خوشه چين
شنیدن انتقاد سخت است
گفته پاپلو نرودارا به حیث وصیت نامه می پذیریم:
مترجم – احمد شاملو
به آرامی آغازبه مردن نکنی
اگر سفر نکنی
اگرکتاب نخوانی
اگر به اصوات زنده گی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی خود باوری را درخود بکشی
وقتی نگذاری به توکمک کنند
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکرار بروی
اگرروز مرگ را تغیر ندهی
اگر رنگهای تفاوت به تن نکنی
یا – اگر با افراد نا شناس صحبت نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شورو حرارت
از احساسات سرکش
واز چیزهای که چشمانت را به درخشش وامیدارند
وضربات قلبت را تند تر می کنند
دوری کنی
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت با عشقت شاد نیستی آنرا عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نا مطمئن خطر نکنی
اگرورای رویا ها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حد اقل در زنده گی ات
ورای مصلحت اندیشی بروی
امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
نگذار که به آرامی بمیری
شادی را فراموش نکن.
روسها که به عنوان دفاع ازتمامیت ارضی ازافغا نستان آمدندواعلان میگردید که اگراتحاد شوروی بوقت اقدام نمی کرد.کنون افغا نستان درنقشه جهان وجود نداشت.(( گل محمد رفت)) بازهم خانه شان آ باد که اقراربه اشتباه خود کردند.
امریکائی هاهم این حق را نداشتند وندارندکه به عنوان دفاع ازمردم افغا نستان،حمله ورمیشدند.(( محد گل هم میرود)) چاره جزاین نیست که به گناه خود اقرارنکنی.
این خلق امپراطورشکن، دشمن شناس(( عیاران)) خود میدانند که مطابق اوضاع واحوال نوع مقابله با دشمنان تاریخی خودرا چگونه ترتیب ، سرو سامان ببخشند.
چپ با آنکه اشتباه کرد ولی به امانت ملت خیانت نکرد
راست(( افراطی ومیانه)) به امانت ملت خیانت کردند ازبیگانه پول گرفتند.درکشورخوداززمین تابه آسمان همه را ویران کردند.
یک امریکائی درگذرگاهی ،ازنا چاری ازخود کثافت بجا ماند. برای اینکه عیب خودرا پنهان کرده باشد. کلاهی را با لای کثافت گذاشت. انگلیس از را ه گذشت گفت که درزیرکلاه چه است؟ امریکائی گفت که شی نا گفتنی، دست خودرا امانت درزیر کلاه داخل کرد که نا گفتنی را بگیرد به عوض نا گفتنی دستش به کثافت آلوده شد. دست خودرا تکان داد دستش به دیوارخورد پنجه هایش افگارشد. دفعتاً برای تسکین درد انگشتهارا به دهن خود فرو کرد.
انگلیس این بارچهارم است که توسط کثافت کاران ساخته شده خود درافغا نستان به چتل خوری مصروف است.
کنون چپ افراطی باراست افراطی تحت نام زبان وملیت ترکیب و مخلوط شده اند جبهات مقابل را ساخته اند.بهترین وخوبترین تحلیل گران شمال وجنوب،به حساب(( پشتون وتاجک)) نشخوارمیکنند. بی خبراند که ازین نشخوارکردن شکم گرگ گرسنه سیر میشود.
درسرزمین که خلق ها باعلایق طبعی ودلخواه خود مناسبات اتنیکی برقرار ساخته اند. در سر زمین که دشمنی هارا بر اساس پیوند خونی خواسته اند از بین ببرند. ودوستی ها را اساس بگذارند. این سیات بازان بی مغز فرومایه روکدام حق میخواهند به حساب زبان دشمنی هارا بین اقوام وملیت ها سازمان دهی مینمایند.
