آیا در جریان انتخابات تاریخ تکرار میشود؟

نوشته عبدالواحد سیدی

 

امروز 19 جون 2009 به نوشته ای در اریانا  نت برخوردم که این عنوان در پیشانی آن با تترجلی  جلب نظر میکرد:«آیا عطا محمد نور از کرزی جدا میشود؟» برای حامد کرزی تشدید مناسبات با عطا محمد نور سیاست مدار با نفوذ افغان  والی بلخ و...در نیمه اول ماه جون2009 به ضربه  ناگهانی مبدل گشت و چندی قبل بتاریخ دوشنبه 16 جون محترم عطا محمد والی بلخ پشتیبانی خود را از دکتر  عبدالله کاندید  مستقل ریاست جمهوری ابراز داشت که این یک امر مسلم و عادی برای هر تبعه کشور میباشد که بملاحظه قانون اساسی  کشور باید کسی را که مورد  پسندش است بطور دلخواه باو رای بدهد و پشتیبانی نماید و تا حد امکان بکوشد که وی را  به موفقیت برساند.

در مقاله آمده است که>. به اساس ارزیابی های تحلیلگران ، این کار میتواند مواضع رئیس جمهور فعلی را در انتخابات ریاست جمهوری در ولایات تاجک نشین ، قبل از همه ، در ولایت بلخ جداً پیچیده تر سازد.   

نویسنده مقاله آمدن جنرال دوستم را از ترکیه بکابل و ملحق شدن وی بحلقه حامد کرزی و انتخاب مارشال فهیم را بصفت معاون اول ریاست جمهوری  را علت تشدید مناسبات فی مابین حامد کرزی و عطا محمد نور میداند.

         قرار همین معلومات ، حامد کرزی ، که ازین عمل عطامحمد نور ناراضی شده ، از او ترک گفتن داوطلبانه مقام ولایت بلخ را مطالبه نموده است. ولی نور از قبولی چنین پیشنهاد بصورت قطع امتناع ورزیده ، وبه کرزی اعلام داشته ، که فقط از فرمان ریاست جمهوری در باره برکناری خود تابعیت خواهد کرد.

        . تا به حال رئیس دولت جرئت برکنار نمودن والی بلخ را نکرده است. هراس های برحق درین باره وجود دارند ، که والی عطامحمد نور حکم رئیس جمهور را در باره استعفای خود بر استناد ختم موعد صلاحیت های ریاست جمهوری حامد کرزی در ماه می سال 2009 غیر قانونی اعلان نماید.  

بر این اساس میتوان گفت ، که در اواسط ماه جون سال 2009 در افغانستان مقدمات برای تشکل اوضاع کیفی جدید بوجود امدند:

در ایتلاف ماقبل انتخاباتی حامد کرزی اولین بحران ، مربوط به تضعیف مناسبات اتحادی رئیس دولت با رهبران جوامع هزاره گان و ازبکان ، و همچنان ، ایجاد فاصله اتحاد رئیس جمهور کرزی با یکی از رهبران جامعه تاجک تباران بروز نمود. عمر شریفی مدیر انستیتوت امریکایی تحقیقات افغانستان ضمن تبصره بر اوضاع فعلی در کابل گفت : " معامله دوستم با رئیس جمهور کرزی باعث طوفان در وسایل اطلاعات جمعی افغانستان گردید. تا حدی نسبت همین امر همه مجبور هستند حالا نا معین بودن و اسیب پذیری هر ایتلاف و یا اختلاف نظر در حلقات حاکمه را احساس کنند".

در نتیجه " اولین بحران ایتلافی " مواضع انتخاباتی حامد کرزی با تهدید تضعیف روبرو گردیده ، و همچنان مقدمات برای حملات اطلاعاتی – سیاسی بر رئیس دولت از طرف کاندیدان اپوزیسیون مقام ریاست جمهوری افغانستان بوجود امده اند. به عقیده برخی کارشناسان ، سیاستمداران افغان ناراضی از حامد کرزی میتوانند متحدین نو پیدا کنند.

