تعیین سرنوشت دموکراسی با گلوله یا برگه رای
سید هاشمی
به تاریخ 20 اگست؛ دموکراسی ؛ آزادی و حقوق بشر را طی تشریفات خاص و در حضور صد ها ناظر بین المللی و رسانه های جمعی جهان در میدان قضاوت میگذارند تا سرنوشتش بدست دوستان و دشمنانش رقم زده شود. گلوله و برگه رای دهی؛ سلاح هر دو طرف درگیری برای پاسداری و یا انتقام گیری از دموکراسی خواهد بود. در واقع این دموکراسی غریب که قربانی رویکرد های افراطی طرفداران کم حوصله خود گردیده ؛ امروز در انزوای اجتماعی بسر میبرد و به مهمان ثروتمندی میماند که دروازه فقیر ترین عضوی خانواده جهانی را دقلباب کرده تا مگر معامله صورت گیرد. چشمداشت هر دو از این میزبانی معلوم است.
از زمان ورود کالای مود روز دموکراسی در بازار پر آشوب و ذوق زده افغانستان؛ بهانه هر دو طرف درگیری دموکراسی و آزادی های مدنی و حقوق بشر است؛ کشور های غربی که با مولفه های قدرت نرم و سخت خود وارد این کار زار گردیده اند؛ متعهد شده بودند که به هر قیمت حتی با کشته شدن حدود یکهزار سرباز و هزینه میلیارد ها دالر؛ از ارزشهای جهانی شان دفاع کنند . حتی اینبار با مصرف 223ميليون دالر در این انتخابات؛ تلاش خواهند کرد که نه تنها آنرا وقایه کنند بلکه آنرا بر مردم افغانستان که تازه از انسداد فکری و استبداد مدنی طالبان رهایی یافته بودند؛ تحمیل کنند. اما چون مردم سنتی و محافظه کار افغانستان همواره چوب استبداد را بر سر و صورت تحمل کرده اند؛ دموکراسی وآزادی های نوع غربی را هضم نتوانستند؛ دوباره استفراغش کردند. چنانچه شرعیت خشک و قومی طالبان را دور ریختند و علیه آن مقاومت کردند.
دموكراسي و اهمیت رأي ملت در افغانستان هنوز متاسفانه يك واﮋه نامفهوم و غير قابل تطبيق است، شعار هايي هم كه به نام آزادي بيان؛ حق انتخاب شدن و انتخاب كردن؛ حقوق زنان و حقوق شهروندی به گوش مي رسد؛ تنها منحصر به پايتخت و شهر های مهم است. به همین علت؛ در حالیکه شهر کابل و سایر شهر ها را پوستر های تبلیغاتی نامزدان ریاست جمهوری رنگین و حضور نماینده گان به اصطلاح جریانهای قومی و سیاسی سنگین ساخته اما در قريه جات و ولسوالي ها از اين چيز ها خبري چندان نيست زیرادر افغانستان چيزي به نام افكار عمومي و گروه های فشار وجود ندارد.
افغانستان اساسا يك جامعه سنتي و متكي به ارزشهاي قبيله اي است ، در اين كشور سياست ، حكومت، انتخابات و حتي دموكراسي صبغه قومي و قبيله اي دارد . همواره سرنوشت قدرت های ملی و محلی افغان در روستا ها که 75 در صد نفوس کشور را احتوا میکند؛ رقم خورده و رهبران دکتاتور برخاسته از آنجا ؛ با حلول عطش قدرت خواهی خویش در کالبد های نیم جان ساکنان بومی؛ به مرام رسیده و از مردم بحیث تخته خیز استفاده برده اند. امروز آنها زیر چپن دموکراسی چند رگه و چند توته خود را پنهان کرده و خون مردم را می مکند.
