یاد داشتی پیرامون یک سؤ تفاهم درمورد
دوشخصیت حقوقی مستقل دارای نام ونام فامیلی مشترک
فرستنده: رامین حافظی
استاد ضیاالحــق حافظــی نامــزد ریاست جمهـوری
استاد ضیاء الحق مصدق حافظی
گناه کرد دربلخ آهنگری به غزنه بریدند سرمسگری
به همه هم میهنان عزیزچه درداخل کشوروچه دردیارهجرت نیک معلوم است که کشورومردم آزادۀ افغانستان باردیگردرآستا نۀ یک انتخابات فرمایشی دیگرقرارداشته وبراهل بصیرت سیاسی سرنوشت این انتخاب ویا به بیان دقیقترانتصاب مانند گذشته آشکاربوده ودراین بازی فرمایشی سیاسی قرعۀ فال بنام کسی زده خواهد شد که درراستای تعهدات بیرونی دست بازترودرازتری داشته ومورد باوربدون چون وچرای ارباب واشنگتن باشد.
اما آنچکه دراین یادداشت قابل یاد آوری است، درحقیقت رفع سؤ تفاهمی است که درمورد دوچهرۀ مجزا ولی دارای اسم وفامیل مشترکی صورت پذیرفته است. صرف نظرازبرخی ازنامزد های انتخاباتی برای مقام ریاست جمهوری که ازهویت وشهرت پیشین برخورداراند، عده ای ازاین نامزد ها برای ریاست جمهوری بحدی گمنام ونا شناخته اند که کسان دیگری بجای آنها مورد داوری قرارگرفته وپرسش گران محترم درپیوند با رسانه های صوتی- تصویری شخصیتی را به ارزیابی میگیرند که هرگزخودرا کاندید نه نموده وبدون ادلۀ منطقی ووارد بودن به هویت وشخصیت مزبور، اورا به گناهی که هرگزانجام نداده وهمیشه بمثابۀ یک روشنفکرمتعهد ورسالتمند دربرابرهرگونه بیداد وستم طبقاتی وملی مبارزه نموده ودارای کارنامۀ شفاف سیاسی وفرهنگی روشن میباشد، درپیوند ومناسبت خانوادگی با شخصیت مستقل دیگری مورد ارزیابی قرارگرفته وبی جهت وغیرمنصفانه مورد اهانت ونا سزا واقع میگردد.
استاد ضیاء الحق مصدق حافظی که زادۀ دامان خانوادۀ اهل دانش ومعرفت بدخشان فرهنگ خیزوسیاست پروراست، هنوزجوان نورسی بیش نبود که درسال 1350 خورشیدی بجرم آزادی خواهی ومبارزه دربرابررژیم مستبد دودمانی توسط عمال نظام ستم شاهی روانۀ سلولهای نمناک زندان فیض آباد گردیده وبعد ازرهایی اززندان حکام محلی تلاش ورزیدند تا این جوان میهن پرست وآزاده را ازنعمت تحصیل محروم گردانند، ولی عدم دلیل موجه ومنطقی برای اخراج وی ازمکتب، آنچکه توانستند دربرابراو انجام دهند، دادن سه پارچۀ اجباری وتبعید ش به مکتب شیرعلی خان ولایت بلخ بود. اما او ازاستقامت وپایداری فروگذارنه نموده پا بپای مبارزات حق طلبانۀ خویش به کسب دانش وتحصیل پرداخته بعد ازفراغت ازلیسۀ شیرعلی خان ولایت بلخ درسال 1350 وارد انستیتوت تربیت معلم(پداگوژی) کابل گردیده وازدانشکدۀ زبان وادبیات آنجا گواهینامۀ فراغت لیسانس گرفت. استاد حافظی درسال 1370 خورشیدی غرض ادامه تحصیل برای ماستری خویش دررشتۀ مقدس آموزگاری با مصارف شخصی خویش عازم کشورتاجیکستان گردید. اما با تحولات پسین درقلمروشوروی سابق ودرگرفتن جنگ شهروندی تاجیکستان کارش را ناتمام گذاشته به کشورخویش برگشت.
حافظی یکی ازرهروان مکتب ملی وازپیروان صادق راه واندیشۀ شهید بدخشی بوده ودراین راه پیوسته متحمل هرگونه قربانی وازخود گذری گردیده است. کارنامۀ استاد ضیاء الحق مصدق حافظی مانند اسلاف شهادت پیشه اش همیشه روشن بوده وبا هیچ سازش وکرنشی که حقانیت راهش را مورد پرسش قراردهد، تن درنداده ووارستگی وآزادگی خویش را پیوسته حفظ نموده است.
