه و دیگر شاملین ... عملاً مورد استفاده قرار گرفته ، اما ایالات متحده ترجیح میدهد ، که از راها ی الترناتیفی فوق الذکر استفاده ننموده و به سراغ راه استراتیژیک ، مصئًون و بی خطر شود .
استفا ده از راه های متذکره بمعنی سهیم ساختن چین ، روسیه و ایران در حل مسلهً افغانستان است ، که تا کنون تنها در حدود صلاحیت های امریکا باقی مانده است . اشتراک شانگهای در استراتیژی افغانستان مخالفت جدی با تراکم نیرو های ناتو در همساًیگی با چین و روسیه داشته و سبب تضعیف نیرو های ناتو و پایًگاهای نظامی ان در اسیای میانه میگردد .
سراغ راه جدید استراتیژیک ، ما را به قفقاز جنوبی میکشاند که بندر ابی پوتی گرجستان اغاز و افغانستان انجام ان بوده ، اراضی ازربایًجان را با قرغزستان و ترکمنستان در وسط راه نیز وصل میدارد . قابل تذکر است که هم اکنون گازونفت قزاقستان از طریق ازربايجان و گازونفت سواحل ابی بحیرهً کسپین شامل قلمرو ازربایًجان ، از طریق پاًیپ لایًن ها به بندر پو تی واز انجا به جیًهان ترکیه انتقال میگردد . همزمان بندر پوتی بحیره ی کسپین را با بحیرهً سیاه و بحیرهً مدیترانه وصل میسازد .
میتوان گفت ، که بندر پوتی همچو اغاز دهلیز انرژی ، در همسایًگی با فدریشن روسیه و افغانستان همچو انجام دهلیز عبوری انرژی، در جوار اسیایًی میانه ، فضای جیواستراتیژیک روسیه ، حلقه زده و ازبرگشت دوباره اسیای میانه بمثابهً زون ویژهً فدریشن روسیه جلوگیری بعمل میاورد .
پیروزی ناتو در قفقازجنوبی:« گرجستان ، ارمنستان و ازربایًجان » برای روسیه کشنده بوده و برای گرجستان شانس بهتر را غرض نایًل شدن به ناتو و جامعهً اروپا مساعد میسازد . بدلیل اینکه با تحقق پذیری پروژ ه حیاتی نبوکو، که انرژی بحیرهً کسپین را با بحیرهً سیاه و از انجا با بحیرهً مدیترانه و صل میکند ، سرانجام سبب ازادی اروپا ازقید انحصار گازپروم و روس- نفت میگردد . همچنان تحقق پذیری پروژه نبوکو سبب درهم پاشی سازمان همکاری شانگهای گردیده و در نتیجه زمینه فرار قزاقستان و اوزبکستان را از مدار روسیه و زمینه جذب شانرا در مدار ناتو مساعد میسازد .
گرچه در سالهای 2007 و 2008 م متعاقباً شاهد ترک پایًگاهای نظامی ایالات متحده امریکا در اوزبکستان و « منسک » قرغزستان هستیم ، ولی ایالات متحده بخاطر اهمیت جیواستراتیژیکی اسیای میانه درتجسس تشکیل پایگاهای جدید نظامی در قزاقستان و مکرراً در اوزبکستان است . روسیه خواهان اشتراک بیشتر و ایفای نقش فعالتر در بازسازی افغانستان بوده و بخاطر حضور اقتصادی اش پا فشاری دارد . ولی ایالات متحده هر نوع سهم دهی فدریشن روسیه را در مسله افغانستان مشروط به تائيًد جنگ علیه تروریزم در افغانستان و استفاده راه ترانزیتی خاک روسیه وقفقاز جنوبی میداند . یعنی امریکا با یک تیر دو کبوتر را شکار میکند.
