سیدموسی عثمان هستی مدیر مسئوول طنزی وانتقادی بینام
شرین ترین طنزقرن بیست ویک
شنیده بودم که دردم ازخدا گله ام ازهمسایه، این جمله را یک ضرب المثل پنداشته بودم نه یک حقیقت قابل باور، اینکه درگذشته چنین اتفاقی افتاده باشد من نمی دانم .
من بارها از زبان مادرربزرگم این ضرب المثل را شنیده بودم . امروزصفحه انترنتی بی بی سی را باز کردم چشمم به عنوانی افتاد وسرخط خبربه این می ماندکه درخانه داماد خبری نیست درخانه دخترهمه منتظرپذیرایی استند.
درخون های ملت افغنستان وایران که دارای یک کلچروفرهنگ آزادی خواهی استند شوق آزادی خواهی موج می زند،به سواد وروشن فکری آزادی خواهی شان ارتباط ندارد،هرکس که در آن دومملکت بدنیا آمده در خون آنها اگر مسلمان است یا کافرسفید است یا سیاه زرد است یا خرمایی آزادی خواهی موج می زند، وسرکوب کردن آزادی خواهی شان هم کار آسان نیست، به هیچ صورت اسارت رانمی پذیرند.
از بین شان فروان جاسوسان از طرف اجنبی استخدام می شود، ولی نتيجه مثبت ندارد، درعین صفات عالی ،هر دوملت خوش باورهم استند .
خوش باوری شان هم به سواد ،روشنفکری، دین ومذهب ،نجات ،رنگ وپوست شان ار تباط ندارد هرکی که در آن دوسر زمین متولد شده خوش باوری خودرا درعین زرنگی ،شجاعت و آزادی خواهی خود دارند.
زمامداران هرزمان وعصروروحانیون نیرنگ بازسال ها از سادگی ها وخوش باوری های شان سوء استفاده کرده اند، میکنند وخواهد کردند. آخوندهای مفلس در طول تاریخ درنمانده بودند وهر قدر پولدار هم شوند باز هم در مانده تر می شوند چون از طفلیت به گدایی وکمک بزرگ شده اند تا زنده باشند دست دراز شان بگفته "صائب اصفانی "پل بی آبرویی شان است. وقتی که از خوش باوری وفریب خوردن ایرانی ها وافغان ها حرف زدیم بد نمی شود که مثل زیر را بخاطر ثبوت قول خود بیاورم.
درزمان محمودغزنوی تمام کوچه های شهردروازه داشت یک مردی روحانی درغزنه ازنگاه کرامت به شهرت کاذب رسیده بود با مریدان خود ناوقت شب به یکی ازدروازه های شهررسید دیدند که دروازه ها بسته شده است مریدان پیردغل باز روبطرف پیر خودکه مردروحانی بود کردند. گفتند : یا پیر با کرامات وصاحب ولایت هوا خیلی سرد است تا روز شدن در عقب دروازه شهراستادن امکان ندارد ازکرامات ،ولایت ومعجزه کار بگیرید دروازه شهر را باز کنید پیرخندید روی خودرا بطرف مریدان کرداگرمن دروازه رابازکردم یانکردم بازماندگان این شهربه اساس روایت شما بعدازقرن هامی گویندکه دروازه شهرراپیر ما با کرامات ، ولایت ومعجزه در فلان وقت بازکرد. در حالیکه آن شب پیر روحانی با مریدان اش تاصبح در عقب دروازه شهرازشدت سردی هواوخنک چاقو دسته کردند ،وتا آفتاب برآمد درعقب دروازۀ شهرغزنه ماندند.