داستان زخمی های جنگ دوم جهانی ازین قراراست. یکی از هموطنان ما قصه میکرد که در جنگ دوم جهانی زخمی ها را به شفاخانه غرض معالجه انتقا ل میدادند. بعد ازتداوی زخمیها ی که شفا میافتند مرخص شده به خانه انتقال میگردیدند.دریکی ازاطاقها ی سرویس جراحی مریضهای زخمی،به مشکل صحت می یافتند.این مسئله سوال برانگیزواقع شد. علت را تحقیق کردند که چرا زخمی ها درین اطاق به مشکل صحت یاب میگردیدند. بعد ازتحقیق دریافتند که درین اطاق یک نفربزله گو وفکاهی گوهمیش حرفهای خنده آورمیگفت مریض ها را به خنده می آورد. مریضا تکان میافتند. زخمهای مریضان تازه میگردید علت را یافتند این بزله گورا ازاطاق عمومی به اطاق تنهای انتقا ل دادند.
زخم نا سوریکه ازجانب افغا ن ملت و تاجک ملت دامن زده میشود به همان بزله گو و مسخره های میمانند که جامعه زده وزخمی ما را تکان میدهند این حرکت به دوام مریضی مزمن جامعه مبدل گشته است که دامن به ا صطلاح انقلا بیون چپ را و ارتجاعیون را ست را هم لکه دارساخته است.
جنبش عیاران مجبورمکلف است که ستون فقرات این گونه سازمان هارا ازمیان بشکناند.
موج خروشان جنبش عیاران با رنگ نیلگو نش آب بازان را به سوی خود کشانیده همه به
سوی مدوجذر می بینند خوشش شان می آیداما اجازه دیف کردن درآن را ندارند اول
شنارا آموخت بعد به شناوری پرداخت.
غلبه
برتبعیض ملی یکی ازمواد مندرج برنامه مؤقت جنبش عیارا ن است که برای قناعت دادن
بعضاً سیاست بازان غیرمسؤل گوش زد مینماید.
کشور ما از بحران تبعیض ملی دیرینهای رنج میبرد و با چالشهای متعددی روبرو
است. منشا این بحران مزمن را می باید درچشم فروبستن برویژگی تنوع قومی
دیرینه افغانها درجریان گذارکشورازجامعه سنتی به جامعه مدرن جستجو کرد.
غلبه برتبعیض ملی درافغانستان ، موضوعی است ازدیر بازبه این طرف مطرح است که
بدون تحقق آن، دموکراسی درافغا نستان برقرارنخواهد شد. ازمیان برداشتن هرگونه
نابرابری ملی ازجمله شرایط ضروری گذاربه دموکراسی وتوسعه است. امریکپارچگی
کشوروهمبستگی ووحدت افغانستان یکپارچه ومتحد، درگروتامین وتضمین برابرحقوقی همه
مؤلفههای ملی تشکیل دهنده ملت افغانستان قراردارد. رفع تبعیض ملی افغا نستان
وایجاد افغانستان همبسته ودموکراتیک، تنها بربستراشتراکات تاریخی نیرومند بین
افغانها صورت پذیراست و درآمیختگی وهم سرنوشتی کنونی همه آحاد ملت افغان میباشد
میباید پشتوانه اصلی آن قرار بگیرد.
با چنین رویکردی به معضل تبعیض ملی درافغانستان است که جهات عمومی برنامهای ما
ترسیم می شود:
ـ ساختارسياسی مورد نظرما، نظام مبتنی برپارلمان است. پارلمان میبايد واقعيت
مسئله تنوع ملی در افغا نستان را به گونه مقتضی بازتاب دهد.
ـ ما ضمن اعتقاد به یکپارچگی افغا نستان وغلبه برتبعيض ملی در چهارچوپ افغا
نستان دمکراتیک، برآنيم که استفاده از زوروخشونت درچالشهای ملی میبايد
غيرمجازاعلام شود.
ـ درافغا نستان چند زبانی، هیچ زبانی رسمیت انحصاری ندارد وهمه آنها
برابرحقوقند. اما زبان مشترکی درافغا نستان وجود دارد که اززمانهای طولانی
عامل ارتباطی مردم این سرزمین بوده و شکوفایی آن مدیون خلاقیت همه فرهیختگان
این سرزمین ازهرقوم وزبان بوده است. ما برآنیم که همه زبانهای کشور دارای
حقوق برابرهستند واعمال هیچگونه محدودیتی برسرراه شکوفایی آنهامجازنیست. دولت
بربنیاد پارلمانی موظف میباشد که امکانات لازم برای جبران دههها سرکوب فرهنگی
علیه زبانهای غیردری وپشتوی کشوررا فراهم نماید.
