در این روز های
مطبوعات افغانستان از یکجاشدن و ایتلاف دوباره احزاب قومی مذهبی با دولت قومی کرزی خبر
دادند وآقای کرزی بعد از مذاکره در کابل با آقای
احمد داوود
اوغلی وزیر خارجه ترکیه حکم لغو، تعلیق و ظیفه دوستم را که قبلا حلقات سرکاری
آنرا یکی از جنایت کاران جنگی وناقضین
حقوق بشر در
جنگ های تنظیمی شهر کابل وعامل کشته شدن 65000 شهروندان کابل در تبانی به حزب
گلبدین حکمتیار وحزب وحدت خلیلی و محقق وشورای هم آهنگی میدانستند صادر نمود.
این ایتلاف قلدرهای
افغانستانی به خاطر بدست آوردن چوکی ،حفظ جا وجلال وحفظه سرمایه های دزددیده
شده ای دارایی های ملت در بیشتر از سی سال جنگ و حاکمیت نا مشروع میباشند و
افراد این احزاب قومی مذهبی هم در گفتاروهم در عمل دموکرات وعدالت خواه نبوده
ودر عمل سیادل و وابسته گان دولت های تباری و خارجی میباشند وبه منافع مردم
وخلق های ستم دیده ،اعم ازکارگران ،دهقانان ، استادان ،روحانیون ،دانشجویان
،واهل خبره وغیر وابسته به خودشان کدام باوری ندارند .
هموطنان :اکنون در دولت تباری
وگروگک های تیم تباری آرزوی تأمین پروسهءصلح عادلانه ،خلع سلاح ، وحدت واقعی
ملی و حاکمیت ملی در کشور نیست .
زیرا در فقدان حاکمیت دموکراسی
ودولت عدالت خواه طوریکه تجربه نشان داده ،مبارزات جانبازانهء مردم ، ایثار و
قربانیهای ایشان همیشه وسیلهءدر معاملهءقدرت های بزرگ برای به قدرت رسانیدن
دیکتاتوران ومستبدان زمان گردیده وبوده است .
پذیرش و تعمیم دموکراسیی توسطه
مردم متضمن آزادی به مثابهء حق ذاتی ، طبیعی و اجتماعی همه انسان ها در جامعه
انسانی بوده و نه ناقضین حقوق انسانی ،ولی تا آن زمان که عدالت اجتماعی
ودموکراسی به اراده مردم در جامعه بر قرار نگردد دموکراسی وآزادی مردم منحیث یک
اصل نظام مردمی نیز تأمین شده نمی تواند،اساسی ترین موءلفه های عدالت اجتماعی
ودموکراسی عبارت اند از:
-عدالت بین اقشاروطبقات اجتماعی
فقیروغنی جامعه ، و نه فریب فقرأ به نفع غنی ها.
-عدالت بین زنان ومردان براساس
معیارهای حقوق بشری .
-عدالت میان همه باشندگان کشور
به عنوان شهروندان مساوی الحقوق در وطن مشترک شان افغانستان .
- تأمین آزادی های مدنی
وشهروندی بنام شهروند افغانستان و نهادینه شدن آن در کشور.
به نظر نویسنده دموکراسی و
عدالت اجتماعی دو روی یک سکه ویا دو رخ یک کاسه اند و موجودیت یکی بدون دیگر
قابل تصور نیست که در حاکمیت موجود مشاهده نمی شود .
عدالت
پسندی بین مردم توسط زعیم سیاسی باعث اعتماد سیاسی اقوام وملیت های افغانستان
شده و این اعتماد وحدت سیاسی اقوام وهویت رهبری کننده سالم دولت ،حکومت ،قوه
مقننه وقوه قضاییه را در حاکمیت دولتی بوجود می آورد.
در غیر آن دولت های مركزی
وفرد گراباداشتن فرهنگ سیاسی تفرقه افگنانه ، بی اعتمادی های سیاسی را
، بین مردم ، اقوام
و ملیت های افغانستان بوجودآورده وباعث
بحران خودی یا درونی حکومت و دولت شده ودولت وحکومت رااز پاهین تا بالا به فساد
غرق میسازد واین فساد زعیم را مجبور به تن دادن به قوم گرایی نموده وباعث
بربادی نظام وحاکم شدن شهونیزم قومی ومذهبی در نظام میگردد.
