رحمت اله روان

 

درافغانستان رشته کار در دست افغان ها نیست

 

آن چه در چند ماه اخیر به نوعی در رابطه با مسائل افغانستان مطرح شده، لزوم اعزام سربازان خارجی (ناتو) بیش تر از موجودیت فعلی است تا بتوان بدین وسیله چالش های فرا روی نیل به اهداف مورد نظر غرب و افغانستان را تا حدودی مرفوع ساخت.

اما پیداست كه این مسئله، موافقان و مخالفانی را نیز اعم از خارجی و داخلی داشته است. برخی مخالفان با این عنوان که صرف نظر از ظاهر قابل قبول، این قضیه تأثیر چندانی بر كاهش مشکلات موجود نخواهد گذاشت، به اين عقيده هستند كه به جای اتخاذ چنین تصامیمی، بايد به دنبال راه کارهای موثرتری گشت.

مخالفان، تأکید می کنند، به جای صرف هزینه هنگفت اعزام و جابه جایی سربازان جدید، بايد در فکر بالا بردن سطح آماده گی دفاعی و آموزش نيروهاي افغان بود تا کادر فعلی نیروهای نظامی افغان از لحاظ کمی و کیفی ارتقا يابند، چه این که این امر باعث خواهد شد كه نیروهایی، مسئولیت انتظام و کنترول اوضاع را در دست گیرند که از جهت فرهنگی، سنتی و جغرافیایی شناخت كافي را نسبت به جامعه افغانستان دارند تا اعتراض هايي كه در جامعه و در برابر نيروهاي خارجي وجود دارد، تا اندازه ای فروکش کند

ابعاد دیگری هم که از نظر کارشناسان اهم است و می تواند شرایط را به نفع دولت و جامعه بین الملل تغيیر فاحشی بدهد، ایجاد پروژه های بازسازی و اقدام به بالابردن سطح اقتصاد جامعه است که توجه چندانی به آن صورت نگرفته است.

نورالحق علومی، رئیس کمیسیون امور دفاعی ولسی جرگه درباره اعزام نيروهاي خارجي به كشور می گوید: اعزام سربازان خارجی بیش تر به کشور هیچ ضرورتی ندارد. ناتو با نيروهای موجود خویش هم می تواند با اتخاذ تدابير و پالیسی های منظم، به نتيجه دلخواه دست پيدا كند.

وی تصریح کرد: طبق تخمینی که زده می شود، نیروهای معترض دولت چیزی حدود 25 هزار نفر هستند که اگر از جهت کمیتی هم تنها با نیروهای خارجی مقایسه کنیم، چيزی حدود یک چهارم آن ها را تشكيل مي دهند.

اما آن چه قابل تعمق است، ناموفق بودن خود پروسه مبارزه با تروریسم است که پس از قریب به یک دهه، هنوز به اهدافي كه بايد، نایل نگشته و نه تنها گروه هایی چون طالبان و القاعده مهار نشده، بلکه هرچند وقت یک بار با استراتژی جدیدتری در صحنه جنگ با دولت و جامعه جهاني ظاهر می شوند.

از مسایل ظاهری که بگذریم، همه افغان ها به خوبي به این نکته پی برده اند که نوعی سیاست دو پهلو در کشور جریان دارد و آن چه ما در صحنه می بینیم، تنها یک بعد از اتفاقات موجود است. پالیسی غیرشفاف غرب در افغانستان، نوعی بی اعتمادی را در میان صاحبان این مرزوبوم ایجاد کرده که پروسه پیشنهاد شده اعزام نیروی جدید هم تحت همین بینش از نظر جامعه افغانستان، تجدید سیاست های خاصی است که از ماهیت آن، تعداد کمی باخبرند.

از سويي ديگر، ما می دانیم که نهادهایی چون اردو و پولیس را داريم که تا حد زیادی منسجم و منظم شده اند و مي توانند وظیفه تأمین امنیت را تا حدي برعهده بگيرند، اما نگرانی، از میزان صلاحیت این ارگان هاست که حتی در مواجهه با حوادثی که مسئولیت پیش گیری يا مقابله با آن را دارند، توسط نيروهاي خارجي ناديده گرفته مي شوند و خود اين نيروها به صورت يك جانبه به انجام عمليات مي پردازند كه اين امر از يك سو به افزايش كشتار غيرنظاميان مي انجامد و از جانب ديگر اين مسئله خود به خود افزايش نارضايتي مردم افغانستان را در پي دارد.

