نوشته: عبدالواحد سیدی

 

دکترعبدالله عبدالله رابشناسیم

 

 

درمیان افراد و شخصیت هایی که وارد میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری شده اند، یکی هم عبدالله عبدالله چهره آشنا  شناخته و  همیشه فعال در  صحنه  سیاسی کشور مخصوصاً سیاست خارجی و پیوند دهنده روابط دپلوماسی  افغانستان  در سالهای بود که جنگ و نا امنی از هر طرف افغانستان را در بر کشیده بود ، سالهای که دولت مجاهدین برهبری  پرو فیسور  ربانی  در کابل  زمام کشور را به عهده داشت که مورد  بی  مهری و نا رضایتی حزب  اسلامی گلبدین حکمتیار و سایر گرئپها و دستجاتی که میخواستند  در افغانستان مخصوصاً در کابل  قدرت بهم رسانند. و بعدش هم که دوام  نا آرامی های وارداتی به ورود کالای جنگی جدیدی بنام  طالبان به حمایت  دولت های بیرونی  با جنگ های خیابانی ، شهری  و میدانی  هزاران نفر را  از نعمت حیات بشمول خود شان محروم ساختند و کابل را تصرف نمودند که در چنین جو  ناجور دکتر عبدالله با توانایی ذاتی اش کوشید که نام و هویت فراموش شده افغانستان را در ملل متحد و کشور های صلح دوست  دنیا زنده نگهدارد .

از این مقدمه که بگذریم  میخواهیم از زندگی داکتر عبدالله که خود را در یک مبارزه  گسترده انتخاباتی  برای ریاست جمهموری کاندید کرده و مورد تائید موج عظیمی از وطنداران افغانستانی ما در مرکز و ولایاتگردیده و خیزش های گسترده  طرفداران  وی در کابل و ولایات نشاندهنده میزان محبوبیت این رهبر خرد مند افغان میباشد که تا عمق روح جوانان ما نفوذ بهم رسانیده است .

کمی هم از زندگی دکتر عبدالله عبدالله:

راجع به دوران کودکی و نوجوانی و تحصیلات آقای دکتر عبدالله در روزنامه ها و نشرات چاپی معلومات بیشتری ارائه شده است که ما بخاطر اطناب از آن مجمل صرف نظر کرده و از آغاز دوره جهاد شان به بحث  می پردازیم:  

وی در سالهای جهاد درکنار قهرمان ملی کشور احمد شاه شهید و از تربیت یافتگان دست آن راد مرد بزرگ است .در اولین روز های اشتراک وی در سنگر جهاد ، قهرمان ملی این را درک کرد که در نهاد این جوان تازه بسنگر آمده  بر علاوه  صداقت و دلیری، جواهر دیگری از قبیل؛ عقل ،علم و ابتکار و حوصله مندی فراخ، بینش شگرف از محیط و توانایی تجربه اندوزی وی را بخاطر دوام در سازو برگ زندگی در وجود او یافته بود  ، لذا او را به حیث یک مجاهد،  یک مرد مسلمان بسیار دلیر، مردی که صاحب اندیشه ژرف و سخت کوشی عمیق در راه جهاد  بود شناسایی کرد. زیرا این عبدالله که تازه به کار جهاد آغازکرده ،جوانی بود با ارزش های علمی و عقیدتی و داشته های از اندیشه های فراخ در راه اعتلا وگسترش مستمر قدرت مجاهدین از طریقه های دیپلوماسی و سیاست های روز و دارای اندیشه های ناب و ابتکاری، میتوانست پلی باشد ، برای تحکیم تفکر در راه صلح و رفاه مردم کشور . این شناخت و تلاقی روز تا روز در یک دایره فراخ طیف های فکری جناب مسعود به بار می نشست . با نزدیکی جناب مسعود با دکتر عبدالله و صحبت های که در مورد آینده  افغانستان و جهاد تبادل نظر میشد داکتر عبدالله را مجال آن نمیداد تا سختی های جهاد را که واقعاً توانفرسا بود حس کند حتی مرگ پدر را که واقعاً در عدم اشتراک وی برایش رخ داد  و درد آور بود آن مصیبت را نیز برایش سهل ساخت. دیری نگذشت که داکتر عبدالله این را خوب درک کرد که جهاد افغانستان تا کدام حد در رگ و خون مردم عجین شده است و چطور مسعود بزرگ توانسته است در قلب و روح مردمانیکه در حومه ساحه تحت تسلط شان کار میکنند  نفوذ  دارد و تا کدام سرحد زن و مرد افغان واقعاً آماده هر نوع قربانی در این راه هستند. جالب اینکه دکتور عبدالله ، مسعود بزرگ راشخصی می یابد که علی رغم توانایی های رزمی و فرماندهی سخت گیر و سخت کوش درجهاد ، وی را مرد بزم و شعر و قریحه نیز می یابد که در مواقع فراغت  با قیافه  یک ادیب برومند ، یک یار دبستانی و یک عارف روشن ضمیر ، همه را بالعموم و دکتر عبدالله را بالاخص در مجالس سرایش و دکلمه اشعاری از مثنوی مولانای بزرگ خداوندگار بلخ و سعدی و حافط،بیدل و غیره  فرا میخواند که ایجاد چنین فضای لاهوتی مشکلات و سختیهای جهاد را یکسره تحمل پذیر و حتی در موجودیت این شخصیت سترگ گوارا  میسازد.