بخاطر رفع این بی
اعتمادی ها و بی
عدالتی ها اگر
دولت قدرت اجتماعی وعلمی تمام اقوام و مردم افغانستان را با
خود داشته باشد ،
باید تفاهم سیاسی بین القومی را بین دانشمندان، نخبه های علمی مردم بوجود آورده
، از منافع گروهی خود بگذرد ، این تفاهم نخبه گان میتواند اصل قانونیت كه دراکثر
دیموكراسی ها و دولت ها به اساس قانون رأیج است تأمین میگردد در غیر آن این آش
و کاسه باعث دربند کشیدن دموکرات ها و تفکر دموکراسی وآزادی مردم می شود.
اکنون تأمین صلح و،وحدت واقعی
مردمی و حاکمیت مردم سالار در کشور وابسته به تأمین دموکراسی وعدالت اجتماعی
با تأمین دموکراسی وآزادی بیان وعقیده است :
زیرا در فقدان دموکراسی واقعی،
مبارزات جانبازانهء مردم ما، ایثار و قربانیهای ایشان همیشه وسیلهءدر
معاملهءقدرت های بزرگ برای به قدرت رسانیدن دیکتاتوران ومستبدان وابسته خودشان
خواهد گردیده .
حاکمیت داود خان بعد از کودتای خاندانی 26 سرطان 1352هجری شمسی و حزب
دیموکراتیک خلق ودولت دست نشانده بعد از کودتا ثور، که در پناه ارتش شوروی زیر
شعار حقوق زحمتکشان مرتکب ویرا نی روستاها، دهات و هزاران جنایات سازمان یافته
توسط استخبارات وقت علیه مرد م افغانستان شد.
اکنون با
حاکمیت
خونین قومی حزب وحدت مزاری ،حزب ملیشوی دوستم در همکاری استخبارات پاکستان
،ایران ،ازبکستان وترکیه تحت رهبری این احزاب وتنظیم های هفتگانه وهشتگانه ء
مردم فریب بنام قوم ومذهب به همكاری كشورهای بیگانه در گوشه های مختلف کشور
بقدرت رسانیده شدند، واین اخوانی هاوچپی های دموکرات وخاندانی نه
تنها عقب مانی
میراث نظام سلطنتی را رفع کرده نتوانستند، بلكه استبداد، فساد اداری، مافیای قدرت و موادمخدر،
قوم ستیزی و قوم کرایی، عقب مانی
سیاسی، اقتصادی را به
گونه شدید تری
،نسبت به زمان دربار،خلقی ها و پرچمی هادر
کشور
تبارزدادند ومیزان آزادی های مردم در حکومت تنظیم ها تا آخرین درجه در تاریخ
سیاسی كشور ما پایین آمد
و نقض حقوق بشر واستبداد بیدادکرد ،روشنفکران،استادان
،انجنیران ،دکتوران ، محصلین ، متعلمین،روحانیون،
دانشمندان،کارگران
، دهقانانو
دیمو کرات های ملی و مسلمان کشته و شهید شدند. که این شهدا و کشته شدگان همه
مخالف استبداد،و خواهان یک نظام ملی ، دیموکرات ،اسلامی و حا کمیت مردم سالار
در کشور بودند توسط کدر های حزبی این تنظیم ها کرفتار و به
شهادت رسانیده
شدند
،ویا توسط حامیان دولت وشهونیست ها بنام طالب که
میتوان ازصدها روشنفکر دیموکرات و مسلمانان غیر وابسته و ضد نظام قومی نام
برد که در بهسودودایکندی بنام هزاره درزیر چشمان رهبران کاذب هزاره توسط طالبان
کوچی کشته و زخمی شدند وهمچنان بیشتر از صدنفردر جوزجان توسط اندیوال قومی کرزی
آقای جمعه خان همدرد طالب نام برد که این کشتار ازبک و امتیاز دادن کرزی به آن
از ولایت تا مشاوریت قومی به خاطر کشتار مردم ازبک تبار در زیر چشمان رهبران
ازبک، آیا این احزاب ایتلافی با حاکمیت کرزی همسان قومی می اندیشند وقومی
ایتلاف میکنند ومردم خود را بنام قوم فریب میدهندکه چنین ایتلافی در زمان جنگ
های تنظیمی قبل از کودتا 11 جدی 1371هجری شمسی بنام شورای هم آهنگی به همکاری
سازمان های استخباراتی بیرونی هزار ها نفر رازندانی ،قتل وتعداد زیادی ازاین
انسان ها ی بی دفاع و ملی را بدون محکمه به قتل رسانیدند که تعدادشان به هزار
ها نفر میرسید.
