نصير ندا
دا نه نشان
ای بسا انان که بودند در جهان
آمدند رفتند به نوبت از میان
گو هری دانه نشا نی دا شتند
بر تعقل علم کردند زایمان
زینتی دادند جهان ما ز خویش
منظر تزئین شده بر دیده بان
حسن نیکوئی بما بگذاشته اند
رفعتی دادند به انسان را یگان
جتری اذادی بلند کردند بسر
اوج انسا نی بما دادند نشان
شیره شیرین را از تلخیها
شهد کردند در مذ اق و در زبان
در تمیز شکل و معنی بودهاند
جون محک فرق طلا از مس عیان
پیش تاز و شمع وار ره گشای
پا یدار واستوارو پر توان
در س عبرت بر همه امو ختند
خود نمود فخر وعزت زان زمان
زندگی را رسم و ادین دادهاند
در بها یش جان دادند بی امان
خلق کردند عشق وکار و آرزو
فتح کردند سد راه هفتخوان
گر تو خواهی تا شوی با لا مقام
درس نیکو گیر زان فر زا نگان
2009 نومبر