خطاب
به علماء، دانشمندان، متنفذین روحانیون مبارز وروشنفکران خبیر وبیدار و نماينده
گان منتخب مردم ولایت غور
این
نوشته ام شکل یک پشنهاد و يك خواهش دوستانه را دارد پیشنهاد به شخصیت های علمی
مؤثر وبا نفوذ ولایت غور، شخصیت هائیکه از مردمان صادق با وفا ودیانت پیشه کوه
پایه های غور نمایندگی میکنند ودر عهد وپیمان شان ذرۀ از ریا ، تر فند وخود
خواهی وجود ندارد.
من
درین روز هایم شاهد بودم که عدۀ از هم وطن ما بسیار نا جوانمردانه تحقیر شدند
عدۀ ایشان را بکابل دعوت نمودند تا با وعده های چرب ودروغین فریب شان دهند سر
انجام با یک سنگ سبک وزن شان کردند علاوه ازینکه مهمانداری بعمل
نیاوردندایشانرا بدون خدا حافظی ودادن کرایه وسفریه رخصت کردند ولی باز هم جناب
خلیلی صاحب را تحسین میکنم اگر از جیب دولت هم بود برای مهمانان خویش لا اقل
یازده هزار افغانی سفریه منظور نمود.با تحقیر ونا امیدی ایشان را بسوی خانه های
شان رهنمای کرد.
آیا
متنفذین غور شایستگی همین حرمت گذاری را داشتند که با برنج سفیدک ابجوش ویازده
هزار افغانی بدرقه شوند؟ نه خیر همت مردمان ما بیشتر ازین است که فریب دستار
خوان خالی وجیپ خرچ بچگانه تلبیس گران زمانه را بخورند من ازین بر خورد نهایت
حیفم آمد لذا لازم دانستم با تقدیم یک پیشنهاد حضور همه دانشمندان وفر هنگیان
فر هیخته ومتنفذین غور صمیمانه تقاضا نمایم.بس است این همه اهانت وتحقیر
.بیائید تا با صداقت ویکپارچگی نشان دهیم که ما دیگر در پی احترام ریا کارانه
نبوده بلکه خواستار بیرون رفت کشور ازین بحران هستیم بحرانیکه چون حلقه مصیبت
بر دست وپای ملت ومردم ما چنبر زده عدۀ را تحقیر وعدۀ بنام تیم وگروپ ومشاور شب
وروز بر دستار خوان رنگه مصروف حیف ومیل دارائی های ملت اند.
من از
همه برادران غوری خویش میخواهم تا هر چه زود تر با هم بنشینند وراه بیرون رفت
ازین مصیبت را پیشبینی نمایند.ما باید ثابت سازیم که دیگر نام افراد وخصلت های
سمتی وقوم نزد ما ارزش ندارد آنچه برای ما مهم است صداقت راستکاری وبر نامه
سالم وهمه گیر که عزت افغانستان را حفظ مشارکت ملی در سیاست آینده را تضمین
وعدالت اجتماعی متوازن ومتعادل را در عمل تطبیق کند.
در
شرائط فعلی ولایت غور از نظر افتیده.از لحاظ داشتن تشکیلات امنیتی زیر صرف قرار
دارد در حالیکه ولسوالی ها ی ولایات دیگر کندک ها وغند های اردوی ملی را جذب
نموده اند تا امنیت شانرا تأمین نمایدوهمین حالا در مسیر راه ها دزدی است ما یک
تولی پولیس شاه هراه نداریم اگر ده نفر مخالف قریه هارا به کنترول بگیرد کدام
نیروی امینتی وجود دارد که مخالفین را از منطقه بیرون کند؟.تشکیلات قوماندانی
های امنیه ما مانند گذشته نا کار امد وضعیف ومحدود است.ولایت غور فاقد تشکیلات
بسیاری از واحد های اداری در سطح ولسوالی هاست هیچ ولسوالی تشکیل شاروالی ندارد
در حالیکه ولایات دیگر همه امتیازات تشکیلاتی واداری را دارند. از لحاظ انکشافی
هم سهم ما حفر چاه های آب نوشیدنی است.در حالیکه ما چشمه سار های داریم که بهتر
از چاه هاست. شنیدیم که در ولایت های نا امن خوست وکنر آخرین ولسوالی سرک آن
پخته کاری شد وبه مر کز ولایت وصل گردید.در حالیکه ما در مر کز ولایت خویش یک
متر سرک پخته نداریم آخر این ظلم وبیعدالتی را کوه تحمل کرده نمیتواند ما خو
انسان هستیم احساس داریم عاطفه داریم ومی بنیم.