آقای کرزی شماخوب میدانیدکه رهبر شما هم در شورای هم آهنگی حضور داشتند که تا
کنون اثری از آن کله مناره های تنظیمی و اسناد مبتنی به محکمه آن ها موجود
نیست، وآیا شما قبل از جواب در برابر محکمه و خلق خدا حق مشارکت در دولت
رادارید، جواب واضیح است که بلی در دولت های فاسد وغیر دموکراتیک،که به اراده و
حق مردم باور نداشته باشند وخود رابه اصطلاح دولت و حکومت ملی، دموکرات
جازنندوهرکدام در پوسته قومی خود مصروف شوندوقدرت مردم را هاتم بخشی نمایند به
حق که ایتلاف مینمایند.
واکنون بعضی از رهبران وجنایت کاران جنگی ،با استفاده از جوء سیاسی بوجود آمده
بنام های جدید با همان طرز دید و تفکر کهنه خود، ادعای وطن پرستی و مبارزه
مردمی ، خلقی و دیموکراتیک نموده وهیچ توجه ای به گذشته سیاه وننگین، ضد حقوق
بشری خود ندارند که در رهبری آن ها واحزاب شان نقض حقوق بشر را مرتکب شده اند.وتعدادی از افراد ورهبران گروهاواحزاب سیاسی مخالف خود را در
دوران جنگ وحاکمیت حزبی شان زندانی ساختند وبکام مرگ بردند ومردم افغانستان
خواهان محکمه ومجازات رهبران دوطرف متخاصم میباشند.
با
تأسف که این رهبران در داخل به خاطر قدرت دولتی خودشان ایتلاف ووحدت میکنند،و
به خاطر زنده ماندن شان ، در خارج به خاطر فریب اروپایی ها وامریکایی ها وبدست
آوردن امتیاز دموکرات وملی میشوند تا از محکمه جنایات بشری در امان بمانند.
کرزی ،محقق ، دوستم وغیره....باید بدانند که اکنون مردم افغانستان به آن بلاغت
سیاسی دیموکراتیک رسیده اند که میتوانند سیاه را از سفید تفکیک و ایجاد دولت
استبدادی،فاسد ،مافیایی ،مردم فریب را از هرطرف وهرنیروی که ایجاد شود مردود
بشمارند، وآنعده نیروها ، گروها و دولت ها ییکه دربیشتر از سی سال اخیر حقوق
بشر را نقض نموده اند باعث قتل مردم ملکی شده اند و مردم را بنام های هزاره
،ازبک ،تاجیک و پشتون و ایتلاف نامقدس فریب داده اندو تفرقه خلق کرده اند باید
درپیشگاه مردم افغانستان مجازات شوند و نه اینکه دوباره حاکم سرنوشت مرد م
بیچاره وبی د فاع کشور گردند.
این بنیادگراها ی چپ و راست و نا قضین حقوق بشر بودند وهستند که هم در دولت و
هم در بیرون از آن به کشت وقاچاق مواد مخدر ، نقض حقوق بشر،اختطاف و آدم ربایی
،جنایات سازمان یافته وفساد اداری مبادرت ورزیده و میورزند وبعد از گرفتاری
توسط پولیس با یک معامله با سارنوال و قاضی بعد از یک یا دو ماه زندانی شدن رها
میشوند.