راه اکمالاتی قفقاز جنوبی الی افغانستان ، قیمت ترین و مطمئن ترین راه ترانزیتی بوده ، که به دهلیز عبوری انرژی غرض وصل و انتقال انرژی طبیعی اسیای میانه و حوزهً کسپین به بحیرهً سیاه و بحیره ً مدیترانه مبدل میگردد . اولین پایًپ لاین انتقال گاز که در ان گاز طبیعی بحیره کسپین از سواحل ازربایًجان به استقامت پوتی - گرجستان و از انجا به بندر جیهان ترکیه نقل میگردد عملاً به بهره برداری پرداخته است . در عین حال این اولین دهلیز عبوری انرژی در قفقاز جنوبی بشمار میرود ، که بدون اشتراک روسیه ، گاز قزاقستان را نیز وصل سیستم عبوری دهلیز انرژی ازربایًجان میسازد . در اپریل 2008 م در جلسه ییً سران ناتو واقع در بوداپست ، گرجستان و اوکرایًن بخاطر عدم موافقت اروپایً « کهنه – فرانسه و جرمنی » موفق به عضویت ناتو نایًل نگردیدند . بسبب اینکه اروپای غربی به ویژه المان و فرانسه تابع سیاست گازی روسیه میباشند . بعد از عضویت اروپای شرقی و جمهوریت های بالتیک شوروی اسبق به ناتو و اتحادیه اروپا ، متعاقباً شمولیت احتمالی اوکرایًن و گرجستان در چنین ردیف راه برامد فدریشن روسیه را به بحیره سیاه و قفقاز جنوبی مسدود میسازد. در سدهً اخیر نفوذ جیوپولیتیکی منطقوی ایالات متحده ییً امریکا و اتحاده اروپا درهستهً اروپا-اسیا « روسیه ، ترکیه ، قفقاز جنوبی ، اسیای میانه ، افغانستان و ایران » ، که ساحهً نفوذ جیوپالیتیک روسیه نیز بشمار میرود، بی سابقه میباشد . هیلفورد مکیندر بیشتر از شصت سال قبل از امروز در مورد هارتلند « زمین متوسط ، محور فضایًی ویا دولت محوری—اتحاد شوروی پیشین» چنین فرموده بود : نیرویً که بالای اوروپای شرقی حکمفرمایًی دارد ، در حقیقت حاکمیت بالای زون استراتیژیک پراهمیت دارد و کسیکه زمامداری اراضی زون استراتیژیک پر اهمیت را بدست دارد ،حاکمیت بالای جزیرهً جحانی « امریکا » دارد و کسیکه حاکمیت بالای جزیره یً جحانی دارد ، زمام دنیا را بدست دارد . تا اکنون انرژی اسیای میانه بعد از استخراج ان ، شامل اراضی فدریشن روسیه شده و خروج بحری پیًدا میکرد . چین که سخت به انرژی احتیاج دارد، هدف اصلی اش دسترسی به ذخایًریست ، که عبور ان خارج از کنترول روسیه باشد . پاکستان در این امر با چین همراست و بخاطر دریافت عمق جیواستراتیژیکی از طریق وارد نمودن تاثیرات سیاسی در افغانستان تلاش میورزد ، هند که رقیب چین در منطقه بشمار میرود و ضرورت حاد به انرژیً اسیای میانه دارد ، که مواصلت ان از طریق پروژهً « ت، آ ، ه » ترکمنستان ، ایران ، هند ممکن است . به همین لحاظ هند طرفدار نفوذ بیشتر ایران و تاجکستان بر ضد تاثیرات چین و پاکستان در افغانستان است . هند جداگانه از مسله انرژی بخاطر کانفلیکت کشمیر با پاکستان و ارزوی حل قناعت بخش مسله پشتونستان به نفع افغانستان نیز طرفدار تاثیرات بیشتر ایران بالای افغانستان و نفوذ بیش افزون روسیه در اسیای میانه میباشد. منافع جیواستراتیژیکیً هند ، چین ، جامعهً اروپا و فدریشن روسیه در قفقاز جنوبی و اسیای میانه در جدار ان نهفته است ، گره خورده است. ایالات متحده در نقش بازیگر جهانی در منطقه از یکسو مانع کنترول انرژی از جانب روسیه گردیده و از جانب دیگر مانع انحصار ان از جانب چین ویا هند ميباشد. چون دهلیز عبوری انرژی بری تنها از طریق افغانستان و بحری از طریق بندر گوادر و از انجا به اسیای جنوبی ممکن است ، فلهذا نقش جیواستراتیژیکیً افغانستان در منطقه بی نهایًت بالاست .
ایالات متحده شامل ساحهً نفوذ منافع جیوپولیتیکی چین ، ایران و روسیه در منطقه شده و یگانه تحدید برای تحقق پذیری منافع استراتیژیکی اش در هستهً اروپا- اسیا ، اتحاد کشور های شانگهایً با هند بشمار میرود . ایالات متحده امریکا بخاطر جلوگیری و دفع و ترد خطرات احتمالی ، بشکل وقایوی از سهم دهی هر یک از انها بطور جداگانه استفاده میکند .
