تشریک مساعی نیروهای سیاسی، میتواند درایجاد یک محور انتخاباتی کمک نماید
دکتر صاحبنظرمرادی
با گذشت زمانی ازکمپاینهای انتخاباتی دور دوم ریاست جمهوری در افغانستان، وبا روشن شدن مقداری از جایگاه وپایگاه نامزدان ریاست جمهوری، درحال حاضر زمینه ومتکای برخی از پیشداوریها وارزیابیها در مورد تثبیت یک محور سیاسی که بتواند دیدگاههای متباین نیروهای سیاسی را بر پایه مشترکات فکری آنها سامان بخشد، میسر گردیده است. تحلیلگران وکارشناسان امور سیاسی افغانستان بایست با توجه به محتوای راهکارهای سیاسی کاندیدان ودرجه نفوذ اجتماعی وحمایت مردم از ایشان، جامعه خاموش رابدانانند وبه ایشان کمک وراهنمایی لازم نمایند، تاجهانیان وافغانستانیان که روزمره مسایل مربوط به انتخابات رادر افغانستان با دلهره هایی دنبال میکنند، بر پختگی سیاسی ودرک وخرد اجتماعی بازیگران چرخ سیاست درمسایل انتخابات افغانستان نخندند، وبالاتر از آن کمال مطلوب دریک تصمیمگیری ملی درکشور حاصل گردد.
جریان ناهمگون کمپاینها بدرجات متفاوتی سطح تحمل پذیری، مسئولیت وهدفمندی رادر وجود نامزدان ریاست جمهوری به نمایش میگذارد. هستند کسانیکه زمینه سازپرخاشها وجدلهای لفظی تا سرحد حرکتهای فزیکی میشوند، همزمان کسانی با عبور موفقانه از خط مناظره، فرهنگ وتبحر سیاسی خودرا به نمایش میگذارند وبه ارائه دیدگاهها وراهکارهای انتخاباتی شان میپردازند.
اخیراً مردم مابه سلسله بحثها ومناظرات کاندیدان در تلویزیونهای آریانا وسایرشبکه های اطلاع رسانی شاهد مناظره دوتن ازین نامزدان هریک آقایان دکتر عبدالله ودکتر اشرف غنی احمد زی در تلویزیون طلوع بودند، که همچو فرزانگی سیاسی را به نمایش گذاشت. این دُویل سیاسی که با تبعیت از رسوم انتخاباتی دنیای متمدن، از سه تن چهره بارزانتخابات درین مناظره دعوت نموده بود، سامان یافت. با توجه برزمان کوتاه در توضیح مسایل فراوان برنامه کاری پنج ساله یک دولت وآنهم درحال جنگ، ملاحظات مثبت ومنفی وجود داشت که لاینحل باقی ماند، که درصحبتهای بعدی ایجاب شگافتن مفصل وبیشتراین ناگفته ها رامینماید. عدم حضور آقای کرزی درین مناظره بهر دلیلی که بود، موقف اورابشدت ضربه زد وسوالات پاسخ نیابنده ای بر لبان بیننده وشنونده های تلویزیون خشکیدند.
آنچه درین دویل سیاسی در محتوای سخنرانی وتوضیحی هردو جانب مطرح شد، از چند لحاظ حایز اهمیت هستند، که ادامه همچومناظره ها میتواند به برداشت مردم از دموکراسی وقوام یابی آن کمک نماید:
1- هردوکاندید باخونسردی وتمرکز تسلط روانی بر خود، در توضیح اهداف شان واژه ها راماموریت میدادند واز مقابل شدن ودرگیری باهم احتراز میکردند.
2- اشتراکات فکری بین هردو کاندید تا حدود زیادی مبین گذار از تعدد اندیشی بی شیرازه بسوی فراهم آوری زمینه های هم اندیشی وهمگرایی درکارمسئولیت اجتماعی وسیاسی آنها بود. این حرکت امیدی رابوجود آورد که اگر مسئولان سیاسی ما به گفتمانهای حضوری بپردازند، میتوانند جامعه رااز گزند اختلافات پنداری برهانند ودر مسیر همدیگر پذیری وهم اندیشی رهنمون شوند، اینگونه برخورد در کارمسئولیت میتواند محور مشترکات فکری رابرجسته نموده ومردم رااز رنج یکه رویهای وخود محوریها در امان دارد.
3- مواردی در برنامه های هردو جانب، بخصوص درمورد ساختمان یک ملیون خانه، میکانیزم ساختاراردوی ملی، تامین صلح وامنیت وسیاست داخلی وخارجی افغانستان مبهم وناشگافته باقی مانده اند.