نباید این امر را مستثنی ساخت ، که عواقب بحران در تیم حامد کرزی میتوانند برای بی اعتبار ساختن هرچه بیشتر رئیس جمهور برحال در انظار رهبران اداره امریکا استفاده شوند.  [i]

 

مسئله تقویت داکتر عبدالله از فرا خاست این بحران طیفی  علحیده دارد که در نتیجه بحران ماه جون ایتلاف کرزی میتواند مواضع انتخاباتی و سیاسی داکتر عبدالله عبدالله کاندید مقام ریاست جمهوری از " جبهه ملی افغانستان " تقویت شوند.

اما در ایجا  بیک مسئله مهم تاریخی و حیاتی که در سرنوشت کشور میتواند تاثیراتی شگرف را ایجاد کند می پردازیم :

زمانیکه روسها خاک افغانستان را ترک کردند دولت نحیب بیک حالتی قرار داشت که بهتر ازهر حالت موجوده  دولت حامد کرزی  بود ، به این معنی که عاملین نا آرامی ها یعنی قوای روس از افغانستان انسحاب کرده بود و دولت نجیب  دارای یک  اردوی سر سپرده و کار آزموده نظامی بود و خودش هم در بین حزب رئیس و کل اختیار بود اما با وصف آن در میان اعضای حزب خلق چند دستگی ایجاد شده بود که هر ساعت امکان بروز کودتای میان حزبی از جانب کاویانی ومزدک میرفت ونجیب این را کم شمرده بود. در چنین حال و هوای یکی از قوماندانهای نزدیک به احمد شاه مسعود جنرال مؤمن که از طرف دکتر نجیب بر کنار شده بود با شورای نظار تماس گرفته و طالب حمایت شد ، مسعود او را مورد حمایت خود قرار داد. اشتباه دیگری که  نجیب کرد این بود که در یک چنین جو شکنند جنرال اچک را دو باره بعوض جنرال دوستم بمزار شریف مؤظف ساخت. جنرال دوستم نیز از احمد شاه مسعود تقاضای حمایت کرد که مسعود بوی نیز  حمایت داد جنرال نبی عظیمی را نجیب به مزارشریف مرکز ولایت بلخ فرستاد تا با هر دو جنرال نا راضی مذاکره کرده زمینه آشتی شان را با حکومت نجیب فراهم سازد اما اینطور نشد و عظیمی خودش در مزار شریف با جنرال دستم و سایر هم پیمانان مؤدت بستند تا  نجیب را وادار به استعفا نمایند . عملاً راه های مواصلاتی از شمال بسته شد و جنرال دوستم که قوای قابل ملاحظه ای در کابل نیز داشت اوضاع کابل را بالعموم و اوضاع نجیب را بالاخص، از نزدیک تحت کنترل داشت به قسمیکه نجیب حتی نتوانست از میدان هوایی کابل توسط هوا پیمای مخصوص خود فرار نماید و بالاخره در نمایندگی ملل متحد  متواری شد.   یعنی در ظرف کم تر از دو هفته دکتور نجیبالله را  مواجه به خلای قدرت ساخته و هم حزب او را از موقف حزبی اش بر کنار ساخت.

حال اگر حامد کرزی بخواهد برای بلند بردن وجه انتخاباتی اش بصفت رئیس جمهور آینده کشور دست به چنان تهدید های که در مقاله درج است بزند به چند موضوع و رویداد اجتناب ناپذیر سردچار  میشود که امید وارم چنین نشود؛

اول: به اساس حلفی که آقای رئیس جمهموری درنخستین روزی که کابینه اش را بنمایش گذاشته بود قسم یاد کرده بود که از قانون اساسی کشور و تطبیق آن حمایت کند اما قضیه بر عکس آن شد و  به اساس فیصله قاضی القضات (ستره محکمه) مدت ریاست جمهوری خود را تمدید کرد درست کاری که در حلقات بلند پایه کشور پاکستان چندین مرتبه  صورت بسته است اما قانون اساسی افغانستان صراحتاً از قانون اساسی پاکستان فرق دارد و رئیس جمهوری میبایست متوجه این باریکی میشدند.

