کشند ایزار ِ مردُم در سفارت
شنو جانا حدیث قتل و غارت سراسر مُلکِ ما رفت در اسارت
به خُمر مَی کند شیخم طهارت کنند هر صبح و شام ناتو زیارت
کشند ایزار مردم در سفارت
یکی از چرس و تریاکش بلافد دگر بر حرف نا پاکش بلافد
به خاک رفته از خاکش بلافد عمر گوید که من سازم امارت
کشند ایزارِ مردم در سفارت
به هر کَنج ِوطن شور و نوایی نوایی حسرت و اندوه وآهی
شوند هر لحظه بمبارد هوایی زنان را تن بپالند با جسارت
کشند ایزارِمردم در سفارت
به ماه روزه دارند روزه داری ـ کنند مردم بصد رنگی سواری
برای حفظ ننگ ونام و عاری ـ کند کرزی ز کَنج چشم اشارت
کشند ایزار مردم در سفارت
عجب افطـــاریه آغـــاز کردند تن خود لَخت و کارِ ساز کردند
زشَربِ ویسکی این اعجاز کردند ببین همکاری و امن ونظارت
کشند ایزار مردم در سفارت
شــده دنیا ازین شنعت خبردار که کارِ بد شده از نسل مـــَردار
ازین پس میبرند بی کَرته ایزار شــود صد ها ازینگونه حِقارت
کشند ایزارِمردم در سفارت
شـنو از من سخن میرزا ملامت مــلامت چند کنی قوم ملامت
نبینی بعدازیـن روی سلامت که سوزش در دلم دارد شرارت
کشند ایزارِ مردم در سفارت
میرزاملامت 17 سنبلۀ خورشیدی