نویسنده : میر احمد لو مانی
انتخاب ؛ مسئولیت !
تاریخ و جریانات آن درسی است و عبرتی برای آنان که در ساحات مقدس عقل ، تفکر و اندیشه ، حیات به سر می برند و ان های که در جرگه انسان و انسانیت گام بر می دارند و در گذر زمان ، میخواهند متاع ، توشه و عمل کرد نیک و انسانی ، از خود برای نسل های بعد به ار مغان بگزارند ! که ؛ اصالت و جوهر انسان بودن مان ،در گرو عمل مان است و عمل مان زائیده تفکر و اندیشه مان .
تفکر ، اندیشه ، تعقل و خرد زاده روح بزرگ است و روح ادمی ودیعه و هدیه خداوندی است و خداوند خالق است ، صانع است و سازنده !! ...و این " وجه " مشترکی است میان ادم و خالق وی ! و هر ان که از این جرگه بدور میماند وی را نشاید که آدمی نام نهاد !
اصالت شخص روح وی است ! و از دید گاه این حقیر روح همانا
ترکیبی است از : تفکر ،اندیشه ، عقل شعور و شرف ! و همین مجموعه فوق است که به انسان معنی و مفهوم انسان بودن اعطا میدارد ! که ، در خلا و نبودن ان انسان و اصالت وی در جرگه حیوانیت سقوط نموده و تنزل خواهد کرد !
....و تاریخ ! این استاد پیر زمان ، ایستاده بر چهار سو گزر زمان ! چه اندیشمندان ه و آموزگارانه با انبوهی از سخن و اندرز ! از نیاکان دیروز ، به ما، و از ما تابه نسل های آینده !
و این است که ، تاریخ را نباید به فراموشی سپرد ؛ که ، تاریخ و جریانات ان به بها ی ارزش حیات و زنده گی میلیون ها انسان ، رقم خورده و شکل گرفته است ! ! و تاریخ ! خود ؛ خون بهای انسان است و انسانیت
و تاریخ خود معلمی است صادق و مانده گار در گذر زمان ! که، از آن باید آموخت .
ای وای بد ا بر حال قوم ، ملت و طایفه یی که، مرض فراموشی ذهن و حافظه آنان را پوسیده و نابود کرده باشد ! و ای وا بد ا بر حال ملت و مردم که، از تاریخ نه می آموزند ! و یا هم اینکه تاریخ ان ها به تحریف گرفته شده ، اند .
در میان جوامع جهانی مردم سرزمین افغانستان تاریخ منحصر به خود را دارا میباشند !
تاریخ ما ! شیار از خون است ! تاریخ استبداد است و بیداد ، تاریخ ویران گری است و فتنه است و نفاق ! و همین است که امروز ، " لانه من " کشور من " و خانه من " ویرانه یی بیش نمی باشد و.....
. و تاریخ ما ترویجی است از طاعون ! طاعون " فتنه " نفاق " و استبداد .
آن های که " شرف " ، " شعور " و درک انسانی در ضمیر و وجود شان نمرده اند فریاد ام را می فهمند و سخنم را درک می نمایند .
و گذشته ما !؟. گذشته تاریک و هولناک ، کویر و برهوت سکوت ! سکوتی مملو از فریاد . و فریادی در سکوت !!
گذشته مان همچون سیاه چال است که در هر پیچ و خم ان انسانی از تبار هابیل به مسلخ گاه استبداد به ذبح گرفته شده است ! و گذشته مان سیاه چال است وحشت زا ، که در کویر برهوتی سوزان و خشکیده یی دهن باز نموده و فرزندان این سرزمین را ، هر روز به " نامی " به قربانی می طلبد . ....و گذشته مان غرور یست کاذب و حمیتی است کشنده و ویران گر ! و چه با غرور و شرافت مندانه در سایه همین " حمیت " ، در طول تاریخ انسان و انسان های را به صلیب کشیده ایم .
گذشته مان قهرمان سازی های پوچ و بیگانه پرور است ! قهرمان سازی ها و اسطوره سازی ها ، از ان های که تا اخرین نفس دامان پاک و مقدس مادر وطن را در روسپی خانه های مکر و حیله سیاست و نیرنگ در پیش گاه ار بابان قدرت و سیاست به معامله گرفته و بقا قدرت خود و خاندان خویش را باز خرید نموده اند و.....