استاد ضیاء الحق مصدق حافظی درکمال وفاداری با راه ورسم شهید بدخشی وداشتن جایگاه مناسب تشکیلاتی، مادامیکه تب وتاب سیاست های نا آینده نگرانۀ برخی ازهواداران مکتب بدخشی دردوران حاکمیت دکترنجیب الله مشکلات درون سازمانی را بارآورد، راه خود درپیش گرفته بگونۀ مستقل درچهارچوب کارسازتری به مبارزات خویش تداوم بخشید. بلی، او راه ماند گارفرهنگ را پی جسته وبدین باورگردید که سیاستی که تهی ازفرهنگ باشد، راه بجایی نخواهد سپرد. استاد حافظی عمری درمقام آموزگارمجرب درخدمت فرزندان کشورقرارگرفته وازاین رهگذرخدمات ماندگاری را بمثابۀ یک آموزگاربجای گذاشت.
با پیروزی نظام مجاهدین ودرگیری جنگ خونین شهروندی ومآلا تسلط گروه متحجروویرانگرضد معارف وفرهنگ طالبان راه غربت وتبعید درپیش گرفته دوباره رهسپارکشورتاجیکستان گردید. استاد حافظی بنابرعشق مفرطی که به معارف وفرهنگ داشت، آرام نه نشسته وارد مرحلۀ جدیدی ازخدمات فرهنگی گردید. اگرمنصفا نه بیندیشیم، نقشی را که او درراستای کارهای فرهنگی وآموزش وپرورش فرزندان مهاجر کشورمان درشهردوشنبه تاجیکستان ایفا نمود، درخورتمجید وحرمت گذاری ارزش گذارانه خواهد بود. استاد ضیاء الحق مصدق حافظی درهمیاری صمیمانۀ برخی ازراهیان دیگرفرهنگ ومعرفت علمی ودرنتیجۀ تلاش مستمروپیگیربرای نخستین باردرکشورتاجیکستان بنیاد انجمن فرهنگی ای را به ریاست وگردانندگی خویش پی گذاشت که درجامعۀ فرهنگی تاجیکستان ازاعتبارومقام بالایی برخورداربود.
اودرسال 1997 میلادی «انجمن پاسداران فرهنگ آریا ن» را تاسیس ودروزارت عد لیه جمهوری تاجیکستان ثبت نمود. بعد ازتاسیس این نهاد ارزشمند فرهنگی ودرپیوند با این نهاد «لیسۀ آریانا» را نیزتاسیس وازحکومت شهردوشنبه ووزارت معارف تاجیکستان جوازفعالیت آنرا اخذ نموده به تعداد بیش از650 دانش آموزرا دراین مکتب گرد آورده وحدود 35 تن ازاستادان مجرب را که سالهای متمادی دربخش معارف افغانستان خدمت نموده بودند، دعوت نموده وبحیث آموزگارمشغول ساخت. ناگفته نباید گذاشت که این استادان بادرد وخدمتگذارعمد تا بطورداوطلبانه دراین مکتب مشغول خدمتگذاری به فرزندان میهن بودند ورنه بالا ترین حقوق ماهانۀ یک آموزگاربیش ازبیست دلار امریکایی نبود که آنهم ازهمکاری ناچیزاولیای دانش آموزان تهیه میگردید. بالاترین اهمیت این مکتب دراین بود که به زبان مادری وبه رسم الخط فارسی آموزش دیده وحتی درآزمون سراسری مکاتب شهردوشنبه تاجیکستان ازنظرسویۀ علمی وآموزشی مکتب آریانا مقام اول را کسب نمود.
برای نخستین بارفرزندان شهید احمد شاه مسعود نیزدراین مکتب شامل گردیده وبه آموزش پرداختند که متعاقب شمولیت آنها شهید مسعود نیزماهانه مبلغ 500 دلارامریکای بابت حقوق استادان به این مکتب مساعدت می نمود. اما پشتوانه ثابت تداوم این کانون علمی بازهم هم میهنان آواره وبادردی بودند که مایۀ روشنی وتداوم این کانون آموزشی میگردید. استاد حافظی با تلاش پیگیرخویش فصل نامه ای را زیرعنوان «فرهنگ آریانا» فعال ساخت که ازنظرمحتوای علمی یکی ازبارزترین فصل نامه درسطح تاجیکستان بود که درطی زمان کارکرد خویش دوازه شماره وزین را بدست نشرسپرد که درنقش شورای دبیران این فصل نامه روشنفکران وفرهنگیان فرهیخته وشناخته شدۀ کشورمشغول ایفای مسئولیت بودند. همچنان درچوکات این انجمن شورای جوانان وشورای زنان نیزفعالیت نموده وده ها نفربطوررایگان دراین انجمن به آموزش زبان انگلیسی وکامپیوترپرداخته وشاگردان زیادی گواهینامه فراغت گرفتند. اگردریک جمله خلاصه نمائیم، مجموعۀ این کارهای ارزشمند وماند گاروگرد آمدن یک بدنه فعال فرهنگی دراین راستا درشهردوشنبه تاجیکستان بیشترمدیون تلاشها وابتکارخلاق استاد حافظی خواهد بود.
