براساس بلوغ مدنی،رأی هزاره بر چه کسانی حرام است؟

 

اسدالله جعفری

 

انتخابات یک پارا متری برای سنجش عقلانیت مدنی جوامع می باشد. چنان که در فلسفه سیاست امروز ،جوامع به جوامع متمدن و غیر متمدن تقسیم می شوند وفصل ممییز این تقسیم عقلانیت مدنی است وعقلانیت مدنی در انتخابات وحضور قانون مند تبلور پیدا می کند وهرجامعه ی که انتخابات بیش تر وقانون مندانه وقانون محورداشته باشند آن جوامع جوامع متمدن ترمحسوب می گردند.

افغانستان هرگز قانونمند نبوده واز قانون محوری خبری نبوده است فقط در دوران حکومت کمونیست ها قانون محوری آغازشده بود وشوراهای شهروروستا در کشور حضور کم  رنگ پیدا کرده بودند که با آغاز جهاد مقدس مردم افغانستان علیه اشغالگران شوروی ،این قانون محوری حکومت کمونیست های وابسته به اشغالگران نیز متوقف شد .

با خروج ذلتبار اشغالگران ارتش سرخ  ازافغانستان وتبانی بعضی از کمونیست ها با حزب اسلامی آقای گلبدین حکمتیار برای تسلیم کردن قدرت  به حزب اسلامی و شورش شبهه نظامیان شمال وشکل گیری اتحاد سه جانبه تاجیکان به رهبری فرمانده مسعود،هزاره ها به رهبری عبدالعلی مزاری وازبیک ها به رهبری ژانرال عبدالرشید دوستم وسقوط حکومت مرکزی کابل ووارد شدن مجاهدین به کابل وآغاز جنگ های خیابانی وتنش های قومی ،افغانستان بدل به یک کشور هزار حکومت وقانون شد که نتیجه اش بی قانونی مطلق بود وبااین مهارگسیختگی مجاهدین نام نهاد وخلق ناگهانی گروه واپسگرای طالبان ،افغانستان تابع قانون جنگل شد وآنچه که باید نمی شد وتاریخ افغانستان تاریخ خون،آتش وغارت لقب گرفت.

حال بعد از آن همه ظلم وستم های غیر قابل بیان وتفسیر،افغانستان به سوی جامعه مدنی وقانون محور سیر وحرکت  نوینی راآغاز نموده است ودموکراسی هدایت شده را تمرین می کند ونهاد های مدنی را بنیاد می نهد تا در پرتو قانون جامعه مدنی قانون محوررا استقرار بخشد وشهروندانش براساس حق شهروندی حضور قانونی  خودرا در اداره حکومت وسازندگی کشور در قالب انتخابات ریاست جمهوری وانتخابات مجلسین،به نمایش گزارند.

در این میان مردم هزاره سرنوشت ویژه پیدا می کنند ووظایف سنگین تر دارند وعقلانیت این  قوم از دیگر اقوام بیش تر درمعرض داوری تاریخی قرار خواهند گرفت.

مردم هزاره از آن نظر عقلانیت جدایی از دیگر اقوام دارند که این قوم قوم نفرین شده بودند وتا قبل از سه سال قیام شرافتمندانه شهید مزاری در غرب کابل ،هزاره شهروندان درجه دو وسه  محسوب می شدند واز هرگونه حق شهروندی محروم بودند ودر ارکان حکومت شرکت نداشتند ودرنتیجه از حق انتخاب کردن وانتخاب شدن نسبی هم محروم بودند.

اما بعد از سه سال مقاوت شرافتمنداه شهید مزاری وادامه راه او در بامیان وبزرگ شدن نسل جهاد وشهادت وباز گشت نخبگان هزاره  در صحنه های اجتماعی وسیاسی وخلق رستاخیز انسانی در میان هزاره های مهاجر ونهادینه شدن فرهنگ شهادت وخوداتکایی در میان هزاره های بازمانده از شهادت ومقاوت بابه مزاری،تاریخ هزاره دیگرگونه ورق خورد واین تاریخ با واژگان:

استقلال خواهی شهروندی در عین وحدت ملی،حق تعیین سرنوشت درعین شناخت حق تعیین نوشت دیگر اقوام،قانونمداری براساس میثاق ملی  یعنی قانون اساسی کشوروحق انتخاب شدن وانتخاب کردن،آغاز شد ند .