شما قضاوت کنید از جمله 560 مکتب شما چند مکتب تعمیر
دارد؟ هر سال بشما دروغ میگویند تمام مکاتب تعمیرر دار ما به اندازه مکاتب حریق
شده ولایات دیگر نیست.آخر ما از افغانستان نیستیم ما عسکر داو طلب به دولت
نداده ایم ما سر کشی کرده ایم گناه این ملت بی دهان وزبان چیست که از همه
امتیازات محروم وصرف مسئولیت واطاعت متوجه آن است.اوائل بهار از ارسال لسانسه
ها وتوسعه تشکیل واعمار مکاتب سخن میگویند ودر نیمه سال همه فرا موش
میشود.البته مقالات در مورد نبود مشارکت غوری ها در نظام نوشته شده واین مسئله
آنقدر روشن است که حاجت به بیان واستدلال نیست. مردمانیکه اطلاع ندارند شاید
گمان کنند اینها مقالات متحد المال اند ور نه حقیقت چنین نیست.ولی این یک حقیقت
مسلم است که دولت فعلی در تمام عرصه ها ولایت غور را عمدا توهین وتحقیر میکنند
ومردم این سر زمین را به مسخره میگیرند نمیدانم علت چیست؟ علت در وجود ماست
بیایئد خودرا ازین حالت نجات دهیم.بیائید نشان دهیم که ما هم مردمی هستیم که
رایگان خدمت نمیکنیم. فرد فرد شما به ياد داريد كه چند قبل در مربوطات ولسوالي
شهرك ولايت غور عده از مردمان ملكي كشته شدن دولت موجود حاضر نشد كه حتئ اظهار
تاسف نمايد اگر اين حادثه در ديگر ولايات ميبود بر علاوه غم شريكي پول هاي زياد
نيز داده ميشد ايا! اين حكام خود كامه مردم غور را نوكر زرخريد ميداند؟
راه
چاره؟؟
من را
عقیده بر این است که غوری ها میتوانند در شرائط حساس کنونی هویت وجایگاه خودرا
در تاریخ کشور ثابت کنند.با اتحاد همبستگی ویک پارچگی.نمیشود عدۀ به دروازۀ یک
کاندید وعدۀ به دروازه کانید دیگر دق الباب کنند وبا گر فتن سفریه وعده اطاعت
از ارباب پول را بدهند.دیگر تعهد ومیثاق مشترک مهم است.این تعهد را من وتو یکجا
از هر کس میتوانیم بگیریم.اما آز موده را نمی آزمائیم.یعنی حکومت متعصب گروه
گرا وتیم پسندیکه تمام هستی ما را در پای دوستان شخصی خود ریخته واز عدالت در
دیارش سراغ نیستآنرا تحریم میکنیم دیگر فریب دروغ هایش را نمیخوریم دیگر احکام
غیر عملی اش را از آرشف دفاترر جمع وبه روز نامه ها میسپاریم وبه همه مردم نشان
میدهیم که عمر این احکام غیر عملی پنج سال ویاشش سال است وباز هم وعده میدهند
که وعده های گذشته را عملی میکینیم.
بیائید همه ضرورت های اولیه از قبیل إعمار سرک ها مشارکت در نظام توسعه معارف
عرصه خدمات صحی وانگشاف مخابرات همه را در یک لست بگیریم ومنحیث خواست اسای
خویش مطرح کنیم خواستیکه متناسب با خواست سائر مردمان این سر زمین است ما اضافه
نمیخواهیم ما عدالت میخواهیم عدالت اجتماعی عدالت سیاسی عدالت در همه عرصه
ها.هر کانیدیکه با ما صادقانه رفتار میکند در همین مصطع زمانی دستش را میگیرم
تا دست مان را در آینده با صداقت وراستی بگیرند.