استاد ضیاء الحق مصدق حافظی درسال 2000 میلادی غرض اشتراک دریک کنفرانس بین المللی که ازطرف «انجمن صلح افغانستان» درایالات متحدۀ امریکا برگزارگردیده بود به ایالات متحده سفرنموده وبعد ازختم کنفرانس درامریکا پناهنده گردیده واقامت گزید که تا امروزنیزمقیم ایالات متحده امریکا میباشد. بعد ازسفرآقای حافظی به امریکا مدتی سرپرستی این انجمن را براساس پیشنهاد شخص وی دگروال نعمت الله اندرابی به عهده داشت. زمانیکه عدم برگشت استاد حافظی به تاجیکستان قطعی شد، هیئت رهبری انجمن پاسداران فرهنگ آریانا دریک نشست برای بازسازی تشکیلاتی هم درسطح شورای دبیران فصل نامه «فرهنگ آریانا» وهم درمورد هیئت رهبری انجمن مزبوریازیده برای مدتی آقای سلطان پیوند که با اساسات فرهنگ آشنایی نداشت ودراین راستا نیزدستان ضد فرهنگی دخیل بود، بحیث سرپرست تعین گردید که درفرصت د یگری آقای سینا دلیری بحیث سرپرست دایمی انجمن پاسداران فرهنگ آریانا، استاد شاه احمد فواد مرادیان مدیرمسئول فصلنامه «فرهنگ آریانا»، دکترصاحب نظرمرادی سردبیرفصلنامه، سینا دلیری مشاورعلمی واستاد عبد الغفارسوزن بحیث معاون فصلنامه تعین گردیدند.
همچنان استاد دکترسید نورالحق کاوش، دکترمحی الدین مهدی، انجنیرفیاض مهرآئین، دکترشمس الحق آریانفر، استاد حمید الله مهروز(یک مرحله مدیرمسئول فصلنامه بود)، دکترکامل بیگ زاده، دکترکمال عینی، دکترمحمد جان گلجانف، دکترشاهرخ توی سرکانی، مهندس نصیرخسروفارسی وتنی چند دیگرازچهره های فرهیخته فرهنگی بحیث شورای دبیران فصلنامه تعین گردیدند که کیفیت محتوایی فصل نامه طی شماره های پسین درسطح منطقه کم نظیربود. بجا میدانیم دراینجا ازهمکاری های شبانه روزی آقای تاج محمد پیوند مسئول تایپ ودیزاین کمپیوتری فصلنامه وهمیاری ضیا رامین حافظی دستیارچاپ با قدردانی یاد آوری نمائیم.
انجمن هفته نامه ای را برای جوانان فعال نمود که به مدیریت آقای محمد هارون راعون شاعرشناخته شده وفرهیخته کشورمان نیزگردانندگی میشد وبه همینگونه شورای زنان که بعداً به «اتحادیه حفظ حقوق زنان وکودکان افغانستان» تغیراسم نموده ودریک تشکیلات گستردۀ مستقل به ریاست خام سیمین مشرف فعالیتهای ماند گاری را مانند فعال ساختن ماهنامه«ندای زن»، تاسیس کارگاه های خیاطی زنان وبرگذاری کنفرانسهای علمی وآگاهی بخش برای زنان ازخود باقی گذاشتند، که این کارنامه های سازنده تا فروپاشی گروه طالبان درکابل درسال 2001 ، درکشورتاجیکستان تداوم یافت. استاد حافظی با وجود اقامت گزیدن درکشورامریکا ازهمکاری های مادی خویش به مکتب آریانا فروگذارنه نموده درحدتوان با همیاری آقای ابو الفضل خلیلی مساعدت های خویش را انجام میداد. انجمن پاسداران فرهنگ آریانا با گردانندگی وریاست سینا دلیری بعد ازثبت دروازرت عدلیه کانادا ازماه اگست سال 2005 بدینسوبا شرکت وهمکاری جمعی ازفرهیختگان فرهنگی شناخته شده کشوربه فعالیتهای خویش ادامه داده وازطریق سایت وزین این انجمن اهداف فرهنگی خویش را پی میگیرد.