.مثلاً ایالات متحده نفوذ چین را در اسیای میانه ، که باعث تضعیف ساحه اثر گذاری روسیه در منطقه میشود ، پشتیبانی مینمایًد. یا اینکه از طریق کنترول پروژهً ترکمنستان ، افغانستان ، پاکستان ، هند « ت، ا ، پ ، ه» ، تضمین استقلالیت گازی را برای کشور هند صرف نظر از مزاج اسلام اباد مهیًِا میسازد . کنترول کانفلیکت های {منجمد} میان کشورها مانند : کانفلیکت پشتونستان میان پاکستان و افغانستان ، کانفلیکت کشمیر میان هند و پاکستان ، کانفلیکت اراضی میان چین و روسیه و کانفلیکت اتنیکی « ازریها » میان ایران و ازربایًجان از جانب ایالات متحده در نقش یگانه هژمونیست یکه تاز و بی نظیر در جهان اهمیت بسزایً در تحقق پلان هایً جیو استراتیژیکی منطقوی اش ایًفا میکند .بعضی از پژوهشگران ایالات متحده معتقد بران اند ، که افغانستان در گذشته همچو زون حایل وسیله انزوای کانفلیکت های منطقوی بوده و برعکس اکنون با تغیر موقف در وضع جیوپالیتیک خود ، وسیله ارتباط کانفلیکت های منطقوی گردیده است . فلهذا امنیت در اافغانستان وابستگی به امنیت منطقوی دارد. .
در دهه ییً اول قرن بیست و یکم ضرورت استفاده انرژی طبیعی در مقیاس جهان افزایًش یافته و حفظ موقعیت جیوپولیتیکی ابر قدرت ها رابطه مستقیم با مصئونیت انرژیکی انها دارد . سرنوشت کانفلیکت های محلی – منطقوی ، سیًر ورشد کانفلیکت های{ منجمد } ، کسب مشروعیت و عدم مشروعیت دولت های غیر رسمی « خود اعلان شده ، درمخالفت با دولت مرکزی » ، رابطهً مستقیم به منافع جیواستراتیژکی منطقوی ابر قدرت های شامل بازی بزرگ دارد . عمده ترین هدف بازیگران در بازی بزرگ مسله تقسیم بندی « تغييرجهت دادن » انرژی طبیعی بوده که ویکتور رشد دینامیکی ان تابع مشروعیت زون حایًل « خط داغ » میباشد . بعباره دیگر ترسیم دهلیز های عبوری در خط داغ ، نمایانگر تبدلات مرزی و موقعیت « کانفیگوریشن » جدید جیوپالیتیکی نیروهایً بازیگر محسوب میگردد .
پروسهً ناگژیر گلوبالیزوم « جهانی شدن » که سبب انتقال سرمایه ، کالاها و تکنالوژی از سمت کشور های سرمایداری به جانب کشور های روبه انکشاف گردیده ، منجر به تغیرات بنیادی مرز ها وسرحدات کشورها نیز میگردد . پرابلم های ترانس مرزی مانند : قاچاق مواد مخدره ، مهاجرت غیر قانونی ، فروش اسلحه و صدور گروپ های مسلح دهشت افگن ، اکثراً امنیت ملی کشور های بیرونی را به خطر جدی مواجه میسازد . در شرایط گلوبالیزم سرحد دیگر تنها دور دسترین نقطهً قلمرو در نقشهً جغرافیایی، ختم فضای جغرافیایی ویا انجام و حاشیه مساحت ارضی کشورها نبوده ، بلکه محیط ختم فضای قدرت دولتی بشمار میرود. نزد بازیگران شامل بازی بزرگ معاصر ختم فضای جغرافیایی کشور های شان مطابقت با ختم فضای جیواستراتیژیک انها ندارد. مثلاً فدریشن روسیه که کشور اسیا- اروپایی بوده ، مرز اسیایی ان به کوه های اورال و جدار بحیره کسپین میانجامد ، حافظ تمدن اروپای شرقی ، نژاد « سلویانیها » بوده ، سرحدات طبیعی فدریشن روسیه را حدود اربعه منافع جیو پالیتیک خود ندانسته ، غرض انحصار و نفوذ بیش افزون در اسیای میانه و قفقاز جنوبی مبارزه وتلاش میورزد . مسله قفقاز جنوبی « گرجستان , ارمنستان , ازربایًجان » در فوکس سیاست جهانی قرار داشته و اشتراک کشورها و سازمانهای ذیل را جلب مینمایًد :
1- کشور های بلغارستان و رومانیا— همچو محور ارتباطی میان بحیره سیاه و بحیره کسپین .
