هزاره هاونیازمندی به درایت وعقلانیت،واقع بینی ودوراندیشی درفضای انتخابات
باتوجه به نزدیک شدن زمان انتخابات وگذشت قریب یک هفته ازثبت نام نامزدهای احتمالی برای به عهده گرفتن زعامت سیاسی کشور، شرایط هرلحظه حساس ترمی شود،زیراقراراست کشورمایکی دیگرازمقاطع حساس وتاریخی خودراپشت سربگذارد،امرکه نه تنها مردم افغانستان وجریان های سیاسی کشور،بلکه همه قدرتهای خارجی به اهمیت آن واقفندوبرای آن برنامه ریزی دارند.دراین مقطع ازتاریخ برای هرجریان که ازاندیشه سیاسی درست ودرک واقعیت ها بهره مندنباشدونتواندمسیردرست راانتخاب کند،بازنده میدان بوده وهرنوع خطاواشتباه به راحتی قابل جبران نخواهدبود.
مخصوصاهزاره هاوشیعیان افغانستان دراین شرایط حساس بیشترنیازمندتفکر،عقلانیت،روشن بینی و درک درست ازواقعیت های موجوددرفضای سیاسی کشورمی باشند؛لذاعلما،روشنفکران ونخبگان سیاسی این مردم بادرایت وهوشیاری،به دورازمنافع شخصی،تعلقات گروهی وحب وبغض سیاسی،بایدبه منافع جمعی تکیه نموده وبانگاه به کارکردهای مثبت ومنفی گذشته،بادوراندیشی ووفاق جمعی خویش آینده بهتری رافراروی مردم خویش ترسیم نمایند.
بانگاه به تمام فعل وانفعالات که درمدت هفت سال گذشته درفضای سیاسی کشورجریان داشته است،قطعاپدیده های مثبت درزندگی مردم مارونماگردیده است که انکارهمه دستاوردها،باتوجه به واقعیت های موجوددرکشور،ازسوی هرشخص ویاجریان که باشد،چشم بستن به تمام حقایق وواقعیت هاست،حضورفعال مردم مادرعرصه های اجتماعی،مشارکت درساختارسیاسی،موفقیت فرزندان این قوم درعرصه های فرهنگی قابل انکارنیست،اماسئوال اینجاست که آیاباتوجه به خواستهاوشعارهای همیشگی این مردم،این دستاوردهاقانع کننده خواهدبود یااینکه هنوزمابدنبال خواستهای اساسی ترواهداف بزرگتروآرمان بلندتری هستیم؟
پاسخ به این پرسش می تواندمسیرحرکت بعدی مارامشخص ترومارابه اهداف مانزدیک ترسازد.
اکنون بابرگزاری همایش حزب وحدت اسلامی وهواداران آن درکابل،درحمایت ازآقای کرزی،صف بندی هاکم کم مشخص ترخواهدشد.طبق شنیده هاآقای محقق نیزباوعده یک وزارت ازآقای کرزی ازایشان حمایت خواهدنمود،البته وضعیت ائتلاف جدیدایشان باجنبش ملی اسلامی،هنوزدرپرده ای ازابهام قراردارد،که آقای محقق نبایدبااین مسأله بابی اعتنای برخوردکند،چون همین بی اعتنایی های وی درگذشته باعث ایجادحساسیتهاعلیه ایشان وحزب وحدت درگذشته گردیده بود،اصولابهتربوداین آقایان ازهمان ابتدای دولت سازی درکشور،هم پیمانان سابق شان راازیادنمی بردندوهمان استیراتژی رهبرشهیدمزاری ره را درهمسوی باجنبش ملی اسلامی،اتخاذمی نمودند،البته بازهم به فرموده رهبرشهید،همسوی بایک جریان سیاسی ویایک قوم به معنی اختلاف ودشمنی بادیگران نیست وگرنه همه ائتلاف هارابایداین گونه تفسیرنمود،بلکه براین اساس که هنوزاین جنبش ورهبری آن بیشترازدیگران درمیان برادران ازبک تأثیرگذاراست ونبایدجنرال دستم رادربرابرفشارهای تحمیلی ازسوی دیگران تنهامی گذاشت،ازسوی جنرال دستم نیزتاکنون خودرابه اهداف رهبرشهیدمتعهدوخودرا به خط رهبرشهیدوفادارمیداندواین مسأله راهرسال دربیانیه هاواعلامیه های خویش درسالروزشهادت رهبرشهیداعلام می نماید.دلیل محبوبیت شهیدمزاری درمیان برادران ازبک نیزهمان حق طلبی ودفاع ایشان ازاین ملیت محروم بوده است.ازسوی نیزهماهنگی وهمسوی کامل این دوقوم،حداقل دربعض مسایل وتأکیدبرداشتن اهداف مشترک ومبارزه باتبعیض وبی عدالتی به صورت هماهنگ، قطعاوزنه سیاسی هردوملیت را به سودتحقق «عدالت اجتماعی»سنگین ترخواهدساخت.