آری ملتی که به پیر دلقک باز دروغگومبلغ باشد وحرفهای آن راقبول کند وبگوید که عکس خمینی رادرکره ماه دیده ام و یا حرفهای شیطنت احمدی نژادرا قبول کند که گفته بود درعین سخن رانی من در ملل متحد قدرتی دورمرارا فرا گرفته بودحرفها ئیکه من می زدم از آن قدرت الهام می گرفتم ، جراأت وقوت نطق وبیان به من می بخشید وازمن در آن مجلس حمایت کرد وهیبت آن قدرت خدادادسبب شده بود که همه از مجلس فرار کنند. در حالیکه اهل مجلس بخاطر حماقت سیاسی آن به شکل احتجاج ملل متحد را ترک می گفتند اگرپیر روحانی غزنه با کرامت وولایت قفل در وازه شهر غزنه را باز کرده یاشکسته باشد و یاحرفها احمدی نژاد درست وقابل باور باشدوعکس خمینی در ماه دیده شده باشد درست است دست داشتن نظریه پردازان غربی در ناآرامی و درگيری های پس از انتخابات رياست جمهوری هم نا ممکن نبوده.
بایددرقطارمتهمان نظریه پردازان غربی اینکه دربین توده مردم چندان شناخته شده نيستند، ملت ایران آن هارا می شناسد یا نمی شناسد؟ قابل محکمه است.
هر کس شک کند که نظریه پردازان در نارامی ودرگیری های پس از انتخاب ریاست جمهوری ایران دست نداشته اند، قاچاقبراست یا قاچاقبرنیست سراش باید بنام قاچاقچی بدارزده شود چنانچه قبلاً این کار ها شده است.
یا قبول کند که نظریه پردازان غربی در نا آرامی های بعد از انتخابات ریاست جمهوری دست داشتند سر شان ومال شان در امان است در قطار قاچاقچی ها حساب وکشته نمی شوند.
این خبری که در بی بی سی آمده در ایران صدق می کند یا نمی کند. ولی در مملکت افغانستان که میلت های افغانستان گروگان در دست شاه پرستان وداود پرستان ، حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد وشورای نظاروطالب وروحانیون مزدر وهمسایه های خاین ومنفعت جو قرار دارند.
هرکاربدستوراشغالگران ومتحدین شان صورت می گیرد چراکه مستقیماً در سرنوشت ملیت های افغانستان سهم دارند ودرافغانستان اشغال گران سرنوشت سازمستقیم استند وهنوز پای گاه های محکم با وجود تلفات دارند.
قبل از سخن گوی داکتر عبدالله کاندید ریاست جمهوری که داکترعبدالله از مهره های بدنام جهادشورای نظار احمد شاه مسعود ومجلس بن است.
من در یک مقاله تحلیلی نوشتم امکان در گیری ونارامی بدستور اشغال گران بخاطر بقای اشغال گران در افغانستان ومنطقه بعد از انتخابات افغانستان صورت خواهد گرفت .
ولی پیش من دست داشتن اجنبی ونظریه پردازان غربی بهانۀ بیش نیست حکومت دکتاتوری دینی ایران قوی ترین حکومت مذهبی است نتها امریکا وغرب از ترس توطئه های آخوند ها در منطقه آب خودراپف پف کرده نوش جان می کنندحکومت های مذهبی اسرئیل وعر بستان سعودی که هردوی شان پاپی گگ های امپریالیست است در برابر ایران پلک زده نمی تواند چه رسد که زبان درازکنند.
دولت آخوندی ایران به این بهانه میخواهد که از غرب امتیاز بگیرد وغرب هم به این ناز های ایران عوضیکه خسته ونارام شود ارزش قایل شده می رود معلوم شودکه زیر کاسه بزرگ امریکا وغرب چند کاسه خورد دیگر وجود دارد وتاچه وقت این نازی هارا ناز می دهد
نوت :بگفته دولت ایران این سه نفردانشمندان وسیاست مداران غربی از جمله محرکین نارامی ها ودرگیری های بعداز انتخابات ریاست جمهوری ایران وبه قدرت رسیدن دوباره احمدی نژاد است. مارک تواین افغانیستانی که رهبراین محرکین غربی است . دولت ایران از ترس تا حال نامی ازاو نبرده من عکس آنرا سپرد بخدا گفته بدون اجازه محکمه واحمدی نژاددر پهلوی عکس دیگر محرکین با لباس آخوندی آن به نشر سپرم.