دموکراسی تحمیل شده و صادرشده
دموکراسی در کشور های پیشرفته صنعتی یک واقعیت بزرگ و در ممالک عقب مانده دارای ساختار قبیلوی یک دروغ بزرگ است . این دروغ بزرگ وقتی فاجعه آفرین میشود که از بیرون با خشونت دیکته شود و مجریان آن خارجیها از یک سو و قاچاق بران، متهمین به جنایات جنگی و ناقصین حقوق بشر از جانب دیگر باشد . درین حال دموکراسی یا خود اپوزیسیون مسلح می آفریند و منبع تغذیه جنگ های دوامدار و فرساینده قرار میگیرد و یا بحیث کالای تجملی وارداتی؛ محصور دفاتر خارجی مانده و حتی در دفاتر مقامات عالیرتبه دولتی که به پشتوانه مالی و سیاسی غرب قادر به اجرای امور یومیه میگردند؛ خریدار و طرفدار نمی یابد. حتی بعضی افغانهای تحصیل یافته در غرب؛ دموکراسی ومشارکت سیاسی جریانهای مختلف قومی در قدرت و تصمیم گیری های ملی را قبول نداشته و در جهت تحقق ان موانع جدی ایجاد میکنند. مرز عملی میان این افراد و کسانیکه به آشکار علیه این ارزشها میرزمند؛ خیلی نزدیک است.
اينگونه دموكراسي ها در حقيقت نردبان ترقي افراد فرصت طلب و فاسدی شده كه سرمايههاي ملي و کمک های خارجی را به راحتي حيف و ميل ميكنند يا عمدتاً توسط آنان به حسابهاي خارج از منافع ملي واريز و در جايي نامناسب هزينه ميشود.
دموکراسی ثروتمند و پر مصرف غرب وقتی جایش را به واقعیتهای بزرگ اما فقیر خالی کند و فرهنگ مصرفی خود را هم به میراث بگذارد،در این حال افغانستان با اتکآ به امکانات داخلی خود بدون احتیاط قدم های شتابان به سمت پیاده کردن اصول دموکراسی بردارد. بدون تردید؛ افغانستان نازپرورده ثروت و قدرت غرب؛ به مثابه مهره شطرنج در بازی های سیاسی منطقوی در اختیار کشور های دارای حضور نظامی قرار گرفته و بازی از صفر آغاز شده و این دایره خبیثه بدبختی ؛ استبداد و انحصار به گردش دورانی آغاز خواهد کرد.
مشكل غرب اين است كه براساس الگوها و سير تحول تاريخي خود، براي ديگر كشورها و ملتها نسخه شفا مینویسند و همانگونه كه برگه رای را در صندوقها ، نشانه پیروزی و حاکمیت دموكراسي در كشور شان میدانند، فكر ميكنند كه اين برگهها مصداق مفاهيم يكسان در اقصي نقاط جهان از جمله افغانستان است، در حالیکه دستان به ماشه و مسلح زیادی در کمین اند تا این صندوق ها را دزدی کنند و یا آنرا با گلوله های موجود در شاجور سوراخ کنند.
تجربه تلخ افغانستان، كنگو، عراق و اخیرا ایران، اين درس را به کشور های صادر کننده دموکراسی آموختانده كه برگزاري انتخابات و کشانیدن مردم به پای صندوق های رای خيلي آسان به نظر ميرسد، اما جراحات دلخراش ناشي از درگيريهاي پس از انتخابات، قلب هر انسان بااحساسي را در دنيا به درد ميآورد. این نگرانی در انتخابات پیشروی افغانستان از قبل قابل درک است و به همین دلیل؛ آقای کای آیدی، فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان بتاریخ 12 اگست در کابل اعلان کرد که در مورد احتمال بروز تفرقه و اختلافات در افغانستان پس از برگزاری انتخابات به تمام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این کشور پیام قاطعی داده است.
آقای آیدی گفته است "برای من مهم این است که تمام نامزدها نه تنها برای مبارزات انتخاباتی شایسته بلکه برای آنچه پس از روز انتخابات اتفاق می افتد، مسئولیت مشترک بگیرند." آنچه ما در این کشور برای پیشرفت نیاز داریم اجماع سیاسی است، نه تفرقه بیشتر. این پیامی مهمی است که ما جامعه جهانی امروز به تمام نامزدها می دهیم. فرستاده دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان گفت که جامعه جهانی با حضور گسترده خود در افغانستان و مصرف میلیارها دلار پول برای بازسازی این کشور، حداقل این حق را برای خود محفوظ نگهداشته که از افغانها بخواهد به اختلافات و تفرقه ها دامن نزنند.
انتخابات تضمین کننده برتری جنگسالاران
دموکراسی و مصونیت های ایجاد شده آن برای فعالیت های سیاسی و مدنی ؛ فرصت های غیر قابل محاسبه را به جنگسالاران افغان که یک ضلع نا امنی و فساد را تشکیل میدهند؛ مهیا کرده تا زیر چترحمایتی آن؛ به اخاذی و استبداد شان ادامه دهند. آنها امروز دستان خونآلود خود را شسته و لباس دموكراسي به تن كردهاند تا با اشتراک در تمام پروسه های سیاسی؛ ظاهرا افغانستان را از وضعيت نامطلوب كنوني رها سازند. این واقعا طنز تلخ تاریخی است و متاسفانه در سناريو افغانستان همه چيز بيمانند و بينظير است.
از باج دهی نامزدان به جنگسالاران و طالبان چنان معلوم میگردد که باد های فرصت و غارت بار دگر به سود آنها در حال وزیدن بوده و معادلات قدرت در افغانستان درحال تغيرشدن است ، جامعه جهانی که خود راه صواب برای حل بحران افغانستان گم کرده ؛ متعهد شده که در كشوري كه با جنگهاي طولاني پارچه شده ؛ فقر و فساد ناشي از آن از سر و صورت مردم پيداست و بدبختی از در و ديوار اين مملكت بالا ميرود، انتخابات آزاد، سراسری و عادلانه برگزار كند.
جنگسالاران با استفاده از خوشباوری رهبران غرب که در حال سرازیر کردن پول و اعزام نيروی بیشتر برای فریب خود و اطمینان مردم شان كه انتخابات در يك فضاي آكنده از صلح و آزادی پايان خواهد پذيرفت؛ نتايج آراي مردمي را كه شناخت چندانی با روی دیگر سکه دموكراسي غربي ندارند، دزدی خواهند کرد.
چنانچه مسوول کمپاین های انتخاباتی داکتر عبدالله اعلان کرده که اگر آنها برنده نشوند؛ طرفداران آنها با اسلحه دست داشته به میدان خواهند آمد و رژیم را سرنگون خواهد کرد. البته این تهدید واقعی و عملی است زیرا سازمان ملل با وجود خلع سلاح جنگسالاران ؛ تا هنوز هزاران قبضه سلاح در اختیار فرماندهان پیشین بوده و تا هنوز سلاح و مهمات از خارج کشور قاچاق میگردد.
جالب اينكه در چنين اوضاع و احوالي حامد كرزي، رئيس جمهوري افغانستان فارغ از همه مسائل، مشكلات، كوتاهي و قصور موجود در دولت، چشمان خود را بر روي همه چيز بسته و در تلاش معامله و یا خرید وفاداری رهبران قبایل و جنگ سالاران است. عفو جنرال دوستم که متهم به کشتار و شکنجه افراد ملکی است؛ در همین راستا صورت گرفته است. کرزی از يكسو بر سر تقسيم قدرت بين جنايتكاران جنگي و فرماندهان مستبد محلي با آنها درحال چانهزني است و از جانب ديگر بحث حقوق زنان را با دعوت از طالبان براي مشاركت در انتخابات افغانستان مطرح ميكند! آيا چنين دموكراسي را جز «دموكراسي متناقض يا دروغين» ميتوان ناميد؟ بدون شک؛ پس از انجام انتخابات، آنها چشمان خود را به روي حقايق خواهند بست و دستان پیروزمند جنگ سالاران را به گرمی خواهند فشرد.
آیا شکم گرسنه افغانها دموکراسی میخواهد یا نان؟
توجه به ارقام ذیل؛ کمک خواهد کرد تا بدانیم؛ دموکراسی و یا نان, گلوله یا برگه رای دهی کدام یک پیروزو کدام یک انتخاب مردم خواهد شد. واضح است که شکم گرسنه معنویت نمیشناسد و ارزشهای جهانی برایش وزن کمتر از یک قرص نان را دارد. اینجا همه در غم نان برای نجات جان اند تا آزادی و اندیشه . قفل اندیشه های آنها را این انتخابات خواهد شکست.