اکنون که احتمالادرمیان هزاره هاچهره تأثیرگزاردرانتخابات،به صورت مستقل شرکت نخواهدکرد،بهتراست تمام نخبگان سیاسی وفکری این مردم،سودزیان زیان خویش رادرحمایت ازچهره های مطرح درانتخابات به دقت بررسی نمایندومیزان موفقیت آن فردرصحنه انتخابات رانیزدرنظرداشته باشند،حال این شخص کرزی باشدیاغیراومهم نیست زیرا همانگونه که رهبرشهیدمی فرمود« ماعاشق قیافه هیچ کسی نیستیم»بلکه مابدنبال تحقق اهداف خویش هستیم وبررسی کنیم که چه کسی رابه اهداف وخواسته های مان نزدیک ترمی می بینیم.
اهداف که مابایدبدنبال آن باشیم می توانددرقالب چندعنوان قرارگیرد:
1- دفع ضرر؛هنوزمردم ماباتهدیدات گوناگون مواجه است که خطرکوچی گری وناامن ساختن هزاره جات یکی ازآنهاست،البته کوچی نه ازآن جهت که کوچی می باشندکه بدون تردیدآنهاجزءمردم این کشورند،اماحضوربی اشغالگرانه وسازمان داه شده آنهابه هزاره جات نشانه تحقیرهزاره هاونمادشکست تاریخی این مردم درگذشته تاریخی آنهاست اکنون فرصت است که مردم مابادرایت وهوشیاری این تعهدراازشخص موردحمایت شان بگیرندتادرآینده خطرهجوم کوچی هاودشمنان این مردم درقالب کوچی گری امنیت جان ومال این مردم راتهدیدنکندومناطق امن هزاره جات رابه ناامنی مبدل نسازد.
2- افزایش قدرت؛طبق آمارهای منتشره ازسوی منابع رسمی،هنوزمردم هزاره درادارات دولتی بیشتراز7/5٪حضورندارد،باینکه حضور20٪جمعیت مردم مادرکشورتثبیت شده است،که یکی ازدستاوردهای جنجال برسرقانون احوال شخصیه دراین اواخرعلیرغم ایجاداختلاف بین شیعیان،اثبات این مدعی است که درتمام مقالات،بیانیه ها،مصاحبه هاواعلامیه های اشخاص ونهادهای داخلی وخارجی دررسانه ها وخبرگزاری های داخل وخارج آمار شیعیان را20٪اعلام می نمودند،درصورت که تاکنون کمترکسی حاضربه پذیرش این واقعیت بودندوهمیشه آن راکتمان می نمودند.
اماحضورهزاره هادرساختارقدرت بیشترسمبلیک است تابراساس واقعیت،اینکه به قول آقای دانش وزیرمحترم عدلیه کشور،درهمایش هواداران حزب وحدت درکابل،آقای کرزی وعده داده است که درآینده سهم شیعیان را20٪درنظرخواهدگرفت یک فاکتورمهم برای حمایت ازایشان می تواندقراربگیرد؛ماآن چه مهم است تعهدوپای بندی آقای کرزی برسرحرفهای ایشان است؛چون آقای کرزی به مردم ماآن قدروعده داده وتخلف کرده است که دیگراعتبارلازم برای وعده هاوحرفهای ایشان باقی نمانده است.
