داکتر عبدالخالق استاد دانشگاه بین المللی کیف و همکار علمی اکادمی علوم اکرائین
نوروز در ایام کوشانیان
این یک حقیقت مسلم است که نوروز در سرزمین ما سابقه خیلی ها طولانی دارد و تاریخ آن به هزاران سال قبل ارتباط پیدا میکند. جشن نوروز یکی از شایسته ترین جشن های بهاری و عنعنه پسندیده جامعۀ بشری است . نظر به روایات، اسناد تاریخی و دست داشته های باستانشناسی، فرهنگ نوروز در حوزه فرهنگی ایران باستان پا به هستی گذاشته است.
( نوروز بدخشان)
روایات گوناگونی پیرامون پیدایش نوروز د تجلیل ان د رمیان آریائیها در دست داریم. از آنجائیکه پیدایش نوروز واقعاً به سپیده دم تاریخ وصل میشود، از اینرو بعضی از آنها با گذشت زمان جنبۀ افسانوی و اساطیری پیدا کرده است. بر مبنای همین اسناد و شواهد، نوروز از زمان هخامنشاهی ها و پیشتر از آن با شادی فراوان تجلیل میگردید. از جمله شواهد میتوان از سنگ نبشته بیستون یاد آوری نمود. در نقاشی های سنگ نبشته بیستون، داریوش کبیر، شاه شاهان در حال دریافت تحایف از شاه هان زیر فرمان خود می باشد. چون دولت هخامنشی دارای سیستم ادارۀ منظم مرکزی بود و از تقویم دقیق باساس نظام خورشیدی استفاده میکردند، تمامی مالیات و سایر الزامات دولتی در یک زمان معین حصول میگردید. همه ساله هخامنشی ها اول سال یا نوروز را بحیث روز گرد اوری مالیات تعین نموده بودند.
نوروز در زمان فرمانروایی اشکانی ها و ساسانی ها با همان عظمت شایان دوران هخامنشاهیان تجلیل میشد.
در زمان کوشانیهای کبیر هم نوروز اهمیت خودرا از دست نداده بود. چون این خاندان فرهنگ دوست در حفظ و نگهداری فرهنگ انسانی اسلاف بزرگ خود یعنی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان سخت کوشا بودند، بدین لحاظ تمدنی را اساس گذاشتند که همه میراث های خلاقی پیشینان خودرا نه تنها حفظ نمودند، بلکه آنرا بیشتر انکشاف دادند.
نظر به «کتیبۀ رباتک» که در این اواخر از محلۀ رباتک در بین پلیخمری و سمنگان بدست آمده، شباهت خیلی زیاد به فرمان کوروش کبیر دارد، میتوان گفت که این فرمان در زمان اعلیحضرت کانیشکای بزرگ و در روز نوروز و یا اول بهار صادر شده باشد!
گرچه دانشمندان تا به امروز باور داشتند که کوشانیها همان قبایل یوئیجی میباشد که از ماورای کوهای تیانشان داخل سرزمین ما شده است. اما سنگ نبشته رباطک هرگونه شک و تردید را در باره تبار کوشانیها از بین برده است. کانیشکا بزرگ تبار خود را(آریائی) و زبان خود را ( آریو) معرفی میکند.
من در این اواخر اسناد بسیارجالب و استثنایی را از استان بدخشان بدست آوردم، که به وضاحت نشان میدهد در زمان زمامداری کوشانیها، هر محلی دارای سمبول بهاری و سال نو خود بوده است. در جمله این آثار، یکی هم مهری است با قطر تقریبا یک سانتی متر نقره ی میباشد. بعد از مطالعه و عکس برداری از این آثار، به این نتیجه رسیدم؛ درمُهر مذکور یک پرندۀ که شباهت زیاد به کبک دری دارد و در منقار خود خوشۀ گندم را حمل میکند، حک شده است نمادی از فرا رسیدن نوروز میباشد و نوید دهندۀ بهار بوده و انسان را به کشت و کار زمین فرا میخواند. سمنک امروز نمونۀ بارز آن شده میتواند
این مهر با جام سفالی و سکه های دوره اعلیحضرت هوویشکا از گورهای کوشانیها در بدخشان بدست آمده است. من شخصا بحیث یک متخصص باستانشناس، زمانیکه به تصویر این مهر نگاه کردم آنرا مشابه کبک دری (زری ) که در میهنم بدخشان بنام چرده هم یاد میگردد، نزد مردم دارای احترام بوده و آهنگ ها و قصه ها در بارۀ آن موجود است. ممکن این پرندۀ زیبا که در کوه های بدخشان باستان به وفرت مشاهده میشود، در زمان کوشانی ها دارای احترام خاصی بوده است.
قصه های که امروز در بدخشان بین مردم از زبان به زبان حکایه میشود یکی اینست که مالداران در ایام بهاری در دامنه های کوه ها به اییلاق میروند، آنها آشیانۀ این پرنده را در سخره های شامخ کافته و تخم های آنرا سیاه میکنند و دوباره در لانه آن میگذارند و آشیانه را زیر نظارت میگیرند. به گمان آنها، کبک دری (چرده) توسط کیمیا بُته تخم های خودرا دوباره پاک میسازد. شبانان از نزدیک لانه کبک دری بته سحرآمیز را پیدا و در شیر جوشانده و بعداً توسط این شیر جوشانده مس و سُرب را به طلا تبدیل مینمایند. این قصۀ جالب تا حال در بدخشان مروج است. مردم فقط از همین طریق کمیا بته را شناسائی میکنند.
مواد و عکس هایی که در این نبشته بکار رفته، از کتاب تاریخ بدخشان از ایام باستان تا حال که فعلاً مصروف آن میباشم، استفاده شده است. انشاالله که عنقریب بدست علاقمندان قرار خواهد گرفت.