خوشه چين

 

جنبش «عیاران»

واکسین امراض سیاسی اند

 

قصه است که بارها شنیده ام ملای پل خشتی بعد ازچندین سال امامت به مردم گفت که شما نمازهای خودرا برگردانید بخاطریکه من مسلمان نیستم ویک انگلیس هستم. 

 خدا حزب دموکراتیک خلق متوفی را بیا مرزد. چنانچه که از نامش پیدا است این بیچاره عرض اندام کرده بود که درخدمت خلق قراربگیرد. بدبختانه که حزب ازهمان آغازتولد بدست محافظان غیرمسؤل قرارگرفت، دراثرکش وکشال حزب از پا معیوب شد. وازکله کته با لای پاهای ضعیف، نشد که دربین مردم راه یابد.  حزب دموکراتیک افغانستان(( خلق& پرچم)) ازهمان آغاز کودتای ثورشکست کرده بود.بعدازکودتای خونین توسط چند افسر نظامی به حاکمیت آورده شد. 

 دربرنامه احزاب مترقی وپیشرو هرنوع ماجرا جوئی که باعث برهم خوردن جامعه شود منع شده است. بناً من به صراحت لهجه بیان میدارم تمام احزاب سیاسی که ازبدنه حزب دموکراتیک خلق افغا نستان بوجود آمده اند، نا کارآمد، مضر درنقش تیزاب جامعه به اشاره« بیگانه»عمل کرده ومینمایند.اینها تحولات سیاسی شوروی هارا بنام خود سجل کرده اند.خود مردعمل نبودند ونیستند. اینها دزدان وسارقان سیاسی میباشند.چراکه درچهره رهبری تمامی این احزاب،همان« نشانی پدر»خال خدائی متوفی بزرگ دیده میشود.

چرا که در طول مبارزات سیاسی این حزب فقط این کلمه حک شده بود که X خراب است و Y خوب بناً چنان حزبی که ازگل ولای خلق برای آ بادی خانه خود کارگرفته باشد چه امیدی وجود دارد که بازهم بدورآن حلقه زد.  آدم از سوزن پیچکاری میترسد.عیاران به مانند پیچکاری بیان شان ونوشته های شان زننده است. حقیقت را بیان میدارند.حقیقت تلخ است.جامعه را ازامراض سیاسی پاک ومنزه نگه میدارند.اگرحزب دموکراتیک خلق افغانستان دارای دوشخصیت اند یشه بخود نمی بود.جامعه ما به انواع امراض سیاسی سردچار نمی شد. بناً این حلقات جدید سیاسی تشکیل یافته درشرایط موجود امراض سیاسی را ازگذشته با خودبه میراث آورده اند. اینها مزه دولت داری را دیده اند. ازین خاطراست که به وحدت وحدت خواهی سروسازش ندارند. وحدت را بخاطری میخواهند که خودشان مطرح باشند. نه منافع خلق وجامعه.اگر بتوانند با این امتیازیک باردیگر بحیث سارق سیاسی وارد میدان شوند. با این خصوصیت در گذشته این حزب به ضرر جامعه تمام شد.نواسه ونبیره آن حزب متوفی هم چنان مضر جامعه واقع میشوند.بناً افراد ازین احزاب ذریعه امپول خرد ، شرافت، وجدان ، انسان دوستی محبت وعشق به انسان،ناموس داری،پاس آب ونمک طبق نسخه(( چگونه که توبرکلوزتداوی میشود)) در دراز مدت تداوی میشود. باید که تداوی گردد. ورنه این دو آدم، آدم های نبودند که بخاطر ازانها هزاران انسان متعهد وخدمت گذار وطن قربانی خواست نا مشروع این دو نفر گردند. 

عیاریعنی، بهارجنبنده که به بوی آن، صداقت وفاداری به انسان محروم و بی نوا،وفا به عهد،مردی ومردانگی، آزادی خواهی وآزاد اندیشی شعاع هفت رنگ آفتاب که همه اشیا و پدیده های زمینی ازان رنگ میگیرند وکشنده حشرات مضره، بهارجنبنده،دشمن سکوت وساکت زمستان،آب کاسنی،زهرمار،زهرمار برای محوخیانت، جنایت، انواع برخوردهای غیرانسانی،عنصرافتخار،علم برداران عشق به انسانیت، صدای جهان مظلومیت، مبارزان ضد محرومیت، نماد اخلاق وزندگی، صلح وایمان، عدالت، آزادگی،عشق محبت وفا به عهد،پرهیزازدشمنی وکینه ونخوت، دشمن ظالم وماجراجو،سادگی،فرزانگی، بیرون آمده ازکوره آتش، جنگ وخون،مردهنروفرهنگ، آثارتنیده  شده ازتراوش مغزی اش با دوانگشت درصفحه کاغذ، مرد ایمان وعمل، دشمن دروغ ودغل.

همه  لحظه ها روسیاهی ورنگ زردی هردم شهیدی های بعضاً سیاست گذاران ما امسال به رنگهای سالهای گذ شته میماند.