علی
الرغم این همه مشکلات، مردم ، روشنفکران و احزاب سیاسی ایکه تاکنون به هیچ
طرفی نپیوسته اند حقوق بشر را نقض ننموده اند،متحد شوند،مبارزه و روشنگری
سیاسی خود را مطا بق قانون نافذه ء کشور علیه تندروی وکندروی و ظلم دولت های
استبدادی گذشته وحال درکشور، ادامه دهند و دولت ملی و دیموکرات ، بااهلیت،
مبتنی به منافع ملی با انکشاف متوازن ملی باحفظه حقوق برابر باهمه اقوام در
کشور ایجاد نمایند تا از بلای تیکه داران سیاسی ،مذهبی و قومی رهایی یابند .
در
افغانستان با
وجودواقعیت های
تلخ و انکشاف نا متوازن نظام های گذشته،
مردم افغانستان باداشتن فرهنگ عالی
انسانی، حكومت های استبدادی گذشته را
مردود شمرده و
باداشتن ریشه هاوفرهنگ های عقب گرایی
قبیلوی در باورهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حال
وگذشته
كه مردم خشونت و استبداد را در همه ابعاد زندگی خود تجربه كرده اند،وهمیشه
به آن خشونت ،استبداد
وخود کامگی نظام ها و حکام مستبد
جواب رد داده اند و در طول تاریخ مردم ما قربانی سیاسیوبی
عدالتی برای دولت های استبدادی بوده
اند، وحال که مردم این حق را یافته اند تا در انتخابات آزاد ، مستقیم ،سری وبا
ارده خودی اشتراک نمایند باید توجه به رفع بی عدالتی نمایند و جنایتکاران جنگی
را حق در معاملات سیاسی و اقتصادی کلان مملکت ندهند،تا این ها باعث فریب مردم
مستقل ما نشوند ،چنانچه مردم ما سیا را از سفید ، دموکرات را از غیر دموکرات
، مسلمان رااز غیر مسلمان ، دانشمند و تحصیل کرده را با غیر تحصیل کرده تفکیک
نمایند تا حق به حقدار و کار به اهل کارسپرده شود ودر نظام تغیر بوجود آید.
وطنداران : چنانچه
استبداد وتوطیه در برابر افراد و سیستم های انسانی نظر به علم جامعه شناسی خود
یك پدیدة اجتماعی بوده كه با سیاست، فرهنگ واقتصاد جامعه افغانستانی گره خورده
است. طوری که در
تحلیل و برسی های نظام های گذشته و رهبران
اشاره شد ، با
چنان استبداد و دروغ پراگنی برافراد و كشور نمی توان رهبرشد و حكومت كرد، واگر
چنین کرد ممکن ایتلاف های شما اکنون ریكارد همه استبدادء،
زمامداران و قدرت مندان خود كامه را در ادوار گذشته خواهد شكستاند و این
دیموکرات های دروغین به خاطر منافع قومی وبرتری جویی اتنیکی شان که افتاب را
مهتاب ،سیاه را سفید ،استبداد را دموکراسی ،بی نانی را انکشاف ، نابودی
ساختارهای اقتصادی را بازار آزاد مقرری های قومی را شایسته سالاری میگویند،
باسواد را بی سواد ،فعال حقوق بشر را چنین وچنان ......و پیش از آن كه
خدمتگزار خوبی
برای جامعه افغانستان شوند بدون شك بد ترین فاجعه را برای خود ، روشنفکران کشور
،انکشاف وطن ، معارف همگانی ، دموکراسی ،حقوق بشر ،آزادی انسان ،زندگی باهمی و
باور های اسلامی و انسانی کشور ما در آینده بوجودمی آوردند.
و
مثل انقلابیون بنام زحمتكشان اکنون این ها از قوم و مذهباستفاده نموده ودین را از جوهر الهی اش برای آزادی،دیموكراسی،
صلح
وخود ارادیت ملی و
اسلامی
بیگانه مینمایند و آن را به نفع استبداد خود
بكار برده ومیبرند، طوری که ما مخالف شخصی و شخصیت شما نیستیم و ما مخالف سیستم
گذشته و حال شما هستیم وایتلاف شمارا مصیبتی با آینده کشور میدانیم .
طوری که این ایتلاف ها در کذشته دین مقدس ما را دستخوش استبداد سیاسی، فرهنگی
نموده بود واکنون به این نیرنگ های سیاسی، دیموکراسی نو پای کشور را به
استبداد
ناقضین حقوق بشر تبدیل خواهد نمود.