2- ترکیه – در نقش همسایه قفقاز جنوبی ، عضو شعبه جزیره بالکان ، ارتباط دهندهً بحیره کیپین با بحیره سیاه و بحیره مدیترانه . با استفاده از موقعیت بی نظیر جغرافیایی خود ترکیه فشار بالای اتحادیه اروپا غرض عضویتش وارد میکند .
3- فدریشن روسیه -- در نقش همسایه و پارتنر استراتیژیک ، با درنظرداشت ویژه گی های تاریخی ان درمنطقه
4- ایالات متحده امریکا-- در نقش متحد جحانی .
5- اتحادیه اروپا – در نقش همسایه ، بزرگترین مصرف کننده انرژی طبیعی کسپین و تمویل کنندهً پروژه ً نبوکو .
6- سازمانهای بین المللی—ناتو ، سارمان همکاری و امنیت اروپا ، اینترپول .
7-
سازمانهای منطقوی : سازمان همکاری اقتصادی حوزهً بحیره سیاه ، سازمان انتخاب دموکراتیک و همکاری با اشتراک : گرجستان ، اوکرایًن ، ازربایًجان ومالداویا « گ،ا ، ا، م » ،
فدریشن روسیه بخاطر دفع استراتیژی منطقوی ایالات متحده امریکا در قفقاز جنوبی ، با استفاده از کانفلیکت های منجمد و پرابلم دولت های غیررسمی « خود اعلان شده » تشکیل زون حایًل را نموده ، مانع انتیگریشن دولت های شامل پروسه یً دموکراتیک با تمایًلات غربی در منطقه میگردد .
وفاداری ارمنستان نسبت به ماسکو ، خودمختاری قره باغ عليا « که اکثراً اتباع ارمنی در ان زیست دارند» در مخالفت با ازربایًجان ، تلاشهای انزواع طلبانهً پردنیگستراویی در مالداویا وتصرف قسمت از خاک گرجستان « ابخازیا با مرکزسوخومی و اوسیتیاییً جنوبی با مرکز سخینوالی » ، در اخیر سال گذشته ، همه حیثیت زون حایًل جدید رادر منطقه ایًفا میدارند . کثر مساحت ، اوج کانفلیکت های اتنیکی و ظهور دولت هاییً جدید « خود اعلان شده » در قفقاز جنوبی از یکسو میزان دوستی دولت های جوان و دموکراتیک با تمایًلات غربی را در منطقه بنمایًش قرار داده و از جانب دیگر همچو قطب نما سمت حرکت و مسیًر انرژی طبیعی بحیره ی کسپین و سرنوشت پروژه نبوکو را برملا میسازد . ایالا ت متحده در همسایًگی با فدریشن روسیه-- اوکرایًن وقفقاز جنوبی بخصوص در گرجستان ، منجمله حضور نظامی ایالات متحده و اتحادیه اروپا دربعضی ازکشورهاییً اسیای میانه و افغانستان-- درجدارفضايی ویژه جیواستراتیژیکی روسیه « شوروی سابق » ، حلقه محاصره را تنگ ساخته و از ایجاد دوباره امپراتوری روسی در حدود اربعه شوروی سابق جلوگیری مینمایًد . بدین ملحوظ فدریشن روسیه بعد از وداع با اروپای شرقی و جمهوریت های بالتیک اتحاد شوروی پیشین ، اکنون در جریان پروسه ی از دست دادن قفقاز جنوبی و اسیای میانه قرار دارد. بسبب اینکه نفوذ ناتو در اسیای میانه نخست مشروط به پروسه انتیگریشن قفقاز جنوبی بوده ، فلهذا افغانستان بخاطر داشتن مرز هایً مشترک با عده از کشوری اسیای میانه امکانات نفوذ بیشتر و تاثیرات وسیعتر را برای ایالات متحده در منطقه مساعد میسازد . فدریشن روسیه بیشتر از هر وقت دیگر اهمیت جیواستراتیژیکی افغانستان را در منطقه درک نموده و با احساس ندامت از تجاوز ارتش سرخ دراخیر دههً هشتاد قرن گذشته، شوق نفوذ بیشتر اقتصادی را در افغانستان دارد . کنفرانس بین المللی در باره افغانستان درماه اپریل سال جاری در ماسکو شاهد این ادعا است .
