سید همایون شاه (عالمی)
بُست
در اوستا هیرمند بنام (هیتومند) یاد شده است این منطقه سابقه تاریخی 3000 سال قبل از میلاد دارد. شهر بست یک شهر مهم دفاعی بود،که سلطان بزرگ غزنه محمود جهان گشای آنرا اعمار کرد. چنانچه دروازه و رواق های موجود نمایانگر عظمت و افتخارات این شهر تاریخی است.
دریای هیرمند از بین شهر لشگرگاه میگذرد
این شهر دومین مرکز بود و باش غزنویان بود، اما زمانیکه علاالدین جهانسوز شهر غزنی را به آتش کشید متعاقباً بست را نیز ویران کرد. آن زمان که اعراب، زرنج را ازبین بردند شهر بست سلامت بود. سکندر مقدونی هم در شهر بست یک قلعه مستحکم بنا نموده بود. ولی آنچه آبادانی دور چنگیز و دیگران بجا گذاشته بودند تیمور گورگانی از بین برد.
در مراحل نهائی امیر شهید(حبیب اله خان) به این شهر توجه نمود و گام های موثری جهت عمران مجدد آن برداشت، نهر بزرگی از این مناطق عبور داد که زمینهای مجاور آن آماده زراعت شد، بعداً زمانیکه محمد ظاهر شاه به سلطنت رسید، به همکاری ایالات متحده امریکا کار های موثری در این مناطق انجام یافت.شهر جدید لشکرگاه بنا یافت،پروژه های متعددی زیر کار گرفته شد.
ولایت هلمند آب و هوای صحرایی دارد، باران های سالانه بست به 50 الی صد ملی متر و بارش های برف و باران مناطق کوهستانی شمال غرب ولایت هیرمند سالانه به 200 الی 300 ملی متر تخمین میگردد.
سالانه دوهزار هکتار زمین زیر آب آمده و قابل زرع میگردید که از منطق مختلف ناقلان آنجا آمده و به زندگی خویش ادامه میدادند.
حاصلات این ولایت در سالهای آرامی پنبه،انجیر،انار، تربوز، تخم آفتاب پرست و گندم بود،گذشته از آن یک فابریکه کاغذ سازی نیز دارد، در مجموع 1814000 هکتار زمین آبی و 1000 هکتار زمین للمی دارد . 27900 هکتار زمین متشکل از جنگلات، خارزار مزارع کوکنار و غیره میباشد.
آثار موجود از بقایای شهر بُست در نزدیکی های شهر لشکرگاه
پوهاند عبدالحی جبیبی در مقالات خویش راجع به تاریخ بست روشنی انداخته اند:
بست در کنار هیرمند از شهر های معروف و زیبای دوره محمودی است. پدر سلطان محمود ناصرالدین سبکتکین مدت ها در این شهر حکمرانی داشت، و در آن اوقات مرکز بلاد گرمسیر (جرم عرب) شمرده میشد.
این شهر دارای کوشکهای بزرگ و قصور عظیم الشانی بود که مورخان و شعرای آل محمود در وصف آن رطب اللسان بوده اند، و به دور آن سبکتگین،محمود و مسعود و فرزندان وی شهرت بسزائی داشت.
بست در سال 1968م
این قصور و عمارات عظیم به تدریج و مرور زمان از بین نرفت، بلکه در کشمکش های رقابت دو خاندان غزنوی و غوری عمداً تخریب گردید.
خطایا و سهو های سیاسی همواره دودمان های را از بین برده، و شهر های بزرگ را برباد فنا داده است.
محمودیان غزنه سلطان سوری غوری را با برادرش کشتند، و این خطای سیاسی علت انحطاط دودمان آل محمود گردید. و دو شهر بزرگ کشور یعنی غزنه و بست را با شهنشاهی خویش قربانی این سهو کردند. سلطان علاالدین حسین که یکی از قویترین شاهان آل شنسب غور بود به خونخواهی برادران خود که در غزنه از طرف آل محمود کشته شدند با عداوت فراوان از غور برآمد و با شدت و غضب پایتخت غزنه را که زیبا ترین بلاد آسیا بود به خاک سیاه یکسان ساخت و هفت روز متواتر باشندگان شهر را میکشت، و غزنه را با آتش غضب سوزانید و از این رو وی را جهانسوز گفتند.
نایره ی غضب این سلطان جبار به تخریب و احراق غزنه فرو نه نشست و بگفته منهاج السراج مورخ آل شنسب غور:
(( صندوق های برادران در مهد ها نهاد ، و از غزنین رخت بر بست و به بلاد داور بست، کوچ کرد و چون به شهر بُست رسید قصور و عمارات محمودی را که در آفاق مثل آن نبود خراب کرد، و کل ولایات که به محمودیان مضاف بود جمله را خراب کرد،و ویران گردانید و به غور باز آمد.....
بعد از این دودمان آل محمود، روی خوبی و آرامی ندیدند، دوره عظمت غزنه گذشت ، بست زیبا به خاک سیه برابر شد ، و دوره شوکت و جلال آل محمود سپری گشت.
بقایای قصور محمودیان که اکنون در بست مانده ، بدینسان از طرف علاالدین جهانسوز غوری تخریب شده بود، و به تصدیق ِ منهاج ِ سراج در آن وقت مثلی در آفاق نداشت.
-------------------------------------
ماخذ معلومات و عکس ها ویکپیدیا و کتاب (شل مقاله) تالیف مرحوم حبیبی
سید همایون شاه عالمی
30 جولای 2009م
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان