فرشید رویایی
ظاهر هوید ا
هیاهو
و دگر هیچ
هویدا فقط پنج سال ترانه خواند ،ده یا که دوازده ترانه سرود ، وبی هیچ اما و اګر بی بدیل سرود. اما همین هویدا سی سال تمام است که "مانیفست " بیرون میدهد در مقام " صاحب نظر" وفقط از همان ده یا که دوازده ترانه " مشروعیت " میګیرد .آن ترانه ها نه " دریاچه قو " اند و نه رکنی از " شعایر ودایی " .نه شرح در کار است و نه بسطی ،سرود گرآن ده یاکه دوازده آهنگ زیبا،نه "گر "ماند است و نه" پانره " بدستش بسته اند ،او خود را " آماتور " میخواند که اصطلاح دقیقی برای آن " جمع شجاع سنت شکن " نیست .
مجله آواز
در فردای مرگ احمد ظاهر این هویدا بود که در پاسخ پرسشگر "مجله آواز"، بی مهابا شهرت احمد ظاهر را ،ناشی از موقعیت پدر و تمول او دانست .اینک سی سال بعد نیز، تن به شماتت دیگران میدهد و بزرګداشت سالزاد او را ،سرمایه اندوزی تلقی میکند ."بر کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را " ایا سرود ګر ترانه زیبای " دل شده غافل، رفته ز دستم " ؟
هویدا در همه جا تکلیف حضور میکند و طبیعتا پرسشگر باید مستمع صبور باشد تا پاسخ طلب جوینده ،ستاینده او باشد تا سنجشگر ارزش یاب .و از این طرفه حالان چه بسیار داشتیم و داریم و خواهیم داشت.سی سال تمام هویدا ،تن به ایستایی داده است ،با آنهمه تن به " آب رز " دادن ،برای درمان درد "رویما " او ،باری"سازمان جوانان " تن به قبول حضور او در جنب "ګل سرخیان "داد ،تا تحرک و جنبشی در او پدیدار ګردد و سرایینده "شنیدم از این جا سفر میکنی "خود سفر نکند،سفر غربت و تنهایی .اما این او بود که نه سروده تازه بیرون داد بل در فردای فروریزی دولت "داکتر " زبان به شماتت گشود تا نکند از"ناشناس" عقب افتد.
رشک بردن و گسستگی
چه بسیارند ترانه سرایان که به آن نامراد رشک میبرند به احمد ظاهر ، و اما هویدا از بزرگداشت سالزادآن نامراد "پیراهن عثمان" میسازد و آن چند دلسوخته هنر را ،متهم به سرمایه اندوزی .با خودم میگویم و به کرات از زبان " واصف"که ،احمد ظاهر "یگانه آمد و تنها نشست و فرد گذشت ."من اگر جای هویدا بودم نه " سه بار " تن به سرزنش دیگران میدادم ،یکبار ،فقط یکبار ،نجوا ګون ،در گوش " آرش هویدا " زمرمه میکردم که آواز خوبی ندارد ،آن به که نخواند و اما میگقتم منتظم خوب موسیقی و کلیپ ساز بی نظیری است .همین و بس .