بلی همه اش حاصل امراض سیاسی است.بعضاًسیاست مداران فعال منفی گرا.اشیای زنگ زده را باید درمسگری ببری، درکوره« وجدان وصداقت» بیاندازی، ذوب نمائی وبعد ازفلترازش کاسه ودیگ وطبق بسازی، درغیرآن با این چهره وقیافه دربازارکار،ومعامله به پولی نمی ارزند.این طرف وآنطرف یگان صدائی که به مانند دیگ و کاسه کپ وکوپ شده ، طلق و طلوق میکنند، ازطریق سایت ها به همدیگر حرف های نا روا میزنند فقط تخریش دل است. چرا من این حرف را مینویسم ، می بینند و دیده اند. بخاطریکه سیاست مداران وعده های سرچاه ولب تنورداده بودند وبه مردم خود دروغ گفته اند،زمانیکه به حاکمیت تکیه دادند، اگر برای یگان ازمسئولین تیلفون میزدی در جواب میگفت که میدانی یانه توبا کی حرف میزنی؟ مشت نمونه خروار تکرار این مسئله جوازنیست. هیچ حزب چپ را نبینی که درسرلوحه برنامه اش دفاع ازمنافع کارگر، دهقان.....قید نبوده باشد.  درزمان قدرت به عوض خدمت به مردم، رفقا«درلب دسترخوان خلق» به رخ هم شمشیر کشیدند خودرا هم از بین بردند دسترخوان را پاره کردندوکاسه را شکستاندند. 

حینیکه فساد سراسرعرب را فراگرفته بود.خدای لا یزال رحمی بربنده گان خودروا دید.حضرت بهترین عالم (( محمد))معلم بزرگ عالم بشریت.پیغمبرآخرزمان برگزیده شد.آن حضرت توانست(( پنج شخصیت))باچهاریار خود، برپنج بنیاد(( کلمه ، نماز، روزه، ذکاة، حج)) برخرافات دنیای عرب خاتمه ببخشد.ازان زمان به بعد جهان اسلام درطوالی 1400 سال روی بنیاد پنجگانه استواراست.کنون که منطق زمان نعره میزند، از فضا، دشت وکوه وصحرا  وطن مان افغا نستان صدای مبارزه علیه فساد با لا گردیده است.مردم بی دفاع ما درطول 30 سال جنگ درآتش فساد درگرفته وکباب شده است.بناًعیاران به یاری خدای بزرگ وتوانای خودقادراندکه درمدت زمان نه چندان دوردامن خلق راازچنگال کثافت کاران تاریخ به ظاهرمسلمان نماهای نامسلمان خلاصی دهند.                          درخصوص مطالب ذکریافته،جنبش «عیاران» باعبورازین گذرگاه(( هفت ثوروهشت ثور دوران سیاه طالبان دشمن بشریت)) گذرگاه عقب دیوارهای، فروریخته قطرات چکیده خون به امتدادسفربه رنگ انار،صدای دلخراش،ازمیان استودیوم ها،چاه ها، قلعه های ویرانه چهاربرجه ها،جاده فصل سکوت وتماشا.... بعضییها منتظر دفترعشق گم شده« مسیرراه نجات وطن» آزارباریدن برف بالای خانه های بی سقف، مهاجرین برگشته از ایران درهرات، بی دروبی دیوار. 

 درپایان ازین گذرگاه به این نتیجه خواهیم رسید که بگوئیم غلط نکرده بودیم اجازه این اسم با مسمی را ازجانب یکی ازشخصیت های طرازیک کشوری که نامش محفوظ است ودرهمین هالند زنده گی مینماید گرفته بودم وگفته بودیم که مکتب عیاران را بازگشائی مینمائییم،عیارا ن اسم با مسمی ازراد مردان تاریخ وناموس پرستان کشور ما از ذهنیتها به بادفراموشی قرارگرفته بودند.اوصاف وخصلت عیاران، کاروعمل، وجدان بی آلایش عیارا ن درطول تاریخ ازجانب دست اندرکاران قلم به نشرسپرده شد.درطی سه چهارسال توانستیم به همت یاران وعیار پرستان کشورما این نام فراموش شده را دوباره درذهن وخرد نسل جوان تخم گذاری نمائیم. حول این اندیشه حلقه به میان آمده است که به شکلی ازاشکال،ظاهراً افرادنه بلکه ازطریقی نیات شان  درموردعیاری وعیار منشی تبلیغ وترویج شود. تاکه درنطفه خنثی نشود.عیاربا خود هیچ دشمن ندارد. مگردارد. ظالم، دروغگو ومکار، بدعهد، بد قول، بد اخلاق، وطن فروش وبی ناموس.

درزمستان برای من یک کجاوه انگورکارنیست. مگراست یک پیاله دوش آب

بلی یک پیله دوش آب ازیک کجاوه انگوربدست می آید ومفت بدست نمی آید، یک کجاوه انگور، درمیان جوال انداخته میشود، وجوال درمیان زنبیل، دیگ هشت سیره درزیر زنبیل میان چقوری، انگورلگد مال میشود. شیره وشربت انگور، دردیگ جمع میشود تفاله انگور بیرون انداخته میشود.بعدازان این شیره انگورازلای خاروگل بورته فلترمیگردد. بعد ازفلترشدن، کنده های توتی و یا کنده های بید دردیگدان کلان در داده میشوند ودیک پراز شربت انگوردربالای آن گذاشته میشود. یکی دوساعت پس ازسوختن آتش شربت انگور به یک پیاله دوش آب مبدل میگردد.                                                                             

  یعنی که  ده هزارسیاست بازمساوی میشود به یک عیارباوجدان ووطن پرست. 

 بلی عیاران برای سازنده گی، گاهی آهسته گاهی به سرعت با هضم واحتیاط سنجیده وحسا شده، معیارها و ارزشهای اجتماع را رعایت نموده قدم به قدم،درفواصل زمان طولانی مراحل آموزشی وتربیتی را مطابق خواست ونیاززمان پشت سرمیگذرانند. دم میگیرند، نفس تازه مینمایند. تمرین مینمایند وبه یاران خود میگویند که حق ندارید درزنده گی به مانند گذشتگان اشتباه رابه خود راه دهید. بلی!درزمین سیاه خود درخت سبزمیشانیم تا که ازگل سفید میوه سرخ برای مان ببارآورد.

 

 


بالا
بازگشت