سرنوشت افغانستان , سرنوشت زون حایل و خط داغ است . در خط داغ فضای جغرافیاییً کشور به فضا ی جیوپالیتیکی مبدل میگردد و گلوبالیزوم «جهانی شدن» فضای جغرافیاییً را به فضای سیاسی مبدل میسازد.
در نتیجه تخاصم ها میان فضا های جیوپالیتیکی ، دولت های زون ساحلی ، خط داغ و زون حایًل ظهور مینمایًند. مثلاً افغانستان حیثیت خط حایًل میان فضای جیوپالیتیکی روسیه تزار و برتانیای کبیر را در اغازقرن نوزدهم میلادی در بازی بزرگ اول و ستاتوس خط داغ را در سیستم دو قطبی جهانی میان فضا های جیوپالیتیکی سیستم جهانی سوسیالستی از یکسو و تمدن غربی از سوی دیگر اختیار کرده بود .
وضع زون حایًل بشکل داواطلبانه و بر اساس ارادهً ساکنین ان صورتبندی نگرفته ، بلکه در نتیجه محاصره کشور های با هم رقیب « دشمن » که نمیتوانند زون حایًل را در کنترول خویش در اورند ، ایجاد گردیده است . خط حایًل سبب جلب بازیگر خارج از ستندرت جیوپالیتیک ، بخصوص هنگام تماس میان بازیگران با کلتورهایً متفاوت سیاسی میگردد . مانند حضور روسیه در افغانستان علیه غرب و برعکس ان . اکثراً کشور های زون حایًل بازیگران ضعیف در صحنه سیاسی بوده ، بخصوص زمانیکه در محاصره کشور های باهم متخاصم و با کلتور از هم متفاوت موقعیًت داشته باشند . زیراکه اهداف کشور های زون حایًل قبلاً از جانب بازیگران بزرگ تعین شده و ساکنین زون حایل همیشه قربانی یکی از فضا های بزرگ جیوپالیتیکی گردیده بشکل ناظر در سیستم بلانس میان بازیگران متخاصم جیوپالیتیکی برخوردار بوده و نه جزً سیستم حقوق بین الدول . کشور خط حایل در هر نوع پروسه تغیر شکل دولت ها « مودیفکیشن » ، موقعیت بین دو سنگ را دارد ، چونکه موقعیت جغرافیاییً انها در مسیًر چالش های بازیگران متفاوت و متخاصم قرار دارد . باخت کنترول بالاییً فضای زون حایل از جانب یک بازیگر « در مسله افغانستان -- باخت روسیه » ، سبب تعویض ان با بازیگر دیگر سیاسی میگردد . موقعیت زون حایًل همیشه « بعضی وقت اشکارا و بعضی وقت پنهان » در فوکس بازیگران بزرگ جیو پالیتیک قرار داشته و نبرد در زون حایًل یعنی شمولیت زون حایًل در فضای جیوپالیتیکی بازیگر بزرگ تنها بمعنی تغیر اکسنت در زون حایًل بوده که سبب ختم جنگ نمیگردد . هر نوع تلاش بخاطر دریافت موفقیت بالای زون حایًل از جانب بازیگر بزرگ ، برگشت دوباره ی بازیگر پیشین در فضایًی حایًل تنها مربوط به انتخاب قانونمند ساکنین خط داغ ویا زون حایًل است . حذف زون حایًل بنفع بازیگر شامل زون حایًل بعد از تکمیل پروسه طویل وقانونمند اینتیگریشن « سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی » زون حایًل ممکن است . در پنتاگون اصلاً در مورد ناکامی ایالات متحده در افغانستان فکر هم نمیکنند . عدم موفقیت در افغانستان نقش ایالات متحده را در صحنه یًی بین المللی تحت سوال قرار میدهد . ایالات متحده حاضر به کامپرومایًس با اپوزوسیون مسلح افغانستان غرض تامیًن صلح سرتاسری در افغانستان است . هدف از تراکم و افزایش نیرو های ناتو در مرز هایً جنوب و جنوبشرق افغانستان عبارت از ایجاد فشار بالای اپوزوسیون مسلح و سهم احتمالی ایشان در ترکیب حکومت افغانستان در چوکات قانون اساسی کشور میباشد . که در این مورد میانجگری عربستان سعودی مثمر خواهد بود .