جان کين؛ جورج سوروس؛ یورگن هابرماس آیت الله مارک تواین افغانستانی
BBC Persian
به روز شده: 13:42 گرينويچ - پنج شنبه 13 اوت 2009 - 22 مرداد 1388
نظريه پردازان غربی؛ متهمان غایب در دادگاه ايران
در کيفرخواست مطرح شده در دادگاه شماری از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری، نام کسانی نيز مطرح شد که اگرچه در سطح جهانی، چهره هايی شناخته شده محسوب می شوند، اما در ايران دست کم برای توده مردم چندان شناخته شده نيستند.
در اين کيفرخواست، از آثار و نوشته های چهره های دانشگاهی، فيلسوفان، جامعه شناسان و نظريه پردازانی چون يورگن هابرماس، جان کين، جين شارپ و اقدامات موسساتی چون "جامعه باز" و بنيانگذار آن جورج سوروس به عنوان نمونه هايی از تلاش غرب برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و دست داشتن آنان در ناآرامی و درگيری های پس از انتخابات رياست جمهوری ياد شده است.
سفر فيلسوف معاصر آلمانی يورگن هابرماس به ايران و ديدار او با برخی از انديشمندان و نيز چهره های شاخص جناح اصلاح موجب شده است که دستگاه قضايی جمهوری اسلامی از او به عنوان نظريه پرداز نافرمانی مدنی در ايران ياد کند.
نام جان کين، استاد دانشگاه و نويسنده ای پرآوازه در حوزه مباحث مربوط به دموکراسی، نيز ظاهرا در پی سفر او به ايران در کيفرخواست دادستان انقلاب تهران ظاهر شده است.
به رغم ذکر نام اين افراد در کيفرخواست، هيچ گزارشی در مورد ارتباط و ديدار چنين افرادی با کسانی که در بازداشت به سر می برند و در دادگاه به عنوان متهم حضور يافته بودند، منتشر نشده است.
نوشته های اين مجموعه، در پی ارايه تصويری دقيق تر از چهره هايی است که نامشان در کيفرخواست دادگاهی که برگزاری آن انتقادهای فراوانی برانگيخته آمده و اين سوال را در ذهن کسانی که چندان با آثار و نوشته ها و زندگی آنها آشنا نيستند پديد آورده که چنين نام هايی چگونه به چنان کيفرخواستی راه يافته اند.
یورگن هابرماس و شطرنج‌بازی با گوریل
در اواخر ریاست‌جمهوری محمد خاتمی، گروهی از اصلاح‌طلبان به این درک رسیدند که با طرف مقابل خود نمی‌توانند تعامل متمدنانه‌ای را پیش برند. برای آنکه سختی کار را نشان دهند، می‌گفتند همکنشی با حریفشان مانند شطرنج‌بازی با گوریل است. چنین موقعیتی یک موقعیت غیر هابرماسی است، اگر نام هابرماس را مترادف با گفت‌وگوی خردوزرانه در نظر گیریم.
جورج سوروس؛ جامعه باز و دشمنانش
با آنکه رهبر جمهوری اسلامی، رسماً از نقش سوروس در اعتراض‌های اخير به نتايج انتخابات رياست جمهوری سخن گفته و شماری ایرانی- آمريکايی مانند کيان تاجبخش نيز پيشترها به اتهام همکاری با "موسسه جامعه باز" بازداشت و زندانی شده بودند، شواهدی مبنی بر نقش مستقيم سوروس و موسسه او در رويدادهای دو ماه گذشته‌ايران ارائه نشده است.
جان کين؛ سرچشمه‌های غريب دموکراسی
بر خلاف بعضی از نام‌های مشهور میان فیلسوفان و نظریه‌پردازان علم سياست معاصر، جان کین، چهره بسیار معروفی در ایران نبود تا اينکه در ماه‌های اخیر، ابتدا در بعضی مقالات روزنامه کيهان و سپس در متن کيفرخواستی که در دادگاه عده‌ای از بزرگان نظام جمهوری اسلامی ایران قرائت شد.
بالا
بازگشت