ـ زبانهای پشتودری به مثابه زبان مشترک، زبان همه ارگانهای نظام پارلمانی،
زبان مکاتبات اداری بین ایالات با مرکز وبایکدیگرخواهدبود. مابرمشترک بودن
زبانهای پشتوودری به عنوان تجلی تصمیم آزادانه واختیاری همه مردم کشورتاکيد
داريم.
ـ درنظام پارلمانی، زبان اداری، آموزشی، فرهنگی و رسانهای هرایالتی همان زبانی
است که اکثریت ساکنان آن، به آن تعلق دارند. زبان آموزش درمناطق ملی، زبان آن
منطقه است و درکنار آن، تدریس زبان دری وپشتواجباری خواهد بود. اقلیتهای ملی
ساکن درمناطق ملی ازحق تحصیل به زبان مادری برخوردارند.
ازخروسان خراسان چو منی نیست چه سود
که گه صبح خروشان شدنم نگذارند
«خاقانی»
هربنای کهنه کا بادان کنند
نه که اول کهنه را ویران کنند
تا نکوبی گندم اندر آ سیا
کی شود آراسته زان خوان ما
ظاهراً کار تو ، ویران میکنم
لیک خاری را گلستان میکنم
«مولوی»
انتقادمن ازچپ برین است که بعضیها هنوزترک عادت نکرده اند درانتظارآن روزی اند که((ازخیل عیاران)) خلیل بت شکنی پیدا شود. تا آنهارا به سوی یکتا پرستی دعوت بدهد.
شنیدن ا نتقادسخت است ولی برای بعضیها پذیرفتن ا نتقادسخت ترازان است.
مگراینکه بعدازانجام اشتباه به خودآید ودرپی اصلاح آن کوشاباشد.
اشتباه، کاردل انسان مبارزنیست.لم دادن به اشتباه گناه کبیره است.
وطن خانه مشترک((ملیون ها است)) خرابی وآبادی آن بدوش سیاست بازان منفرد یا جمع است.
مادری لباس زیبا برتن طفلک نازدانه اش پوشانید.بطرف توته جگرو دلبندش نگریست. دلش شادمان شد. وقتیکه طفلش بیرون آمد. لباس خودرا با گل ولای یک سان کرد. مادربیچاره گفت تمام زحمتهای من به خاک یک سان شد.
صدوردشنام به آدرس منتقد، انسان را درسطح گیای هرزه سقوط میدهد.
« من انسانم وآنچه که انسانی نیست با من بیگانه است»
«ایمانویل کانت»
عروس خوشگل مقصد کسی بدوش کشد
که بوسه بر لب شمشیر آبدار زند
اما! ما
"پنجه در افگنده ایم"
با دستهایمان
بجای رهاشدن
سنگین سنگین میکشیم
بار دیگران را
به جای همراهی کردنشان
عشق ما نیازمندیهای است
نه تصاحب
درراه ایثار
"نه انجام وظیفه"
افسوس صد افسوس که
بهارآمد
درپای گل
خار آورد
سعدی صاحب گفته است
ازره غفلت به گدائی رسی
چونکه به خود آئی به خدائی رسی
جنبش «عیاران»
شمع همیشه فروزانی است که به جزازبیگانه نسوزد همه کس را
وبیان میدارند که به سه چیزتکیه نباید کرد.
غرور،دروغ، وعشق بی برنامه
آدم با غرور، میتازد، بادروغ میبازد باعشق بی برنامه میمیرد
بدین مناسبت مینویسم که
کشورما به رهبر؛((رهبری که ازجنس عیارباشد.رادمرد؛سیاست شنا
س، سلحشور؛ عادل؛ وطن دوست؛ آزادیخواه؛ روشنفکر؛ با همت کار دارد.
تا رهزنان، نا مردان بی عقل وکودن وحشی، ظالم وطن فروش بی همتان را از وطن برانند.