لازم مینماید تادرمناظره های بعدی علاوه بر مسایل گفته شده، مسایل دارای اولویت زندگی مردم چون:چگونگی برخورد با مخالفین مسلح دولت آقای کرزی ودستیابی به تامین صلح پایداردرافغانستان، ایجاد زمینه های اشتغال وفقر زدایی برای مردم ، جستجوی منابع عایداتی بمنظورتامین خود کفایی بودجه ملی، بازبینی نقادانه به تجارب عملی اقتصاد بازار ونقش رقابتی دولت الی بوجود آمدن فضای مناسب فعالیت سکتور خصوصی، ارائه میکانیزم عملی بخاطر دریافت کمکهای جامعه جهانی در بازسازی وانکشاف اقتصادی افغانستان وبه کنترول در آوردن نظام لاقید انجیوسالاری، چگونگی عرضه خدمات معیشت بدیل در کنترول زرع وترافیک مواد مخدرو...مطرح بحث قرار داده شوند.
در مورد گزینش نظام سیاسی افغانستان خوشبختانه دیدگاههای مردم درسطح پنج سال پیش که شخص رییس جمهور بخاطر متمرکز نمودن همه صلاحیتها در ید اقتدار خویش، ازشایستگی وکارآیی این نظام بسیاردفاع وتاکید میکرد، باقی نمانده است. درینحال حمایت آقای احمدزی از همچو نظام ناکارآمد،که بوسیله آقای کرزی عقیم گردید، درحکم تیر درتاریکی رهاکردنست. تکرارهشت سال سوخته ایکه پرداختن مجدد به آن در جامعه ای چون افغانستان سنگینی میکند. کما اینکه نظام ریاستی با متمرکز نمودن ابعاد صلاحیتهای اجرائیوی دولت، جز تقویت بحران، فساد وتسلط فرد مداری واستبداد، کاری راازپیش برده نمیتواند. درینمورد ارائه بدیل نظام ریاستی ، بنام نظام پارلمانی از سوی آقای عبدالله یک پاسخ مثبت ومتناسب به ضرورت جامعه مادر بازنگری نظام سیاسی آینده ارزیابی میگردد. افغانستان بخاطرجلب مشارکت ملی درساختار نظام موثر سیاسی پارلمانی، نه بگونه ایکه در بعضاً کج بحثیها مطرح میشود، ضرورت دارد. کشمکش دولت وپارلمان طی سالهای گذشته برمبنی نقض قانون دررعایت لایحه وظایف هردو ارگان مهم از سوی دولت نهفته بود، نه درخصلت نظام پارلمانی.
بهرحال یک نگرش برکارزارانتخاباتی کشور، بخصوص در سطح سه تن ازکاندیدان مطرح میرساند که، رییس جمهورکه یکی ازین کاندیدانست، تمام اهرمهای قدرت دولتی رابخدمت گرفته وبا بذل وبخششهای مادی ومعنوی غیر شفاف به افراد آزموده شده عرصه تبلیغات راگسترش بخشیده است. در صورتیکه دستی از غیب کاری نکند، تدویرمحافل تصنعی بنام حمایت مردم با توجه به رخوت زدگی نظام کاری ایشان درهشت سال گذشته، پیروزی ایشان رادرین انتخابات علامت نمیدهند.
باتوجه به فرصت کم وکوتاهی که به انتخابات باقیمانده است، درصورتیکه آقای اشرف غنی نتواند ساختار نطفه ای ومحدودکنونی رادر طیف حامیان سیاسی واجتماعی خود بوجود بیاورد، موجودیت اودرابعاد وموقعیت اجتماعی کنونی نیزایشان رادردرجات نامحسوسی قرار خواهد داد.
در همین حال گرمجوشی وحمایت روز افزون مردم از دکتر عبدالله واشتراک مساعی گروههای سیاسی نظیر جبهه ملی، شورای متحد ملی، شورای تشریک مساعی احزاب وسازمانهای سیاسی وشخصیتهای منفرد، تعلقیت اجتماعی وکارنامه سیاسی ایشان، اورادر موقعیت برازنده ای قرارداده است، که میتوان از آن بحیث هسته بحثها ودستیابی به تفاهمات بعدی استفاده نمود.
آنچه لازم به تذکر است اینکه، علی رغم تاکیدات جامعه جهانی مبنی بربیطرفی آنها درکارزارانتخابات افغانستان، وبا توجه به اهمیت مساعی همگانی مردم افغانستان وجامعه بین المللی درمهار نمودن چالشهای سیاسی ونظامی کشور این بیطرفی کارساز ومورد باور مردم نخواهد بود.
مسئله چگونگی ثبات سیاسی بعد از پروسه انتخابات نیز از سئوالات دارای اهمیت جدی میباشد، دست اندرکاران انتخابات بایست با توجه به تجربه جمهوری اسلامی ایران، ومتکی بر امانت دروظیفه مجال هرگونه شک وتردید رادرذهن کاندیدان ومردم افغانستان راه ندهند. عبورمدبرانه از خطی بنام انتخابات مستلزم همکاری وتساند هدفمندانه بین نیروههای سیاسی جامعه، مردم افغانستان وجامعه جهانی میباشد، که همزمان با مسایل یومیه درپیشبرد کمپاینهای انتخاباتی نمیتوان آنرااز نظردور داشت.