محمد ناصر کوشان

 

جهان امروزی جهان اقتصاد و منافع متقابل کشورها است !

 

با درنظرداشت تعامل های سیاسی و اقتصادی که بین قدرت های مختلف جهانی اعم از ایالات متحده امریکا ، چین و بقیه کشورهای پیشرفته و در حال رشد دیده میشود بخوبی بر می آید که تأمین ارتباطات بین کشورها برخلاف قرن 20 ام روی منافع درازمدت اقتصادی این کشورها با کشورهای دیگر استوار بوده و این قدرت های جهانی همواره در تلاش سبقت گرفتن از یکدیگر در پی بدست آوردن منافع اقتصادی در دورترین نقاط دنیا بوده ودرین راستا بی درنگ با هم رقابت میورزند.

از آنجائیکه در پهلوی ایالات متحده امریکا قدرت های اقتصادی چون چین و هند دارند سر بالا میکنند این بدان معنی است که دیگر جهان برخلاف قرن اخیر یک جهان یک قطبی نبوده بل با وارد شدن کشورهای یاد شده و همسویی اقتصادی با کشورهای تراز اول دنیا ، این کشورها ناگزیر اند با هم دیگر از در مدارا پیش آمده و منافع همدیگر را زیر نظر داشته باشند. البته این بدان معنی نیست که با برجسته شدن رول یک کشور از لحاظ اقتصادی و سیاسی موقف کشور دیگر تحت شعاع قرار میگیرد بل چند قطبی شدن کره ما به نحوه از انحا باعث تقلیل تشنج ها فی مابین دول مختلفه گردیده چه درین صورت یکشور قدرتمند با اعمال نفوذ اقتصادی ، سیاسی و نظامی اش دیگر نمتیتواند تصامیم اش را بالای دیگران تحمیل نماید زیرا بدون شک با مخالفت قدرت های دیگر مطرح جهانی مواجه شده و لاجرم باید از محافظه کاری تمام روی حل مسایل حاد جهان عمل کرده و بیشتر از مجرای دیپلوماتیک پییش آید.

با درنظرداشت رشد اقتصادی سرسام آور چین که بصورت اوسط در طی سالهای اخیر 9 فیصد ثبت گردیده است و یا هم تسریع روند بهبود اقتصادی هند پهناور در سالهای اخیر ، جهان بدون شک در دهه آینده شاهد یک دگرگونی کامل در عرصه های مختلف حیات بشر خواهد بود و این دو کشور نقش خیلی ها برجسته را نسبت به گذشته در قضایای جهانی بازی خواهند کرد. با توجه به موقعیت جیو پولیتک افغانستان این کشور نیز با شناسایی دقیق از منافع ملی اش میتواند با تأمین ارتباط مزید با این قدرتهای جهانی منافع ملی اقتصادی و سیاسی اش را تضمین نماید زیرا بهبود وضعیت اقتصادی یکشور سرانجام باعث ختم تشنج های داخلی در آن کشور گردیده و یک ملت آرام و مرفع از لحاظ اقتصادی به ندرت تن به بغاوت و آشوب میزند.

افغانستان بادرنظرداشت نزدیکی فزیکی با هند و چین میتواند استفاده اعظمی را از مودلهای تجربه شده اقتصادی این کشوها برده و پروگرام های ملی اقتصادی اش را با تشریک مساعی با این کشورها در پیش گیرد ، کشور ما میتواند با استفاده از تجارب این کشورها در عرصه های مختلف چون تطبیق برنامه های اقتصادی ، تأسیس نهادهای مؤثر جهت برنامه ریزی های کلان عمرانی مسیر درست رشد اقتصادی را دریابد. بدون شک بادرنظرداشت انکشافات سریع که در جهان امروزی دارد شکل میگیرد کشورها نمیتوانند در انزوا و ایجاد موانع سیاسی و اقتصادی به رشد اقتصادی نایل آمده و بالاخره انکشاف متداوم را تظمین نمایند بل دولت ها ناگزیر اند با انعطاف پذیری های بیشتر از پیش روابط تجارتی سالم را با کشورهای پیشرفته و مقتدر جهان قایم کرده و در عین زمان از تجارب موفقانه چندین دهه این کشورها در عرصه تکامل نهادهای ملی اقتصادی و سیاسی استفاده اعظمی نمایند. با وجود اینکه کشور ما در طول 7 سال اخیر قادر به تشخیص اولوهیت های ملی اش نبوده و هیچگاهی هم بصورت جدی دنبال یک مودل اقتصادی مشخص که در آن خودکفایی افغانستان تضمین شده بتواند نبوده است در حالیکه گاه با ایجاد موانع تجارتی میزان تجارت با کشورهای متعدد را ضربه زده است و گاهی هم به سرمایه گذاران داخلی و خارجی باغ های سبز و سرخ نشان داده و سرانجام غرض حمایه این صنایع نوزاد هیچگونه اقدام جدی نکرده است تا اینکه اکثریت ازین سرمایه گذاریها که قادر به تبدیل شدن به یک پوتانسیل خوب برای آینده کشور بود سقوط کرده و بقیه هم در حال نزع بسر میبرند.

قابل ذکراست که در جهان امروزی حکومتها بیشتر روی برنامه های اقتصادی برای بهبود آینده کشور شان با هم رقابت کرده در حالیکه در کشورهای جهان سوم بالاخص کشورما حکومت بیشتر مصروف تفرقه افگنی ها و دامن زدن موضوعات پیش پا افتاده از دید قرن 21 میباشد ، حکومت ما ماه ها را صرف تقرر وزرا و بقیه سیاهی لشکر حکومت صرف نموده تا اینکه وقت بیشتر را روی نتایج کار حکومت صرف کند و دنبال اهداف بزرگتر ملی باشد. به عنوان نقطعه اخیر رشد اقتصادی و ثبات سیاسی جز لاینفک همدیگر بوده و تازمانیکه توازن بین هر دو برقرار نگردد امکان رفاه یک کشور به هیچ وجه قابل تصور نیست.

 

نوشته : محمد ناصر "کوشان"

دانشگاه نبراسکای ایالات متحده امریکا

 

 

 


بالا
بازگشت