دستگیر نایل
انتخابات
هرکه رآی خود،به « کرزی» میدهد
در حقیقت شیخ را، می مید هد
بنگر این زاد « کک کهزاد » را
امر،بر نسل « جم » و« کی » میدهد
ما به او ، پیغام وصلت، داده ایم
او ، گپ از فصل پیا پی می دهد
ما به او، بیت الغزل بنو شته ایم
او جواب ما، به « لندی » میدهد
ما به او، طلا ، به خرمن، می دهیم
او به ما، روغن ،به « منگی» میدهد
هفت سالی عمر ما، اینگونه رفت
وعده را وقت گل نی، مید هد
هر کجا قتال و دزد و رهزن است
اختیار ملک ، بر وی مید هد
این سوءال، در ملک ما،پاسخ نیافت
حق ملت، کی؟ کجا؟ کی ؟ میدهد
بهر سرکوب من و تو، هموطن
« ناتو » را امر تیارسی میدهد
حاتم طایی، نشسته در برش
خرچ را، از کیسه ء وی میدهد
دا لر بسیار باد آورده را
نیمی بر خود،نیمی بر « زی» میدهد
باز میخو ا هی کسی رهبر شود
کاختیارت، به « پره دی » مید هد
روس و امریکا، بدان ای ساده دل
این ریاست را به تو، کی میدهد
خاستگاه شیر مردان، این وطن
این وطن، صد ها « ملا لی» میدهد
همو طن ! فر یاد آزادی ، بر آر
کشورت، آواز هی هی میدهد
این صدا، از توست، از من، از همه
این صدا را نیز، هر « نی » میدهد
انتخاب از توست، نه ا ز دیگران
اختیار از توست و «کرزی»، میدهد؟
رای خود را، ما به آنکس می دهیم
که پیام از عشق و از می، میدهد
( لندن_ اگست 2009 )