  اکنون که دوردیگر از انتخابات آغاز شده است، جامعه هزاره در یک آزمون دیگر قرار گرفته اند تا در این آزمون سرنوشت خود را بدل خواه رقم بزنند وعقلانیت مدنی خود را به نمایش گزارند.

لذا عقلانیت هزاره در این است که :

1 – رهبران سیاسی هزاره در عین اختلاف سلایق ودارابودن حزب وهواخواهان حزبی خود،باتوجه به حساسیت های بین المللی وملی،سیاست کلان هزاره را براساس عقل جمعی عیار کنند ورای زنی های سیاسی خودرا هماهنگ سازند واز استراتیژی حزبی هم دیگر اطلاع پیداکنند ونقطه نظارات مثبت هم دیگر را برجسته ساخته سیاست ورزی جمعی را بر سیاست بازی خودمحور وخودبنیادوسیاست ورزی حزبی وخام ترجیح دهند ودرچانه زنی های سیاسی وتقسیم قدرت سیاسی وپست های معاونت ،مصلحت عام جامعه هزاره را قربانی مصلحت های حزبی ومنفت خواهی فردی نکنند.

2 – نخبگان هزاره اعم از حوزوی ودانشگاهی،بازیافته های علمی وتاریخی خود را برای تفسیر تاریخ وعیار کردند سیاست کارکرد گرایانه نسل فردای هزاره بکار گیرند ورهبران سیاسی وهدایت گران اجتماعی را به وحدت نظر واتخاذ سیاست وحدت محور مبتنی برعقلانیت جمعی دعوت کنند وبدون هیچ حب وبغضی نسبت به حزب وشخص خاص ، سیاست کلان جامعه را براساس فلسفه مصلحت علمی زمان شناسانه برای رهبران سیاسی ومذهبی ارایه دهند واز دست آورد خرد جمعی بشری وقانون محوری جهان متمدن وتجربه های کشورهای رهیده از چمبره استبداد ملی ودینی بهره بگیرند وبازیافته های خرد جمعی بشری را بازخوانی زمان شناسانه وکارکرد گرایانه کنند وقابلیت های جغرافیای فلسفه سیاست امروز را با قدرت حاکمیت قانون مقارنه کنند .

رأی هزاره بر چه کسانی حرام است؟

3 – عامه مردم هزاره در عین احترام گذاشتن به رهبران سیاسی جامعه هزاره ،برمحوریت مرجعیت هزاره به کاندید واحد هزاره رأی دهند تا با رأی دادن به کاندید واحد هزاره جایگاه قانونی هزاره را در معرض داوری جهانی قرار دهند وبا رأی دادن به کاندید واحد هزاره، نبوغ اجتماعی وسیاست ورزی حکمت مدارانه و بلوغ مدنی خود را در سینه تاریخ به یاد گار گزارند تا نسل های فردا وفرداهای هزاره از این نبوغ وبلوغ مدنی نسل امروز، چراغی فرا راه خود بر افروزد وجامعه عاری از هرگونه خشونت بناسازند.

آنچه که نباید تکرار شود این است که عامه مردم هزاره این ذهنیت های رسوب شده را از ذهن خود دورسازند که گفته می شود: هزاره در اقلیت قرار دارند ونمی تواند مسیر حرکت تاریخ راعوض کنند وجریان تاریخ ،حاکم بر سرنوشت جامعه هزاره است.

این ذهنیت از هرسمی کشنده تر ونابودکننده تراست.

مسیر تاریخ رااکثریت قومی تغییر نمی دهند بلکه اراده ملت ها وعقلانیت کتله های اجتماعی عوض می کنند.

تغییر مسیر تاریخ تابع عقلانیت جوامع است نه تابع اقلیت واکثریت جمعیت ملت ها.

پیغمبران همه در اقلیت بودند اما مسیر تاریخ راهمان ها تغییر می دادند البته نه از آن نظر که پیغمبر بودند بلکه از آن نظر که انسان های بزرگ با اراده بزرگ وقدرت تصمیم گیری بزرگ بودند والبته این از ویژگی های هر انسان وامت است وهر انسانی که چنین باشد نتیجه همان می شود که تاریخ بیاد دارد.