ازسوی دیگرمتأسفانه ذهنیت که درمردم ماشکل گرفته این است که میزان قدرت ومشارکت درساختارسیاسی رابراساس حضورچندتاوزیردرکابینه سنجش می کنند،غافل ازاینکه مابایددرتمام نهادهای سیاسی،اقتصادی،فرهنگی ونظامی کشورحضورلازم وموءثرداشته باشیم،اینکه برخی رهبران گاهی درانتخابات وزدوبندهای سیاسیشان برسریک وزیرمعامله می کنند،نشان دهنده عدم لحاظ منافع جمعی این مردم، ازسوی ایشان ومعامله برسرآرای مردم است،وگرنه تجربه هفت سال گذشته نشان داده است که تنها داشتن وزیردرکابینه کافی نیست ودردرادوانمی کند،چه بساوزرای ازهمین مردم بوده اندکه بیشترازدیگران به ضرر این مردم بوده اند،یاحداقل نفع برای آن هانداشته اند،مثال روشن آن وزارت تحصیلات عالی درزمان آقای« حسن یار»است که نزدیک بود،دانشگاه بامیان راازپایه سنگ تعطیل کرده وازرسمیت بیاندازد،یاهمین وزیرفعلی فوایدعامه که خودازاین مردم وازولایت میدان بوده ولی درجهت پیشرفت کارهای زیربنای که سرک بامیان- کابل ازمسیرمیدان یکی ازآنهاست، کوچک ترین اقدام نکرده ویانتوانسته است،،وزیرمعادن ازهمین مردم است ولی درجهت انکشاف معادن هزاره جات هیچ اقدام موءثرصورت نگرفت.البته این بدین معنانیست که ماازوزرای هزاره وشیعه توقع زیادوبی جاداشته ایم،بلکه اینهاحق مسلم مردم مابوده است که اینهادرانجام مسئولیت های شان دربرابراین مردم کوتاهی کرده اندیانتوانسته کاری کنند،نه اینکه امتیازخواهی بیشتربه حساب بیایدتاازسوی دیگران محکوم به قوم گرای شود.پس داشتن چندتاوزیردرکابینه لازم است اماکافی نیست تا مردم مابرسرداشتن وزارت بادیگران واردمعامله شوند،مااگرده تاوزارت هم داشته باشیم ولی آنهاصلاحیت لازم ویاجرأت وجسارت برای کارکردن به مردم خودرانداشته باشند،سودی برای مانخواهدداشت.
۳- تأمین عدالت اجتماعی؛فراموش نکنیم که عدالت اجتماعی شعاراساسی هزاره هاوشیعیان افغانستان درعرصه مبارزات سیاسی شان بوده است،زیراگذشته تاریخی این مردم پراست ازظلم وجور،ستم وتبعیض وبی عدالتی. قطعاراهبردمانیز هماناتأمین«عدالت اجتماعی»خواهدبود این دستاوردهای حداقلی دراین چندسال برای مردم ما قانع کننده نبوده اونخواهدبود ومابایدبدنبال تحقق «عدالت اجتماعی» باشیم که خودشعاراست برگرفته از متن دین،صریح آیات قرآن،ومطابق قانون اساسی کشور،وعدالت اجتماعی تنهاشعارمنطقی است که هرنوع بهانه راازدیگران خواهدگرفت زیرامامعتقدیم که هنوزتبعیض وبی عدالتی دردستگاه حاکمه کشورازریشه های قوی ومستحکم برخورداراست،هنوزاصول مهم ازقانون اساسی کشورکه درآن برمساوات،توازن درتمام عرصه هاتأکیدشده معطل مانده است وباتکیه براین اصل می توانیم به اهداف مان برسیم،غیرازاین شعار،تکیه برشعارهای قومی ومذهبی می تواندمارادربرابردیگران ویادیگران رادربرابرما قراردهند.
رهبران ودست اندرکاران عرصه سیاست ونخبگان جامعه بایدبدانندکه هربرگ آرای مردم درواقع پاسداری ازخون شهدای این مردم است که درراه تحقق عدالت اجتماعی واحقاق حقوق ازدست رفته این مردم ریخته شده است،پس بایدارزش آن رابدانندوبرسرآن باهرفردویاجریان معامله شخصی وحزبی نکنندکه هرنوع معامله وسازش بدون درنظرداشت منافع جمعی این مردم خیانت به آرمان شهدای این مردم خواهدبود!.
عبدالعلیم برهانی بامیانی ۱۱/۲/۱۳۸۸