چه باید کرد ؟
نوشته: عبدالواحد سیدی
هفت سال از نشست بن می گذرد ، مدتی که در آن قانون اساسی تدوین و توشیح شد حکومت های موقت ، انتقالی و انتخابی پیوست بهم آمدند . در صحنه کار زار سیاسی و اقتصادی،کشور چه پیش از انتخابات و چه هم بعد از انتخابات به حامد کرزی تعلق پذیرفت به آن می ماند که مرحوم داود خان لویه جرگه را دایر کرده بود تا رییس جمهمور افغانستان تعین گردد عزیزالله واصفی که گرداننده بر نامه انتخاباتی داؤد خان بود اعلام داشت که داوود خان خود را کاندید نکرده است باید کسی خود را کاندید کند ولی زهره شیر هم بدل کسی اگر میبود جرئت کاندید کردن در مقابل داوود خان را نداشت ؛ ناگزیر داوود خان رئیس جمهورشد و اینکار یک بار نه چند بار در زمان دکتر نجیب هم مشابهاً رخ داد.
حال کرزی هم مثل پیشینیان خود باید تا دور اخیر زندگی اش رئیس جمهور باشد .با وجودی که وی در زمان حکومت موقتی ناکام در حکومت انتقالی ناکام مضاعف و در حکومت ظاهراً انتخابی می بایست قبل از سپری شدن دوره اش نسبت فساد حکومتش و نا کارای در اکثر شئون کاری با معذرت خواهی در مقابل ملت باید مستعفی میگردید اما او این کار را نکرد و از همه قبل خودش را بار دیگر کاندید کرد.
او که وقت ریاست جمهوری اش قانوناً به پایان رسیده بود خلاف قانون اساسی کشور در یک مرحله میان دوره یی خودش را رئیس جمهور قلم داد کرد و بر شانه های ملت گذاشت. حال از تمام امکانات دولتی در راه کامیابی خود قویاً استفاده مینماید. بگفته مطبوعات از همان ده هزار دالری که در فرانکقورت درذخیره دارد صد ها هزار دالر را تا حال خرچ کرده است و آن مبلغ نه تنها خلاصی ندارد بلکه بحال خود باقی هم هست و این از شکقتی های نظام بازار خواهد بود.
بهر حال ما از این گپ ها میگذریم و این را هم می گوییم که علی رغم فسادی را که دیگر ها در دستگاه اداری کشور بر پا کردند کشتی مملکت هم از نگاه معنوی به گل نشست و هم از رهگذر اقتصادی و امنیتی. اگر احیاناً که آب مانند جند سال قبل باز هم در جوی آقای کرزی جریان پیدا کند و مملکت داری بدوش جناب شان مستمراًو میراثاً قرار بگیرد ، فهمیده میشود که آیا سرنوشت ملت چه خواهد شد؟ و افغانستان را ادامه حالات فعلی بکجا می برد . پس ملت با شکم گرسنه ، با نا بیداری و عقب ماندگی های ذهنی ، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی چه سرنوشتی با موجودیت این طور حکام خواهند داشت. آیا نتیجه دیموکراسی در کشور ما همان شکل مستمر حکومت های مطلقه و خود کامه نیست؟ و از آ ن شدید تر نیست ؟ در حا لیکه دوره پادشاهی بابای ملت که شاهی مشروطه بود ملت دست قوی در سرنوشت خود داشتند در حالیکه در نظام موجوده که ریاستی هست به علاوه سیستم بازار که بالای شانه های ملت بار است وزن یک حکومت ریاستی راهم که مالک الرقاب کل در کشور است می کشند. پس چه باید کرد؟.ملت باید تصمیم بگیرد که به همین حالت ادامه میدهند و یا اینکه میخواهند تغیری بیاید .ولی این تغیر خود بخود نمی آید . پس که میتواند این تغیر را در کشور مستولی بسازد؟ . جواب سوال پیش ملت است و صرف ملت خود می تواند با اشتراک سالم در انتخابات زعیم خود را انتخاب نمایند . در این صورت ملل متحد که تا ختم همیین سال در نگهداری سیستم ها و حفاظت قانون مطالق به فیصله نشست بن وظیفه دارد،حال باید ملل متحد تا ختم سال 2009 تمامی حالات کشور را در دست اداره خود داشته باشد . اگر خدای ناخواسته کشور ناکام شود این ناکامی را اداره ملل متحد نیز در روی شانه های خویش احساس خواهد کرد.