منتها باید به یادشته باشیم که گاهی با مجادله های بی ثمر از اصل مقصود باز می مانیم چنان که فیلسوف شهید شیعه متفکر شهید مطهری در باره انحراف امت اسلامی از خط ومسیر قرآن بیان فرموده است:

«ولى مع الاسف در تاريخ اسلام جرياناتى پيش آمد كه مسلمين درست بر خلاف جهتى كه كتاب مقدس آسمانى آنها سوق داده حركت كردند . البته عده قليلى كه به روح تعليمات قرآنى آشنا بودند دانستند كه در چه موضوعاتى فكر كنند و فكر كردند , و همانها هستند كه امروز از مفاخر مسلمين بلكه از مفاخر بشريت به شمار مى روند , ولى اكثريت از طريقه قرآن كريم منحرف شدند و در اطراف موضوعاتى به بحث و جدل پرداختند كه نه تنها تشويقى در قرآن كريم نسبت به آنها نشده بلكه جدا نهى شده , زيرا لغو است , بى فايده است , بى اثر و بى ثمر است . مؤمن به قرآن بايد از هر كارى كه لغو و بى ثمر و بى فايده است دورى كند (( و الذين هم عن اللغو معرضون )) (. مؤمنون , 3 . ) هر چند به صورت يك بحث علمى يا به صورت يك بحث دينى باشد .

 

اگر كسى كتب متكلمين و موضوعات بحث و جدل آنها را كه قرنها افكار را به خود مشغول ساخته , ثروتها و مكتبها در آن راه صرف شده , نيروهاى مغزى به هدر رفته , مطالعه كند و آنها را بر قرآن عرضه بدارد و ببيند با موضوعاتى كه قرآن مردم را به مطالعه آنها و تحقيق در آنها تشويق كرده چه مناسبتى دارد , مى بيند بكلى بى ارتباط است . در اطراف همان موضوعات بى پايه و لغو , سالها افراد زيادى بحث و مجادله كردند . ولى موضوعاتى كه قرآن كريم امر و تشويق به مطالعه و تحقيق در اطراف آنها كرده همچنان به حال خود باقى ماند تا آنكه مردم ديگرى تشويق شدند و اين وظيفه را به عهده گرفتند و در دنيا سربلند شدند , و ما اكنون با كمال سرافكندگى درسهاى تشويقى كتاب آسمانى خود را بايد از آنها بياموزيم . بیست گفتارص316»

اکنون ما نیز به هوش باشیم که مجادله های بی ثمر ما را از اصل هدف باز ندارد .

جامعه امروز به کشمکش های مذهبی نیاز ندارد وبجای که از حلا ل وحرام های سخن بگوییم که هرگز در جامعه ما تحقق خارجی نخواهد داشت ؛از حلال وحرام های اجتماعی وسیاسی عینی بگوییم که بر سرنوشت ما حاکم است.

به این داستانی که شهید دکتر علی شریعتی در یکی ازنوشته های خود آورده است توجه کنید:

روزی یک فردی مشهدی که در یکی از محله های فقیر نشین مشهد زندگی می کردند از خانه اش بیرون می شود ومی بیندکه درجلوخانه  اش آب باران بقدری جمع شده که او نمی تواند از خانه اش بیرون شود واز آن لجن زار عبور کند اما در همین هنگام می بیند که آقای علامه ای از آن طرف می گذرد واین آقا صدا می زند که آقا اصالت با وجود است یا با ماهیت.

آقای دکتر شریعتی بعد از این نقل می گوید :

اگر عقل داشته باشد فعلا اصالت با اسفالت شهر است نه با وجود وماهیت .

حال جامعه ما هم همین گونه است امروز وقتی آن نیست که ما از حلال وحرام های فرضی سخن بگوییم که اصلا وجود خارجی ندارد امروز ازهمین حلال وحرام های موجود سیاسی سخن بگوییم وبه جامعه هزاره بگوییم که رأی هزاره حرام است اگربه کسانی داده شود که دستش به خون هزاره آلوده می باشد واگر هزاره ی به کسانی رأی دهند که دستش به خون فرزندان هزاره آلوده است ،آتش جنم همین الآن او وتبارش را خواهند سوزاند ونیازی به آتش جهنم قیامت نیست.

آری این حلال وحرام موجود وشرعی الآن جامعه هزاره است نه آن حلال وحرام های فرضی که هرگز تحقق نخواهند یافت.  

 

 

 


بالا
 
بازگشت