عید جاودانه
به عاشقانه ترین عاشق زمانه سلام
به مهرورزی خلوتگهء شبانه سلام
به قطره قطره ی اشک زلال دیدهء یار
به غنچه های لب وحرف دلبرانه سلام
به صبح عید و سعیدی که جان فدا طلبد
به جان فدایی بی نام و بی نشانه سلام
به نام مهر و وفا گشته است فدا دل من
به قربانگهء عشاق بی بهانه سلام
به نور ماه و ستاره که رهنمای دل است
به صبح صادق این عید جاودانه سلام
به تار تار دو زلف نگار ماه پیکر
به گیسوان پر از پیچ شاعرانه سلام
به سوز داغ نگاهء دو چشم جادویش
به خنده های بلند چو عاشقانه سلام
رسید لحظهء قربانی ات « بشیر»چه کند
که گشت اسیر توبا سبک ماهرانه سلام
ملبورن – آسترالیا
28 نوامبر 2009