اين کشور بين 26تا 32ميليون نفر جمعيت دارد و براساس شاخص هاي توسعه انساني، پنجمين کشور فقير جهان است و 42درصد جمعيت آن با درآمد ماهانه کمتر از 14دالر زندگي مي کنند. بنا بر اعلام سازمان ملل، بيش از يک چهارم کودکان افغان پيش از رسيدن به سن پنج سالگي مي ميرند که اين رقم، افغانستان را در جايگاه سوم پس از "سيرالئون" و "آنگولا" قرار مي دهد.
حدود يک هزار و 600 نفر از هر يکصد هزار مادر افغان هنگام وضع حمل يا بر اثر عوارض مرتبط با آن جان خود را از دست مي دهد که از اين نظر، افغانستان پس از سيرالئون در رتبه دوم قرار دارد. بر اساس ارقام سازمان ملل، اميد به زندگي در افغانستان، 43سال است و تنها 23درصد جمعيت بالغ آن توانايي خواندن و نوشتن را دارند. افغانستان حدود 93درصد از مواد مخدر جهان را توليد مي کند که بخشي از درآمد سالانه چهار ميلياردي حاصل از آن، صرف تامين مالي طالبان و سایر شبکه های تروریستی مي شود.
انتخابات و دموکراسی؛ کانالهای مداخله کشور های همسایه
اگر غرب برای وقایه و ادامه حیات یکی از اساسی ترین ارزشهایش یعنی دموکراسی و آزادیهای مدنی و حقوق بشر خون و پول میدهد؛ کشور های مخالف و حریف همسایه و منطقه به ویژه پاکستان و ایران نیز؛ زنگهای خطر را به صدا در آورده و مهره های ریزرفی شانرا تجهیز و تمویل کرده و قبلا داخل معامله و منازعه کرده اند.
پاکستان در پرنسیب؛ با حکومت با ثبات ؛ خود محور و با داشتن بهترین و بیشترین روابط با جامعه جهانی در کابل موافق نبوده و آنرا بر خلاف عمق استراتژیک و منافع ملی خود میداند. تشدید خشونت ها در مرز با پاکستان و به چالش کشانیدن تامین امنیت انتخابات که یکی از تعهدات قوای ناتو در افغانستان است؛ از راهبرد های اسلام آباد در این زمینه میباشد.
سران اسلام اباد؛ رهبران ناتو و امریکا را گروگان دهلیز لوژیستکی خود که 75 درصد نیازمندی های ناتو و ائتلاف تحت رهبری امریکا را تامین میکند؛ گرفته تا از اینطریق کشور های درگیر جنگ با طالبان و القاعده را وادار به تسلیم کردن مجدد پرونده افغانستان بدست دستگاه های استخباراتی آنکشور کنند. آسیب پذیر شدن و زمین گیر شدن ناتو در درگیری های ضد طالبان ؛ نتیجه بازی موش و گربه پاکستان با جامعه جهانی برای ایجاد فرصت مناسب جهت بهره برداری مالی از اینکشور ها و ایجاد تعادل در برابر رقیب استراتژیک خود؛ دهلی نو میباشد. پاکستان با تشدید و تشویق طالبان برای افزایش خشونت ها؛ میخواهد عملا امریکا را بخاطر نزدیک شدن با هندوستان در زمینه های فناوری هسته ای و همکاری های نظامی؛ گوشمالی دهد و برنقش غیر قابل انکارخود در مبارزه برضد تروریزم تاکید کند. کشته شدن حدود یکصد سرباز قوای ناتو طی درگیری های ماه جولای و اگست 2009؛ نشانه از همگرایی منطقوی برای زانو در آوردن ناتو و وادار کردن برای تخلیه کشور است.