دوم:آنچه را که در افواهات در روزنامه ها و نشرات بازتاب یافته بود خوب است که آقای رئیس جمهور نیز متوجه این موضوع شده و آن افواهات را در اخبار روز شنبه 30 جوزا رد کردند در غیر آن  باوجودیکه والی بلخ شخص مدبر و آشنا با سیاست های روز است از این امر تآثیر پذیر شده و همه مردمان شمال مخصوصاً شهریان مزار شریف به تشویش اندر بودند تا نشود خدای ناخواسته اوضاع از کنترل خارج شود و دشمنان این مردم آب را گل آلود ساخته ماهی بگیرند.

سوم:سیاستمداران همواره در مسایل حاد خویشتن داری نشان میدهند که در مورد  آقای حامد کرزی انشاالله که چنین توقع میرفت که ما شاالله که چنان شد در غیر آن تاریخ باز هم تکرار میشد. و این به سود دشمنان افغانستان می انجامید.

چهارم: تجربه های سیاسی و جنگ ها در کشور نشاندهنده آن است که ولایت بلخ همواره مانند تاجی بر تارک افغانستان درخشیده است زمانیکه این تاج درخشندگی خود رابنا بر عواملی از دست  داده است تمام کشور به تاریکی رفته است.

پنجم: افغانستان در بین تمامی کشور ها الگویی از دیموکراسی است. هر چند این دیموکراسی بمحل پختگی نرسیده ا ست اما با تطبیق قانون اساسی ما میتوانیم دیموکراسی را در کشور مستحکم سازیم. اما اگر قانون از جانب رئیس جمهور و ستره محکمه (دیوان عالی قضا) نقض شود دیموکراسی ناگزیر میمیردو امید مردم به نومیدی بدل میشود .

ششم: این وظیفه هر فرد این وطن است که از دهقان و کار گر معمولی گرفته تا بلند پایه ترین اراکین دولت باید  از پروسه انتخابات محافظت نمایند و حمایت از پروسه انتخابات مستلزم فراهم ساختن امنیت برای مردمی است که بپای صندوقهای رای رفته و رای  خود را بنفع کاندید دلخواه خود می ریزند. در این عرصه هیچ مرجع و منبع ای حق ندارد این حق را پیش از انتخابات یا در جریان انتخا ت اخلال نمایند.

هفتم- اگر مانند دفعه قبل مسئونیت  صندوق های رای زیر سوال باشد  و یا در پروسه انتخابات تقلب صورت بندد در آن صورت بیم آن میرود که اوضاع از کنترول خارج شده و انتخابات تحریم گردد که این مسئله باعث هرج و مرج کشور گردیده و در این صورت هم دشمنان افغانستان سود می برند و هم فرصت طلب ها موقع بدست می آورند تا یکبار دیگر داشته های این ملت و کشور را به تاراج ببرند.

هشتم- با در نظر داشت وخامت موضوع کمیسیون مستقل  انتخابات قانوناً مسئول و مؤظف است تا مثل سهل انگاری ایکه درمورد موعد برگزاری انتخابات مرتکب شدند اینبار در برگزاری آن نهایت محتاط بوده و بی طرفانه عمل کنند تا پروسه انتخابات کامیاب گردد.

نهم- اعضای حکومت نباید بهیچ وجه در این مسایل یا شکیب یا نا شکیب مداخله داشته باشند.

دهم – شمارش آراء بلاوقفه در ختم همان روز صورت بگیرد و نتیجه آن در همان روز یا شب آشکار و به اطلاع عامه و مطبوعات رسانیده شود.

 

 

                                    


 

[i] -آیا عطا محمد نور از کرزی جدا میشود، آریانا نت به حواله فارسی رو – اندری نیکولای ویچ سیرنیکو تحلیل گر مرکز مطالعات افغانستان ، مورخ18062009.

 

 

 


بالا
 
بازگشت