ایالات متحده راه اکمالاتی کراچی- افغانستان را پر خطرو نا مطمئین احساس میکنند . مثلاً تغیر کورس درسیاست خارجی هند در قبال پاکستان ویا یک حمله تروریستی جدید مانند حمله ممبی درسال گذشته وضع را از کنترول خارج میسازد . در ان صورت انتقال قسمت زیاد اوردوی پاکستان در سرحدات با هند سبب نا امنیتی بیشتر خطوط ترانزیتی کالا های لوژیستیکی ناتو به سمت افغانستان میگردد . مسدود شدن راه هایی اکمالاتی بمعنی بحران ایالات متحده در افغانستان است .
نا مطمیًن بودن راه اکمالاتی پاکستان ، وفاداری ارمنستان و ترکمنستان نسبت به فدریشن روسیه ، شمولیت ابخازیا و اوسیتیایًی جنوبی در قلمرو روسیه ، سوء استفاده از کانفلیکت قره باغ و پرد نیگستراویًی و مجبوریت اکمالاتی ناتو از فدریشن روسیه ، غرض انتقال اموال غیر نظامی و لوژیستیکی ، سهم و اشتراک روسیه را در ترکیب راهای ترانزیتی و اکمالاتی افغانستان حتمی میسازد . اکمالات افغانستان تابع مزاج روسیه میگردد و روسیه امکانات وسیع را هر لحظه برای قطع راه ترانزیتی که هیچ رابطه ی مستقیم با کابل هم نداشته باشد به دسترس دارد . روسیه اکمالات لوژیستیکی افغانستان را بهانه گرفته و غرض بدست اوردن امتیازات ذیًل از مسله ی افغانستان همچو ناخون افگار اسنفاده میکند -- همکاری در بدل امتیازات :
1—ایالات متحده رسماً اعلان کنند که همسایگان فدریشن روسیه « اوکرایًن و گرجستان » به عضویت ناتو نایًل نمیگردند .
2- ایالات متحده و ناتو از ایجاد پایًگا های بزرگ نظامی و تراکم تخنیک ثقیله در کشور های بالتیک رسماً خوداری نمایًند .
3- قطع اعمار چتر دفاعی درکشورهای پولند و چک .
4- خروج نیرو های نظامی ایالات متحده از اسیای میانه .
5- اعلان حدود اربعه اتحاد شوروی سابق « به استثنایٌی جمهوریت های بالتیک » به زون--- تاثیرات ویژه ی جیوپالیتیکی ماسکو . .
ایالات متحده امریکا در چنین حالت دو راه را پیش رو دارد : تخاصم اشکار و رویارويی با فدریشن روسیه ویا جلب همکاری فدریشن روسیه . چون هدف استراتیژیکی امریکا ایجاد فضای جیوپالیتیکیًی در دنیا است که دموکراسی دران به خطر مواجه نباشد ، فلهذا اعلان اسیای میانه همچو زون خاص تاثیرات جیوپالیتیک ماسکو از جانب ایالات متحده ، ممکن در ایًنده خطر عقب نشینی را در اروپای شرقی ببار اورده ، که ایالات متحده حاضر به ان نیست . ولی رکود اقتصادی جهان و بن بست پروسه ی صلح در افغانستان اداره ی جدید رادر واشنگتن وادار به سیاست پراگماتیزم در استراتیژی منطقوی نموده است . جنگ با تروریزوم که انجام ان هنوذ معلوم نیست ، یکجا با مصارف گزاف 15 ملیارد دالری ماهانه ، در جنگ افغانستان و اعراق نیز یکی از عوامل جدی سیاست پراگماتیزم در استراتیژی منطقوی امریکا بشمار میرود . افغانستان تاکنون در تاریخ معاصر خود سه بار مواجه به تعین و انتخاب جیوپالیتیک شده :
1 – در اوایل قرن بیستم و حضور برتانیا در افغانستان .
2 - د ر دهه یًی هشتاد قرن بیستم و لشکر کشی شورویها در افغانستان .
3 – بعد از 2001.09.11 ، حضور ناتو و ایًتلاف داواطلبانه بین المللی در افغانستان در مبارزه علیه تروریزم بین المللی . اگر ملت نجیب افغانستان این بار هم در انتخاب پارتنر استراتیژیکی سهیم نگردد ، هم در بی امنیتی و بی ثباتی زیست خواهند کرد و هم بعد از مدت زمانی مانند گذشته ها بازیگر جدید جیوپالیتیک دامنگیرش خواهد شد . همین است سرنوشت زون حایل و خط داغ ، انتخاب از شماست .
. داکتر محمد سالم
صوفیه 06 .05 .2009