بیش از چندین دهه قبیله یی به تاراج من و هم نوعان من مصروف بوده اند ! شلاق استبداد برگرده های مان نواخته اند
اخرین لقمه نانم را دزدیده اند ، به ما زور گفته و به ناموس مان چشم دوخته اند! و امروز القاب بابا و سردار ؟؟
آیا این توهین به من و هم نوعان من نیست ؟؟؟
چقدر میخواهند مارا کودن و... فکر بنمایند .
.....و این حکایت تاریخ است و حکایت تاریخ افسانه نبوده بلکه شکل گیری و موجودیت ان به اذا حیات و خون دل و خون جگر آدم و انسان ها نقش بسته است .
گذشته مان حاکمیت شمله است و شمشیر ، همین است و دیگر هیچ ! سوختن است و استبداد !. ای وای چه سوختنی !
که هیزم این تنور فتنه ، انسان است و انسانیت !
در این خراب آباد ما نی برای خود ارمغانی داریم و نی هم برای جهانیان !
دستان مان تهی است ، نی تنها تهی ، بلکه دست های گدا یی مان در چهار گوشه دنیا ، دراز !؟؟!
و فرزندان این سرزمین ، آواره ، هردم شهید و خانه بدوش در چهار گوشه این کره خاکی و ....... و این است ان چه که، از نیاکان مان بنام سرزمین افغانستان برای ما نسل کنونی به میراث مانده است .! مشت خاک است ! حقیقتاً خاک و دیگر هیچ ! خاک آغشته به خون دل و خون بدن ! و در هر گذر ان مزار شهید ی .
و امروز بنا بر تغیر و تحولات جهانی ، جوامع جهانی ، بنا بر دلایلی ، عظم بر کمک و مساعدت بر این سرزمین نموده اند ! و شمشیر استبداد امیر و امیرالمومنین ها را از گلون خلق الله بر داشته اند ! و.....
.... و از این پیامد خیل عظیمی از کرگدن های وحشی ، عصبی اندو خشم گین و چه خیره سرانه سر به دیوار میکوبند .
با حضور جوامع جهانی در سرزمین افغانستان فرصت نفس کشیدن به وجود آمده است و امکان حیات میسر گردیده است
لحظات و دقایقی که سپری میگردند ، دوران ساز است و حیاتی !!! و این دیگر درایت ، خرد و هوشمندی قشر رسالت مند و با وجدان این سرزمین است که تا به کدام پیمانه از وضعیت موجود در جهت التیام زخم های دیرینه مردم این سرزمین ، استفاده سود مند و مفید انجام میدهند !.
و امروز مسئولیت عظیم انتخاب در برابر مردم ما است ! و انتخاب خود سر آغاز مسئولیت است ، مسئولیت درقبال تاریخ و مسئولیت در قبال زمان و مسئولیت در چگونگی ایجاد آینده .
و انتخاب خود محک است از پختگی سیاسی ، درایت و شعور مندی توده و خلق ، در یک مقطع زمانی از تاریخ .
و بدون شک روشنفکران و ان های که وظیفه پیامبر گونه عصر و زمان را بر دوش میکشند ، در این امر بیش از هر کس دیگر مسئول و جواب ده در قبال تاریخ و نسل های آینده کشور و مملکت میباشند .
هر ورق " رای " اعمار کننده فوندانسیون فردای کشور و مملکت است . و این است که ان را به اندک نباید شمرد
از میان توده و ملت ان های که شیفته خدمت اند ، ان های که شایسته گی و استعداد خدمت را دارا میباشند ، " باید " انتخاب گردند ! (( نسیم هرزه با ژاله نباید هم آمیخته گردد )) که ، در ان صورت لایق لگد مال کرگدن ها میباشیم .
اهمیت انتخاب شخص اول مملکت بالا تر از اهمیت انتخاب پزشک برای بیماران مان میباشد و این دو موضوع اصلا قابل مقایسه نمی باشند . که پزشک با شخص طرف است و رئیس کشور با حیات و سرنوشت جامعه و مملکت .
اهمیت انتخاب شخص اول مملکت ، همچون اهمیت انتخاب امام است و پیشوا ! که اگر در انتخاب سهل انگاری و خطا صورت گیرد ، جامعه و امت بر باد فنا خواهد رفت و تاریخ تکرار خواهد شد .