در شرایط کنونی که کمتر کسی قادر به تحلیل درست سیاست های غرب (ناتو) در افغانستان است و هرچه بیش تر می گذرد، این موضوع مبهم تر نیز می گردد، مثال طالبان برای افغان ها گروهی است مشخص و واحد که با تحمیل سیاست های نادرست شان بر ملت، زمینه نارضایتی را فراهم آوردند، اما آن چه این روزها شنیده می شود حاکی از این است که این واحد بودن از نظر ناتو نامربوط است و این موضوع از روابطی که برخی حلقات ناتو با طالبان داشته، روشن می گردد. آن ها ظاهرا فرق هایی برای طالبان قایلند که در نقطه ای با آن ها مي جنگند و در جایی دیگر قراردادهایی با آن ها امضا می کنند. از مثال های روشن آن مي توان به دستگیری گروهی از طالبان و آزادسازی برخي آن ها توسط نیروهای خارجي و امضاي قراردادهای منطقه ای بين اين نيروها به عنوان مثال قرارداد انگليس و طالبان بر سر «موسي قلعه» هلمند نام برد.

علاوه بر اين، مسئله ای که مدتي است بر نگرانی هاي مردم افزوده، انتقال برخی نیروهای معترض دولت توسط هلی کوپتر به مناطق شمال افغانستان است که حداقل در چند سال اخیر از اوضاع امنیتی بهتری برخوردار بوده است.

بادرنظرداشت اين شرايط سوال ما به حیث مردمانی که روند زنده گی مان متأثر از هر تحول كوچكي مي باشد که در این سرزمین رخ می دهد، این است كه این قوای خارجي در فکر تحقق چه آرمانی هستند؟ حقیقتا برای رسیدن به چه اهدافی کار می کنند؟ و سهم مردم افغانستان از آگاهی به عمل کردشان به چه میزان است؟

و چه طور شده كه آن ها امروز پی برده اند که شرایط کنونی را بايد با نیروهای بیش تري دنبال کنند، وقتی حتی دولت افغانستان نیز از پالیسی های آن ها اطلاع دقیق ندارد؟

به هر حال تا مادامی که این شرایط تجدید شود (نيروهاي خارجي افزايش يابند) بحرانی که مردم هر روز با آن درگیرند نیز گسترش می یابد. شرایط کنونی را به خوبی می توان با مشکلات موجود بر سر راه دولت در دهه های 50 و 60 مقایسه کرد كه حتی اعزام نیروهای شوروی سابق نیز نتوانست به تسلط حدود جغرافیایی افغانستان توسط آن دولت کمک کند و در نهايت نيروهاي شوروي نيز با مقاومت هاي مردمي روبه رو شده و پس از یک دهه، با دادن تلفات بي شمار مجددا به كشور خود برگشتند.

اكنون نيز اگر دولت و نیروهای ناتو صرف برای تحکیم نیروی نظامی خود در برخي مناطق اتکا کنند و به فکر ایجاد یک حاکمیت سیاسی مداوم نباشند، همان طور كه تجربه نشان داده، این رخ دادها زمینه را برای ایجاد گروه هاي مخالف متعدد، مستعدتر می کند.

وي هم چنين در مورد عمل كرد نيروهاي امنيتي در كنترول حوادث نيز مي گويد، امروز نیروهای امنیتی می توانند حادثه را به زودترین فرصت خنثی کنند، پس باید گفت كه نیروهای ما اين توان مندی را پیداکرده اند که بعد از 1 الی 2 ساعت روی یک حادثه، تسلط پیدا کنند.

علومي اظهار داشت، حادثه ای که صورت گرفت در یک بخش، ضعف ما را نشان می دهد، ولی در بخش دیگر توطئه دشمنان را دفع کردیم و تلفات هم دادیم كه در این جا یک اجراآتی شده است، اما اگر قوی تر می بودیم، شاید حادثه رخ نمی داد.

وي ادامه داد، هر قدر نیروهای امنیتی ما قوی باشند و در عملیات سهم بگیرند، باز هم بايد به يك مسئله ديگر توجه داشت و آن ، اين که تعداد تلفات بايد کم شود. بايد ارزیابی صورت گيرد كه آیا ناگزیر این تلفات باید رخ می داد یا می توانستیم درست و باسنجش تر گام برداریم که هم دهشت افکنان را به چنگال قانون بسپاریم و هم اين كه ما در خنثی کردن یک حادثه، تلفات زيادي ندهيم.

علومي خاطرنشان ساخت، به صورت دقيق بايد بررسی شود که چرا تلفات زیاد است. چون اطلاعات نداشته و ضعف اطلاعی و کشفی داریم. اما اگر جامعه جهانی و نيروهاي افغانستان در تبادل اطلاعات، هماهنگی داشته باشند، مي توانيم به امنيت دست پیدا كنيم.

اما يك مسئله قابل تامل ديگر به ايست هاي بازرسي بازمي گردد كه در آن موترهاي شيشه سياه و بدون نمبرپليت به نوعي از بازرسي و چك كردن مستثني هستند و اين باعث مي شود كه مخالفين نيز با دست وپا كردن اين گونه موترها وارد شهر شده و به انجام عمليات هاي تخريبي دست بزنند.

نورالحق علومي در اين مورد مي گويد: باید بگویم، هيچ چيز نبايد ظاهري، كه بايد در محتوا درست باشد. به عنوان مثال حادثه ای که چندي قبل هم در کنار وزارت امور داخله رخ داد، توسط وسایطی بود که همیشه افراد صاحب قدرت و نفوذ می توانند از آن ها استفاده کنند. بايد گفت كه قانون استثنا را نمی پذیرد، امروز اگر وزیر است و وکیل و مامورعالی رتبه و خارجی است یا داخلی، باید هنگامی که به محلات بازرسی می رسند، مسئولین بتوانند این ها را چک کنند و هیچ کس نتواند از موترهاي بدون نمبرپلیت و موترهای شیشه سیاه استفاده کند.

وي ادامه داد، اگر امروز این استنثائات را قبول می كنیم، فردا حوادث پیدا می شوند. این باید در جمله برنامه کاری قرار بگیرد که هيچ كس استثنا نيست و همه باید مورد بازرسی قرار بگیرند تا زمینه برای این فراهم نشود که دشمنان از این خالی گاه ها استفاده کنند. چراكه دشمن هميشه به دنبال این مسائل است و همیشه به دنبال این می گردد که نقاط ضعف ما را پیدا کند و این، خود یک نقطه ضعف است. به گفته علومي با در نظرداشت اين نقطه ضعف، دشمن مي تواند با استفاده از موتر يك موسسه خارجی، کارمند دولت یا شخصی صاحب رسوخ، خود را به اين محلات برساند و دست به انجام عمليات تخريبي بزند. این هم یک ضعف کار ماست و امیدواریم که در این جا ارگان های امنيتي، کشفی، پولیس و اردوی ما به اين مهم توجه كنند تا بتوانند مرکز شهرها را امن بسازند.

وي مي گويد، ما در فکر امنيت قرا و دهات هستیم، پس اگر امنيت در يك شهر نباشد، باعث تشویش مردم می شود و خود این مسائل تأثیري بسیار عمده بر دور دوم انتخابات دارد و باعث مي شود كه زمینه براي حضور آزادانه مردم در انتخابات مهيا نگردد.

چيزي تا زمان برگزاري انتخابات باقي نمانده، ولي وضعيت كشور و حتي كابل روزبه روز بدتر مي شود و اين باعث خواهد شد كه مردم از حضور در پاي صندوق هاي راي امتناع ورزند و اين به نفع مصالح ملي و دموكراسي نوپاي افغانستان نيست، پس بر مسئولين امنيتي است تا با اتخاذ تصميمات جدي، مانع از وقوع حوادثي شوند كه مردم را نااميد مي سازد.

اما آن چه مشخص و مبرهن مي باشد این است که رشته کار در دست افغان ها نیست که در قبال سیاست ها و سرنوشت خویش تصمیم بگیرند، اما باز به این دلیل که وظیفه افغاني خویش را ادا کرده باشیم، باید از هر تربیونی که به دست مان رسید، حرف های مان را بزنیم، صرف نظر از این که، آن چه برای مان طرح کرده اند، به وقوع خواهد پیوست.

اگر نماینده های ما حضور در مجلس نماینده گان را جدی نگیرند، اگر علاقه مندی برای اجرای وظایف محوله مان را به شکلی عملی تر دنبال نکنیم و اگر... یقینا وضعیت آينده را بیش از پیش وخیم تر ساخته ایم.

اصولا آن هایی که ما را در بازسازی و سایر انكشافات یاری می کنند، توقعاتی دارند که ما نيز وظیفه داریم آن ها را برآورده سازیم، اما باید در این راستا محدوده و چهارچوبی نیز ايجاد شود تا منافع ملی مان تحت الشعاع قرار نگیرد.

وقتی موضوعات مهم در هر بخش و زمینه ای مطرح می شود، دولت نیز بايد در تصمیمات مشورتی و عملی آنان سهم بگیرد و میدان ابراز عقیده را داشته باشد. آن ها (خارجي ها) باید در مقابل رخ دادهای مهم جواب گو باشند تا مردم نسبت به آن ها ذهنیت منفی را در خویش تقویت نکنند.

این مضمون به اساس مصاحبه های محترم جنرال نورالحق (علومی ) بارسانه های داخلی که در این اوخر انجام نموده است تر تیب ګر دیده است .

پای

رحمت اله روان

 

 

 

         


بالا
 
بازگشت