دکتر عبدالله آرام آرام فن جنگیدن ، تفکر ورزیدن ، اداره و حفظ و گسترش ارتباطات را با گسترش آن در میدانهای سیاست از قهرمان ملی بیاد داشت و روزیکه راهی حکومت داری در کابل  شدند وظایف دشواری را در کابل از قبیل سخنگوی وزارت دفاع ، معین وزارت خارجه، که راه وی را در میدان های سیاست بین المللی در مورد افغانستان به تر تیبی باز ساخت  که  در تمام جلسات  مجمع عمومی سازمان ملل که او حضور داشت ریاست هیات افغانستان را بعهده داشت و دریک جلسه به معیت پروفیسور برهان الدین ربانی رییس جمهور دولت اسلامی افغانستان در جلسه سال دوهزارم میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد. در عین حال سفر های در پایتخت های کشور های مختلف داشت به قسمیکه   تقریباً نیمی از وقت خود را در داخل و اکثر اوقاتش  در خارج از کشور سپری می شد که ادامه جهاد از میدانهای داغ در ساحات سیاست های جهانی بخاطر داعیه افغانستان کشیده میشد تا از این طریق بتواند  آرمان مقاومت را معرفی و آنرا به ثمر  نشاند .ا و تلاش میکرد تا از  خطری که متوجه افغانستان بود جلو گیری شود. نقطه اصلی این تلاش آن بود که پیام مقاومت و پیام مردم افغانستان را و خطری را که تنها متوجه مردم افغانستان نبود و تنها محدود به افغانستان نمی شد؛ بلکه یک خطر جهانی بود، درکنفرانس های مختلف و جلسات متعددی که داشت به اطلاع جهانیان میرسانید و همچنان با استفاده از فرصت دردیدار با افغان های مقیم خارج ،همیشه اوضاع افغانستان را تشریح میکرد. در سالهای اخیر ، سرپرستی وزارت خارجه رانیز  عهده دار بود.

در زمانیکه  پایتخت کشور در دست طالبان بود همه سفارت های افغانستان در خارج- به استثنای سه سفارت پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی- متباقی تحت اداره دولت اسلامی افغانستان بود که وی به راهنمایی قهرمان شهید در بد ترین فرصت ها  از ابتکارات سیاسی کار گرفته و در کلیه مجالس  بین المللی به صفت رییس هیات دولت اسلامی افغانستان به عنوان نماینده عالی کشور حضور داشت؛دکتر عبدالله اینطور اذعان میدارد که:« اما مشکل این بود که مساله افغانستان تا یک زمانی، مشکل داخلی محسوب می شد و بعضاً هم دشمنان افغانستان این مشکل را یک مشکل قومی تبلیغ کرده بودند. به عنوان مثال اصطلاح "اتحاد شمال" اصطلاحی نبود که مسؤولین مقاومت انتخاب کرده باشند؛ بلکه اصطلاحی بود که از بیرون انتخاب شده بود و جنگی را که در افغانستان ادامه داشت و در واقع القاعده و تروریزم افغانستان را مرکز خود قرار داده بودند و از بیرون حمایت می شدند و طالبان هم برای سرکوب هویت مردم افغانستان فعال بودند، جنگ شمال و جنوب تعبیر کرده بودند.

وقت بسیاری را در برگرفت تا حقانیت این مساله در بیرون از افغانستان، در غرب و در امریکا درک شود، این فقط در سال های آخر مقاومت بود که روحیه طور نسبی تغییر کرده بود.

در همان ماه سپتامبر که آمر صاحب به شهادت رسید، قرار بود مجمع عمومی سازمان ملل برگزار گردد.و این در حالی بود که مسعود بزرگ، سمت معاونیت ریاست جمهوری دولت اسلامی افغانستان را به عهده داشتند، برنامه  این بود که ایشان به نماینده گی از افغانستان در این نشست حضور یافته و سخنرانی کنند. وقبل از آن در سفری که قهرمان ملی به اروپا داشت یک پیام بسیار واضح در مورد این خطر جهانی که در افغانستان  در حالت شکل گیری بود، به دنیا داده شده بود.

 همۀ این فعالیت ها همزمان با چالش ها، دشواری ها و مشکلاتی  که ناشی از این مساله می شد   در سطوح بالای دپلوماتیک دنیا از دولت اسلامی افغانستان استقبال نمی شد؛ زیرا این دولت را یک طرف جنگ، در قضیه افغانستان تلقی میکردند؛اما بعد ها وضعیت تغییر کرد. اولین بار در ایالات متحد امریکا در 5 سپتامبر 2001 ؛یعنی شش روز قبل از حادثه 11 سپتامبر و چهار روز قبل از شهادت آمر صاحب، درجلسه ای در واشنگتن به سطح معاونین وزارت خارجه، شورای امنیت و وزارت های دفاع بحث کمک به مقاومت افغانستان مطرح می شد و این اولین بحثی بود که در آن سطح صورت می گرفت؛ اما متاسفانه این بحث با شهادت بهترین فرزند جهاد و مقاومت افغانستان احمد شاه مسعود هر گز صورت نبست.»