اما با وجود چنین تلاشهای فرهنگی وپیشبرد خدمات انسانی استاد ضیاءالحق مصدق حافظی، ازروی اشتباه وسؤتفاهم شخص دیگری که تصادفاً دارای عین نام ونام فامیلی بوده وخود را به مقام ریاست جمهوری افغانستان نامزد نموده است، برخی ازافراد غیرمسئول وبی تعهد بدون شناخت شناسنامه شخص نامزد شده که اصلاً بدخشانی نمیباشد، ازطریق رسانه های صوتی- تصویری بخصوص تلویزیون آقای نبیل غمین مسکنیاردست به تخریب وترورشخصیت استاد ضیاء الحق مصدق حافظی بدخشانی زده وزیرعنوان اینکه استاد حافظی برادرزادۀ آقای آذرخش حافظی است وآقای آذرخش که گویا همیارمنصورهاشمی وزیرآب وبرق دوران حفیظ الله امین بوده، وی را با سخنان غیرواقعی ونا عاقبت اندیشانه خویش مورد نا سزا قرارمیدهند. آقای مسکنیارگردانندۀ تلویزیون آریانا افغانستان نیزخلاف اساسات مسئولیت خبرنگاری دست به جعل ودسیسه زده بجای استاد ضیاء الحق حافظی نامزد ریاست جمهوری غیربدخشانی شخصیت استاد حافظی بدخشانی را مورد ارزیابی قرارداده با پخش سخنان نا وارد وناثواب اشخاص غیرمسئول خلاف مسلک خبرنگاری دسیسه پراکنی میکند.
درحالیکه فرد فرد مردم ومبارزین ملی ومجاهدین اسلامی بدخشان میدانند که قاتلین گورهای دسته جمعی بدخشانیها دردوران حاکمیت ننگین تره کی- امین کیانند. آقای آذرخش حافظی که قربانی خویشاوندی پیش ازکود تای ثوربا عارف عالمیارگردیده وبنام باند امین محکوم بزندان گردید، یک شاعر، نویسنده، سخنورویک مدیربرجسته عرصه اقتصادی وتجارتی بوده ودراین راه درمسند ریاست اطاقهای تجارت بین المللی افغانستان شایستگیهای خویش را به نمایش گذاشته است. او درشرایط کنونی یکی ازچهره های سرشناس کشوربوده ودرهیچ مرحله زندگی سیاسی وغیرسیاسی خویش بعد ازجدایی ازمحفل انتظاربا هیچ حزب وگروه سیاسی دیگرپیوند نداشته وعمده تا یا مشغول تجارت بوده ویا کارهای فرهنگی ودراین راستا دردوران مهاجرت درکشورآلمان نیزتوانایی های خویش را متبارز ساخته یک هفته نامه ویک فصلنامه را نیزمدریت مینمود. این تهمت های نا وارد درمورد آقای آذرخش نیزبرخاسته ازذهن آنانی است که درمقام مقایسه با شخصیت مطرح او خودرا ندیده وعقده های خود فروتربینی خویش را بگونۀ دیگری متبارز میسازند. درحالیکه آقای آذرخش مدت هفت سال است که درشهرکابل وبحیث رئیس اتاقهای تجارت بین المللی ازاعتبارخوبی برخورداراست. آنانیکه درمورد وی حرفهای دارند میتوانند دریک مناظرۀ تلویزیونی اورا به مناظره بکشانند تا بد بینانه وغایبانه تبصره کردن. خلاصه اینکه هم کارنامه آذرخش معلوم است وهم ازبرادرزاده اش استاد ضیاء الحق مصدق حافظی واینها دوشخصیتی اند مستقل ومجزا ازنظرحقوقی وحقیقی.
بدینوسیله ازآقای مسکین یاروافراد غیرمسئول دیگرنیز تقا ضا میگردد که بجای معرفی کسی بجای دیگروازاین طریق نا سزاگویی دربرابردیگران نه تنها زیبنده نیست، بلکه عملی است سخت زشت ومذموم ودرعین زمان وارد کنندۀ صدمات خرد کننده بمقام خبرنگاری که رسالتش عمده تا بیان وافشای حقایق عینی وانکارناپذیر میباشد. ومن الله توفیق.