ایران نیز که دغدغه به قدرت رسیدن مجدد یک رئیس جمهور طرفدار غرب به ویژه امریکا را در همسایه شرقی خود دارد و تا الحال از شوک انتخاباتی خویش که به طور واضح آنرا توطئه کشور های غربی علیه حاکمیت اسلامی میداند، خارج نشده است؛ تلاش دارد تا به کمک سایر کشور های همسود مانند روسیه و چین؛ موانع جدی بر سر راه حریفان ایجاد کند.
به این منظور ایران ظرفیت های افغانی خود را به دو بخش تقسیم کرده تا درهمه موارد خارج از دایره قدرت در کابل قرار نگیرد. بدست داشتن کارت های مذهبی و زبانی ؛ دو ابزاری است که به این کشور در امور افغانستان برتری و دست باز داده است.
نصب بلند ترین و پرنفوذ ترین رهبران شیعه مانند کریم خلیلی؛ محقق؛ اکبری؛ محسنی در کنار و حمایت آقای کرزی که طی حاکمیت خویش امتیازات خارج از سهمیه و واقعیت های عینی جامعه را برای شیعه های افغانستان تخصیص داده ؛ استفاده از کارت مذهبی است اما برخورداری داکتر عبدالله عبدالله یکتن از نامزدان پیشتاز ریاست جمهوری که از کمک های مالی و تبلیغاتی ایران و حمایت سیاسی استاد ربانی رئیس جمهور سابق و رهبر مخالفان دولت کرزی که وی نیز از همکاری نزدیک و سخاوتمندانه ایران برخوردار میباشد؛ گویای بازی کارت زبانی و اتنیکی ایران در انتخابات افغانستان است. بر اساس گزارش یک سایت افغانی؛ ایران چندین دستگاه تلویزیون و نشریه های دیگر را به هواداران خود در افغانستان آماده کرده تا افکار عامه را نسبت به نیات ناتو و امریکا؛ مسموم و مسلح نگهدارد.
البته روسها و چینی ها که نسبت به ایران و پاکستان فرصت های محدودی برای مانور و چانه زنی در افغانستان دارند و با تهدیدهای مشابه از ناحیه حضور امریکا و همپیمانان ناتو ان مواجه اند؛ این دو کشور – پاکستان و ایران – را برای اهداف استراتژیک و ضد غربی خود نیز استخدام کرده و یاری میرسانند.
باراك اوباما رئیس جمهوری امریکا؛ با صراحت اعلام كرده كه قصد ندارد «دموكراسي جفرسوني» را در افغانستان اعمال كند که البته همين رويكرد اوباما میتواند يك گام به جلو حسابشود و افقهاي روشني را نسبت به استراتژي هاي گذشته كه توسط اسلافش بخصوص جورج بوش در افغانستان اجرا ميشد، گشوده است. چنانچه نيروهاي خارجي قصد ماندن طولاني مدت را در افغانستان داشته باشند، حتي انتظار تحقق يك دموكراسي نيمبند و آشفته را نيز نبايد به اين زوديها در افغانستان داشت. حساسیت های ملی و بین المللی این مساله را قبلا وزیر خارجه ایتالیا هشدار داده است. وی گفته که حضور پررنگتر و سنگینتر قوای خارجی در افغانستان تعریف و تفسیر اشغالگری را به این نیرو ها میدهد. در این صورت همه چیز بربارد خواهد رفت.
در نتیجه؛ انتخابات که تدویر آن با همه کاستی ها؛ در کوتاه مدت ضرورت اشد کشور های حاضر در افغانستان است تا مردم گرسنه و استبداد زده ما ؛ گفتمانی جدیدی را بروی نخبه های ملی و بین المللی باز خواهد کرد و سرانجام Ballot را در برابر Bullet پیروز خواهد کرد و جشن پیروزی شاخه زیتون و کبوتر صلح برپا خواهد شد. اما مردم افغانستان دانسته اند که جز این انتخابی برای رهایی از وضعیت اسفبار کنونی و شهروند شدن جامعه جهانی وجود ندارند. امروز اگر غرب خون و پول برای تامین دموکراسی میدهد؛ فردا افغانها باید اینکار را کنند پیش از آنکه آخرین قطره خون آنها در پای درخت استبداد و انحصار ریختانده شود و تمام ثروت ملی آنها به یغما برده شود.