قابل یاد آوری است که  آقای دکتر عبدالله چند روز قبل از شهادت رهبر مقاومت در جلساتی در افریقای جنوبی  که به ریاست نلسن ماندیلا رهبر سیاهپوستان افریقا در مورد لغو تبعیض نژادی دایر شده بود اشتراک نمودند. با فقدان جناب مسعود  قهرمان کشور همه چیز دگرگون گشت و داکتر عبدالله دو باره فعل و انفعالات سیاسی خویش را از سر گرفت امریکا به همکاری مستقیم نیرو های مقاومت شمال در راس استاد عطا محمد نور  مناطق در جبهات شمال، طالبان را یکی بعد دیگر سقوط و مناطق و شهر ها را بتصرف آوردند و در همان شب اول شروع طالب روبی ولایت بلخ و شهر مزار شریف، اولین محلی بود که از وجود طالبان پاک ساخته شد که بعداً سایر شهر های افغانستان از وجود طالبان پاک گردید . با هم آهنگی کامل مجاهدین افغانستان  در جبهات سر تاسری کشور پاک سازی مناطق کشور از طالبان  آغاز و در ظرف کمتر از یک هفته طالبان تا حوالی سرحدات شرقی و جنوبی کشور عقب نشینی کردند و تا زمانیکه دولت اسلامی افغانستان برهبری برهان الدین ربانی بر اوضاع مسلط بود  امنیت  سراسری کشور تامین و نام و نشانی از طالبان وجود نداشت .

با  تشکیل اداره موقت، افغانستان از دوره انزوایی که داشت خارج شد و دروازه های جهان به رویش باز گردید. که حالات موجود در کشور ایجاب مینمود تا با دید وسیع تری با موضوعات نگرش صورت گیرد. زیرا از اثر جنگها همه زیر بنا ها یا کلاً ویران شده بود یا غیر قابل استفاده بود که این موضوع کلاً بالای اداره کشور تاثیرات عمیقی را ایجاد کرده بود. داکتر عبدالله توانست در مدت کمی وزارت خارجه افغانستان را از رهگذر کاری باز توانی بخشد و از طریق وزارت خارجه منا سبات را با  اکثر کشور های که  با افغانستان  روابط سیاسی داشتند از نو ایجاد کردندکه کار توان فرسا و از حد توان بیرون تصور میشد.

آقای دکترعبدالله اذعان دارد که:« در این دوران همه کشورها، دولت جدید افغانستان را به رسمیت شناختند و نماینده گی های سیاسی افغانستان در اکثر کشور های منطقه و جهان فعال شدند. سفر های رسمی مقامات حکومت مؤقت و بعدا حکومت انتقالی و منتخب به خارج و برعکس سفر های مقامات کشور های خارجی به افغانستان صورت می گرفت. همزمان با این، حضور نیرو های خارجی در افغانستان و حضور کشور هایی در همسایه گی افغانستان که پس از جنگ سرد در شرایط ویژه ای قرار داشتند،ایجاب حفظ یک موازنه در روابط با همسایه گان و بالاخره حفظ ادامه پشتیبانی جامعه جهانی از پروسه سیاسی و بازسازی افغانستان را می کرد که بار سنگینی بود که وزارت خارجه باید بخشی از این ها را متحمل می شد.

در پهلوی آن،در پروسه دولت سازی در آنزمان ،ما نقش خود را داشتیم و در آمدن لویه جرگه اضطراری و قانون اساسی به حد خود فعال بودیم و نقش ایفا کردیم.»

مدتی بعد از نخستین انتخابات ریاست جمهوری، آقای رییس جمهور کرزی تصمیم گرفت تابا تغیر در کابینه،  آقای دکتور اسپنتارا به عوض وی به حیث وزیر خارجه تعین نمود که ما شاهد بودیم تغیرات ناگواری در جو روابط سیاسی کشور مخصوصاً با ایران و پاکستان در مورد پناهجویان افغانی مقیم ایران و شدت جنگهای تروریستی در جنوب  احمال قوه میشدمشکلات عدیده ای را در ساحات بین المللی و امنیت ملی در افغانستان ایجاد کرد که تا بحالا این بن بست روز تا روز  علی رغم قوای کمک به صلح نه تنها گسترش می یابد ، بلکه تحدید و چالش بزرگی در راه دسترسی به صلح محسوب میگردد.

مردم افغانستان متیقن هستند که با رهبری شخصیت خرد مندی نظیر دکتر عبدالله عبدالله میشود بر مشکلات فایق آمده با صداقت و توامیت و امانت داری در برابر تمام ملت ، افغانستان  را شگوفا ، مستقل و خود کفا گرداند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت