لطف الله
راشد
افغانستان طعمه ی بحران مدیریت غرب
به تازه گی معاون فرمانده عمومی نیروهای امریکایی و ناتو درافغانستان اعلام نمود که اعزام نیروی 30 هزار نفری ایالات متحده که قراراست برنامه ی ورود آنها به افغانستان درهمین روزها آغاز شود درظرف شش ماه تکمیل نخواهد شد . معاون فرمانده نیروهای امریکایی درافغانستان میگوید که نامساعد بودن وضعیت جوی وحملات طالبان بالای کاروانهای سربازان خارجی سبب شده تا آنان این برنامه را در11ماه آینده تکمیل کنند .
پیش از این بارک اوباما ریس جمهور امریکا درراهبرد تازه یی که برای افغانستان مطرح نمود اعلام کرد که 30 هزار سرباز اضافی در6 ماه آینده به افغانستان فرستاده خواهد شد .
ایجاد استراتیژی جدید برای افغانستان از سوی بارک اوباما ریس جمهور امریکا نزدیک به سه ماه وقت دربرگرفت . مقامات امریکایی بارها درمورد مطالعه وبررسی ها درپیوند به ایجاد این استراتیژی از سوی ریس جمهور امریکا اخباری را در رسانه ها پخش نمودند . بدنبال انتظارات طولانی سرانجام این استراتیژی اعلام گردید اما درنخستین هفته برخی از موارد دراین استراتیژی ازسوی شماری از نماینده گان کانگرس امریکا وعده ی از مقامات حکومت این کشور به انتقاد گرفته شد . رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا وهیلاری کلینتون وزیرخارجه ی این کشورتابستان 2011 را که زمان مشخص برای آغاز خروج سربازان امریکایی از افغانستان اعلام شده را ردنموده و آنرا حرکت منفی بالای روحیه ی سربازان قوای بین المللی درافغانستان خواندند .
از سوی دیگر اعلام جدید معاون فرماندهی نیروهای امریکایی برای افغانستان با اعلام این که آنان نمیتوانند قوای 30 هزار نفری امریکایی را درظرف شش ماه آینده به افغانستان انتقال دهند حرکت دیگریست که بررسی ها دربرنامه ی اوباما برای افغانستان که سه ماه بالای آن مطالعه صورت گرفته بود را زیر سوال قرار میدهد .
از آغاز حضورنیروهای امریکایی درافغانستان تاحال موارد متعددی وجود دارد که مقامات نیروهای خارجی به خصوص نظامیان ا مریکایی دیدگاه ها ونظریات مختلفی برای افغانستان دارند . جنگ با طالبان ، مذاکره با طالبان ، شدت عمل دربرابر آنها ، آشتی وصلح ، ابراز امیدواری برای پیروزی درنبردافغانستان ویا هم برعکس آن همه وهمه موارد متعددی است که بارها از سوی نیروهای بین المللی ابراز شده است . این اظهارات وحرکات ضد ونقیض که بسیار ممکن است ناشی از بی برنامه گی وبحران مدیریت نیروهای بین المللی درخصوص افغانستان باشد سبب شده تا روند مبارزه با تروریزم وجنگ با شورشیان به چالشهای متعددی روبه روشود .
هرچند این شیوه میتواند یک حرکت سیاسی وایجادابهام به منظور تسخیر اهداف مشخص باشد اما درکنار آن بدون شک این اظهارات تاثیرات سوء بر روان مردم افغانستان وسربازان خارجی دراین کشور نیز دارد . شاید یکی از دلایل طولانی شدن جنگ درافغانستان ودلسرد شدن مردم و حکومت ها ی خارجی برای اعزام سربازان بیشتر به افغانستان نیز همین موضوع باشد که باوجود حضور مشترک جامعه ی جهانی برای مبارزه با تروریزم درافغانستان راهبرد مشخصی که اشتراک همه نیروها درآن برای بدست آوردن اهداف درکوتاه مدت وتطبیق برنامه های کلان در دراز مدت باشد لااقل برای مردم افغانستان مشخص نیست .درحال حاضر تنها شعار مشترکی که جامعه ی جهانی درزیر چتر آن درافغانستان حضور دارند مبارزه با ترویزم ،تحکیم پایه های دولت وتامین صلح دراین کشور است اما درجزئیات وعملی نمودن این برنامه استراتیژی واحد وهم آهنگی کشورها کمرنگ به نظر میرسد.
با توجه به این همه به خوبی مشخص است که تنها شدت عمل مخالفین درگسترش بحران در افغانستان نقش نداشته است.ودرکنار مشکل مواد مخدر ، فساد اداری، وحضور بیشتر جنگجویان مسلح درکشور، بحران مدیریت ازسوی جامعه ی جهانی برای انسجام فعالیت های باز سازی وجنگی دراین کشورکه یکی از عمده ترین چالشها است نیز سبب شده تا افغانستان آنچنانیکه ادعا میشود از کمکهای جامعه ی بین المللی نیرومند نگردد و بیشتر این کمکها ، برنامه ها ، استراتیژی ها به نتایج مثبتی که انتظار میرود نرسد .
شکی نیست که این بی توجهی وایجاد بحران آسیب فراوانی برروند مبارزه با تروریزم وفعالیت های جامعه ی جهانی درافغانستان دارد اماآنچه جبران ناپذیر است آسیب هایی است که مردم افغانستان از این ناحیه متحمل میشوند زیرا هر حرکت این بی برنامه گی ها ومدیریت بحرانی جامعه ی جهانی درافغانستان سبب نیرومند شدن مخالفین و به تعویق افتادن تامین امنیت سراسری درکشور خواهد شد . هشت سال گذشته ودستاورد فعلی نیروهای بین المللی وایالات متحده ی امریکا درخصوص مبارزه با تروریزم وازبین بردن مخالفین وبرعکس گسترش ساحه ی نفوذ شورشیان از روستاهای دور افتاده ی جنوب افغانستان به پایتخت وشمال کشور نمونه ی بارزی ازبحران مدیریت جامعه ی جهانی درافغانستان بوده میتواند.